کدیور: نتوانستند خامنه‌ای را متقاعد کنند تحت نظارت خبرگان باشد

 
کدیور: نتوانستند خامنه‌ای را متقاعد کنند تحت نظارت خبرگان باشد

رادیو فردا : یک عضو مجلس خبرگان رهبری که پیش از این مدیر حوزه علمیه قم هم بوده است، یعنی آیت‌الله هاشم حسینی بوشهری، به تازگی در گفت‌وگو با یکی از شبکه‌های تلویزیون ایران از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی خواسته است تا به آن چه «ادعاهای محسن کدیور» می‌خواند، پاسخ دهد و بیش از این سکوت نکند.

محسن کدیور، روحانی دارای اجازه اجتهاد از آیت‌الله منتظری و نیز دارای درجه دکتری در فلسفه و حکمت اسلامی و استاد پیشین تربیت مدرس، که اینک ساکن آمریکاست، شهریورماه چند روز پیش از برگزاری اجلاس خبرگان در نامه‌ای سرگشاده به رئیس مجلس خبرگان رهبری نوشته بود: اگر خبرگان به وظیفه قانونی خود عمل نکنند، هر شهروندی می‌تواند از رهبری بازخواست کند.

محسن کدیور در آن نامه مواردی را به عنوان تخلفات اخلاقی، حقوقی و کیفری رهبر جمهوری اسلامی برشمرده و استیضاح آیت‌الله خامنه‌ای را حق شرعی و اخلاقی خود به عنوان یک شهروند دانسته بود.

آقای کدیور! شما در نامه خودتان به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یا همان نامه استیضاح رهبر جمهوری اسلامی خودتان را هنوز پای‌بند اهداف انقلاب اسلامی دانسته‌اید. اگر چه می‌گویید که ولایت مطلقه سیاسی را نپذیرفته‌اید و نمی‌پذیرید. اما آیت‌الله هاشم حسینی بوشهری، عضو مجلس خبرگان رهبری، هم از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌خواهد که پاسخ شما را بدهد. شما کلیت نظام را زیر سوال برده‌اید، در حالی که به اهداف نظام اسلامی هم پای‌بند هستید؟

 آن چه که در نامه من به رئیس مجلس خبرگان رهبری به چالش کشیده شده، استبداد دینی است. اگر کسی استبداد دینی را معادل نظام ولایت مطلقه فقیه جمهوری اسلامی می‌داند، بله من آن را به چالش کشیده‌ام و معتقد هستم که قانون اساسی جمهوری اسلامی امکان قرائت دموکراتیکی ازش وجود دارد و من آن را در این نامه نشان داده‌ام و بر اساس همین قانون اساسی اثبات کرده‌ام که رهبر جمهوری اسلامی در این ۲۲ سال دیکتاتوری کرده و به شکل نهادینه بسیاری از اصول قانون اساسی را نقض کرده است.


استدلال‌های شما در این نامه برای این که رهبر جمهوری اسلامی در این مدت رو به استبداد آورده چیست؟

مهم‌ترین استدلالی که من در نامه کرده‌ام، قانون اساسی فصلی دارد به نام حقوق ملت. من تک‌تک اصول قانون اساسی را که دلالت بر به رسمیت شناخته شدن حقوق ملت دارد بازخوانی کرده‌ام و نشان داده‌ام هیچ یک از اصولی که قانون اساسی به رسمیت شناخته اجرا نمی‌شود. برای نمونه در قانون اساسی شکنجه ممنوع است. اقرار مبتنی بر شکنجه ممنوع شمرده شده. آزادی احزاب به رسمیت شناخته شده است.

آزادی مطبوعات به عنوان رکن اصلی دموکراسی مورد قبول قرار گرفته. هیچ کدام از اینها در جامعه ما نشانی ازش نیست. پرسیده‌ام چه کسی مسئول نقض این امور است؟ به علاوه در مورد انتخابات مهم‌ترین مسئله‌ای که بوده از شورای نگهبان که شش نفر عضو فقیه آن مشخصاً توسط رهبری منصوب می‌شوند و نظارت بر انتخابات را به عهده دارد و تفسیر قانون اساسی را به عهده دارد و نسبت به مصوبات مجلس هم نظارت حقوقی و شرعی دارد، آن را هم مورد سئوال قرار داده‌ام و با اصول متعدد قانون اساسی نشان داده‌ام که مقام رهبری عملاً به انتخابات مهندسی‌شده رو آورده و به شکلی پیش رفته که با تفسیری که قانون اساسی آن را برنمی‌تابد، کلاً روح این قانون اساسی را زیر پا گذاشته و امروز با واقعیتی مواجه هستیم که به قول مرحوم آیت‌الله منتظری نه جمهوری است و نه اسلامی.

من این «نه جمهوری است و نه اسلامی» را آمده‌ام در این نامه مفصل تجزیه و تحلیل و اثبات کرده‌ام که شرط اصلی زمامداری مطابق این قانون اساسی عدالت است. این عدالت نقض شده است. شرط دوم تدبیر است. سوء تدبیر نهادینه اتفاق افتاده و به علاوه در مقدمه قانون اساسی و اصول اولیه آن مکرراً گفته شده که استبداد نباید ایجاد شود. انقلاب اسلامی برای نفی استبداد و دیکتاتوری بوده. من نشان داده‌ام نه تنها استبداد و دیکتاتوری از بین نرفته، بلکه در یک قالب دینی خودش را بازسازی کرده است.

