عصرایران ؛ مصطفی بدرالسادات - صبح روز چهارشنبه هنوز امیدوار بودم خانواده لاله سحرخیزان، پای چوبه دار، از گناه شهلا جاهد بگذرند و زندگی دوباره شهلا را، "خیراتی" برای روح لاله کنند. اما هنگامی که خبر آمد شهلا قصاص شد انگار آبی سرد بر روی سرم ریختند؛ دیگر هیچ کاری نمی شد کرد.
شهلا جاهد، هشت سال پیش در یک ماجرای عشقی همسر ناصر محمدخانی، فوتبالیست معروف را به قتل رساند. ناصر، مدت ها با شهلا رابطه پنهانی داشت و بعدها گفت که شهلا زن صیغه ای اش است.
طبق آنچه در پرونده مضبوط است ، شهلا که لاله را رقیب خود در تملک ناصر می دانست در روزی که شوهر مشترک شان به خارج کشور رفته بود، لاله را کشت و دو فرزند او را بی مادر گذاشت... او چند روز بعد دستگیر و به جنایتش اعتراف کرد.
با این حال، در مراحل بعدی مدعی شد که به خاطر ناصر محمدخانی دروغ گفته و قاتل لاله نیست. بدین سان، پرونده شهلا وارد فاز پیچیده قضایی شد و حتی یک بار نیز در زمان ریاست هاشمی شاهرودی حکم قصاصش تا مرحله استیذان پیش رفت که شاهرودی پرونده را برای بررسی مجدد باز پس فرستاد و اجازه قصاص نداد ، تا اینکه در صبحگاه چهارشنبه دهم آذر 89 ، شهلا در زندان، در حالی که فریاد می کشید و برای آخرین بار التماس می کرد که او را ببخشند، بالای چهارپایه ای ایستاد که دقایقی بعد، از زیرپایش کنار زدند تا شهلا جاهد ساعاتی بعد راهی بهشت زهرا شود، به خانه ابدی اش.
شهرت و معروفیت ناصر محمدخانی به عنوان فوتبالیستی نام آشنا خیلی زود پرونده شهلا جاهد را رسانه ای کرد والا در طول هشت سال گذشته قتل ها و قصاص های زیادی در این کشور صورت گرفته است بی آنکه خبر خاصی از آنها در رسانه ها انتشار یابد. با این حال شهلا جاهد خیلی زود به چهره ای رسانه ای تبدیل و تلاش ها برای نجات او آغاز شد.
اشتباه بزرگ رسانه ها در تمام این سال ها، این بود که در ماجرای قتل لاله، بیشتر به قاتل توجه کردند و مقتول و خانواده داغدار و عزادارش را فراموش کردند.
بعضی ها چنان درباره شهلا نوشتند که گویا قرار است "قهرمان عشق" به پای چوبه دار برود با تیترهایی مانند: شهلا در دادگاه هم حلقه عشق را بر انگشت داشت! و بعضی دیگر چنان درباره اولیای دم سخن می گفتند که گویا درباره گروهی قاتل و جانی می نویسند و می گویند!
ندیدن مصائب خانواده مقتول و حتی زشت انگاری نسبت به آنان، خطای راهبردی رسانه ها و صفحات حوادث روزنامه ها و نشریات بود. این شد که خانواده ها لاله خود را نه خانواده "مقتول" که خانواده "مظلوم" نیز دیدند. خانواده ای که تنها "قصاص" می توانست آتش درون آنها را خاموش کند.
شاید اگر رسانه ها در طول این چند سال، به همان اندازه که سراغ شهلا را می گرفتند، خبری هم از خانواده لاله می گرفتند و به آنها هم به اندازه کافی تریبون برای سخن گفتن و درد دل کردن می دادند، مرهمی بر زخم های آنان می نشست و در نهایت راضی به گذشت می شدند.
قصاص حق قانونی و شرعی خانواده لاله بود اما بعضی از رسانه ها و مخصوصا نشریات زردی که حتی به بهای مرگ دیگران نیز می خواهند تیراژ و فروش خود را بالا ببرند ، چنان این حق را ناحق جلوه دادند که صاحبان حق ، روز به روز بر اجرای آن تاکید کردند.
