هخامنشیان بسیجی و جنگ قدرت؛ از تمدن بزرگ تا تمدن نوین
هخامنشیان بسیجی و جنگ قدرت؛ از تمدن بزرگ تا تمدن نوین
جمشید برزگر - رئیس رادیو و وبسایت بخش فارسی بی بی سی
محمود احمدی نژاد چفیه خود را بر گردن سرباز هخامنشی، کاوه آهنگر که درفش کاویانی را در دست داشت و سپس یک جوان بسیجی انداخت
بی بی سی : بازگشت چهار ماهه منشور کوروش به ایران، پس از ماه ها مجادله و کشمکش، زمینه تازه ای را برای محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران و همراهان نزدیکش فراهم آورده است که بار دیگر و صریح تر از گذشته، در ستایش از نظام و چهره هایی سخن بگویند که در تاریخ سی و یک ساله جمهوری اسلامی، مطرود و ملعون و نشانه بارز طاغوت دانسته شده اند.
برگه هویتی که به امانت گرفته می شود
منشور کوروش حدود یک صد و سی سال پیش توسط کاوشگران بریتانیایی در جنوب عراق کشف شد، اما قدر آن، به عنوان برگه ای از هویت کهن و پرافتخار تمدن ایرانی کمتر از نیم قرن است که در سطحی همگانی در ایران و عمدتا در متن کنش های سیاسی مورد شناسایی و تاکید قرار گرفته است.
این منشور در اختیار موزه بریتانیا قرار دارد و پیش از این به گزارش سازمان میراث فرهنگی ایران تنها یک بار در جریان جشن های 2500 ساله شاهنشاهی به مدت ده روز به ایران قرض داده شده بود.
مذاکره برای به امانت گرفتن دوباره این منشور، که از آن به عنوان نخستین منشور حقوق بشر یاد می شود، بیش از پنج سال پیش آغاز شد و حدود دو سال پیش مسئولان موزه بریتانیا با درخواست ایران موافقت کردند اما تحولات سیاسی به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 موجب شد که موزه بریتانیا از فرستادن این منشور به ایران خودداری کند.
تصمیم موزه بریتانیا مبنی بر نفرستادن منشور کوروش با واکنش تند ایران روبه رو شد و حتی باعث شد که ایران همکاری های خود با این موزه را به حالت تعلیق درآورد.
با وجود این، و پس از مذاکرات فراوان و فراز و نشیب های بسیار، منشور کوروش با تاخیری هشت ماهه برای دومین بار وارد ایران شد.
از جنس پیامبر و شاه جهان: آمیزه گری
نحوه رونمایی از منشور کوروش و مراسمی که در حاشیه آن در روز شنبه 21 شهریور ماه با حضور و سخنرانی محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر او برگزار شد، نشان می دهد که این مراسم تا چه اندازه برای رئیس جمهوری اسلامی ایران و همفکرانش مهم بوده است.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، در توصیف این مراسم گزارش داد:" حضور پرشمار دیپلمات های خارجی از دولت های دوست نظیر ونزوئلا و ... گرفته تا کشورهای غربی نظیر انگلیس، روسیه و ... حاکی از اهمیت این رویداد مهم فرهنگی بود. آنچنان که این گونه کاروان های دیپلماتیک گسترده در مراسم هایی نظیر روز ملی هسته ای، تنفیذ حکم ریاست جمهوری و ... به راه می افتند و این بار آنها نه برای دیدن دستاورد تازه ای از دانشمندان ایرانی آمده بودند بلکه در این مراسم شکوه تمدن ایران اسلامی را به نظاره نشستند."
اهمیت این مراسم و اجرای نمایشی از رژه سربازان دوران شاهنشاهی هخامنشی و حضور یکی از این سربازان به همراه کاوه آهنگر و محتوای سخنان محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی در باره یکی از شاخص ترین چهره های فرهنگ ایران پیش از اسلام، به ویژه در متن منازعات سیاسی اخیر نمایان می شود.
سخنان رئیس جمهوری اسلامی ایران و رئیس دفتر او را باید جدی ترین، رسمی ترین و در عین حال عملی ترین پاسخ آنان به منتقدان اصولگرای دولت دهم دانست که در هفته های اخیر، به تندی از اظهارات اسفندیار رحیم مشایی و تمایزی که او بین آنچه آنها را "مکتب ایران" و "مکتب اسلام" خوانده بود، انتقاد کرده بودند.
