گفت‌وگو با سعیده الف، زن مظنون حادثه سعادت‌آباد

 
گفت‌وگو با سعیده الف، زن مظنون حادثه سعادت‌آباد

خبرآنلاین:

 خودتان را به طور کامل برای ما معرفی کنید؟

من «سعیده- الف» 32ساله و دارای تحصیلات فوق‌لیسانس در رشته حسابداری هستم و شغلم مدیر مشاوران املاک در سعادت‌آباد بود.

به چه جرمی در پلیس آگاهی بازداشت شده‌اید؟

به اتهام معاونت در قتل در پلیس آگاهی بازداشت هستم.

نسبت شما با قاتل و مقتول چیست؟

من به عنوان مدیر دفتر مشاور املاکی بودم که مدتی کوتاه قاتل و چند ماهی نیز مقتول در آنجا مشغول به کار بودند.

چه رابطه‌ای بین شما و قاتل وجود داشت؟

من هیچ رابطه‌ای با قاتل نداشتم. «مهدی» فقط برای من همیشه مزاحمت ایجاد می‌کرد، بیشتر وقت‌ها از من اخاذی و زورگیری می‌کرد و تاکنون هشت بار از وی شکایت کرده‌ام و چون می‌دانست من نه پدری دارم و نه مادری و برادری به زور هم که شده به خاطر دارایی‌ام می‌خواست با من ازدواج کند ولی من به هیچ‌وجه حاضر به ازدواج با یک فردی که تعادل روحی و روانی نداشت، نبودم.

آشنایی شما با قاتل از کجا شروع شد و چند سال است که وی را می‌شناسید؟

جریان از جایی شروع شد که بنده یک دفتر املاک مسکن در خیابان علامه جنوبی سعادت‌آباد داشتم و قاتل نیز مشاور مدیر دفتر یکی از آژانس‌های مسکن در محدوده سعادت‌آباد بود. اواخر اردیبهشت ماه پیش من آمد و تقاضای کار در دفترم را کرد و من هم به دلیل سابقه کاری‌اش وی را استخدام کردم. چندی نگذشت که «مهدی» پیش من آمد و گفت که مادرش به دلیل ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری شده است و نیاز به پول دارد و از من خواست که به او پول قرض دهم. من هم برای همدردی با وی مقدار پولی را که تقاضا کرده بود به وی دادم.

 دوباره چند روز بعد عنوان کرد که برادرش معتاد است و می‌خواهد وی را در یک کمپ درمان اعتیاد بستری کند و نیاز به پول دارد و در این رابطه شماره مدیر کمپ درمانی را به من داد و با تماسی که با مدیر کمپ گرفتم موضوع برای من روشن شد و به اتفاق مهدی و برادرش به کمپ رفتیم و برادرش را بستری کردیم.

در این زمینه حدود 800 - 700 هزار تومان پول پرداخت کردم که بعد از مدتی فهمیدم سرم کلاه رفته است. چون هزینه درمان اعتیاد حدود 100هزار تومان بوده است.

البته این پایان پول گرفتن‌ها نبود، ‌بلکه به بهانه‌های دیگری از من پول می‌گرفت و درصورتی که به وی پول نمی‌دادم مرا مورد آزار و اذیت قرار می‌داد و کتکم می‌زد. در ادامه مجبور شدم پس از دو ماه یعنی اوایل تیرماه از دست وی فرار کنم و جای دیگری را در سعادت‌آباد اجاره کنم و شبانه اثاثیه دفترم را به دفتر جدید منتقل کردم و نخستین روزی که قصد چینش وسایل دفتر را با کمک همکارانم داشتم، «مهدی» با یک چوب بلند به دفتر آمد و شروع به شکستن شیشه در و پنجره و میز و وسایل کرد.

 حتی شخصی که قصد وساطت داشت را مورد آسیب قرار داد و در تماس با پلیس 110 مهدی بازداشت شد و مصدوم را به بیمارستان انتقال دادیم که چند روز بعد فهمیدم که «مهدی» به زندان رفته است.

ولی مشکل به اینجا ختم نشد، بلکه وی پس از 20روز با پرداخت جریمه و دیه از زندان آزاد شد.