بیایید برای دقیقه ای خود را جای خانواده ای قرار دهیم که فردی، یکی از اعضای آن خانواده را به قتل رسانده است: بعد از آنکه عزیز خود را به طرز فجیعی از دست داده ایم، شاهد آن هستیم که روزنامه ها، عکس قاتل دختر یا مادرمان را بر صفحات نخست خود چاپ می کنند، برایش چهره سازی می نمایند، حتی قاتل دختر یا مادرمان را قهرمان و بی گناه و مظلوم جلوه می دهند، مدام بر ما خرده می گیرند که ای بی رحم ها ! چرا رضایت نمی دهید و ... ؟!
واقعا در چنان شرایطی چه حس و حالی به ما که پیکر غرقه به خون عزیزمان را در خانه اش یافته ایم و به گورش سپرده ایم، دست خواهد داد؟!
ای کاش رسانه هایی که اخبار حوادث را به طور ویژه پوشش می دهند، در طول این هشت سال، هوای دل های داغدار خانواده مقتول را می داشتند و آنها را که بعد از لاله، مظلوم واقعی این حادثه بودند، درک می کردند؛ شاید این گونه، آنان آرامش بیشتری می گرفتند و به جای آنکه شاهد نمک پاشی به زخم های شان باشند، همدردی می دیدند و تسلی خاطر می یافتند و در نهایت هم قاتل را می بخشیدند و شهلا زندگی دوباره ای می یافت و حیات جدیدش، حسنه ای می شد برای روح لاله.
متاسفانه، در پرونده های قتل، خیلی ها، فقط یک طرف ماجرا را می بینند و دل شان می سوزد برای کسی که قرار است بالای چوبه دار برود و بمیرد ولی یادشان می رود همین شخص گناهکار ، پیشتر شخص بی گناهی را از زندگی محروم و راهی گورستان کرده است.
این، البته رویکردی انسانی و خداپسندانه است که حتی برای نجات یک قاتل نیز تلاش کنیم. خود خدا نیز در قرآنش، برغم آنکه قصاص را حق اولیای دم دانسته، اما در همان کتاب تاکید کرده که اگر ببخشند، به ثواب نزدیکتر است.
اما باید واقع بین بود و در مسیر نجات یک انسان از مرگ، حساب شده و به دور از احساسات حرکت کرد و در همه مراحل، عواطف و غم های خانواده داغدار را در نظر گرفت والا با یک طرفه کردن موضوع، کورسوهای امید نیز از بین می روند و نتیجه همان می شود که دیدیم.
البته در این پرونده خاص هم نمی گویم اگر رسانه ها بهتر حرکت می کردند، خانواده لاله حتما رضایت می دادند اما هر چه باشد، باید گفت که سهم رسانه ها در تصمیم نهایی اولیای دم، اندک نبوده است و این چیزی است که خود آنها نیز بدان تصریح داشته و گفته اند مصاحبه های شهلا و وکیل اش با رسانه ها، ما را بر آن داشت که رضایت ندهیم.
|
قوه قضاییه نیز در طول این سالها، تلاش بسیاری کرد تا از یک سو، سر کسی بی گناه بالای دار نرود و به همین دلیل، پرونده شهلا بارها در سطوح مختلف بررسی شد و از دیگر سو، رضایت اولیای دم به دست آید به گونه ای که هیات صلح و سازش، بارها با خانواده لاله نشست گذاشت و حتی در آخرین ساعت زندگی شهلا ، رحیمی، مدیرکل روابط عمومی قوه قضاییه، در ساعت 4 بامداد و قبل از اجرای حکم با خانواده مقتول صحبت کرد تا بلکه در آن لحظات سنگین، رضایت شان را به دست آورد ولی این اتفاق نیفتاد و اولیای دم، به چیزی کمتر از قصاص رضایت ندادند و در برابر التماس های شهلا که "مرا نکشید" گفتند: مگر او به التماس های دختر ما که می گفت مرا نکش، توجهی کرد؟!
و نکته پایانی اینکه شهلا جاهد، هر چند مرتکب قتل شد اما تاوانش را پس داد و آنچه از این ماجرا به جای می ماند، این واقعیت است که شهلا از ابتدا قاتل و جانی نبود. دختری بود که در هیاهوی شهرت و زرق و برق های ثروت، عاشق فوتبالیست مشهوری شد و در نهایت سر از زندان و حلقه دار درآورد.
حتی در این بخش از ماجرا نیز نقش رسانه ها را نباید نادیده انگاشت که با شخصیت سازی و بزرگنمایی برای افرادی معمولی مانند ناصر محمدخانی ، آنها را به بت هایی تبدیل می کنند که ساده دلانی مانند شهلا به تعظیم شان بیایند و تن و جان شان را هم در این راه از دست بدهند.
