حاج‌علی؛ مردی با ۲۶ زن و ۱۹۵ فرزند


حاج‌علی؛ مردی با 26 زن و 195 فرزند

به گزارش آخرین نیوز، همشهری سرنخ، گزارشی خواندی از عیالوارترین مرد ایران را به همراه عکس‌های دیدنی از این خانواده منتشر کرده که بخش‌هایی از این گزارش در ادامه می‌آید:

با 26 زن، 195 فرزند و بیش از200 نوه و نتیجه در خانه‌ای در شمال کشور زندگی می‌کرد. تعداد فرزندان او آن‌قدر زیاد بود که برای انتخاب نام آنها با مشکل روبه‌رو شده بود. دو گوسفند، 50 کیلو برنج، 20 کیلو آرد، هفت کیلو حبوبات، چهار کیلو روغن، یک کیلو چای و 10 کیلو قند و شکر مصرف روزانه خانه آنها بود. درباره حاجعلی حق‌پناه صحبت می‌کنیم؛ مردی که در دهه 50 به خاطر خانواده پرجمعیتش تیتر یک روزنامه‌های کشور شد. حالا 34 سال از مرگ حق‌پناه می‌گذرد و خانواده حق‌پناه‌ها جمعیتشان خیلی بیشتر از قبل شده. آن‌قدر که محاسبه تعداد خانواده برای خودشان هم سخت است. خبرنگار و عکاس سرنخ برای اینکه از اوضاع و احوال این خانواده پرجمعیت بعد از مرگ حاجعلی باخبر شوند؛ درست روزی که اعضای این خانواده برای ولیمه دور هم جمع شده بودند؛ شال و کلاه کردند و به روستای جوجاده رفتند.
 

اگر سری به جوجاده، روستایی بین قائمشهر و ساری بزنید؛ اولین موضوعی که توجه شما را به خود جلب می‌کند تعداد بی‌شمار افرادی است که نام خانوادگی‌شان حق‌پناه است. آنها همه از بازماندگان مردی به نام حاجعلی حق‌پناه هستند که به خاطر تعداد زیاد همسر و فرزندانش نامش به روزنامه‌ها راه یافت.

«من خودم هم حق‌پناه هستم. با کدامشان کار دارید؟!» اینها را راننده تاکسی‌ای می‌گوید که ما از او سراغ خانواده حق‌پناه را می‌گیریم. اکثر ساکنان روستای جوجاده از بچه‌ها، نوه‌ها، نتیجه‌ها و ندیده‌های حاجعلی حق‌پناه هستند که با جمعیت زیادشان روستا را به نام خود درآورده‌اند. راننده می‌گوید: «حتی مسجدی که در مرکز جوجاده قرار دارد زمینی بوده که حاجعلی حق‌پناه به اهالی اهدا کرده تا مراسم‌شان را آنجا برگزار کنند. نام حاجعلی را می‌توانید روی سر در این مسجد که بخش‌هایی از آن هنوز نیمه‌کاره مانده ببینید.»
اینجا همه حاجعلی را به خاطر تعداد همسرها و فرزندان بی‌شمارش به علاوه نفوذ و ثروتی که داشته می‌شناسند. حاجعلی در یک خانواده فقیر به دنیا آمد اما با سعی و تلاش در سن 24 سالگی صاحب مال و املاک زیادی شد. حق‌پناه بزرگ سرانجام در سن 95سالگی به خاطر کهولت سن و به مرگ طبیعی فوت کرد. آن زمان کوچکترین فرزند حاجعلی که از همسر بیست و ششمی‌اش بود؛ سه سال بیشتر نداشت. حالا اگرچه حاجعلی و زن‌هایش همه به رحمت خدا رفته‌اند اما هنوز که هنوز است چرخ روستای جوجاده به کمک پسران، دختران، نوه‌ها، نتیجه‌ها و ندیده‌های حق‌پناه می‌چرخد.

