پایان ۱۱ سال شبزندهداری پسر فداکار برای مادر بیمار
فرهیختگان : بهروز آرمان:«به بهشت نمیروم اگر تو آنجا نباشی مادر.» وارد اتاق که شدم تابلویی با این عنوان، روی سر مادر بیمار دیدم. میگفت بهترین کادویی بود که به مناسبت روز مادر از پسرکوچکش گرفته بود.
«ماهسلطان تیموری» که درغرب تهران زندگی میکرد ۱۱ سال بود زمینگیر شده و طی این مدت شاید یک شب هم راحت نخوابیده بود. میگفت: یک عارضه نخاعی، قدرت حرکت دست و پایم را گرفت و زمینگیر شدم. تاکنون دوبار زیر تیغ جراحان رفتهام اما انگار زندگی نمیخواهد روی خوشش را به من نشان دهد. شوهرم «رحمتالله دهقان» کارگر شرکت «اتمسفر» بود و ۲۰ سال پیش در جاده مخصوص کرج، قربانی یک تصادف دلخراش شد. با مرگ شوهرم خیلی تنها شدم و روزهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتم. البته وجود سه پسر و دو دخترم، مرا به آینده امیدوار میکرد و پس از اینکه توان حرکت را از دست دادم پسر کوچکم «تیمور» جوانی و زندگیاش را به پای من گذاشت. شاید باورتان نشود در روزگاری که بسیاری از فرزندان، پدر و مادر پیرشان را به باد فراموشی میسپارند یا روانه خانه سالمندان میکنند، «تیمور» برای من غذا پخت، لباسهایم را شست، رفیقم شد و در یک جمله، یار غار و باوفای من بود. البته بارها به او گفتم اینقدر عمرت را به پای من نسوزان اما این پسر، مثل یک فرشته، عشق را در حق مادرش به تمام معنا تمام کرد. این پسر فداکار، الگویی تمامعیار در نیکی به پدر و مادر است. در طول این مدت فقط یک بار، آن هم برای سه روز از من دور شد. «تیمور» پنج سال پیش ازدواج کرد اما برای اینکه مرا تنها نگذارد چند موقعیت خوب شغلی را از دست داد و حالا در مغازه خدمات کامپیوتری که کنار خانهمان قرار دارد هزینه زندگی را تامین میکند. در طول این ۱۱ سال حتی یک بار ندیدم و نشنیدم که گله کند. گفتنش آسان است اما خودم که میدانم چه قدر رنج کشیده است. چه شبها که در کنار نالههای من شبزندهداری کرده و پرستار بیمنت و همیشه بیدار بوده است. هر وقت دلم تنگ شده برایم حافظ خوانده، هر وقت درد داشتم دست نوازشگرش مرهمم بوده و مرا دلداری داده است. آرزو دارم یک روز بتوانم از جایم بلند شوم و گوشهای از زحمتهایش را جبران کنم. مثل پروانه دور من سوخته و...
گریه امان نداد تا مادر بیمار بیش از این سخن بگوید. در آن روز تابستانی از «تیمور» که جوان شایسته «سرخ حصار» لقب گرفته پرسیدم: خسته نشدی پسر؟ ۱۱ سال شبزندهداری و خدمت تمام وقت به مادر بیمار، کار آسانی نیست. پاسخ داد: وقتی عشقت، زندگیت و عمرت، مادرت است دیگر خستگی معنا ندارد. من از انجام وظیفه و خدمت به مادرم لذت میبرم «تو گر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس، لذت نخوانی» این شعر را پدرم به من آموخت.
دیروز در کوچه باد میآمد، در باد غم میآمد، در غم بغض میآمد و در بغض اشک میآمد که خبر آوردند «ماه سلطان» رفت. رفت پیش خدا و تمام شد۱۱ سال شبزندهداری پسر فداکار برای مادر بیمار.