ماجرای شهلا و شهلاها، بارها و بارها در این مملکت تکرار خواهند شد اگر کسانی که مدعی دلسوزی برای جامعه اند، فکری برای اصلاح زمینه هایی نکنند که در آن، این اتفاقات غم انگیز رخ می دهد، امروز، شهلا و فردا چه کسانی؟!
قصاص شهلا، فقط مختومه کردن یک پرونده قضایی است اما هرگز بسترهای جرم زایی در جامعه را از بین نبرده است. آیا مدیران جامعه ، پرونده شهلا را از منظر اجتماعی آن بازخوانی خواهند کرد یا به روزمرگی هایشان ؛ همچنان دل خوش خواهند داشت؟
آذربهدخت - ایران - تهران
|
حرف حساب جواب نداره. بهترین و جامعترین مقاله ای که در این چند روز خواندم همین بود. |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
babaks.khoramdin - اسرائیل - اشدود
|
10 مورد ابهام در پرونده او بوده من جمله اینکه قاتل چپ دست بوده وشهلا راست دست و27 ضربه چاقو را نمی توان با دست دیگر وارد ساخت و همچنین به لاله قبل از قتل تجاوز شده بود. به احتمال زیاد شهلا دیواری کوتاه برای مختومه کردن پرونده ای بود که قوه قضاییه و نیروی انتظامی تو حلش مونده بودند و خانواده مقتوله هم فقط در پی انتقام گیری و خون ریزی بوده از هر کسی و برایشان مهم نیوده که آیا آن فرد 100% گناهکار بوده یا خیر و شما هم با این مقاله در صدد ماله کشی. |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
angelina20 - ایران - تهران
|
ای خدا من نمیدونم اگر یکی به مادر ما 37 ضربه چاقو اون هم در حالی که روی شکم مقتول نشسته و پشت سر هم به گردن او ضربه وارد میکند آیا ما اورا میبخشیدیم؟ آقا کم کم توی سایتها دارن سو استفاده میکنند از وضعیت فعلی ایران و این خانم قاتل رو به موج سبز نسبت میدن و اینکه این جمهوری فلانه و از این حرفها. مگر توی آمریکا همین یک ماه پیش یک زن رو قصاص نکردن؟ اگر غیر عمد بود یا ناخواسته قتلی مرتکب میشد میگفتیم ببخشیم اما یکی 37 ضربه چاقو زده بعد میگیم آخی گناه داشت اون پشیمون شد. چرا کسی دلش برای لاله نمیسوووووووووووووزه؟ برای بچه های داغدار. واقعا خیلی پست هستید هرکسی بگه نباید اعدام میشد. |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
zilan.zarza - ترکیه - استانبول
|
به خاطر نوشتن این حرف ها مزخرف شرم کن.خودت که خیلی ادعا داری چرا اینو قبل از اینکه شهلا رو بکشند ننوشتی? |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
طاطا - ایران - تهران
|
بله من هم موافقم که از شهلا یه قهرمان عشقی ساخته شد. بخصوص اینکه شهلا دردوره ای اعدام شد که جو جامعه بشدت سیاسی و برضد رژیم است. هرکاری که الان ازطرف حکومت یا قوه قضاییه ... انجام شود به نوعی مردم باهاش مخالفت میکنن. شهلا مرتکب عملی غیر انسانی شد و دراین شکی نیست. شهلا تاوان عشقش را نداد بلکه تاوان هرزگی و بی تکلفی خود را پرداخت کرد. دختری که در 12 سالگی به شهرری بره و بارها منتظر دیدن ناصر بشه معلومه که دربزرگسالی چه کارهایی میتونه بکنه. بنا به گفته شهلا در همان سالها که برای دیدن ناصر به شهر ری میرفته ناصر دائم بهش میگفته دختر جان برو دنبال زندگیت تو بچه ای اینجا پر از گرگه و ازاین حرفا. واین شهلا بود که هربار مصممتر به این دیدارها ادامه میداد. و البته ناصر خان که خیلی هم مرد بود !!!!! بالاخره به دام این دختر می افته. |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
طاطا - ایران - تهران
|
