زن و زنبیل و شعر عاشقانه


شعری از پوران فرخزاد خواهر فروغ فرخزاد




زن و زنبیل و شعر عاشقانه

به دوشش بار رگبار ترانه

زمیدان های تنهایی گذاران

خیابان،کوبه،کو،خانه به خانه

چو چنگ چنگ زن بر سیم جادو

دلش خورخانه ی چنگ و چغانه

به شوق دوست در هرذره جویان

نشان عشق از هر بی نشانه

چو لیلایی سراپا نام مجنون

چو مجنون شعله ور تا بی کرانه

زبان گفته ها بیرون ز گفتار

سپیدار سکوتی جاودانه

غزل می باردش از چشمه ی ابر

شرار آتش بزم مغانه

زنی عاشق زنی دلداده ی عشق

زنی شوریده در موجی روانه ...

ام البنین - ایران - تهران
شاعر فقط حافظ . که هم شعرهای معنوی گفته و هم در سایه قرآن شعر میگفته و حافظ کل قرآن بوده . این شعر هم قشنگ بود اما بی محتوا
شنبه 11 دی 1389

albalooo - ایران - تهران
ام البنین جون مادرت برای هرچی نظر نده نمیمری که!
یکشنبه 12 دی 1389

سوئیس علی قمی - سوئیس - زوریخ
برو بابا ام البنین تو و چه شاعری ... ... شاعر های ایرانی همیشه زنده هستند فرقی نمی کنه چه موقعه از زمان هست حتی شاعر هایی که در قید حیات هستند لعنت بر اسلام خامنه ای عوضی
یکشنبه 12 دی 1389

shahram khosh maram - ایران - تهران
فروغ فرخزاد 4 برادر و یک خواهر داشت اگر درست به یاد داشته باشم. با برادرانش اصلا خوب نبود و  با پدرش که سرهنگ بود و مادرش هم میانه ای نداشت. در نامه هایش از همه انها به بدی یاد میکند. اما خیلی به خواهرش پوران نزدیک بود. من تا به حال شعری از پوران فرخزاد ندیده بودم و برایم جالب بود. به نظر می اید تقلیدی از شعر باز باران با ترانه/با گوهرهای فراوان/ میخورد بر بام خانه....میپریدم از لب جو... باشد.
یکشنبه 12 دی 1389

marzeih - ایران - تهران
ببین اگر حرف نزنی کسی فکر نمی کنه که لالی
یکشنبه 12 دی 1389

iranazadiran - ایران - تهران
معنای شعر زیباست اما با دیدن اسم قروغ نازنین سطح انتظار بالا میرود و خواهان شعری روان تر و یکدست تر میشود. خانم پوران نویسنده ای تواناست و نثر ایشان دلچسب تر است و روانتر. روح فروغ عزیز شاد.
یکشنبه 12 دی 1389

Dokhtar ariaei - ایتالیا - پارما
ام البنین - ایران - تهران اخه مادر جان تورو چه به عشق و عاشقی برو همون کتاب مفاتیح رو بخون معلومات عمومیت بالاتر بره
یکشنبه 12 دی 1389

ufo - دانمارک - وایله
ام.البنین نگو بلا بگو.این اتیش گرفته که روی مموتی روسفیدکرده ... ...
یکشنبه 12 دی 1389

برادرزاده ام البنین - ایران - تهران
عمه به فدایم.
یکشنبه 12 دی 1389

zilan.zarza - ترکیه - استانبول
ام البنین - ایران - تهران اتفاقا شما حرفاتون کاملا بی محتواست
یکشنبه 12 دی 1389

