مادربزرگها و پدربزرگهای عاریهای
همنشینی با کودکان معمولا برای سالمندان لذتبخش است، به ویژه برای کسانی که خود نوه ندارند. در آلمان آژانسی وجود دارد که به خانوادههایی که نیاز به پرستار برای کودکان خود دارند، پدربزرگ و مادربزرگ "عاریهای" معرفی میکند.
چیکا و بوچی همراه با مادربزرگ جدید خود در زمین بازی
الان چند ماه است که "چیکا" و "بوچی" صاحب مادر بزرگ و پدربزرگ تازه شدهاند. چیکای ۵ ساله و بوچی خواهر کوچکترش اهل نیجریه هستند.
رگینا دوکسا Regina Duxa ۸۵ سال دارد و همراه با شریک زندگی خود راینر گیلگن Rainer Gilgen هفتهای یک بار از این دو کودک مراقبت میکنند.
رگینا مدتها در پی این بوده که در این مرحله از زندگی خود کاری مفید انجام دهد. او به طور تصادفی با فعالیتهای موسسهای در شهر کلن با عنوان "لحظههایی برای کودکان" آشنا میشود. برای کودکانی که مادربزرگ و پدربزرگ آنها درگذشتهاند یا دور از نوههای خود زندگی میکنند، این امکان وجود دارد تا از طریق این موسسه با افراد سالمند داوطلب آشنا شوند.
رگینا از وظایف خود به عنوان مادربزرگ "عاریهای" چنین میگوید: «هدف از این کار تنها مراقبت از این کودکان نیست، بلکه هدف فراهم کردن فرصتی است برای این کودکان تا بتوانند با نسلگذشته ارتباط برقرار کنند.»
سالمندان در رابطه با کودکان صبورتر هستند
در جامعه آلمان ضرورت فراهم کردن چنین فرصتی کاملا محسوس است، چون در حال حاضر شمار زیادی از کودکان بدون حضور مادر بزرگ و پدر بزرگ رشد میکنند. در صورتی که در گذشته آنها کمک بزرگی برای پدر و مادر بودند. آنها نه تنها تجربیات خود را در اختیار نسل جوانتر میگذاشتند، بلکه در رابطه با نوههای خود صبر و حوصلهی بیشتری از خود نشان میدادند.
محبت در همان نخستین نگاه
از مهمترین شرایط برای مادربزرگ و پدربزرگ شدن از طریق موسسه "لحظههایی برای کودکان"، علاقه به کودکان و داشتن گواهینامه عدم سوءپیشیه از اداره پلیس است.
سپس این موسسه خانوادههایی را که در جستجوی مادربزرگ و پدر بزرگ هستند، به افراد داوطلب معرفی میکند. رگینا و راینر از برخورد نخست خود با چیکا و بوچی میگویند: «در همان نگاه اول به ما احساس بسیار خوبی دست داد و مطمئن بودیم که این مورد برای ما مناسب است. دومین باری که برای برداشتن چیکا و بوچی به مهدکودک رفتیم، آنها دست ما را گرفتند و میخواستند همه چیز را به ما نشان دهند. آنها هر دو بچههای خوب و بانشاطی هستند. بودن با آنها خیلی لذتبخش است. تصور نمیکردم که همه چیز اینقدر ساده پیش برود.»
برای پدر چیکا و بوچی خو گرفتن آنها با جامعه و فرهنگ آلمان و یادگیری خوب زبان از اهمیت زیادی برخوردار است. رگینا و ریکسا هم قصد دارند به چیکا و بوچی در رسیدن به این هدف کمک کنند.
|
|
|
|
|