حالا سوالی دارم از کسانی که سنگ شهلا رو به سینه میزنند و او را قربانی عشقش میدانند. اگر پدر ومادر هستید و دارای فرزند آیا عشق دختری از جنس شهلا را برای فرزندتان میپذیرید. دختری چنان خیره سر و لاابالی که برای دیدن عشقش به تنهایی تا شهر ری میره. دوستان عزیز این صحبتها مال تقریبا 22 یا 23 سال پیشه . زمانی که دخترانی به سن شهلا در آن زمان حتی تا سرکوچه خودشان به تنهایی نمی رفتند. رفتار شهلا در آن سن نوید زنی در بزرگسالی را میداد که به هیچ خط قرمزی پایبند نیست. مگر نه اینکه بارها سکس ناصر و لاله را از ایوان خانه آنها نظاره گر بوده. سخن من اینست شهلا بد بود بد کرد و بد دید همین و بس. ناصر هم صد درصد مقصر ولی مگر شهلا خودش این را نخواسته بود؟ شهلا میوه ممنوعه را چید. آن میوه ممنوعه عشقش به مردی بود که صاحب زن وفرزند بود. عاشق شدن هیچ توجیه خوبی نیست. از حق نگذریم وحال خانواده سحرخیزان را درک کنیم. |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
ایران دوست - ایران - تهران
|
مثل اینکه این متن به سفارش محمد خانی نامردترین انسان روزگار تهیه شده!!!قاتل باید مجازات شود ولی قاتلی که صد در صد جرمش ثابت شده باشد!نویسنده دایم با احساسات خواننده بازی میکن و میگوید شما خودتان را به جای خانواده مقتول بگزارید!اقای نویسنده ما خود را به جای خانواده مقتول میگزاریم و در صورتی که شک وشبه ای در کار باشد تا مشخص شدن موضوع صندلی از زیر پای کسی نخواهیم کشید!در ضمن در مقاله ای دیگر کمی نیز از نقش نامرد ترین انسان روی زمین محمد خانی که دو زن را فدای زیر شکم خودش کرد تهیه فرمایید |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
parsm - دانمارک - کپنهاک
|
dkdk - دانمارک - اسلیس: همزبان محترم خیلی تلاش میکنم نسبت به کامنتهای جانبدارانه شما از اسلام تازیان و رژیم منفور اسلامی سکوت کنم اما مغالطات و سفسته هائ شما به قدری اغراق امیز و دور از حقیقت است که پاسخ شما را بدهم من هم در دانمارک زندگی میکنم هر چند مدینه فاضله دست نیافتنی است ولی اینجا از بسیاری از جنبه های زندگی خیلی ب ه انها نزدیک شده اند شما وقتی میگویید اینجا پیرها و بیماران را سوار نمیکنند به این دلیل است که خدمات پزشکی برای همه رایگان است و خدمات اجتماعی هم برای سالخوردگان و بیماران مزمن رایگان است ضمنن حقوق همه افراد و حتی بیکاران بالا وبسیار مناسب است بنا بر این نیازی نیست تا مثل اقشار محروم ایران کنار خیابان این خدمات را گدایی کنند ضمنن شما که این همه از جامعه دانمارک شاکی هستی چرا به دامان پر برکت حکومت اسلامی بر نمیکردی وچسبیدی به این کافران بی عاطفه! میدونم جواب منطقی نداری |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
Dionysos - فرانسه - پارسی
|
جالب اینجاست که هیچ قاضی ای از محمد خانی نپرسید چرا وقتی فهمید شهلا وارد خانه آنها شده قفل و کلید منزلشان را عوض نکرد؟! قاضی های بیسواد مملکت امام زمان با توسل به تحقیقات سوپر حرفه ای!!! از نوع عریضه نویسی فقط منتظر بودند خانواده مقتول حکم صادر کنه!!! خوب بود قبلش با اسکاتلندیارد قم یک مشورتی می کردند! عجب مملکتی که رسانه ها همیشه اَخ و قابل انتقاد هستند و قوانین عصر حجری اسلام گل و بلبل!!! |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
klopatra7 - آلمان - دوسلدورف
|
همش از خودم می پرسم که خانواده لاله این مدت سر اشکالات این پرونده به فکر فرو نرفتند و شک نکردند و برایشان واقعیت مهم نبود یا اینکه آنهافقط یک مجرم می خواستند که بتوانند نسبت به کسی کینه داشته باشند گاهی وقتها آدم راحت تره که نسبت به یک کسی کینه داشته باشه تا اینکه ندونی طرف حسابت کیست به نظر من اگه شهلا در این کار دست هم داشته تنها نبوده |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
