سپاهیان، از زیر عبا تا انقیاد ولی فقیه - بخش اول
سایت رادیو فردا : در سلسله مقالات دهگانه به ابعاد و وجوه حکومت جمهوری اسلامی پس از تحولات مابعد انتخابات دهم ریاست جمهوری و تحولات ماهوی در حکومت و دولت در ایران می پردازم. به اعتقاد نویسنده، جمهوری اسلامی پس از خرداد ۱۳۸۸ نظام سیاسی نوینی است که تنها عناصری از نظام پیشین را وام گرفته است: حکومتی دینی است اما با مشخصهها و مولفهها و روشهایی دیگر.
در خرداد ۱۳۸۸، جمهوری اسلامی سه دههی اول این نظام مُرد و رژیم تازهای متولد شد. نظامی که خواست حدود سه میلیون معترض را تنها در شهر تهران نادیده گرفته و جنبشی عظیم را سرکوب می کند نمی تواند همان رژیم پیش از سرکوب باشد. بازداشت ده هزار نفر، قتل دهها نفر و شکنجهی دهها نفر غیر قابل بازگشت است. همین تصور که سه میلیون ناراضی جدی در مرکز کشور زندگی می کنند، ناراضیانی که به خیابان می آیند و با ترور و شکنجه به خانه فرستاده شدهاند، تغییر دهندهی بنیادهای هر حکومتی است.
در این مقالات دهگانه موقعیت (نسبت دولت با فرایندهای سیاسی/دولت در تعلیق)، گفتمانها و دیدگاهها (مرگ، سیاهی و تنفر/دولت ایدئولوژیک) و روشهای (سلطه طلبی جهانی یا امپریالیسم/تعقیب و مراقبت دائمی شهروندان/پایان دادن به نمایش حاکمیت قانون/شعبده بازی/نظامیگری/مشت آهنین) این حکومت نوین مورد بحث واقع خواهد شد. در هریک از این عناوین به آخرین تحولات دولت و حکومت در ایران با ذکر مثالها و شواهدی از وقایع و تحولات روز و اظهارات مقامات رژیم اشاره خواهد شد.
حکومت نوین جمهوری اسلامی
ساختار سیاسی جمهوری اسلامی در دوران احمدی نژاد و بالاخص پس از تحولات انتخابات دهم ریاست جمهوری به شدت دگرگون شده است. هم روحانیت سنت گرا از حکومت و بالاخص دولت احمدی نژاد فاصله گرفته است و احساس خطر می کند، هم نظامیان بیشتر تریبونهای حکومت و منابع کشور را در دست دارند و هم با حذف اصلاح طلبان، خلا قدرت توسط نیروهای نظامی و امنیتی پر شده است.
قدرت نظامیان که بعضا توسط دولت احمدی نژاد نمایندگی می شود تا حدی است که رئیس دولت واکنش به نامهی رهبری برای برکناری مشایی از مقام معاونت را یک هفته به تاخیر می اندازد و نظر خامنهای مبنی بر دور زدن وزیر خارجه با تعیین نمایندگانی برای حوزههای جغرافیایی خارجی به وجهی نادیده گرفته می شود (احمدی نژاد چند روز بعد از اعتراض خامنه ای عنوان نمایندگان ویژه را به مشاور تغییر داد: الف، ۲۴ شهریور ۱۳۸۹). همچنین قوهی قضاییه که بخش عمدهای از قدرت ولی فقیه را تجسم می بخشد در برابر دولت نظامیان کاملا دست بسته است و باید اوامر آنها را به اجرا بگذارد (مثل آزادی کوهنورد امریکایی یا صدور احکام برای زندانیان بر اساس دستور العمل بازجوها).