DrPhil - دانمارک - نوبغو
|
یاد سوزان بویل افتادم. چقدر خوبه که آدم زمانی که عزیزی رو از دست میده مطمئن باشه که اون عزیز ازش راضی بوده. روح اون خانم شاد. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
foruzan - ایران - تهران
|
خدا بیامرزدش ، خدایا مادر همه رو براشون نگه دار ، مال ماهم همینطور ، من خودم مادر هستم ، عشق فرزند به مادر و بالعکس وصف شدنی نیست |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
foruzan - ایران - تهران
|
خدا بیامرزدش ، خدایا مادر همه رو براشون نگه دار ، مال ماهم همینطور ، من خودم مادر هستم ، عشق فرزند به مادر و بالعکس وصف شدنی نیست |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
aznz1 - نیوزیلند - اوکلند
|
تیمور درود به شرف مردونگیت . انشاالله خوشبخت بشی تو زندگیت و خدا مادرت رو شفا بده و برات سالیان سال حفظ کنه , و خداوند فرزندان با معرفت مثل خودت بهت عطا کند . |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
delmorde - سوئد - یوتوبوری
|
بحثی نیست که این فرزند حق اولای را ادا کرده و این سعادتیست که نصیب هر کس نمی شود ببینید دربین فرزندان شرایط باید جوری ردیف شود کهمدال زرین نصیب این برنده خوش شانس گردد.من همیشه افسوس می خورم که نتوانستم به مادرم انطور که دلم می خواست خدمت کنم اما همیشه در خدمت پدرم بودم. مادر دروازه بهشته و این یک واقعیتاست. ببینید این پسر چقدر احساس رضایت از کارش دارد و این همان هدیه ایست که خداوند به او داده فعلا. مادریعنی کسیکه خداوند او را انقدر دوستدارد که فرزندانش را ازطریق او میفرستد. درودفراوان به این پسر. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
bache shapoor - سوئد - یوسدال
|
خدا این مادر را بیامرزد و به تو ای مرد صبر بدهد. تیمور جان واقعا که لقبهای پسر فداکار و سرخ حصار برازنده توست. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
fsirani - ترکیه - آنکارا
|
همیشه میگن یک شب تب یک شب مرگ من خودم از خدا میخام که زمین گیر نشم که زحمت نگه داریم روی دوش فرزندان بیفته چون اونها هم اینده دارن و درست نیست عمرشان به پرستاری از من سپری بشه |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
mehrnoosh - ایران - اهواز
|
سختی های پرستاری از یه بیمار رو فقط کسی که از بیمار پرستاری کرده باشه درک میکنه. فقط به زبون ساده هست. امیدوارم فقط صبر و طاقت و توان روزافزون بهش عطا بشه که بتونه باقی عمر مادرش رو هم صبر طاقت بیاره. واقعا خسته نباشی داداش! |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
zoroye iran - اتریش - وین
|
سالیان زیادیه که مادرم را ندیدم ولی همیشه و در هر حالتی باش در تماسم و هر روز جویای حالشم امیدوارم روزی برسه که دوباره در کنار خانوادم زندگی کنم و گوشه ای از زحمات پدر و مادر رو جبران کنم |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
mehrnoosh - ایران - اهواز
|
از متن پیدا نبود این مادر زنده هست یانه از متن برمیومد که زنده هست ولی تیتر میگه که فوت کرده متوجه نشدم! |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
parvaz39 - آلمان - هامبورگ
|