حدود یک ماه بعد وقتی در دفترم را قفل کردم و قصد داشتم سوار خودرو شوم یکدفعه دیدم «مهدی» از پشت دیواری بیرون پرید و دست به کیفم انداخت و قصد داشت کیفم را با خود ببرد. در دست دیگرش نیز یک استکان شکسته بود و مدام می‌خواست با آن استکان مرا مجروح کند.

من مقاومت می‌کردم اما او به زور سوار خودرو شد و با تهدید به وسیله استکان شکسته من را تا آزادراه کرج، حوالی وردآورد برد و به من گفت که از خودرو پیاده شوم و خودش پشت فرمان بنشیند. من هم از فرصت استفاده کردم و پا به فرار گذاشتم که «مهدی» نیز به دنبال من می‌دوید. در آن صحنه یک نفر مرا از دست این دیوانه نجات داد.

طی این سه سال مرتب در اضطراب بودم و از دست تهدیدها و باج‌گیری این فرد آسایش نداشتم. حتی چندین بار از وی چاقو خورده‌ام و چندین بار نیز چون که می‌دانست داخل کیفم پول است، کیفم را می‌دزدید و فرار می‌کرد. در این رابطه تاکنون هشت بار از وی شکایت کرده‌ام.

همین شش، هفت ماه پیش به دلیل ضرب و شتم عمدی از وی در کلانتری شکایت کردم و خودش نیز اعتراف به ضرب و شتم کرد و به دروغ عنوان داشت که با من رابطه داشته است که به دلیل اظهاراتش پنج ماه زندان افتاد و مدام از زندان به من زنگ می‌زد که رضایت دهم و می‌گفت: «در زندان کلی خلافکار شده‌ام. اگر بیایم بیرون سرت را زیر آب می‌کنم.» و من در جواب گفتم از دستت فرار می‌کنم. بعضی اوقات زنگ می‌زد خواهش می‌کرد و بعضی وقت‌ها هم زنگ می‌زد و تهدیدم می‌کرد، حتی چند روزی که مانده بود از زندان آزاد شود به پای مادرش افتادم و خواهش و تمنا کردم، کاری کند تا «مهدی» به سمت من نیاید، چون می‌ترسیدم بیاید و مرا بکشد!

چند روز بعد ساعت 10 شب «مهدی» از زندان آزاد شد و به من زنگ زد و با ترس و لرز سریع باتری تلفن همراه خود را درآوردم و به دلیل ترس شدید از وی تمامی چراغ‌های منزلم را خاموش کردم ولی مهدی ول‌کن ماجرا نبود و مرتب به شماره منزلم زنگ می‌زد و شماره‌ها برای اطراف کرج بود. من هم سریع وسایلم را جمع کردم و به خواهرم زنگ زدم و به اتفاق هم به شمال فرار کردیم.

فردای آن شب دوباره مدام تماس گرفت که درنهایت مجبور شدم تلفن را جواب بدهم. «مهدی» پشت تلفن اظهار داشت که سرش به سنگ خورده است و دیگر نمی‌خواهد اذیتم کند و قصد آدم شدن دارد. کلی از من معذرت‌خواهی کرد. پشت تلفن لحن صحبت‌هایش بسیار خوب شده بود و من با خیال راحت بعد از چند روز به تهران (چند روز قبل از قتل) برگشتم.

وقتی به محل کارم رفتم از کرج تماس گرفت و گفت یک کمکی به وی کنم تا دوباره شروع به کار کند و خرج زندگی‌اش را دربیاورد؛ تقاضای پول کرد. روز بعد (چهار روز قبل از قتل) زنگ زد و گفت: «بیا فرحزاد و برایم پول بیار»، من که خیلی از «مهدی» می‌ترسیدم به او گفتم تو بیا پول‌ها را ببر که او هم نیامد و از گرفتن پول منصرف شد.

سه یا چهار روز قبل از قتل، من با یزدان بودم که متوجه شدم «مهدی» به یزدان زنگ زد و درباره من پرسید که چرا از من خواستگاری کرده است و بسیار عصبانی بود و بعد از پایان تماس به گوشی تلفن همراه من زنگ زد و مرتب تهدیدم می‌کرد.