از آمل تا بابل

عکسی از حاج علی

«خودمان هم آمار دقیقی از تعداد فرزندان پدرمان نداریم. تا به حال فرصتی هم پیدا نکرده‌ایم که شجره‌نامه‌ای از خاندانمان تهیه کنیم.» اینها را حسن، یکی از پسران زن ششم حاجعلی می‌گوید. او 65 سال دارد و وقتی حرف به اینجا می‌رسد که خودش چند زن دارد با خنده ادامه می‌دهد؛ «من یک زن بیشتر ندارم در عوض خدا به من نه دختر و یک پسر داده، راستش خانمم تحمل هوو ندارد. خدا نکند از کار خانمی تعریف کنم آن شب را باید بیرون از خانه بخوابم.» در میان پسران حاجی تنها چند نفرشان هستند که مانند پدر چند همسر گرفته‌اند اما هیچ‌کدام نتوانسته‌اند رکورد پدرشان را در این زمینه بشکنند اما نکته جالب اینجاست که نه خود حاجی و نه پسرانش تا به حال کارشان به طلاق نکشیده است و همسرانشان به‌خوبی و خوشی با هم زندگی می‌کنند. حسن می‌گوید: «زن اول پدرم عاروس نام داشت. پدرم زمانی که 24 سال داشت با این زن که آن زمان 18 ساله بود؛ ازدواج کرد.»

به گفته حسن، پدرش در اکثر شهرهای مازندران همسر داشته و تا آنجا که او می‌داند پدرش برای زن‌هایش شش خانه خریده بوده؛ «از آمل گرفته تا بابل، قائمشهر، نکا، ساری، زرین‌کلاه و... پدرم زن گرفته بود.» پسران حاجعلی درباره راه و روش زندگی پدرشان حرف‌های زیادی برای گفتن دارند؛ «پدر کارهای زیادی انجام می‌داد. او در حدود 20 هکتار مزرعه گندم، جو، برنج و پنبه داشت و زن‌هایش پا به پایش در مزرعه کار می‌کردند.»

حق‌پناه بزرگ مرد کاری و پرتلاشی بود. او در کنار مزرعه‌داری دستی هم در خرید و فروش دام داشت. برای همین مجبور بود به شهرهای مختلف سفر کند و گاو وگوسفندهایش را بفروشد. شاید یکی از دلایلی که باعث شد حاجعلی 26 زن را به عقدش دربیاورد؛ همین سفرهای زیاد بوده است؛ «به نظر ما یکی از دلایل اینکه پدرمان زیاد زن گرفته، می‌تواند سفرهای زیادی باشد که او می‌رفته. مثلا مادر حسن‌آقا که نامش محرم بود و مادر من و یک خانم دیگر از زن‌هایی بودند که پدرم آنها را در آمل دیده و با آنها ازدواج کرده بود.»
غلامرضا کوچکترین پسر حاج علی است. او 35 سال دارد و نام دخترش که کوچک‌ترین نوه حاجعلی به حساب می‌آید را به احترام مادر خدا بیامرزش مهتاب گذاشته است؛ «مهتاب زن آخر حاجی بود. او 14 ساله بود که به عقد حاجعلی 70ساله درآمد. مردم روستا مدعی بودند که حاجعلی او را از بقیه همسرانش بیشتر دوست دارد.»

 خانه‌ای برای 12 هوو

خانه حاجعلی در جوجاده تا سال 73 همچنان پابرجا بود اما در همان سال، وقتی زن‌های فامیل دور هم جمع شدند تا برای غلامرضا، پسر کوچک خانواده آش پشت پای سربازی درست کنند، به خاطر شیطنت بچه‌های فامیل، خانه آتش می‌گیرد و بیشتر یادگاری‌های به‌جا مانده از حاجعلی در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. آخرین پسر حاجعلی در این‌باره می‌گوید: «زیر خانه پدر کاه زیادی جمع کرده بودیم. آن روز بچه‌های کوچک شیطنت کردند و با آتش زدن کاه‌ها خانه را به آتش کشیدند. خوشبختانه شخصی در این حادثه آسیب ندید اما خانه پدریم با همه یادگاری‌هایش سوخت.»

خانه اصلی حاجعلی در بالاترین نقطه روستا و روی تپه‌ای بلند قرار گرفته بود. جایی که به قول حسن، هم به ساری مشرف بود و هم قائمشهر. بعد از آن آتش‌سوزی، بعد از پاکسازی بقایای خانه سوخته، آنجا را به باغ تبدیل کردند و درختان نارنگی، پرتقال و انار زیادی آنجا کاشتند؛ «پدرم عاشق خانه‌اش بود و تا جایی که به خاطر دارم؛ او با 12 زن خود و همه فرزندانش در آن خانه به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند.» این‌ها را علامرضا اضافه می‌کند در خانه حاجعلی 12 هوو و فرزندانشان به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند. همسران حق‌پناه بزرگ به خوبی کارها را بین خود تقسیم کرده و با هم کنار آمده بودند. حسن درباره زندگی در خانه پدری‌اش می‌گوید: «آن زمان مادرانمان در حیاط خانه یک گهواره سراسری با پارچه درست می‌کردند و بچه‌ها را در آن می‌خواباندند. کارهای خانه بین زن‌ها تقسیم شده بود. یکی از آنها فقط مسوول نگهداری از نوزادان بود.»