به رغم آنکه انتقاد روحانیون بلندپایه و طیف های سنتی تر جناح حاکم اصولگرا از اسفندیار رحیم مشایی همچنان ادامه دارد، مراسم رونمایی از منشور کوروش، زمینه ای را فراهم ساخت تا هم او و هم محمود احمدی نژاد با رویکرد ویژه خود و با صراحت بیشتری به ستایش از مفاهیمی بپردازند که در نزد مخالفان نظام شاهنشاهی پیش از انقلاب سال 1357 و حاکمان پس از انقلاب، ضد ارزش و نماد طاغوت و کفر و دوری از اسلام قلمداد شده و می شوند.
آقای احمدی نژاد در مراسم رونمایی منشور کوروش، چفیه خود را بر گردن سرباز هخامنشی، کاوه آهنگر که درفش کاویانی را در دست داشت و سپس یک جوان بسیجی انداخت تا به صورت نمادین پیوستگی میان آنان و بسیجیان پاسدار جمهوری اسلامی ایران را نشان دهد.
او همزمان، از کوروش به عنوان شاه جهان یاد کرد و گفت:"صدور فرمان آزادی اندیشه و عقیده پس از فتح بابل از سوی کوروش همان چیزی است که همه پیامبران آن را فریاد زدند که انتخاب یگانه پرستی و عقیده الهی جز با میل و اشتیاق و داوطلبانه نخواهد بود."
پیش از آقای احمدی نژاد، اسفندیار رحیم مشایی نیز کوروش را از جنس پیامبران دانست و گفت: "برخی علمای بزرگ گفته اند که کوروش پیامبر بوده است، من در مقامی نیستم که در نفی یا اثبات این موضوع سخنی بگویم، اما در مقیاس حداقلی می توانم تاکید کنم که اندیشه، مرام و ادبیات کوروش از این جنس بوده است."
تباین بنیادین چنین سخنانی با آموزه ها و گفتمان رسمی در جمهوری اسلامی، بارزتر و آشکارتر از آن است که رئیس قوه مجریه و رئیس دفتر او، همزمان با بحث هایی که بر سر حذف نام پادشاهان از کتاب های درسی مطرح است از آن غافل باشند.
کوروش، شاه و احمدی نژاد
در چنین شرایطی، این سوال پر رنگ تر می شود که اصرار بر سر ایجاد پلی بین ایران امروز و اهداف بر مسند قدرت نشستگان با امپراتوری کهن و پرشکوه ایران پیش از اسلام با چه انگیزه و قصدی صورت می گیرد، به ویژه آنکه چنین رویکردی در تاریخ معاصر ایران به عنوان سیاست دوران دودمان پهلوی شناخته شده است.
آقای احمدی نژاد، در این شبیه سازی اما چندان بی پروا بود که در به کارگیری نظیر "تمدن بزرگ"، اصطلاح معروف محمد رضا شاه پهلوی، نیز درنگ نکرد و گفت: "حرکت کاروان ملت ایران به سمت بازآفرینی تمدن نوین آغاز شده است و هیچ قدرتی در عالم قادر نیست که در برابر حرکت این کاروان مانع ایجاد کند."
با توجه به واکنش های شدیدی که سخنان اسفندیار رحیم مشایی در باره مکاتب ایران و اسلام در پی داشته، به نظر نمی رسد که همراهی و همدلی آشکار آقای احمدی نژاد با سخنان یار نزدیک خود و حتی فراتر بردن بحث به مرزهایی تازه بدون آگاهی از احتمال دور تازه ای از واکنش های انتقادی و پر سر و صدای منتقدان درون جناحی صورت گرفته باشد.
آقای احمدی نژاد و تیم نزدیکان همراهش در قدرت اما تنها بر سر مفاهیمی از این دست، با منتقدان اصولگرای خود درگیر نیستند و بارها در حوزه های مختلف با پس زمینه های گوناگوگی که تقریبا تمامی بخش های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، فکری و عقیدتی را در برگرفته رو در روی هم ایستاده اند.
هرچند این رویارویی ها، از دوران اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد آغاز شد، اما حمایت صریح و همه جانبه آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی از محمود احمدی نژاد و دولت او عملا باعث شد که وی بدون هیچ رقیبی از جناح اصولگرا، پا به انتخابات جنجالی دهم بگذارد و با یک پیروزی پر اما و اگر، قدرت را برای دومین دوره در دست گیرد.
در حالی که معترضان به نتایج انتخابات، همچنان از به رسمیت شناختن این پیروزی سر باز می زنند و دولت دهم را "دولت کودتا" می خوانند، اصرار بر تقابل های درون جناحی میان اصولگرایان بر پیچیدگی معادلات سیاسی در جمهوری اسلامی می افزاید.