شما نامه‌تان را استیضاح رهبری برشمردید. به وسیله این نامه خواستید رهبری را استیضاح کنید. یا از مجلس خبرگان خواستید که رهبری را استیضاح کند. کدام یک؟ اگر شما خواستید خودتان استیضاح کنید، پس چرا برای آقای هاشمی و نمایندگان خبرگان نامه نوشتید؟

این نامه سرگشاده نوشته شده. من در مقدمه نامه توضیح داده‌ام که اگر مجلس خبرگان قرار بود به وظایف قانونی‌اش عمل کند، می‌بایست این شیوه، شیوه‌ای که در این نامه پیش گرفته شده، دنبال کند. یعنی به شکل مودبانه مقام رهبری را به مجلس خبرگان فرابخواند و سوال‌هایی که امروز در کوچه و بازار از زبان مردم مطرح است، با ایشان در میان بگذارد و ایشان هم قانوناً موظف به پاسخ‌گویی است.

یکی از وظایفی که در این قانون اساسی به رسمیت شناخته شده، نظارت بر رهبری است. این نظارت فقط بر بقای شرایط نیست. نظارت بر عملکرد هم هست. و آنجا در مقدمه نامه نشان داده‌ام که مجلس خبرگان قطعاً به وظیفه نظارتی خودش عمل نکرده. تجزیه کردم در حوزه نظامی، حوزه سیاسی، حوزه اقتصادی، در نهادهای تحت امر رهبری، در دفتر رهبری نسبت به شخص رهبری. و آنجا از خود آقای هاشمی رفسنجانی کد آورده‌ام و از بقیه اعضا مثل آقای جنتی، مثل آقای یزدی، مثل آقای مقتدایی از مواردی که به شکل قطره‌چکانی منتشر شده، نشان داده‌ام که خود اینها هم مدعی هستند چنین نظارتی توسط مقام رهبری به رسمیت شناخته نشده است. یعنی ایشان اجازه نظارت بر نهادهای تحت امر خودش را بدون اجازه دفترش نداده است. اینها را آورده‌ام. چه باید می‌کردم؟ آمده‌ام به شکل سرگشاده این نامه را منتشر کرده‌ام از یک سو و از سوی دیگر کم‌کاری مجلس خبرگان را به آنها تذکر داده‌ام.

در نامه شما این انتقاد به مجلس خبرگان آمده که منصوبان رهبری ناظر عملکرد او شده‌اند. اگر در قانون اساسی این گونه است، پس اشکال جای دیگری است.

قانون اساسی ذکر کرده که خبرگان نمایندگان ملت هستند، توسط مردم انتخاب می‌شوند. هیچ شرطی هم برای خبرگان در قانون اساسی پیش‌بینی نشده. این که آنها فقیه باشند یا نه. مرد باشند یا نباشند. شیعه باشند یا نباشند. هیچ کدام از اینها در قانون اساسی نیست. عرض بنده این است که به جای این که یک مجلس خبرگان مستقل از رهبری داشته باشیم که ناظر بر رهبر باشند و ناصب و عزل‌کننده و نظارت‌کننده بر رهبر باشند، الان با یک مجلس دست‌نشانده و تشریفاتی مواجه هستیم.

هر کسی که احتمال داشته فرد مستقلی بوده باشد، کلاً اجازه ورود به مجلس به او داده نشده. طوری شده که الان تنها یک نفر آیت‌الله دستغیب شیرازی انتقاداتی مطرح می‌کند. آقای هاشمی رفسنجانی هم که وسط قرار گرفته در عین این که در نماز جمعه‌اش نکاتی را به نفع مردم مطرح کرد، حداقل در سطح ریاست مجلس خبرگان با ستمکاری‌های رژیم همراهی نکرده. اما این که توانسته باشد آنجا کاری کند، نه. متاسفانه ایشان هم کاری نکرده. لذا قابل پیش‌بینی است که این روندی که دارد پیش می‌رود به هیچ وجه به سمت و سوی صلاح کشور نیست.

شما انتظار چه نتیجه‌ای را از نامه‌ای که به آقای هاشمی رفسنجانی نوشته‌اید دارید؟ اگر بنا بر شرایط موجود مجلس خبرگان این گونه است که شما می‌گویید منصوب رهبری است و نظارت نمی‌کند، پس چه توقعی دارید؟

توقع این است که وقتی این نامه نوشته می‌شود کم‌کاری مجلس خبرگان به مردم که صاحبان اصلی کشورند، تذکر داده می‌شود. ما راهی جز این نداریم که با عمومی کردن انتقادات و معقول کردن و حقوقی کردن انتقادات به سطح آگاهی‌های عمومی ارتقا ببخشیم و کاری کنیم که مسئولان را مجبور به پاسخ‌گویی کنیم. همین اظهار نظری که آقای حسینی بوشهری کرده، نشان‌دهنده این است که این سئوالات مثل آب در لانه مورچگان افتاده. مجبورشان کرده که بالاخره به دست و پا بیافتند و پاسخی تهیه کنند. بالاخره این سئوالات وقتی مطرح شد، احتیاج به پاسخ دارد.