khosh bavar - ایران - یزد
ام البنین - ایران - تهران: هر گلی بویی داره و علف هرز هم خصوصیات و نقش خودش را در طبیعت ایفا میکند, که بدون علف هرز حشرات و کرمها و هزاران فایدههای دیگر ان که برای ما معلوم نیست, فواید خودش را دارد زیرا بدون علف هرز و خس و خاشاک اکوسیستم تعادل خود را از دست میدهد ! شما, چرا فتوایی نظر میدهید, که در تاپیک https://iranianuk.com/article.php?id=58544 ده سایت برتر سال 2010 از واژه "ارزش " استفاده کردید ! و سوال من از شما:, شما چطور " ارزش "را توجیه میکنید ? و در اینجا هم از واژه " بی محتوا " سخن میگوید !" لطفا به سوالهایم چه در اینجا و در قسمتهای دیگر جواب بدهید , از قبل مرسی
یکشنبه 12 دی 1389

belfililipit - اتریش - لینز
ام البنین - ایران - تهران درک این شعر واسه تو سنگینه در ضمن محض اطلاع حافظ شعرای مادی هم گفته شما همون قرانو بخون کافیه
یکشنبه 12 دی 1389

mehraeen - ایران - تهران
منتقد فقط ام البنین که شعر و شاعری را از هر کس دیگری بهتر تشخیص میدهد.
یکشنبه 12 دی 1389

کاسیت - ایران - لرستان
ام البنین - ایران - تهران اخی خوشت میاد ساز مخالف بزنی . سر کارمون گذاشتی. میخوای مطرح شی
یکشنبه 12 دی 1389

پریستوک - ایران - تهران
جهت اطلاع ام الببین: حافظ بیشتر به دین مهر تمایل داشته نه اسلام اون جملات عربی که تو شعراش استفاده می کرده بر حسب مقتضای زمانه بوده
یکشنبه 12 دی 1389

iranazadiran - ایران - تهران
shahram khosh maram - ایران - تهران. دوست گرامی شخصیت واقعی فروغ در جاودانه ها که اگر اشتباه نکنم به قلم پوران است و کل مجموعه شعرهای فروغ را در بر دارد بیشتر خود را نشان می دهد. روحیه هنری فروغ و طبع حساسسش. باعث تنش بین او و دیگرانی که از درک حالات او عاجز بودند میشد. فروغی که برای مرگ خدمتکار آبله رو و زشتی که هیچ هواداری نداشت و تنها کسی که درکش میکرد هم او بود اشک ریخته و تنها تشیع کننده واقعی او میشود و یا چندین ماه در جذامخانه با جذامی ها روزگار می گذراند نمی تواند با نزدیکترین اعضای خانواده بد یا عناد عمدی داشته باشد. همانگونه که بتهوون در مقاطعی از همه دوستان و آشنایان بریده و بسیار پرخاشگر بد عنق و آشفته شده بود با اینکه از نظر جسمی هم نیاز به مراقبت و توجه داشت. روح بزرگ فروغ در قالب جسم کوچک و محدودش نمی گنجید این بود که از زمان و مکان خود همواره فراتر و جلوتر بود. ....
یکشنبه 12 دی 1389

iranazadiran - ایران - تهران
.... او عاشق انسانها در هر سطح مرام و عقیده به شرط آزادگی بود اما اختلاف نظرش را فدای این عشق نمیکرد چرا که بیشتر از آن عاشق آزادگی انسانها بود شاید بندهای اسارتی که به دست و یای اطرافیانش از آداب و رسوم خاک خورده و یا مقرارت خشک و دیسیلینی باعث کنتاکت او با آنها میشد. چرا که توقعش از آنها به خاطر هم ریشه بودن هم خون بودن چه بسا بیشتر از دیگران بوده . از سویی او چنان جسور و شیدا بود و احساس نزدیکی با خدا داشت که او را هم دوستانه و در بسیاری از مواقع از سر آزردگی مورد شکوه و مجادله قرار میداد و به همین نسبت هم از خلق بی صبر شکوه گر شاکی و حیران صبر خدایی. کسی که به درجه ای از درک برسد که ساعت مرگ خود و زمانش را بداند قطعا به مقام رفیعی رسیده و درکی خارج از انتظار ما از هستی برده است.
یکشنبه 12 دی 1389