نحوه آشنایی شما با یزدان چگونه بود؟

دو ماه قبل از حادثه، یزدان به دفتر آمد تا یک منزل مبله اجاره کند و برای تنظیم قولنامه به همراه مشاورانم به دفترم آمد. با هم در رابطه با اجاره و ودیعه مشغول صحبت شدیم و به توافق رسیدیم و یزدان کارت شناسایی‌اش که عکس کارت ملی بود به من داد و حدود یک‌ساعت ما را معطل کرد و به بهانه اینکه یکی از آشنایانش در حال انتقال پول و چک به دفتر است. بعد از حدود یک ساعت و نیم قرار شد یزدان فردا پول را بیاورد و قرارداد را امضا کنیم.

فردا هر چقدر به وی زنگ زدم جوابگوی تماسم بشود تا اینکه بعد از یکی، دو هفته دوباره به دفترم آمد و عنوان کرد آن آپارتمان را نمی‌خواهد و کارت شناسایی‌اش را گرفت و رفت و دوباره پس از چند روز به بهانه اجاره یک آپارتمان دیگر آمد و به من گفت که در یک آژانس کرایه خودرو مشغول به کار است و درباره کار مسکن پرسید و از من خواست که استخدامش کنم. «یزدان» از اوایل مهرماه در دفتر من مشغول به کار شد و در طول چند روز رابطه‌اش را با من خیلی نزدیک و خوب کرد و به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم قبول نکردم.

رابطه‌مان یک رابطه کاری بود ولی یزدان هم ول کن من نبود و عنوان می‌کرد که مهر من در دلش نشسته و خواستار ازدواج با من است.

مهدی (قاتل) از کجا به رابطه شما و مقتول (یزدان) پی برد؟

«مهدی» که برای دیدن من به دفترم مراجعه کرده بود از آبدارچی سئوال کرده بود و قضیه خواستگاری «یزدان» را فهمیده بود.

واکنش مهدی پس از فهمیدن این موضوع چه بود؟

«مهدی» به یزدان زنگ زده و گفته بود که لقمه بزرگتر از دهانش برندارد و برای یزدان خط و نشان می‌کشید که پایش را از این ماجرا بیرون بکشد.

پاسخ «یزدان» به «مهدی» چه بوده است؟

«یزدان» هم کوتاه نمی‌آمد و «مهدی» را تهدید می‌کرد و حتی یک بار هم چند نفر را برای کتک زدن «مهدی» به جلوی دفتر فرستاده بود.

«مهدی» و «یزدان» چند روز با هم درگیر بودند؟

حدود سه، چهار روزی با یکدیگر ارتباط تلفنی داشتند و مدام همدیگر را تهدید می‌کردند.

پاسخ شما به تماس‌های «مهدی» و «یزدان» چه بود؟

من در جواب به «مهدی» زیر بار رابطه با یزدان نمی‌رفتم و می‌گفتم به هیچ‌وجه قصد ازدواج با «یزدان» را ندارم و از مهدی خواهش می‌کردم که این قضیه را فیصله دهد ولی او گوش نمی‌کرد، یزدان هم از خر شیطان پایین نمی‌آمد و به من می‌گفت من گازاشک‌آور دارم که هشت متر پخش می‌شود و به هر کسی بزنم روی زمین می‌خوابد، مهدی که هیچ، بزرگتر از مهدی هم دوام آن را نمی‌آورد.

چرا موضوع را با پلیس مطرح نکردید؟

روز چهارم آبان ماه جاری به اتفاق یزدان به دادسرای ناحیه 18 سعادت‌آباد رفتم و از «مهدی» شکایت کردم و شکواییه را به کلانتری بردم و هنگامی که قصد داشتم شاهدان را به کلانتری ببرم، پیامکی برایم آمد که عنوان شده بود مهدی با یک قبضه قمه مقابل کلانتری منتظر است تا تو را بکشد!

با خواندن این پیامک سریع از کلانتری خارج شدم و خودم را در منزلم پنهان کردم.

روز قبل از قتل چه اتفاقاتی افتاد؟

مهدی به من زنگ می‌زد و تهدیدم می‌کرد و مهدی و یزدان با یکدیگر در ارتباط بودند و به طور مستمر یکدیگر را تهدید می‌کردند و فحش می‌دادند و برای هم خط و نشان می‌کشیدند.