samagha - ایران - تهران
|
حالا ناصر میره یه زن میگیره ۱۸ ساله و باکره. تا دل همتون بسوزه.یه کاری کرد که آثاری از هیچ کدام از زنهاش باقی نمونه. حالا یه دختر میگیره از جنس حوری و بلور. ببینم خبر نگارها میتونن اونوقت ازش چیزی بنویسن از این مرد پاک و نازنین!. |
شنبه 13 آذر 1389 |
|
benjamin86 - انگلیس - اکسفورد
|
babaks.khoramdin - اسرائیل - اشدود خوب شما که اطلاعات بالایی دارید میرفتید محاکمش میکردید ؟ حتما اخر کار هم ازادش میکردی ؟طرف زده مادرش رو کشتن میگی قصاص نکنه ؟ من باشم خودم اعدامش میکنم حکومت چرا زحمت بکشه . |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
SHIRZAN48 - بلژیک - بروکسل
|
babaks.khoramdin - اسرائیل - اشدود ... دوست گرامی محمدخانی در پی اقامتی که 9 سال پیش در دوبی بخاطر فوتبال داشته پی به بعضی از مسایل سری سیاسی می برد و چون جمهوری اسلامی هم آگاه می شود در غیاب او و با بررسی شرایط زندگی و تعقیب تلفنی و وووو پی به دوستی شهلا و محمدخانی برده و با برنامه ریزی برای زهرچشم از ناصر لاله را به قتل می رساند و چون شهلا یک وجود خارجی در زندگی او داشته تمام این داستانها را به او نسبت می دهد و دلیل ابهامی این قتل توسط شهلا و رضایت محمدخانی و طولانی شدن ووووو این داستان به این دلیل بوده البته اینها مطالبی است که من 8.9 سال پیش در جراید خواندم نه از خودم در اوردم و نه این کامنت تحلیل من از ماجرا است . در هر حال من منبع اش را هم عنوان کردم جراید 9 سال پیش . |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
طاطا - ایران - تهران
|
babaks - khoramdin دوست عزیز وجود منی در واژن دلیل بر تجاوز نیست . به راحتی به وسیله یه سرنگ برای رد گم کردن میشه اونو به واژن زن منتقل کرد. شهلا خیلی باهوش بودو درعین حال بشدت کینه ای. فراموش نکنیم که او حتی به قول خودش چرخ خیاطی که ناصر برای شهلا خریده بود از فرط حسادت با وسیله ای خراب کرد. شهلا حتی درتحقیقات به مواردی اشاره کرد که از دید پلیس پنهان مانده بود. اگر هم دیدیم که بعده ها در زندان زیر تمام حرفاش زد به دلیل درسی بود که از زندانیان آموخته بود. بله رژیم ایران یه رژیم کثیفه قوانین اسلام توحش محضه. مرد درجامعه ایران هرغلطی دلش بخوادمیتونه بکنه بدون اینکه نگران جواب پس دادن باشه اینها همه قبول ولی شهلا فاسدبود . این که قوانین ما ضد بشری است ربطی به خباثت شهلا نداره. |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
red.boy - ایران - تهران
|
شهلا جاهد یک قاتل بود. از اول شهلا جاهد وارد زندگی ناصر محمدخانی شد. شهلا جاهد به یکی از بازیکنان پرسپولیس (ح.د) شماره داد تا شماره رو به اقا ناصر برسونه.وارد زندگی یک فوتبالیست شد یک قهرمان یک پهلوان. زندگی حرفه ایش رو بهم ریخت زنش رو کشت ابروش رو برد و در نهایت به سزای عملش هم ریسد. بحمدالله |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
a persian - سوئد - استکهلم
|
مقاله خوبی بود فقط ای کاش نویسنده قبل از جوگیر شدن رسانه ها و جراید و جانبداری بی خودیشون از شهلا با نوشتن و طرح این مطلب به تغییر نظر خونواده لاله برای قصاص کمک میکرد الان دیگه این تحلیل ها چه سودی داره؟! |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
zahra50 - دانمارک - کپنهاگ
|
