هیچ وقت اون شب رو فراموش نمی کنم ناسلامتی دانشجو بودیم ولی اومدن تو و هرچی می خوردیم زدن وسایلمونو شکستن هنوزم که هنوزه جای اون ضربه ای که اون بسیجیه بی شرف با میله اهنی زد رو پامه حالا وضع من بهتره ولی بودن از بچه ها که اون شب گلوله خورد چشمش کور شد بیچاره مادرش اومد بود بیمارستان خون گریه می کرد بعد ما رو بردن بازداشتگاه پلیس امنیت انگار که دارن تروریست ها رو می برن 2 روز اونجا بودیم شکنجه می کردن بشین پاشو می دادن موقع نشستن باید می گفتیم " ما" و بلند شدنی هم می گفتیم "گوه خوردیم" چند روز بعد علی قصاب رفت بالا منبر گفت اونایی که به کوی دانشگاه حمله کردن ضد انقلاب ها بودن که می خواستن بسیجی ها رو بزنن " خدا ازت نگذره علی چلاق . |