حاجعلی برای اینکه نظم و انضباط را در خانواده پرجمعیتش برقرار کند؛ گاهی مجبور می‌شد ابروهایش را درهم بکشد و با توپ و تشر اوضاع را آن‌طور که دلش می‌خواهد سر و سامان دهد. او مرد خانواده‌داری بود و تا آنجا که می‌توانست سعی می‌کرد خانواده‌اش را دور هم جمع کند. غلامرضا که یکی از پسران تحصیلکرده حاجعلی است؛ می‌گوید: «پدرم به اتحاد و همبستگی در خانواده خیلی اهمیت می‌داد. حتی در زمان ناهار و شام با اینکه تعداد خانواده زیاد بود اما او در چند نوبت غذا می‌خورد تا دل همه را به دست بیاورد و با همه اعضا خانواده‌اش دور هم بنشینند.»

جیره پادگانی

سال‌ها پیش وقتی حاجعلی به خاطر تعداد زیاد زنان و فرزندانش سوژه روزنامه‌ها و مجله‌ها شد؛ درباره زندگی‌اش به خبرنگارها گفت: «من در چند نوبت با خانواده‌ام شام و ناهار می‌خورم. اول با یکی از همسرانم و فرزندانمان و بعد هم به نوبت با بقیه غذا می‌خورم. به همین خاطر پرخور شده‌ام!»

حق‌پناه بزرگ مرد دست و دلبازی بود و به خاطر کار و تلاش زیادی که انجام می‌داد؛ وضع مالی خوبی به‌هم زده بود. او دوست نداشت به اهل و عیالش بد بگذرد. رشید یکی دیگر از فرزندان حاجعلی در این‌باره می‌گوید: «غذای ما خیلی زیاد بود. ما آن زمان که دور هم بودیم؛ روزی دو گوسفند، بیش از 10 مرغ، 50 کیلو برنج، 20 کیلو آرد، هفت کیلو حبوبات، چهار کیلو روغن، دو کیلو کره، هشت کیلو پنیر، یک کیلو چای و 10 کیلو قند و شکر مصرف می‌کردیم.»

غلامرضا در ادامه صحبت‌های برادرش با خنده می‌گوید: «ما در خانه قبلی‌مان جایی داشتیم به اسم بالاخانه. آنجا همیشه یک لاشه گوسفند آویزان بود و به محض اینکه نزدیک بود تمام شود؛ پدرم آن را برمی‌داشت و یک لاشه پرگوشت دیگر آویزان می‌کرد.»

به هر حال خرج خانه‌ای که در آن 12 هوو، 195 پسر و دختر و بیش از 200 نوه و نتیجه زندگی می‌کردند، معلوم است که زیاد می‌شود اما حاجعلی به خاطر داشتن زمین‌های زیاد وکشاورزی مناسب می‌توانست هزینه خانواده‌اش را تامین کند. البته این برای زمانی بود که حاجعلی تنها 12 زن داشت اما وقتی تعداد همسران او به عدد 26 رسید؛ حق‌پناه بزرگ مجبور شد برای بقیه زن‌هایش در شهرها و روستاهای اطراف جوجاده خانه بگیرد و هرچند روز یک بار برای سرکشی به وضعیت آنها به شهرها و روستاهای دیگر مازندران رفت و آمد کند. او برای رفت و آمدش هم آدابی داشت که بچه‌ها باید آن را رعایت می‌کردند؛ «پدرمان اسبی داشت به اسم سهند.زمانی که او می‌خواست برای دیدن زن و فرزندانش به شهر دیگری برود با سهند تا لب جاده می‌رفت و از آنجا سوار بنز 190اش می‌شد. وقتی هم که می‌خواست برگردد؛ یکی از دختران یا پسرانش باید با اسب لب جاده می‌رفت و آن‌قدر منتظر می‌ماند تا حاجی از راه برسد و سوار بر سهند به داخل روستا برگردد.»