تیمور خان، من که نمیتونم و احتمالا دیگر دوستان هم نمیتونن حال تو و دیگر برادرانت و خواهران عزیزت رو بفهمیم. امّا من مطمعن هستم شماها دینتون رو نه تنها به مادر عزیزتون بلکه به جامعه و انسانهای دیگر رو ادا کردید. همیشه در زندگی رو سفید و موفّق باشید. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
raha1984 - المان - هامبورگ
|
چیزی و کسی در دنیا عزیزتر از پدر و مادر هست ؟ عشق واقعی و رو فقط پدر و مادرها دارند و بس ! این پسر رو باید طلاگرفت تو این دوره زمونه |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
portaghal - ایران - ایران
|
خوش به حالت .من بی نسیب از این کمک کردن به مادربزرگم هستم او 2سال است سکته کرده من نمی تونم برم ایران کمکش.خدا شفا بده |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
tiger.man - نروژ - برگن
|
شیر مادرت حلالت، واقعا بنازم به مردونگیت. خدا مادرت رو بیامرزه واونو قرین رحمتش کنه |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
Don Mario - کلمبیا - بوگوتا
|
LiliRose ؛ دوست عزیز متاسفانه این موضوعی که شما گفتید همون مساله یی است که باعث میشود ، عاقبتِ اکثر پدر و مادرها به آسایشگاه ختم شود ، بدبختانه من هر وقت که پدر یا مادر بزرگی را بی پشت و پناه میبنم ، وقتی است که بچههای آنها این عزیزان را مثل توپ فوتبال به هم پاس میدهند و دائم به دنبال این هستند که برای مثال چرا فلانی هیچ کاری نمیکند؟ البته در اکثر موارد هم گناه را به گردن نداشتن وقت و داشتن مشغله زیاد و بطور کل زندگی ماشینی امروز بشر میندازیم ! غافل از آن که در آینده ای نه چندان دور ما نیز قربانی همین طرز تلقی از زندگی امروزی میشویم و مطمئنا با این سرعت که دنیا رو به مدرنیته است ما پیرانی به مراتب تنهاتر میشویم ، پس باید از حالا به فکر باشیم و استادانی خوب برای فرزندانمان باشیم ، عمل امروز ما کُنش فردای فرزندانمان است و هر چه بکاریم، درو خواهیم کرد. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
درود به شرف و منش انسانیت در کشوری که برای اکثریت عشق و محبت کیمیای افسانه ای شده است !! مادر والاترین پدیده در پروسه ی بی مفهوم زیستن است. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
dook - .امارات - دبی
|
خداوند به شما اجر دهد و شما و مادرتان را در رحمت خود قرار دهد .همه ما به سوی او باز خواهیم گشت.امیدوارم ما را صاحب چنین صبر و اخلاقی گرداند |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
حاتم - نروژ - اوسلو
|
اول به مادرت. دوم به مادرت. سوم به مادرت. سپس به پدرت نیکی کن. پیامبر اسلام. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
a.ahooraei - المان - کلن
|
خدا رحمت کنه همه را. اما فراموش نکنیم که اگر یک زن معمولی با اون پسر زندگی میکرد این اجازه را بهش نمیداد که وقتش را برای مادرش بذاره. ما پنج برادر بودیم اما یکی از برادرها تونست 10سال از مادر نگهداری کنه چونکه زنش هم پابپای اون کمکش میداد. اما بقیه زنها مثل کفتار خرناسه میکشیدند.اغلب زنها به هم جنس خودشون رحم ندارند.من که یکی از دلایل طلاق دادن زنم بعد از 20سال همین بود که یکبار اشک مادرم را در آورد. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
high class - کانادا - ونکوور
|
raha1984 - المان - هامبورگ . درسته که عشق مادر خیلی خالصه اما عشق واقعی فقط مختص مادر و فرزند نیست. |
چهارشنبه 24 آذر 1389 |