در این حال پرسش این است که در حکومت منتج از این تحولات دست بالا را نظامیان دارند یا هنوز سخن آخر را سیاسیون روحانی یا سیاسیون غیر روحانی می گویند؟ خامنهای و بیت وی بر سپاه حکم می رانند یا سپاه بر خامنهای و بیت؟ آیا بیت وی قبلا توسط سپاه اشغال نشده است؟ شرایط حاضر سیاسی اقتضای حکومت نظامیان را دارد یا غیر نظامیان را؟ حرف آخر را در موضوعات کلیدی سیاست خارجی و داخلی چه کسی یا کسانی می زنند؟
سپاهیان دیکته می کنند
در دهههای شصت و هفتاد خورشیدی این سیاسیون/روحانیون بودند که برای سپاه و نیروهای امنیتی ماموریت تعیین می کردند و خط مشیهای کشور را برای نظامیان روشن می ساختند اما در دههی هشتاد و بالاخص پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری این نظامیان هستند که به سیاسیون/روحانیون دیکته می کنند چه کنند و چه نکنند: "عناصر سیاسی که به مبانی و ارکان نظام اعتقاد دارند باید با آشکار شدن وابستگی سران فتنه به بیگانگان و دشمنان این مردم، موضع خود را روشن و تعیین تکلیف کنند؛ چرا که اگر این کار را نکنند مردم و نظام با کسی تعارف ندارد و قطعا شورای نگهبان در احراز صلاحیتها به وظیفه قانونی خود عمل خواهد کرد." (سردار پاسدار یدالله جوانی، رئیس اداره سیاسی سپاه، فارس، ۷ شهریور ۱۳۸۹) از سخن این فرمانده بر می آید که سپاهیان برای شورای نگهبان نیز تعیین تکلیف می کنند. سپاهیان اکنون مهم ترین سخنگویان حکومت در ایران هستند و روی سخنان آنان بیش از سخنان روحانیون و سیاسیون غیر روحانی می توان حساب کرد.
پس از خلع روحانیون از گروه مرجع بودن در دو دههی اخیر و وابسته شدن آنها به رانتهای نفتی- نکته ای که فرماندهان سپاه به خوبی دریافتهاند- سپاهیان اکنون مراکز اقتدار دینی را کاملا تحت نظر داشته و به دستکاری امنیتی در این مراکز می پردازند. فرماندهان سپاه به روشنی در مورد این دستکاری و نظارت سخن می گویند: "در قم آنهایی که تابلو دارند و با تابلوی مشخصی فعالیت می کنند، خیلی با آنها مشکل نداریم و شناسایی شده و تحت کنترل می باشند، مثل مجمع محققین و مدرسین، صانعی و بیات و اردبیلی. اما مراجع سنتی مثل وحید و صافی؛ اگرچه با ما نیستند ولی خیلی با آنها هم مشکلی نداریم. ... مشکل اساسی ما با کسانی است که تابلوی مشخصی ندارند و در حوزه فعالند مثل سید حسن خمینی، باید جلوی فعالیت او و رشدش را در حوزه گرفت ، باید جلوی درس اورا گرفت، نباید بگذاریم که رشد کند و به عنوان یک فرد ملا مطرح شود. زیرا برای آینده خطرناک است." (سردار یدالله جوانی در جمع طلاب تیپ امام صادق سپاه، جرس، ۱ مهر ۱۳۸۹)
معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد نیز بر این باور است که روحانیون باید به مساجد خود برگردند و فعالیت حزبی و مدنی را رها کنند: "روحانیت ما که خاستگاه اصلی او مسجد است، به جای آنکه برود در پشت درهای بسته حزب، ان جی او و شبیه ساختارهای غربی فعالیت کند، به مسجد برگردد و با بازسازی جایگاه خود و مسجد از ظرفیت عظیم اجتماعی بهرههای درست برای مصالح عمومی و منافع اسلامی ببرد." (امروز، ۲۲ شهریور ۱۳۸۹)
ولایت سپاهیان
سپاهیان که خامنه ای را در اعتراضات سال ۱۳۸۸ در حکومت ابقا کردند به خوبی می دانند که حکومت دینی در ایران امروز بدون سر نیزه و داغ و درفش غیر ممکن است و هر کس که بر کرسی ولایت بنشیند به آنها بیش از هر گروه دیگر محتاج است. حکومتی که در یک دورهی کوتاه چند ماهه ده هزار نفر را بازداشت می کند (سردار علی فضلی، ایرنا، ۱۵ شهریور ۱۳۸۹) و دهها و بلکه صدها نفر را می کشد به همین ظرفیت یا فراتر از آن برای تداوم عمر رژیم نیاز دارد. از همین جهت تعیین کنندهی اصلی سیاستها سپاهیانند (به همین علت سازمان مدیریت و برنامه ریزی منحل می شود و احمدی نژاد در جلسات مجمع تشخیص مصلحت شرکت نمی کند)؛ منابع کشور باید به جیب آنها ریخته شود (تنها ۱۴ درصد از ۷۰ هزار میلیارد تومان واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی صورت گرفته (حسن غفوری فرد، تابناک، ۲۱ شهریور ۱۳۸۹) و بقیه در اختیار شبه دولتیها قرار گرفته است که سپاهیان آنها را در اختیار دارند؛ دهها میلیارد دلار وام بانکی مسترد ناشده نیز در اختیار این افراد قرار گرفته است)؛ تریبونهای عمومی در دست آنهاست و دستگاههای رسانهای و تبلیغاتی و ورزشی را آنها اداره می کنند.
