جوان معتاد استاد دانشگاه را به خاطر پول مواد کشت


جوان معتاد استاد دانشگاه را به خاطر پول مواد کشت

مرد جوانی که معتاد به مواد مخدر بود برای تأمین پول مواد خود زنی را که استاد دانشگاه بود به قتل رساند.

 ساعت 18 روز 30 شهریور امسال عوامل کلانتری 141 شهرک گلستان، از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110، در جریان خبر درگیری منجر به قتل در شهرک قائم قرار گرفتند.

با حضور مأموران کلانتری در آدرس اعلامی جسد زنی به نام خاطره 33 ساله در منزلش و در حالیکه آثار بریدگی با شی ء برنده بر روی بدن او مشهود و دست و پاهایش با پارچه بسته بود، در اتاق خواب مشاهده شد.

با تأیید خبر قتل و اعلام موضوع به پلیس آگاهی، کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی به همراه عوامل تشخیص هویت و قاضی کشیک دادسرای جنایی در محل حاضر شدند.

همزمان با حضور کارآگاهان در محل کشف جسد، دختر 5 ساله‌ای نیز که در ناحیه گلو دچار بریدگی شده بود، توسط عوامل اورژانس حاضر در محل به بیمارستان منتقل شد.

با آغاز تحقیقات کارآگاهان اداره دهم برای شناسایی شاهدان احتمالی، یکی از همسایگان طبقات پایین مجتمع مسکونی محل کشف جسد، به کارآگاهان گفت: در پی تماس تلفنی همسر مقتول با منزل ما و اعلام اینکه در حین صحبت تلفنی با همسرش، ارتباطشان قطع و پس از آن نیز دیگر جواب‌گوی تماس‌های بعدی نبوده، به درخواست ایشان نسبت به سرکشی از خانواده‌اش و کسب اطلاع از سلامتی آنها به طبقه ششم مجتمع رفت که ناگهان جوان حدوداً 20 ساله‌ای را با ظاهری هراسان، در حال خروج از منزل مشاهده کردم که از او در مورد وضعیت همسایه مان سؤال کردم که او مدعی شد اتفاقی نیفتاده است.

این زن جوان در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: این جوان قصد خروج از محل را داشت؛ من که به رفتار او شک کرده بودم قصد داشتم تا مانع از خروجش شوم که ناگهان با مشت ضربه‌ای محکم به صورتم زد و به سرعت از مجتمع خارج شد.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات و با شناسایی جوان متواری به نام فرشاد 20 ساله اطلاع پیدا کردند که این جوان در مشاور املاک پدرش مشغول به کار است؛ بلافاصله کارآگاهان به نشانی بنگاه رفتند که در آنجا برادر فرشاد به کارآگاهان گفت: فرشاد پس از خارج شدن از منزل مقتول با من تماس گرفت و در ملاقات کوتاهی که با من داشت به من گفت که در زمان حضور در منزل مقتول متوجه شده است که در این خانه قتلی به وقوع پیوسته و او از ترسش از محل متواری شده است.

تحقیقات جهت شناسایی مخفیگاه احتمالی فرشاد در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفته بود که کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که فرشاد به همراه پدرش به کلانتری 141 شهرک گلستان مراجعه کرده است که بلافاصله به دستور بازپرس شهریاری به پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

با آغاز تحقیقات از متهم وی در اظهارات اولیه مدعی شد که هیچگونه دخالتی در قتل نداشته و زمانی که به محل جنایت رسیده با جسد مقتول روبرو شده است.

با وجود آنکه فرشاد در اظهارات اولیه منکر هرگونه دخالتش در ارتکاب قتل بود اما در تحقیقات بعدی و پس از مواجهه حضوری با شاهدان صحنه فرارش از مجتمع مسکونی محل کشف جسد، به ناچار لب به اعتراف گشود و به سرقت از منزل و قتل خاطره اعتراف کرد.

متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: چون دارای اعتیاد به موادمخدر از نوع تریاک بوده و جهت خرید مواد به پول نیاز داشتم از پدرم تقاضای وجه نقد کردم که او نیز به من نداد. در شرایطی که تنها به فکر تهیه پول برای خرید مواد بودم و با توجه به آشنایی که با خانواده مقتول و همسرش داشتم و می‌دانستم که آنها در منزلشان پول نقد دارند، به قصد سرقت به آنجا رفتم تا به هر شکل ممکن اقدام به سرقت کنم.

متهم درباره نحوه آشنایی خود با مقتوله و خانواده‌اش به کارآگاهان گفت: بهادر و همسرش هر 2 استاد دانشگاه بودند و از مدتها پیش در شهرک گلستان سکونت داشتند.

وی ادامه داد: از چندی پیش آنها قصد فروش منزل محل سکونتشان را داشتند و به همین علت با مراجعه به مشاور املاک پدرم، در همان شهرک محل سکونتشان، از ما خواسته بودند تا منزلشان را به فروش برسانیم و به همین علت و به واسطه اینکه در چندین نوبت برای نشان دادن منزل به چندین مشتری، به منزل آنها رفته بودم با آنها آشنا شده بودم و مقتوله و همسرش نیز به هین علت مرا کاملاً می‌شناختند.

dkdk - دانمارک - اسلیس
لجن بیشرف روانی بیچاره حالا باید تاوانش را پس دهی.ظمنا این دولت باید مثل کشورهای دیگر به افراد معتاد رسیدگی کرده و به انها داروی رفع خماری بدهند که این همه دزدی قتل و غیره از درد خماری صورت نگیرد.ادم خمار نه انسانیت میشناسد نه وجدان دارد او تنها بفکر رفع خماریش است.و اگر دولت این خماریها را با دارو رفع کند جلوی بسیاری از جرائم گرفته میشود.
سه‌شنبه 27 مهر 1389

m uk - انگلیس - منچستر
شرمنده ولی باید فحش بدم پفیوض
سه‌شنبه 27 مهر 1389

EPICOROS - هلند - امستردام
چرا این به اصطلاح معتاد ها افتادند به جون استادها .اخوندها وبازاریها که بیشتر پول دارند. از این گذشته چرا رژیم نکبت بار ولا یت وقیه جنایاتی را که مرتکب میشه زود .بدون وقفه تشخیص مییده و یه معتاد بیچاره را میاره به اعتراف. برید یه مقدار در موردش فکر کنید دوستان.
سه‌شنبه 27 مهر 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.