خواستگاری برای هوو

پسران حاجعلی تا دلتان بخواهد از پدرشان و کارهایی که انجام داده، خاطره دارند اما حتما دختران حق‌پناه هم حرف‌های شنیدنی از پدرشان دارند. برای همین پای حرف‌های آنها می‌نشینیم. روزی که ما برای تهیه گزارش به روستای جوجاده رفتیم؛ بهترین فرصت ممکن برای دیدن بازمانده‌های حاجعلی بود؛ چراکه ولیمه خوران یکی از پسران حاجعلی بود که داشت خودش را برای زیارت خانه خدا آماده می‌کرد.

حاجی صنم سومین دختر حاجعلی از زن اولش یعنی عاروس است.  او که حالا 85 ساله است، می‌گوید: «آن اوایل حاجی با 12 همسرش در یک خانه زندگی می‌کرد. همه رابطه‌شان با هم خوب بود. وقتی حاجی می‌خواست دوباره ازدواج کند، مادرم خودش چادر به کمر می‌بست و به در خانه آن زن می‌رفت تا او را از خانواده‌اش برای حاجی خواستگاری کند.»

به گفته صنم زندگی در خانه حاجعلی خیلی جالب بود چرا که گاهی اوقات در یک هفته چند زن هم‌زمان با هم وضع حمل می‌کردند؛ «حاجعلی در میان 26 زن خود سه تای آنها را از همه بیشتر دوست داشت. اولی مادرم عاروس بود که هم پای حاجی بود. دومی محرم خانم و سوم همسر آخر پدرم، ماتابه بود.» صنم در جواب این سوال که آیا حاجعلی دستِ بزن هم داشته، خنده‌اش می‌گیرد؛ طوری که دندان‌های طلایش به چشم می‌آیند؛ «حاجی سیاست داشت. اگر خشم نمی‌کرد و از زن‌هایش زهرچشم نمی‌گرفت که آنها به راحتی نمی‌توانستند در کنار هم زندگی کنند. او گاهی دستِ بزن هم داشت اما بعدا دلجویی می‌کرد. خلاصه اینکه حاجی خیلی خانواده‌دوست بود.»

گوش به آهنگ سطل مسی

«به پدربزرگم به این خاطر حاجعلی گدا می‌گفتند که او عاشق حضرت علی(ع) بود و ارادت خاصی به او داشت. به همین دلیل گدای علی لقب گرفت. حتی شعری که روی سنگ مزار او نوشته‌ایم هم بی‌مناسبت با اسم او نیست.» فرامرز حق‌پناه اینها را می‌گوید؛ او اولین نوه حاجعلی است که در سال 51 توانسته دیپلم بگیرد.

 فرامرز مدتی روی خانواده‌اش تحقیق کرد تا آمار دقیقی از تعدادشان جمع‌وجور کند اما از آنجا که تعداد آنها خیلی زیاد است، از این کار منصرف شد. «در آماری که سال 51 گرفتم متوجه شدم حاجعلی حدود 540 دختر و پسر و نوه و نتیجه دارد. شاید الان حدود 2300 نفر باشیم، شاید هم بیشتر.» فرامرز از حاجعلی خاطرات زیادی دارد.

 او می‌گوید: «خوب به خاطر دارم که وقتی ما بچه بودیم حاجی برای اینکه دخترها، پسرها، نوه و نتیجه‌هایش را صدا کند، می‌گفت: «آهای. او تعداد زیادی از فرزندانش را به اسم نمی‌شناخت و به همه می‌گفت آهای.»

حاجعلی حتی برای صدا کردن بچه‌هایش از سر مزرعه هم رسم و رسوم خاصی داشت. آن زمان تلفن همراه نبود. برای همین حق‌پناه بزرگ به یکی از ستون‌های خانه‌اش سطلی مسی آویزان کرده بود و هر وقت می‌خواست پسرانش را از سر مزرعه به خانه صدا کند، با یک چکش به سطل مسی می‌کوبید تا اعضای خانواده را دور هم جمع کند؛ «یکی از نشانه‌های حاجعلی داسی بود که همیشه همراهش بود. او بدون آن داس هیچ‌جا نمی‌رفت و اعتقاد داشت که ابزار کارش باید همیشه همراهش باشد. پیرمرد جز قند و شکر هیچ چیز دیگری نمی‌خرید. همه محصولات مورد استفاده‌اش را خودش به کمک همسرانش درست می‌کرد. از پشم و پنبه گرفته تا شیر و کره و پنیر.»