به نظر شما چه عواملی باعث شعله‌ور شدن این درگیری و قتل شد؟

شب آخر من با یزدان بودم و یزدان مرتب به «مهدی» می‌گفت که من این خانم را دوست دارم و قصد ازدواج با او را دارم. باید مادر بچه‌های من بشود و خیلی از من تعریف کرد و با این کارها و حرف‌ها باعث تحریک و جنون «مهدی» شد.

از قتل یزدان چگونه مطلع شدی؟

روز حادثه من خانه بودم و از فرط نگرانی و خستگی خوابیده بودم. ساعت سه ظهر از خواب بیدار شدم و هنگامی‌که گوشی‌ام را برداشتم دیدم که 42 تماس از دست رفته داشتم و مشاوران و کارکنان دفتر به من زنگ زده‌اند که در این رابطه با یکی از مشاوران تماس گرفتم و ایشان گفت که «مهدی»، «یزدان» را به قتل رسانده است. من اول باور نکردم تا اینکه گوشی را برادر یزدان برداشت و پشت تلفن سر من داد می‌کشید. آنجا از حال رفتم و وقتی که به هوش آمدم وسایلم را جمع کردم و به خانه خواهرم فرار کردم تا اینکه از اداره آگاهی تماس گرفتند و برای تحقیقات من را احضار کردند.

شما چرا فرار کردید،‌ مگر شما هم دخالتی در قتل داشتید؟

نه، من هیچ دخالتی در این قتل نداشتم، فقط خیلی ترسیده بودم.

چه دفاعی از خودت داری؟

خیلی ناراحتم که این درگیری منجر به کشته شدن «یزدان» شد و این حادثه برای من خیلی خیلی تلخ بود و من هیچ دخالتی در این درگیری نداشتم. نمی‌خواستم این حادثه بسیار فجیع اتفاق بیفتد.

afsaneh555 - ایران - تهران
اون پسره قاتل که داره به سزای عملش میرسه حکم اعدامش رو دادند این عوضی هم باید داغش میکردند تا دوباره دیگه از این غلطا نکنه آشغال. دو نفر و فرستاد اون دنیا به خاطر هوس بازیهای خودش . بمیری. امروز تازه فیلم رو دیدم بیچاره مادر اون پسره
دوشنبه 1 آذر 1389

KSD91022 - ایران - تهران
مطمئنید عکس رو درست چاپ کردید.این بنده خداکه قیافه اش خیلی ستمه.اصلا قیافه اش به 32 نمیخوره.اخر ما نفهمیدیم چرا هر هرزه بی سروپائی رو میبرن تو دادگاه های ایران این چادرکهنه گل گلی رو سرش میکنن. چرا نمیذارن با چهره واقعی خودشون بیان دادگاه تاچهره جنایتکاشون برای همیشه توذهن مردم بمونه.
دوشنبه 1 آذر 1389

dariush_1 - ایران - گنبد کاووس
چه داستان جالبی .آقا این ادامه نداره خیلی باحال بود.میگم نقش اول که زندست خوب ادامه بدین دیگه اگه گیر کارگردانین خوب بدین مسعود جون خودمون بابا ده نمکی رو میگم دیگه.
دوشنبه 1 آذر 1389

اتیلا - ژاپن - توکیو
برپدر مادر دروغگو لعنت ،، پول های بدبخت ها بالا کشیدی و به کشتن دادی ،، زنکه خودخواه پول پرست
دوشنبه 1 آذر 1389

A.Ahooraei - المان - کلن
اینجور حیوونها استاد دروغ هستند. لعنت ده ادم دروغگو اشغال.
دوشنبه 1 آذر 1389

klopatra7 - آلمان - دوسلدورف
آخی جیگرم کباب شد تو زنیکه گرگ هم همین طوری از روی خیرخواهی برای ترک اعتیاد و مخارج عمل مادر کسی که دو روزه پیش تو کار میکنه همین جوری پول میدادی/ چه خودشو به موش مردگی زده اکبیری
دوشنبه 1 آذر 1389

amir-amir - کانادا - تورنتو
اگر اظهارات این خانم درست باشد واقعا از دست این دو نفر نجات پیدا کرده است و دیگر اینکه قوه ضعیف کش قضائیه و دستگاه بیمار کلانترى توان رسیدگى به شکایا ت این زن را نداشتند
دوشنبه 1 آذر 1389

