پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۸۸ - ۲۶ نوامبر ۲۰۰۹
پسر بچه شرور
پسر بچه شروری اطرافیان خود را با سخنان زشتش ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه ای پراز میخ به او داد و گفت : هر بار که کسی را با حرف هایت نارحت کردی، یکی از این میخ هارا به دیوار انبار بکوب.
روز اول پسرک بیست میخ به دیوار کوبید ، پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد ، کم کند . پسرکت تلاشش را کرد و تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد.
یک روز پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرف هایش معذرت خواهی کند ، یکی از میخ ها را از دیوار بیرون بیاورد. روزها گذشت تا این که یک روز پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت : با ، امروز تمام میخ هارا از دیوار بیرون آوردم!
پدر دست پسرش را گرفت و با هم به انبار رفتند ، پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت آفرین پسرم کار خوبی انجام دادی ، اما به سوراخ های دیوار نگاه کن . دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست . وقتی تو عصبانی می شوی و با حرف هایت دیگران را می رنجانی ، چنین اثری بر قلب شان می گذاری ، تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون بیاوری ، اما هزاران بار عذر خواهی هم نمی تواند زخم ایجاد شده را خوب کند
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
پسربچه هنوز بچه است و باید تجربه اش را بکند. چقدر وحشتناک بنظر میاد که بچه ها, بچه نباشند !? راستی, دختربچه شرور هم داریم ! |
شنبه 29 آبان 1389 |
|
|
naslesookhteh - ایران - تهران
|
mashkok - ایران - تهران . دوست عزیز ، این سایت که فقط خبری نیست. مطالب آموزنده همیشه جز مطالب این سایت بوده. به همین دلیله که حدود چهار ساله که مشتری هر روزه این سایتم. |
شنبه 29 آبان 1389 |
|
|
h.k - دانمارک - اودا
|
بسیارعالی بود.مرسی,,امیداست بعضیهادراین سایت دقت داشته باشند.حتی بادشمن اگرانصاف وادب رعایت شود.به دوستی می انجامد.خصوصن ,,جوانان ما,, چون جواب,های,...هوی,,بوده همیشه وبه تلخی انجامیده |
شنبه 29 آبان 1389 |
|
|
haghighatgo - آلمان - برلین
|
mashkok - ایران - تهران. با عرض فوق العاده معذرت به درگاه شما ..ببخشید چشم ..چشم ..اشتباه شد دیگه داستان نمی نویسند و میگم بهشون پولی که شما برای خواندن مطلب های غیر داستانی پرداخت کردید بهتون پس با خسارت بیست درصدی پس بدن !. آقاجان ..مسئولان این سایت اینترنتی چرا کاری می کنی که هموطن ما را ناراحت می کنید؟ ایشان داستان های جنائی و فوتبال بازی های سیاسی تو ایران را دوست دارن شما فلسفه به ایشان میخورونید ؟؟!!. |
شنبه 29 آبان 1389 |
|
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه
|
ممنمونم از مدیران سایت بخاطر درج اینهمه مطالب پر محتوی از جمله مطلب فوقmashkok - ایران - تهران ...متاسفم برات |
شنبه 29 آبان 1389 |
|
|
pelle - سوئد - استکهلم
|
این درسها را باید به بزرگترها یاد داد ،چون بچه ها بهرحال یک امیدی است که وقتی بزرگتر بشوند انسانهای خوبی بر خلاف دوران کودکیشان بشوند، ولی آدم بزرگها شاید هیچوقت فرصت بهتر شدن را پیدا نکنند. |
شنبه 29 آبان 1389 |
|
|
mashady - انگلیس - منچستر
|
haghighatgo - آلمان - برلین حقیقت گو جون داستانش فلسفی نبود داداشم داستان غلط با نتیجه گیری غلط بود . ادمهای بزرگ و جا افتاده نمیتونن بگن در روز دل چند نفر رو ازردن چه رسد به یه بچه .اگر توهین کنید بی دلیل نیست گاهی باید جواب توهین کننده رو داد . باید از حق دفاع کرد و روی توهین کننده رو کم کرد. تازه یه بچه که این چیزا رو نمی فهمه . خیلی داستانها تشابه قشنگی توش میذارن تجسم دلچسب و جالبی تو ذهن ایجاد میکنه و بعد عقل رو میدزده فرهنگ ما پر شده از این داستانها و شعرها و احادیث سراسر غلط |
شنبه 29 آبان 1389 |
|