مقام مادام‌العمر چگونه می‌تواند دیکتاتوری نباشد؟ مقامی که اختیاراتش بی حد و حصر و مطلقه است و هیچ نظارت حقوق بشری نهادینه بر آن نمی‌شود، چگونه ممکن است به دیکتاتوری منجر نشود؟ کمیسیون تحقیقی که همه اعضای آن منصوبین رهبری هستند چگونه ممکن است بتوانند نظارت منصفانه‌ای نسبت به عملکرد ایشان داشته باشند؟ سئوالات متعددی نزدیک به صد سئوال در این نامه مطرح شده. شصت اصل قانون اساسی نشان داده شده که نقض شده. این موارد سئوالات جدی است که در ذهن بسیاری از علمای حوزه، طلاب علوم دینی، دانشجویان حقوق مطرح بوده و متاسفانه هیچ پاسخ معقولی هم به او داده نشده. آینده نشان خواهد داد که اگر این گونه نامه‌ها افزایش پیدا کند، اینها یک سند حقوقی علیه عملکرد جمهوری اسلامی است.

آقای هاشم حسینی بوشهری عضو مجلس خبرگان رهبری به سکوت آقای هاشمی رفسنجانی در برابر نامه شما انتقاد کرده و از رئیس مجلس خبرگان خواسته که چون نامه خطاب به ایشان بوده، آقای هاشمی باید پاسخ نامه شما را بدهند. شما چه انتظاری دارید؟ آیا منتظر هستید که آقای هاشمی جوابی بدهند یا منتظر پاسخی از مجلس خبرگان هستید؟

من فکر نمی‌کنم نه آقای هاشمی امکان داشته باشد با وضعیتی که فعلاً درش قرار دارد، پاسخی بدهد. او در همان مصاحبه‌ای که من به آن استناد کرده‌ام، با زبان بی‌زبانی ذکر کرده که من کار خودم را کردم و کوشش کردم که نهادهای تحت امر رهبری را به نظارت بکشم و وارد بحث کنم، مخالفت شد از سوی رهبری. به نظر من این مطلب فوق‌العاده مطلب مهمی است. البته انتظار من و انتظار...

ببخشید، کجا آقای هاشمی گفته‌اند این مطلب را؟

در نامه‌ای که من نوشتم، در پاورقی‌اش موارد را ذکر کردم. این مطلب در ضمن یک مصاحبه است، با دبیرخانه مجلس خبرگان صورت گرفته و در مجله رسمی مجلس خبرگان هم چند سال پیش منتشر شده است. من این را آورده‌ام و نشان داده‌ام که هاشمی رفسنجانی این اقرار را کرده. نه تنها ایشان، افراد دیگر هم. مشخص است که بحث نظارت در مجلس خبرگان مطرح شده، اما اینها نتوانستند آقای خامنه‌ای را متقاعد کنند که تحت نظارت مجلس خبرگان قرار بگیرد. ایشان گفته که هر وقت خواستید نظارت کنید از دفتر من اجازه بگیرید و آنها اطلاعات لازم را به شما خواهند داد.

dkdk - دانمارک - اسلیس
از کدیور گرفته تا هاشمی کرویی احمدی موسوی و......همشون در زمان قدرتشون به مردم ایران ظلم کرده اند.بنابراین همه همه کثیف و بیشرفند.لطفا احمق نباشید و طرف هیچ یک را نگیرید.چونکه همشون دزد.ریاکار.متغلب.قدرت طلب.متظاهر و بیشرف و مردم فریبند.
شنبه 17 مهر 1389

فریدون شیرازی - ایران - شیراز
dkdk - دانمارک - سفلیس / بچه بسیجی!! تو چقدر پررو هستی واقعا که بزرگ شده مکتب خامنه ای و احمدی نژاد هستی....
یکشنبه 18 مهر 1389

Afshin London - انگلستان - لندن
آخوند آخونده فقط اسم فامیلشون با هم فرق میکنه. همشون لایق مرگند. یه مرگی مثل اون دستغیب شیرازی که تکه تکه شد
یکشنبه 18 مهر 1389

surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
محسن کدیور، روحانی دارای اجازه اجتهاد و نیز دارای درجه دکتری در فلسفه و حکمت اسلامی و استاد پیشین تربیت مدرس .. بعد از این همه سال میخواد ثابت کنه که روز روشنه و شب تاریکه؟!!! خیلی از ایرانی ها بدون این درجه دکتری و تحقیقات شبانه روزی در اولین روزهای شکل گیری این حکومت ضد بشری فهمیدند که اساس این حکومت باطله و خانه از پایبست ویرانه .. سرنگون باد حکومت جهل و جنایت ولی وقیح. پاینده ایران
یکشنبه 18 مهر 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.