feminism - انگلستان - لندن
اشوبگر دروغگو فوق لیسانس حساب مردهای ساده لوح را رسیدن داره ! شرم اوره ! . با همین چادر و بقچه میتونه رییس قوه قضاییه را هم فریب میده. نقل از ایرج میرزا که دو دست او همه در پیچه اش بود >< دو دست بنده در ...
دوشنبه 1 آذر 1389

ehsan_2nd_time - یوکی - لندن
بنازم امنیت رو ت واون خراب شده که اگه زنی پدر یا برادر نداشته باشه ، هشت بار هم شکایت کنه هیچ اتفاقی نمی افته. خاک بر سر دستگاه قضایی اون کشور
دوشنبه 1 آذر 1389

saman911 - ایران - تهران
چقدر زشت,ارزش نگاه کردن هم نداره ...?
دوشنبه 1 آذر 1389

saman911 - ایران - تهران
زنیکه کثافت چقدر زشت ,این هم مثل اون سکینه اشتیانی باعث قتل یک انسان شد البته سکینه پست تر ازاین چون باعث کشته شدن شوهرش شده
دوشنبه 1 آذر 1389

afsaneh2010 - فرانسه - نیس
چه جالب! میگه با قاتل رابطه نداشته, با مقتولم نمی خواسته ازدواج کنه پس حتما یک احمق سومی هم در کاره, یک کدوم از این قضات محترم نیستند که اینو تبریه کردند?.
دوشنبه 1 آذر 1389

aria-aria-nl - هلند - روتردام
بابا قصد بی ادبی ندارم تا این رژیم فکری برای پایین تنه مردم نکنه این داستانها ادامه دارد باز هم از همه عذر میخوام.
دوشنبه 1 آذر 1389

h.k - دانمارک - اودا
دوستان لطفان ازروی احساس وزودقضاوت نکنید.چون سیاسی نبوده.وقضات هم یکی یادوتابیشتربودند.مگرزورگیرهارافراموش کرده اید.مقتول احمق بوده.وقاتل چون به یکزن بیکس زورمیگفته,,نامرد,,بوده.عاشق نبوده چون هیچ موقع عاشق ازمعشوق اخازی نمی کنه.وهیچکدام تهرانی نیستند.وهم هرسه هستند.تهران یک ایران کوچک است.وتهرانیهای اصیل کمترازیک دویستم دربین جمعیت تهران هستند.
دوشنبه 1 آذر 1389

a persian - سوئد - استکهلم
کرم از درخته.این تو اظهاراتش گفته از قاتل میترسیده اما از طرفی چون کلا زن خرابیه و بدون مرد نمیتونه سر کنه موقتا تحملش میکرده بعد که یزدان بدبخت پیداش شده گفته از این یه سپر بلا میسازم تا هم مهدی رو سر جاش بشونه و هم باهاش عشق و حال کنم ..الانم که داره داستان سرائی میکنه...واقعا ابروی هر چی زنه اینا میبرن.خیر سرش مادر هم هست که همش دنبال پسربازی بوده.شرم اورهتنها شانسی که در این ماجرا اورده قاتل معتاده برای همین از این مسئله داره سواستفاده میکنه و همه چی رو میندازه گردنش
دوشنبه 1 آذر 1389

feminism - انگلستان - لندن
persian a جان من با نظر شما که میفرمایید این زن هوسران " ابروی هر زنی را میبره " مخالفم , چرا که وجود گرامی خود شما از یک زن است و مطمئنم که وجود مادر برای هر انسانی دارایی گرانبهاییست . من به عنوان یک زن بارها و بارها عمل نابخشودنی و کج رفتاری این زن را محکوم کردم و یقین دارم که بانوان بسیار دیگری هستند که این عمل را کاملا پست و خوار میشمارند. لطفا تجدید نظر بفرمایید . پاینده باشی .
سه‌شنبه 2 آذر 1389

انوش مهندس - ایران - تهران
هر چی بوده زیر سر این دختریه گور به گور شده بوده. چطوری زندگی دو تا جوونو تباه کرد. دخترایی که میان تو سایت بخونن یکم ادم شن به خدا!!!!
سه‌شنبه 2 آذر 1389