اه بابا حال آدمو به هم میزنید ما ایرانی ها متخصص داستان سرایی و نوحه خونی هستیم .بسه دیگه چه رمانهایی که بافته نشد به خاطر این شهلا .این همه آدم بی گناه و نازنین و با آبرو کشته شدن اینقدر مردم سرگرم نشدن.بابا یه سری به خاوران بزنید یه سری به خونواده هایی بزنید که طی یک سال گذشته عزیزاشونو ازدست دادن واسه من و شما .حالا این خانم مرد که مرد به جهنم .اینهم یکی از پرده های رژیم هست واسه پوشش اخبار جدی درباره سالگرد منتظری و روز دانشجو . |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
و اما این ماجرا بیشتر از اینکه باعث عبرت مردان نامرد شود بهتر است عبرتی برای زنانی شود که اینگونه افسار گسیخته احساسات خود را برای نالایقی که ظاهرا مرد نامیده میشود بروز ندهند و خود را از این دام کنترل کنند و منطقی باشند. به نظر می آید خدیجه زن تیز هوش و بسیار زبلی بوده از ظاهر هم که بی بهره نبوده چرا باید زندگی خود را به پای کسی بریزد که یک سارق حرفه ای ست و مدت طولانی . با مهارت به زندگی مخفیانه خود ادامه میداده. البته جنس رود سوی جنس. چون خود او هم سارق بوده . او می توانست در سطح خودش با مردی زندگی زندگی خوب و پر ثمری داشته باشد و فرزندانی که برایشان با افتخار مادری کند. اما با احساسات منفی یک زن بیگناه را به آن شکل فجیع یا کشت یا به کشتن داد که فرقی ندارد. خودش هم که زیر خروارها خاک سرد خوابید و هشت سال انگشت نمای خلق شد. چگونه شخصیت یک زن به او اجازه میدهد برود و شاهد روابط همسر سارقش با همسر اولش باشد... |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
....حداقل حال که دل و دینت را برای او داده بودی به سهم خود بسنده میکردی. خیلی که به تو بد نمی گذشت از نوجوانی با کسی بودی که در رویا و بیداری در فکرش بودی و به او علاقه داشتی و صد درصد دوران بسیار خوش و لذت بخشی هم با او گذراندی. چرا دیگر این حسادتهای ذلیلانه که مثلا چرخ خیاطی او را خرد کنی. احتمالا ناصر حقش رو درست نمی داده که اینقد عقده ای شده بوده و حسرت زندگی لاله را داشته. با نوع برخوردش معلوم است که از قشر با فرهنگی بر نخواسته اما زیاده خواهیش حکایت آخوندها ست و زیاده خواهیشان. حالا که شوهری عاریه ای به لاله دادی حداقل اینقدر انصاف داشته باش که حق واقعی که از آن او بود رعایت میشد نه اینکه باعث قتلش هم بشود و خودش را هم به این سرنوشت دچار کند. |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
ایران دوست - ایران - تهران
|
یک روز قبل از اعدامش با خانوادش ملاقات کرده و قول داده که پای چوبه دار خواهد گفت قاتل اصلی چه کسی است ولی متاسفانه سکوت کرد !حتی با دیدن محمد خانی که برای تماشا کردن به دار اویختنش امده بود سکوت کرد!چه رازی را با خود برد و چرا بر خلاف اصرار و در خواست نمایندگان اجرای حکم و ووکیل باز هم سکوت کرد و مرگ را ترجیح داد؟؟؟فقط خدا میداند وبس یعنی وااقعا امکان داره که بی گناه به دار اویخته شد؟؟؟الله اعلم |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
khosrow60 - سوئد - سوئد
|
زنهای ایران چوب مردسالاری جامعه را میخورند. طا طا ادمهای مشهور خاطرخواه زیاددار ند چه زن وچه مرد.این ناصر محمد خانیست که باید متانته نفس میداشت تا دوانسان جانشانرا بخاطر هوا وهوس ایشان ازدست نمیدادند. قاتل واقعی ناصر محمد خانیست.600000 زن خیابانی قربانی نظام ارتجائی وادمخوار اسلامیست .اگرمیخواهید دیگر مثل این جنایات اتفاق نیفتد جمهوری خونخواراسلامی رانابود کنید. |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|
fetneh.gharn - امریکا - سیاتل
|
حقا که زیر دست انگلیس کار میکنید . کار کار این انگلیس . بابا خوب یاد گرفته اید دو دوزه بازی رو .. فکر نکنید کسی پس نیت شما رو از مقاله هاتون نمی فهم |
یکشنبه 14 آذر 1389 |
|