سفره عقدی برای سه عروس

یکی دیگر از خاطرات بامزه‌ای که همه فرزندان و اطرافیان حاجعلی آن را به خوبی به یاد دارند، مربوط به روزی می‌شود که حاجعلی سه نفر از همسرانش را در یک شب عقد کرد. این اتفاق را حسن حق‌پناه به خوبی به خاطر دارد؛ «عاروس، حوا، مریم، ننه خانم، ننه‌جان، محرم خانم، فضه، فاطمه، صغری و ماتابه یا مهتاب تنها چند تن از زنان حاجی هستند.» مدتی که حاجعلی برای فروش دام‌هایش به آمل رفت‌وآمد می‌کرد، از دو دختر اهل روستای «گتاب» خواستگاری می‌کند. یکی از آنها ماتابه بود که آن زمان 14 سال بیشتر نداشت؛ «وقتی پدرمان می‌خواست این دو زن را به عقد خودش دربیاورد، یکی دیگر از دختران روستا هم از او می‌خواهد او را هم به‌عنوان همسر قبول کند. پدرمان هم قبول می‌کند. به این ترتیب او در آن شب سه زن را با هم عقد می‌کند.»

با اینکه حاجعلی در طول زندگی‌اش زن‌های زیادی را به عقد خود درآورد اما فقط رضا یکی از پسران حاجعلی که حالا70 ساله است مانند پدرش چند همسر دارد. او تا به حال پنج همسر اختیار کرده است؛ «پدرم قبل از مرگش قصد داشت دختر دیگری را هم به عقد خود درآورد اما دیگر اجل مهلتش نداد. او هر کاری کرد نتوانست از خانواده آن دختر رضایت بگیرد.» بعد از آن ماجرا حاجعلی گفته بود که دخترهای امروزی پرتوقع شده‌اند و به هیچ شرایطی راضی نمی‌شوند.

pandora - آلمان - کلن
چقدر جالب بود,اخرش میگه دختر های امروزی پرتوقع شده اند,لابد واسه شکست عشقی دق کرده و مردهp: اما ماشالا بهش که در 92 سالگی بچه دار شده.این حاج علی از اون مسلمونهای اصیل بوده و از مقربان درگاه حقlol
سه‌شنبه 11 آبان 1389

bamohammad - ایران - اهواز
بدون شرح.........
سه‌شنبه 11 آبان 1389

bawafa1385 - المان - هامبورگ
عزیزان من درست یکساعت است که باین تراوشات مغز نویسنده داستان که گویا قصد دارد تعدد زوجات را غیر مستقیم تبلیغ کند میخندم . نوسیده دارای قلم شیرینی است . ولی حیف که در جهت مثبت بکار نگرفته . اخر برادر . نویسنده همه ما ایرانی هستیم و همه ما تا اینجا وضعیت روحی و روانی زن را در ایران و در تقزیبا دنیا باندازه خودمان میدانیم . اخر در کجای دنیا سراغ داری که بتوانی 3 زن را در زیر یک سقف نگهداری . چه رسد به تعداد بیشمار . من گمان میکنم زن های حاجی همان گاو و گوسفند و رمه ها بوده که نویسنده اغراق نموده . المانیها یک مثالی دارند . میگویند یک زن برای یک خانه کافی است و 2 زن برای یک محله کافی است و 3 زن برای یک شهر کفایت میکند . خالا نظر شما چه باشد . من معتقدم یک تبلیغات غیر مستیم تعدد زوجات است از طرف اقایان
سه‌شنبه 11 آبان 1389

bluestar - ایران - تهران
اجدادش خروس بودند؟
سه‌شنبه 11 آبان 1389

Pezhman - اتریش - وین
سکس ماشین.بهتراست بگوییم:مسلسل سکس
سه‌شنبه 11 آبان 1389

ali51reza - سوئد - وستروس
نشد که بشود ۴۰ تا تا سنت رسول الله را هم یکی از مریدان ایرانی انجام بدهد.خیلی بد شد با این همه پشت کار به مولای خود نرسید!!!!
سه‌شنبه 11 آبان 1389

ali_vienna - اتریش - وین
bluestar - ایران - تهران: جدش محمد عرب بوده!.
سه‌شنبه 11 آبان 1389