Felfel GHermez - آفریقای جنوبی - ژوهانسبورگ
من که موندم حرفهای کدامشونو باور کنم بالاخره چی شد سعیده زن مهدی بوده یا دوست دخترش!
سه‌شنبه 2 آذر 1389

dkdk - دانمارک - اسلیس
زن هرزه کثیف تو بیشرف را باید سنگسار کرد.اخه اشغال خیابونی چقدر دروغگو و لجنی.انها نادان بودند که بخاطر هرزه و هوس بازی چون توبا هم درگیر شدند.ضمنا بیشرف مهدی برای تو مشاور املاک را بقیمت 200 ملیون تومان خرید و بنامت کرد و وقتی خرت از پل گذشت رفتی با بیچاره یزدان روهم ریختی ای بمیرند لجنهائی چون تو که باعث ننگ مردمید.
سه‌شنبه 2 آذر 1389

A.Ahooraei - المان - کلن
تو رو خدا و جدتون از این Zananeh. اهوس دانمارک خواهش کنید بیاد نظرشو راجع به این جریان بگه. من بی صبرانه منتظر نظر ایشونم. چرا خاموش شده من موندم. جرا خودشو از این قضیه دور نگهداشته من موندم. البته نموندم از اون نظرا. اما موندم از این نظرها.بیا و افتخار بده.
سه‌شنبه 2 آذر 1389

sajad_1963 - ایران - شیراز
اگر این زن به یزدان چراغ سبز نشون نداده بود اگرخودشو به مهدی نزدیک نمیکرد طوریکه با اومدتها زیر یک سقف زندگی نمیکرد اگر مشکل داشت از طریق قانون. برخورد میکرد این اوضاع پیش نمیومدو دست آخر مرد بیچاره ای که ازش جداشد. دستگاه قضایی از جرم این زن که مسبب اصلی ماجراست براحتی گذشت برخی. از زنها واقعا خود شیطانند
سه‌شنبه 2 آذر 1389

Ali-azadi - انگلستان - لندن
واقعا خاک بر سر ما که این فرهنگ کثیف ضد زن آخوندی روی ما تاثیر گزاشته ! بجای اینکه درونمون اون مردک معتاد دزد و چاقوکش و زورگیر که خودش اعتراف به جرائمش کرده رو تقبیح کنیم همه گیر دادیم به این زن بدبخت. یه زن تو مملکت ما امنیت داره؟ این بدبخت ۱۰ بار از این روانی شکایت کرده، اونوقت پلیس ما چیکار میکنه؟ میگیره ولش میکنه که دوباره بیفته به جون مردم! حالا فرض کنیم این خانم دوست بوده با این مرد! خوب اول نمیشناخته، بعدا فهمیده یارو عوضیه، حالا باید تا آخر عمرش باج بده و تهدید و آزار بشه؟ حق نداره دوست پسر جدید بگیره؟ چون یه زن موفق بوده حالا عقده هامونو سرش خالی کنیم؟ این جونمردیه؟ چرا ما ایرانیا عادت داریم تا یه چیزی میشه فوری میخوایم همه رو مقصر کنیم و لذت ببریم آدم های بیشتری عذاب بشن! کسانی که واسه این خانم کامنت منفی دادن مرد باشن یه لحظه خودشون رو بذارن جای این زن، که گیر یه آدم لات افتاده که پلیس هم جرات نمیکنه دستگیرش کنه، حتی زمان ارتکاب قتل! اونوقت میفهمین دارین بی انصافی میکنین! بابا مگه از نسل مقولیم که هرچی میشه فوری کامنت میدین بکشید و بزنید ؟!!  
سه‌شنبه 2 آذر 1389

MNS - امریکا - مورگن هیل
ممکنه زنه حق داشته باشه دوتالات شرور فرصت طلب یه زن تنها و پولدارو گیر اورده بودن میخواستن اخاذی کنن و ادعای مالکیت میکردن من نمیدونم جرا تو ایران همیشه حق با مرداس زنه 8 بار شکایت کرده حرص واز اون دوتا به این چه ربطی داره کسی که مرده حتما نباید بی گناه باشه.
سه‌شنبه 2 آذر 1389