shahram khosh maram - ایران - تهران
iranazadiran - ایران - تهران: خیلی از توضیح شما دوست گرامی سپاسگذارم و خیلی دوست دارم که در این مورد بحثی با هم داشته باشیم که برای من غنیمت هست. من شعرهای زیادی از فروغ خوانده ام از بعضی از انها خوشم امده است. شعرهایی که برایم جالب بوده بیشتر از کتاب اسیر هست. من اول شعرها را میخوانم, بعد زندگینامه های مختلف و اثار باقیمانده از انها, نظرات دوستان و نزدیکان و نقدها را مرور میکنم و بعد دوباره شعرها را میخوانم. این روش کلی من در مورد شعراست. سعی میکنم جوگیر نشوم و با خودم روراست باشم و ببینم کدام جنبه ها را دوست دارم, کدامها را دوست ندارم. من شعرها را چند بار میخوانم. معنا برایم مهم هست و بعد به ترکیب واژه ها توجه میکنم. سعی میکنم حالات روحی ان شخص و محیط اطرافش را در لحظه سرودن در نظر بگیرم و خیلی روی این قسمت وسواس دارم. این روش من هست که البته در طول زمان ,بسته به وقت و حس و حالم. اتفاق می افتد. این مقدمه ای بود که بیشتر با روش من اشنا شوید.
سه‌شنبه 14 دی 1389

shahram khosh maram - ایران - تهران
قسمت دوم: من مستقیم میروم روی مطالب شما. کاملا موافقم که مجموعه شعرهای فروغ طبع حساس او را نشان میدهد. من این توجیه را قبول نمیکنم که همه اطرافیانش از درکش عاجز بودند. بیشتر نوجوانان و جوانان میگویند که اطرافیان و خانواده انها را درک نمیکنند. کلا من نگاه مقدس نه تنها به فروغ, بلکه به هیچ شاعر دیگری ندارم. فروغ فوق العاده احساسی بود , خیلی زود عصبانی میشد و زود هم افسرده میشد. خانم سیمین بهبهانی که همیشه از فروغ حمایت میکند هم گفته که فروغ خصیصه ذاتیش یک جور پرخاشگری بوده تا انجا خود سیمین از او رنجید و دیگر به جلسات ماهانه شعر نرفت. من معتقد نیستم که فروغ با نزدیکانش بدی و عناد عمدی داشته بلکه معتقدم که شخصیت فروغ یک شخصیت ناارام و طوفانی بود که دائم بین خروش و افسردگی حرکت میکرد. البته همین باعث شد که اثار خوبی پدید اید ولی خودش و خانواده و دوستانش هم اسیب دیدند. شخصیت فروغ اصلا پایدار نبود و به نظر من دائم بین دوست داشتن احساسی محض و عشق زیاد از یکطرف و تنفر فوق العاده شدید و یاس و افسردگی از طرفی دیگر در نوسان بود.
سه‌شنبه 14 دی 1389

shahram khosh maram - ایران - تهران
قسمت سوم: برای همین میتوان در زندگی فروغ انتهای هر طیف را پیدا کرد. اینکه این خوب است یا بد, مقدس هست یا گناهکاری, نبوغ هست یا دیوانگی, به عهده شما میگذارم چون دید هر کس فرق دارد. در مورد قضیه جذامیان: فروغ اول به عنوان تایپیست و منشی به شرکت فیلم ابراهیم گلستان رفت. ابراهیم گلستان یک نابغه زمان خود بود. افکار چپی داشت ولی در عکاسی و فیلمسازی و نویسندگی هم توانا بود. دیسیپلین و نظم شدیدی داشت. اشنایی با او نقطه عطف زندگی فروغ هست و فروغ پیشرفت کرد و به احتمال زیاد تولدی دیگر نتیجه این برخورد هست. خود فروغ اصلا جذامیان را در نظر نداشت. موسسه کیهان از اقای گلستان خواست که گزارش خبری از جذامیان باباباغی تبریز تهیه کند. اقای گلستان گروهی را فرستاد که فیلم خبری تهیه کنند که موفق بود و کیهان درخواست ساخت یک فیلم مستند کرد که این بار اقای گلستان فروغ را فرستاد. بنابراین ایده به هیچ وجه مال فروغ نبود.
سه‌شنبه 14 دی 1389