khosh bavar - ایران - کرمان
پس منو مجبور کردید دفعه بعد که در شمال تشریف دارم, یک " زیارتی " از مسجدش بکنم !?
سه‌شنبه 11 آبان 1389

mashkok - ایران - تهران
ناز کمرتو حاج علئ
سه‌شنبه 11 آبان 1389

perspolisi - استرالیا - سیدنی
ماشالله کمر بوده یا شاه فنر، .
سه‌شنبه 11 آبان 1389

leyli maman - مالزی - کوا لا لا مپور
اخرش هم از دیسک کمر افتاد مرد ......
سه‌شنبه 11 آبان 1389

dkdk - دانمارک - اسلیس
bawafa1385 - المان - هامبورگ دوست عزیز درسته که عجیب و غیر منطقیست اما از نظر تفکرات امروزی.قدیمها مردم بسیار ساده و شکر گذار بودند.همینکه مرد همسر را دوست میداشت و زندگیش را مهیا میساخت راضی میشدند و گرفتن زن دیگری مانند حال غیر قابل تحمل نبود. و با بد و خوب همدیگه میساختند و کارشان تولید مثل بود که گویا زنهای حاجعلی در این مورد بسیار اکتیو بودند.بحرحال دمش گرم که طوری با همسرانش رفتار میکرده که هیچکدام از حاجی طلاق نگرفت.خدایش بیامورزد ولی خودمونیم روغن حیوانی خورده بود که مردی قوی و اکتیوی بوده.
سه‌شنبه 11 آبان 1389

اینترنت ندیده - ایران - کرمان
بانوی اردیبهشت - ایران - تهران درود من فکرم کار میکنه بر عکس شما مثلا احتمال اینکه رشته ات ریاضی باشه یا ریاضیاتت خوب باشه هم زیاده چون حرف زدن و ادبیاتت کمی ضعیفه - راستی ببخشید دیر جواب دادم مشکلات نمیزاره سری به اینترنت بزنم - رفتم همون صفحه خودمون - اشکنه - جواب بدم فرصت نظر تمام شده بود v بازم به خدمتت میرسم
سه‌شنبه 11 آبان 1389

m uk - انگلیس - منچستر
اون زمان حاجی اگه حواسش چمع نمیکرد سالی یکی دو بار پیشگیری نمی کرد حاجی انگلیس هم فتح میکرد!!!!!! مگه وسایل وجودنداشته?
سه‌شنبه 11 آبان 1389

NEDER - کانادا - ونکوور
یعنی تقریبا سالی 3 بچه!!! فکر نکنم گاو هم ساله 3 گوساله تولید کنه..
سه‌شنبه 11 آبان 1389

mlowes - امریکا - واشینگتن دی سی
میتونه با محمد پیامبر مسلمانان مسابقه بده. البته اونقدر دیگه نبوده که نبال دختر 6 ساله هم راه بیفته.
سه‌شنبه 11 آبان 1389

datam - ایران - تهران
دوست عزیز آقای ali51reza - سوئد - وستروس اتفاقآ ایشان هم چون اربابش. دقیقآ 26 زن عقدی گرفت در واقع سنت پیامبرش را رعایت کرد. نکته پنهان آن در روابط نا گفته اش است که از قلم افتاده. محمد 26 زن عقدی داشت و در ضمن بسیاری روابط پنهان با دیگر زنان نیز داشت نظیر ..کنیزان : ماریه و ........
سه‌شنبه 11 آبان 1389

h.k - دانمارک - اودا
مردهم مردان قدیم.اقایانی که از,,تنها,,زنشان کتک میخورند.قدیم هم بودن این تازگی ندارد.,,بله,,مردانی هم مثل حاج علی بودند.که میتوانست هزینه رادراورده وچند زن بگیرد.انهاکه نمیگیرند.دراصل نمیتوانند.هزینه زندگی راتامین کنند.وبرای بعضیهایکی هم زیاده.بعضی هم هیچ ازدواج نکتد.بهتره
سه‌شنبه 11 آبان 1389