A.Ahooraei - المان - کلن
h.K دانمارک خانم لطقا" نه لطفان.اخاذی نه اخازی. خوب حالا بیشتر توضیح بدین ببینیم این جریان تهرانی بودن ایشون یا نبودنش چه ربطی داره؟ امیدوارم چون جنایت شده نگید اینها جنوبی بودند و جنوبیها همه قاتل و آدمکشن یا دزدند یا خیانتکار به شوهرشون یا کلاهبردار. چونکه من بشخصه اینها رو در محفل خاصی دیدم و ربطش ندادم به اینکه طرف تهرانی بود یا غربتی بود یا شمالی بود یا جنوبی بود. گفتم این یک حیوون کثیف که همه جا ممکن باشه.
سه‌شنبه 2 آذر 1389

Mehriran - سوئد - مالمو
واقعا تاسف اوره که هر کدام از ما یک جمهوری اسلامی تمام عیاریم. دو تا ادم روانی به جون هم افتادن چرا به زن بیچاره فحش میدین.
سه‌شنبه 2 آذر 1389

Mehriran - سوئد - مالمو
h.k - دانمارک - اودا به نظر شما یه تهرانی اصیل نمی تونه دزد یا قاتل یا روانی باشه؟
سه‌شنبه 2 آذر 1389

a persian - سوئد - استکهلم
feminism - انگلستان .ببخشین من درست متوجه صحبت شما نشدم.منظورتون اینه همه زنان بواسطه زائیدن یه انسان از گناه مبرا هستن؟ یا همه مادران شایسته این کلمه مقدس هستن؟در ضمن فکر میکنم شما متوجه حرف من نشدین.منظور من به هیچ وجه اون چیزی نبود که شما برداشت کردین بلکه می خواستم بگم وقتی در جامعه ای چنین زنانی هستن باعث ایجاد دید منفی نسبت به سایر زنان میشن .شما ببینین چند نفر همه زنان رو مکار و شیطان توصیف کردن.منظور من این بود.هرچند خودم معتقدم درباره همه ادما یه جور نمیشه حکم داد حتی اگه در قومی 90 درصد مردمش دزد باشن نمیشه گفت همه دزدن اما چه ما بخوایم و چه نخوایم متاسفانه این فرهنگ اشتباه در بین ایرانی ها هست که گناه دیگری رو به پای همه می نویسن.اظهارات این زن واقعا کودکانه و خنده داره.درسته که ایران بی در وپیکیره اما مگه میشه یه مرد غریبه بتونه بیاد با زور کتک و تهدید از یه زن در محل کارش مرتب اخاذی کنه و اون زن هم نتونه کاری کنه؟ اگه اینجوری بود که همه زنانی که در ایران تنها زندگی میکنن هر روز باید از مردا کتک میخوردن و پول زور میدادن.تبرئه شدن این زن عادلانه نبوده
سه‌شنبه 2 آذر 1389

a persian - سوئد - استکهلم
Ali-azadi - انگلستان - لندن.دوست عزیز ایشون یه دختر 14 ساله بی تجربه نبوده که نتونسته باشه یه مرد رو بشناسه.ایشون که بقول شما یه زن موفق و فهیم بوده و فوری هم در دادگاه از تحصیلاتش بعنوان ابزار استفاده کرده لیاقتش بهترین مرد بوده نه یه چنین لاتی پس قطعا این زن مشکلاتی داره که به سمت چنین افرادی گرایش داره وگرنه این اقای قاتل به شرارت و خطرناک بودن در اون محل معروف بودن ضمن اینکه خیلی از شاهدین در اظهاراتشون گفتن بارها به این خانوم درباره ارتباطش با مردای لات هشدار داده بودن.این خانوم اگه واقعا میخواست میتونست قانونی مشکلش رو حل کنه و از هر دوی اینا شکایت کنه.اما چی کار کرد؟ نقشه کشید خودش هم اعتراف کرده و گفته به مادر قاتل هم گفتم بالاخره یه روز پسرت بخاطر من اعدام میشه!!!! دیگه درسته ایران بی قانونه اما اینجوری هم نیست که هر مردی از راه برسه بتونه به هر زن تنهائی تعرض کنه خواهشا مغلطه و اغراق نکنین
سه‌شنبه 2 آذر 1389

mehraeen - ایران - تهران
چقدر همه به این زنه فحش میدند چون شاید فقط زنه . خیلی از خانمها خروار خروار دوست پسر دارند و خیلی از آقاین هم دسته دسته دوست دختر . منتها این خانم بدشانسی اورده گیر دو تا زبون نفهم افتاده که هوس چشمشون رو کور کرده بوده . و شاید هم مال و ثروت دختره . این دلیل نمیشه که دو تا احمق و روانی (بخصوص قاتل که از فیلم هم مشخص بود واقعا روانی هست و زنه راست گفته ) به جون هم بیافتند و ما بگیم زن هوسران . متاسفم .
سه‌شنبه 2 آذر 1389