ولایت فقیه در ایران دههی هشتاد و بالاخص در یک سال و چند ماه گذشته صرفا عبا و عمامهای است که بر یونیفرم نظامی سپاهیان و نیروهای امنیتی قبلا سپاهی کشیده شده است. مراسم عمامه گذاری روزهایی آغاز شد که دهها سپاهی به خاتمی نامه نوشته و او را تهدید کردند و سپس با پرواز هواپیما بر سر فرودگاه تازه تاسیس تهران قراردادهای پیمانکاری آن را تحویل گرفتند. در دورهی قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز سپاهیان با ادغام نیروی مقاومت بسیج در نیروی زمینی سپاه، ایجاد سپاههای استانی، ایجاد سازمانی به نام سازمان حفاظت و امنیت در سپاه، و ارتقای اداره اطلاعات سپاه به سازمان اطلاعات بستر سازمانی لازم را برای قبضهی قدرت و بالا بردن قدرت سرکوب فراهم کردند. روحانیون پر قدرت در رژیم موجود نیز بیشتر هویت نظامی امنیتی دارند تا هویت روحانی.
تقسیم قدرت و ثروت
در توازن تازهی قدرت در میان نیروهای درگیر در حکومت در ایران در دوران مابعد خاتمی و بالاخص پس از انتخابات دهم، خامنهای به عنوان نمایندهی روحانیت حاکم باقی مانده از دوران خمینی مسئول رتق و فتق امور مذهبی و فرهنگی است و سهم خود را از درآمد نفت و شرکتهای دولتی و نیمه دولتی دریافت می کند. اما کشور به صورت تیولداری در اختیار سپاهیان قرار داده شده است. سپاهیان پس از فتح قوهی مجریه در سال ۱۳۸۴ و حفظ ان با تقلب در سال ۱۳۸۸، و انقیاد کامل قوهی قضاییه در پی اعتراضات سال ۱۳۸۸، در پی رهایی خود از مزاحمتهای احتمالی مجلس هستند.
در دوران دولت هاشمی رفسنجانی، خامنهای سیاست خارجی و داخلی و بخش فرهنگ را در کابینه در اختیار داشت و وزرای اقتصادی در اختیار هاشمی بودند. سپاه در آن دوره صرفا اسکلههایی برای واردات و صادرات و برخی پروژه های محدود اقتصادی را در اختیار داشت که این عطش سیری ناپذیر آنان برای قدرت و ثروت را پاسخ نمی گفت. امروز نه تنها بخشهای اقتصادی مربوط به هاشمی در دورهی دوم ریاست جمهوری وی در اختیار سپاهیان و نمایندهی آنها، دولت احمدی نژاد، قرار گرفته است بلکه نظامیان فرهنگ و رسانهها و سیاست داخلی و خارجی و دستگاه قضایی را نیز تحت نفوذ خود دارند و به بسط قدرت خویش مشغولند.