در چنین شرایطی، ستایش از کوروش و او را از سلاله پیامبران و شاه جهان خواندن، می تواند بر شدت انتقادها و منازعات درونی بیفزاید و در نتیجه، حاصلی جز فاصله بیشتر و از دست رفتن طیفی عمده از حامیان محمود احمدی نژاد و همراهانش به همراه نداشته باشد.
جنگ قدرت در چند جبهه؛ سودای کدام سود؟
اما چنین هزینه ای، به ویژه زمانی که جناح اصولگرا در کلیت خود به دلیل عملکردش در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری نزد مخالفان و معترضان زیر سوال است، با کدام هدف و سودای چه سودی پرداخت می شود؟
در حالی که در اوج مجادلات درون جناحی، محمود احمدی نژاد و دستیاران نزدیکش از جمله اسفندیار رحیم مشایی به روش و منش استبدادی و انحراف از اصول متهم می شوند، به نظر می رسد که رئیس دولت دهم و اعضای کابینه اش، چندان بی تمایل نیستند تا با طرح نکاتی که می تواند با اقبالی عمومی در جامعه امروز ایران روبه رو شود، منتقدان خود را گروه ها و چهره هایی بی علاقه به "ایران و افتخاراتش" نشان دهند تا برای مرحله بعد و در صورت نیاز، بر پشتوانه ای از افکار عمومی و حمایت مردم در یک مواجهه نهایی برای تسویه حساب غایی و از میدان به در کردن هر رقیب بالقوه و بالفعل حساب کنند.
هم آقای احمدی نژاد و هم منتقدان اصولگرایش، در مواجهه با معترضان و مخالفانی که تحت عنوان کلی "جنبش سبز" گردهم آمده اند، فصل مشترکی موثر و کارساز دارند، اما به نظر می رسد که این فصل مشترک چندان فراگیر نبوده است که دیگر زمینه های بروز اختلافات و از آن مهم تر میزان سهم خواهی و سهیم شدن در قدرت و بهره بردن از منافع آن را به حاشیه براند.
تاکید بر داشتن گفتمانی متفاوت و تلاش برای به رسمیت شناختن حساسیت های موجود در جامعه امروز ایران و ارزش گذاردن بر دست کم بخشی از آنچه که تا امروز مطرود و نامطلوب قلمداد شده، در عین حال می تواند در پی به دست آوردن دل شماری از کسانی باشد که از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و حوادث پس از آن، رنجیده و آزرده اند.
اما حتی اگر رویکردهای متفاوت و تابو شکنانه آقای احمدی نژاد که در ادبیات سیاسی رایج در جمهوری اسلامی ایران از نمونه های مشابه آن به عنوان ساختارشکنی یاد شده، موجب تضعیف پایگاه اجتماعی منتقدان اصولگرا و ریزش آراء آنان شود، آیا می توان گفت که صرف سخن گفتن از گذشته پرشکوه ایران و تلاش برای ایجاد نوعی ناسیونالیسم که آمیزه ای از بسیجی و سرباز هخامنشی است و وجهه نظامی پررنگی دارد، بر دامنه و شمار هواداران محمود احمدی نژاد و همراهانش در جامعه امروز ایران می افزاید؟
در اوج مجادلات بر سر اظهارات اسفندیار رحیم مشایی، میرحسین موسوی، از رهبران معترضان، از دیدگاهی کاملا متفاوت به سخنان او و منتقدانش پرداخت و با "جنگ زرگری" خواندن این مناقشه، همزمان هم هواداری آقای رحیم مشایی و نزدیکان او از "مکتب ایران" و هم دفاع منتقدان از "مکتب اسلام" را با اشاره به عملکرد مشترک هر دو گروه در جریان انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن، یکسره به زیر سوال برد.
آقای موسوی در ارزیابی خود از آنچه آن را "هیاهو" خواند، گفت:" نه ایرانی که اینها به دنبال آن هستند مورد شناسایی و قبول ماست و نه اسلامی که معرفی می کنند و آن را ابزاری برای رسیدن به مطامع و منافع خود قرار می دهند."
اما در فضای بسته رسانه ای امروز ایران، مشخص نیست که چنین دیدگاهی تا چه اندازه در دسترس همگان قرار گرفته و بر ارزیابی های عمومی از کردار و گفتار صاحبان قدرت که رسانه ها را به طور انحصاری در اختیار دارند، تاثیر می گذارد.
به این ترتیب، به نظر می رسد که هر اندازه پیامد سخنان و مراسمی که در رونمایی منشور کورش شنیده و دیده شد در میان اصولگرایان حاکم در جمهوری اسلامی روشن است، به احتمال فراوان دستاوردهای درازمدت تر آن در عرصه ای گسترده تر مبهم خواهد بود.





|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|