ساعت 12 - ایران - تهران
به قول خود زنه که میگه شب آخر من با یزدان بودم ،خودش داره اعتراف میکنه که هرزه هستش،دست به فرارش هم که خوبه .
سه‌شنبه 2 آذر 1389

Ali-azadi - انگلستان - لندن
a-persian سوئد- دوست عزیز، من واقعا متاسفم که حتی ایرانی های مقیم اروپا هم هنوز تفکرات فاشیستی و ضد زن جمهوری اسلامی رو یدک میکشند..اولا که من و شما نه پرونده رو دیدیم و نه درس قضاوت خوندیم! دوما در تمام دنیا اصل بر بیگناهیه مگه خلافش ثابت بشه، هنوز چیزی در دادگاه ثابت نشده همه حکم این خانم را به اشد مجازات صادر کردند! بعد انتظار داریم قاضی منصف باشه! سوما مثل اینکه شما دقت نکردی عزیز برادر، ۸ بار شکایت کرده!! ۶ ماه زندان بوده و دوباره اومده باج گیری. این زن چند بار جاشو عوض کرده، ولی این نامرد مزاحمش بوده! در ضمن توصیه میکنم هیچوقت ادعا نکنی، ممکنه خود تو هم یه روزی بر حسب اتفاق گیر یه باج گیر بیوفتی، خیلیا با بدشانسی این آدما تو مسیر زندگیشون قرار گرفتن. دوتا شو تلویزیونی درست میکنن طرح مبارزه با اوباش. شما هم باور میکنی!! اوباش اصلی ولن و باجشنو میگیرن!
سه‌شنبه 2 آذر 1389

feminism - انگلستان - لندن
a_persian جان متشکرم از توضیحاتت . من نگفتم که همه مادران پاک هستند ولی چرا باید هنوزفرهنگی را که خود شما میفرمایید " اشتباه " دنبال کرد !? فرهنگ مجموعه ای از باورها و رفتار های من و شماست. چرا باید همه زنها را از این دیدگاه نگاه کرد و حتی اقایان را . این منظور من بود در غیر اینصورت با همه مطالبی اینجا مطرح کردید کاملا موافقم. تندرست باشی.
سه‌شنبه 2 آذر 1389

a persian - سوئد - استکهلم
Ali-azadi - انگلستان - لندن ...البته من یادم نمیاد جائی حکمی برای ایشون داده باشم بلکه همه حرف من اینه که در این تراژدی فقط قاتل مقصر نبوده.از این خانوم بظاهر مظلوم گرفته تا مردمی که فقط ایستادن و تماشا کردن و پلیس بی غیرتی که مسئولیتش رو انجام نداد همه و همه مقصر بودن.شما که ماشالله همه کامنتا رو مدعی هستی میخونی برو کامت قبلی منو بخون!!!!! اینکه فقط الان یه نفرو مقصر میدونن و حکم مرگ براش دادن اشتباهه ضمن اینکه اساسا قانون اعدام در ایران مشکل داره و باهاش مخالفم.تو خیلی از کشورای دیگه اعدام هست اما نه تا این حد ناعادلانه که حکم کسی که غیرعمد کسی رو کشته با کسی که قاتل زنجیره ایه مشابه باشه...باز شانس اوردیم شما درس قضاوت نخوندی که براحتی به خودتون اجازه میدین درباره دیگران قضاوت کنین و منو ضد زن و فاشیست میدونین.....من هیچ زمان چنین ادمهائی در مسیر زندگیم قرار نمی گیرم چون سعی میکنم از شعور و عقل و فوق لیسانسم استفاده کنم و با کسی که شرارت ازش میباره ارتباط برقرار نکنم
چهار‌شنبه 3 آذر 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.