|
cat - اتریش - وین
|
خدا مادرت رو بیامرزه با پسر تربییت کردنش,کلی گریه کردم واسه اینکه مادرم و ول کردم به امان خدا و اومدم اینجا,خوشبحاله این اقا پسر گل ,. |
پنجشنبه 25 آذر 1389 |
|
antidictatour - فرانسه - پاریس
|
بهروز عزیز تا اخر عمرت خداوند دست مهربونشو پشت سرت نگه میداره که تا پایان عمر با شرف زندگی کنی و محتاج نامرد نشی. کاری که خواهر و برادر من برای پدرم انجام دادن . این جور بچه هارو خداوند فرشته افریده خوش به حالشون سالها از پدر مریضت نگهداری کن بدون اینکه خم به ابرو بیاری به خدا خیلی شهامت میخواد کار هر کسی نیست این کلمات رو دارم با چشم اشکبار مینویسم چون خودم نتونستم سالهای اخر زندگی پدری که یکی از زحمتکشترین و انسان ترین ادمای روی زمین بود در کنارش باشم . از دنیا رفت بدون اینکه با هم خداحافظی کنیم. امیدوارم مسببین این جدائیها و سرگردونی ما ایرانیها یک روز جواب کاراشونو بگیرن. |
پنجشنبه 25 آذر 1389 |
|
siyavash-irani - ایران - تهران
|
حاتم-نروژ-اسلوشماانسان بسیارخوبی هستی وفقط محاسن رامی بینی فکرمیکنم برای گرفتن اصول وارزشهای انسانی توسل وتمسک به اشخاص والگوبرداری ضرورتی ندارد.لذااگرزندگینامه شخص مورد نظرتان رابخوانید (توجه شمارابه تفسیرالمیزان جلد15 جلب میکنم)اصلا ویاکمترازاین شخص الگوخواهیدبرداشت.ازپیش ازشماعذرمیخوام.قصدهیچگونه توهینی ندارم. |
پنجشنبه 25 آذر 1389 |
|
bawafa1385 - المان - هامبورگ
|
باین فرد میگویند انسان باشرف . باین فرد میشود با همه گونه کلمات انسانیت . ادمیت بشریت . معرفت . دانائی گذشت اراده . توانائی. بنحو احسنت ستایش نمود . نه فقط در کلام . نه فقط در لفظ نه فقط در شعار .نه فقط در حرف. جالب بودن قضیه را خوب در متن خبر توجه فرمائید . در این خبر تنها چیزی و تنها کلمه ای که مطرح نمیشود وجود ذیجود همسر بسیار بسیار مهربان این جوان است . دقت کنید در مقابل ابن همه عطوفت و مهربانی که این جوان بمادر خود دارد که یک امر مسلم است . تنها کسی یا کسانی که مطرح نیستند بقیه برادران و یا خواهران و یا عیال این جوان است . چگونه میتوان تفسیر نمود . چگونه میتوان تعبیر نمود . چگونه میتوان یک انسان را از بقیه متمایز دانست . فقط با همین حرکات . فقط با همین اعمال . بقیه تماما شعار است . انسان باید وجود داشته باشد . انسان باید با وجود باشد . با وجود بودن خود نعمتی است . با وجود بودن یک سرمایه است که این نعمت و سرمایه را هر کسی ندارد |
پنجشنبه 25 آذر 1389 |
|
iman54 - هلند - رتردام
|
من از راه دور دستان مهربان و زحمتکش شمارا میبوسم دوست من خدا روح مرحوم مادرت را قرین رحمت کنه. |
پنجشنبه 25 آذر 1389 |
|
LiliRose - کانادا - تورنتو
|
mahtab 999-عزیزم امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی و به هیچ کس هم محتاج نباشی. بچه ها وقتی قدر مادر و پدرشون رو می دونن که خودشون بچه دار بشن. DonMario- من منپورم این نبود که مادر بیچاره رو بهم پاس بدن. ولی این هم انصاف نیست که فقط یک بچه از مادر نگهداری بکنه. باید مسوولیت تقسیم بشه. تمام بچه ها در برابر پدر و مادرشون وطیفه ای دارند |
پنجشنبه 25 آذر 1389 |
|
derbanco - ایران - مشهد
|
خوشا به حال دل های پر صفا و محبت چیزی که دیگر در بین ما ایرانی ها اگر نگویم نایاب کمیاب شده خیلی مردی لوتی . |
پنجشنبه 25 آذر 1389 |
|