soroush m - ایران - اصفهان
سنت پیغمبره. حرفی توش نیست.
سه‌شنبه 11 آبان 1389

بانوی اردیبهشت - ایران - تهران
اینترنت ندیده - ایران - کرمان سلام.نه ! روانشناسی تون اینبار کاملا اشتباه عمل کرد.ریاضی ام خوبه اما تحصیلاتم در رشته ریاضی نیست.اتفاقا قدرت بیانم عالیه. ادبیاتمم خوبه. اگر بخاطر عامیانه نوشتنم این فکر را کردید.بخاطر جو بخش اشپزی بود.در هر حال سپاسگزارم که جواب دادید.
سه‌شنبه 11 آبان 1389

benjamin86 - انگلیس - اکسفورد
datam - ایران - تهران اینجوری که شما میگید انگار خودتون اونجا حضور داشتید که اینقدر دقیق حال و احوال پیامبر رو با اسم کیزهاش بیان میکنید .
سه‌شنبه 11 آبان 1389

porharfi - هلند - آرنم
عجب *تیکه ایی بود حاجی*! دختره خودش بهش گفته منو هم عقد کُن!!.. (شب زفاف رو چه جوری تقسیم میکرد؟؟!..)
سه‌شنبه 11 آبان 1389

lonely_man - ایران - گرگان
بچه ها اونجارو داشتید که گفت ممکن بود در هفته چند وضع حمل هم داشته باشند.( یا حضرت عباس.!!!). مگه مسابقه گذاشتن. با یه حساب سر انگشتی میشه فهمید از هر زن متوسط 7 الی 8 بچه گرفته.!!!. تو این کمر تیر آهن 21 هم کار میزاشتی تا حالا میپوسید.!!!. ولی 10 سال دیگه عمر میکرد میتونست ادعای استقلال از ایران کنه و یه کشور تشکیل بده.!!!. روحت شاد.
سه‌شنبه 11 آبان 1389

Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
khosh bavar - ایران - کرمان فکر کنم خط آخر فرمایشات گوهر بار این کفتال همیشه ناکام رو نخوندی جرات داری برو شمال یکی از این دخترهای امروزی رو بگیر و جهت امتحان هم که شده فقط حرف از زن دیگری بزن تا ببینی اگه خدا بهت رحم کنه و به قتل نرسی , چه بلای سرت میاد ...
سه‌شنبه 11 آبان 1389

khosh bavar - ایران - کرمان
به viagra گفته زکی !
سه‌شنبه 11 آبان 1389

DEMNE - قطر - - دوحه
الله و اکبر........خدا چند تا بنده اینجوری داری. گینس کجایی؟؟
چهار‌شنبه 12 آبان 1389

bluestar - ایران - تهران
ali_vienna - اتریش - وین - اگر منظورت حضرت محمد صلی الله علیه و آله هست. باید بدونی ایشان هیچ وقت بیش از 4 همسر در یک زمان نداشتند. ضمن اینکه برای پذدر و مادر شما متاسفم که وقتشون رو تلف کردند و یه بی تربیت را تحویل جامعه انسانها دادند.
چهار‌شنبه 12 آبان 1389

amir-007 - ایران - ایران
حاجی دمت گرم زدی تا فیها خالدون حاجی میگفتی چی میخوردی این همه کارت درست بود حاجی ایوووووووول داری حاجی هوری ها چی از دستت میکشن اونجا
پنج‌شنبه 13 آبان 1389

klcc - مالزی - کوالالامپور
این کمره یا فنره..؟
پنج‌شنبه 13 آبان 1389

ali_vienna - اتریش - وین
bluestar - ایران - تهران: نمیدونم کجا بی تربیتی کردم؟ اولاً که به هر کس (حتی مسلمان های افراطی) هم بگی 4 تا همسر داشته بهت میخندن، شاید 4 تا رسمی، اما چند تا غیر رسمی دیگه بوده؟ اینا که دیگه تو تاریخ نوشته شده!! او مخ را برای جلد گرفتن بهت ندادن، لای کتاب را باز کنی میبینی. دوماً من کجا بی ادبی کردم؟ حتماً باید بگم حضرت محمد (ص) تا به دل شما بشینه؟. مگه محمد اسمش محمد نبوده؟ مگه عرب نبوده؟ پس بی ادبی چیه؟.
پنج‌شنبه 13 آبان 1389

zayandehroodi - دانمارک - کبنهاک
همه بچه ها حروم زادن اخه چطوری تو یه شب باسه تا زن میخوابه من اصلا این خرافات رو باور نمیکنم حتما حاج علی جن بوده من که شکی ندارم.
جمعه 14 آبان 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.