shahram khosh maram - ایران - تهران
قسمت چهارم : من البته اینکه زنی جرات کند بین جذامیان برود را میستایم اما باید نکته دیگری را در نظر داشت: ابراهیم گلستان اولین فیلمساز ایرانی هست که جایزه بین المللی برد و این سالها قبل از فروغ بود. بزرگترین ادم سینمای انروز ایران بود و حالا این شخص فروغ را فرستاده که اولین فیلمش را با هزینه گلستان فیلم بسازد, فرصتی که همه سینماگران انروز در حسرتش بودند. من اگر جای فروغ بودم هم این فرصت را از دست نمیدادم. فروغ اولین فیلمش را اینگونه ساخت. اما کار بزرگی که فروغ کرد این بود که پسری که در ان فیلم بازی میکرد را به فرزندی قبول کرد و نامه نگاری با جذامیان را قطع نکرد. این دو چیزی از فروغ در مورد جذامیان هست که من شایسته تقدیر میدانم. در مورد اینکه گفتید او به درجه ای رفیع از درک رسید که ساعت مرگ خود را توانست پیشگویی کند: فکر میکنم منظورتان این داستان هست که در زیر میگویم. اگر منظورتان چیز دیگری هست لطفا تصحیحم کنید:
سه‌شنبه 14 دی 1389

shahram khosh maram - ایران - تهران
قسمت پنجم: فروغ با ابراهیم گلستان در کافه نشسته بود که زنی فالگیر امد تا برای فروغ فال قهوه بگیرد. اما وقتی به فنجان نگاه کرد گفت حالم امروز خوب نیست و فال را نگفت و رفت بیرون. فروغ روی کاغذ نوشت پرواز را به خاطر بسپار, پرنده مردنیست. سه روز بعد فروغ تصادف کرد و فوت کرد. در مورد فروغ باید بگویم که فروغ کلا ادم افسرده ای بود و در همان سالها چند خودکشی نافرجام داشت علاوه بر ان, ابراهیم گلستان چند بار او را پیش روانپزشک برد. کلا فروغ سالها منتظر مرگ بود و این از اشعارش به خوبی پیداست.
سه‌شنبه 14 دی 1389

shahram khosh maram - ایران - تهران
قسمت ششم: در خاتمه نتیجه گیری کنم که از نظر شعری , من از تعدادی از شعرهایش خوشم می اید و خیلیها را دوست ندارم, البته شعرهایش صادقانه هست. به نظر من از نظر شخصیتی ادمی ناپایدار بود , زود عصبانی میشد و فوق العاده حساس بود و با محیطش اصلا سر سازگاری نداشت ,از هرگونه قید و بند گریزان بود , اما یک رسالت اجتماعی احساس میکرد و برای شعر خود ارزش بسیار قائل بود, سعی میکرد متفاوت باشد, بسیار بی پروا بود. و این بی پروایی در شهرتش بسیار موثر بود. خداوند روحش را قرین رحمت کند. به هر حال خوشحالم که در این کنج دنج میشود با شما که اهل دل و ادبیات هستید تبادل نظر کرد. خوشحال میشوم به من بگویید اولین بار چطور با اشعارش اشنا شدید و از کدام شعرهایش خاطره دارید یا خوشتان امده است. سرافراز و پایدار باشید.
سه‌شنبه 14 دی 1389

آرتین - مجارستان - بوداپست
درود و سلام بر همه ی دوستان, من کاربر تازه هستم ! :)
سه‌شنبه 14 دی 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.