سکولاریزاسیون نظامی گرایانه
جدایی نهادهای دینی از نهادهای حکومتی عملا با قدرت گرفتن سپاهیان در حال انجام است با این تفاوت که در این انگاره از سکولاریزاسیون، نهادهای حکومتی در اختیار نظامیون قرار گرفتهاند و نهادهای دینی در اختیار ولی فقیه است که امروز بیش از همیشه به پوتین پوشان وابسته است. برای عدم نمایش جدایی نهادهای دینی از دولت، برخی نظامیان و امنیتیهای با نفوذ لباس روحانی بر تن دارند اما رفتار و کارکرد آنها هیچ ربطی به لباسشان ندارد.
نظامیان آن چنان قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را در اختیار گرفتهاند که دیگر به روحانیت احساس نیاز نمی کنند و از همین جهت سنتگرایان که زیر عبا و عمامه به جامعهی سیاسی وارد شدند از این موضوع نگرانند و دولت را به فاصله گیری از روحانیت متهم می کنند: "یکی از حامیان آقای احمدینژاد به بنده گفت شما که با این پدربزرگها و ریشسفیدان جریان اصولگرا ارتباط دارید به ایشان (مهدویکنی) بفرمایید دوران پدربزرگی سالهاست که سپری شده است." (تیمور علیعسگری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز آنلاین، ۲۱ تیر ۱۳۸۹)
حکومت الله بر روی زمین غیر ممکن است (خدای شخصی یا غیر شخصی زمینی تلقی نمی شود) و هر حکومتی که ادعای الهی بودن دارد در دوران امروز در نهایت بر یکی از نهادها یا اقشار زمینی مثل تکنوکراتها، نظامیان، زمینداران، کارگران یا کشاورزان، سرمایه داران و صاحبان شرکتهای بزرگ یا ترکیبی از چند تای آنها اتکا می کند. همهی حکومتهای مذهبی به طریقی این فرایند دنیوی شدن را طی می کنند. حکومت روحانیون شیعه در ایران از سکولاریزاسیون به معنی حضور اقشار تحصیل کرده و تکنوکرات یا توسعه گرایان اقتدارگرا در قدرت پرهیز کرد (با بر نهادهی ترجیح تعهد بر تخصص) اما پس از سه دهه به دلیل کوچک شدن کاست حکومتی و نیاز به سرکوب به قدرت و نفوذ نظامیان تن در داد.
چه کسانی دست بالاتر را در اختیار دارند؟
سپاهیان ایرانی برخلاف نظامیان در پاکستان و ترکیه یک طبقه یا قشر نخبه نبودند تا بر اساس آگاهی از دنیای امروز، تحصیلات عالی در داخل و خارج از کشور و تخصص در حوزههای مختلف بخش عمدهای از قدرت را به خود اختصاص دهند و تکنوکراتها را نیز در قدرت خود سهیم سازند.
سپاهیان ایرانی از زیر عبای روحانیون آغاز کردند و تا آنجا روحانیون سرکوبگر را در برابر مردم قرار دادند که مردم از شر آنان به دامن نظامیان پناه آورند. در نهایت نیز روحانیون و شخص ولی فقیه را آمر و دستور دهندهی سرکوبها معرفی می کنند. داستان سپاهیان برای حذف روحانیون قدرتمند، فساد اقتصادی بود که در میان اقشار فقیر با استقبال مواجه شد. در نهایت با سرکوبهای سال ۸۸ سپاهیان دست بالاتر را حتی نسبت به روحانیون به چنگ آوردند. با حذف روحانیون از مواضع کلیدی قدرت، ولی فقیه در اواخر دوران خامنهای و احتمالا اوایل دوران ولی فقیه بعدی (اگر نظام ادامه پیدا کند) به عمامهی یونیفرم نظامی تبدیل شده و خواهد شد.
همان طور که جامعه با فشار فرایند اسلامی کردن از اسلامگرایی و اسلام سیاسی فاصله گرفته است حکومت نیز با نیاز دائمی به سرکوب و کنترل و سرکوبگر تر شدن قوای قاهرهی آن به حکومت نظامیان نزدیک تر شده است.
مجید محمدی - جامعه شناس
|
|
|
|
|
|
|
|