روایت مهندس آذربایجانی از یک سال و چهار ماه حبس در ایران
رادیو فردا : رشید علیاف، دانشمند فیزیک لیزر اهل جمهوری آذربایجان، که پس از یک ونیم سال حبس به اتهام جاسوسی اخیراً از زندان اوین ایران آزاد و به آذربایجان تحویل داده شد، در مصاحبه با رادیو فردا با ابراز تعجب از آنچه که «محاکمههای سرسری و نقض حقوق زندانیان» در ایران میخواند، میگوید که هنوز هم از روحیه، استقامت و جهانبینی هم سلولیهایش در بند ۲۰۹ زندان اوین شگفتزده است.
آقای علیاف میگوید که «همیشه نگران آینده آنها هستم، آنهایی که با وجود حکم اعدامی که داشتند، هنوز هم با دغدغهای عجیب بحث سیاسی میکردند، گو اینکه عزم به تغییر جامعه از وجودشان پاکشدنی نبود. نمونهاش همان فرهاد وکیلی چند روز قبل از اعدام دوتایی بحث سیاسی داغی داشتیم، از دوستش شنیدم که وقت اعدام خودش بند دار را به گردنش انداخته بود».
آقای علیاف، چطور شد که در زمینه فیزیک لیزری با ایران همکاری کردید و ماجرا از کجا شروع شد؟
من تا سال ۲۰۰۶ که در دانشگاه باکو و آکادمی علوم به عنوان متخصص فیزیک لیرز فعالیت داشتم. شرکت اکترونیک سازان ایران دنبال یک متخصص لیزر بود و اسم من را به آنها داده بودند. به هر حال تماسها شروع شد و گفتند که برای تشریح نحوه همکاری و شرایط به تهران بروم. رفتم و یک ماه به عنوان آزمایشی کار کردم، نتایج مورد قبول واقع شد، قرارداد بستیم و کار را شروع کردم.
در شرکت الکترونیک سازان کار شما چه بود و چی تولید میکردید؟
کار ما هنوز به مرحله تولید نرسیده بود. بعضی دستگاههای لیرز کهنه روسی بود که در اوایل کار آنها را تعمیر میکردیم و بعدها کار نوسازی و مدرنیزه کردن دستگاههای لیزری رو شروع کردیم. بعد از مدتی با پیشنهاد من یک آزمایشگاه راه انداختیم تا نمونههای آزمایشی بعضی قطعات دستگاههای لیزری رو خودمان تولید کنیم.
کاربرد این دستگاههای لیزری چه بود؟
انواع مختلفی بود. لیزرهای تکنیکی، عادی و غیره. مثلاً یک نمونه از آنها برای برش فلزات کاربرد داشت. البته ایران تکنولوژی ساخت دستگاههای لیزری رو ندارد، ما دستگاههای کهنه را تعمیر میکردیم، بعضی از قطعات را از خارج میخریدند و در آزمایشگاه سرهم بندی میکردیم و از این قبیل.
پس چطور شد فعالیتتان را قطع کردید، به باکو برگشتید و دوباره به ایران رفتید؟
من هیچ وقت فعالیتم را متوقف نکردم. بعضی از مشکلات مانند دستمزد بود که هر بار میگفتند افزایش میدهند و نکردند. بعد از اتمام قرارداد یک ساله، کار رو موقتاً رها کردم و برگشتم. بعد از مدتی دوباره از شرکت الکترونیک سازان زنگ زدند، مقداری پول هم پیش فرستادند که برگرد، من هم قبول کردم.
شما در کنفرانس مطبوعاتی که بعد از آزادی از زندان اوین و برگشتن به باکو برگزار کردید، گفته بودید که ایران به شما پیشنهاد اقامت در ایران و همکاری در بعد نظامی را دادند. آیا این همکاری به غنیسازی اورانیوم با لیزر ربطی داشت یا اینکه دقیقاً در چه زمینهای پیشنهاد همکاری نظامی دادند؟
نه، ربطی به غنیسازی اورانیوم با تکنولوژی لیزری نداشت، با اینکه من با این فرایند هم آشنایی دقیقی دارم. واقعیت این هست که اصلاً من را دقیقاً توجیه نکردند که کدام زمینه نظامی و کار بر روی چه فنآوری را مد نظر آنهاست. همچنین به من نگفتند که این پیشنهاد سری است. از طرفی من کارشناس فوقالعاده با تجربهای نبودم که تکنولوژی مدرنی را بتوانم برای آنها به ارمغان آورم یا تولید کنم.
ما این کار را از صفر شروع کرده بودیم. چیز جدیدی را تولید نمیکردیم، فقط دستگاههای سی سال قبل را تعمیر و با قطعات الکترونیکی جدید مدرنیزه میکردیم. من اصلاً به ذهنم هم نمیرسید که این فعالیت عادی و تکنولوژی ۳۰ سال قبل را به «اسرار دولتی و ملی» تبدیل کنند و من رو گرفتار حبس کنند.
به من پیشنهاد کردند که خانوادهام را هم به ایران ببرم و ساکن آنجا شوم. گفتند خانه نیز تأمین میکنیم، به هر حال قبول نکردم.
برگردیم به موضوع همکاری نظامی، من حدس میزنم شاید دستگاههای لیزری تعیین مسافت مد نظر آنها بود که کاربرد نظامی دارد. من دوباره تکرار میکنم که ایران فنآوری تولید لیزر ندارد. ما از تکنولوژی ۶۰ سال قبل شروع کرده بودیم و هنوز در اول راه بودیم. شاید اگر این راه را ادامه بدهند، تا ۱۰ سال آینده به برخی تولیدات دست بزنند، اما در شرایط حاضر نه.
چطور شد که شما را دستگیر کردند؟ روند بازجویی، تفهیم اتهام و محاکمه چگونه بود؟
من وقتی با سیستم حقوقی ایران آشنا شدم، شوکه شدم. وقتی دیدم که بعد از یک سال و چهار ماه زندان، بدون دسترسی به وکیل حکم میدهند، آن هم حکم غیابی. سند بازجویی را تحریف و دستکاری میکنند. بازجو به من میگفت که شکل دستگاههایی که روی آن کار میکردم را بکشم. گفتم نمونههای آن در آزمایشگاه موجود است، میگفت نه شکلش را نقاشی کن. طرحی کشیدم که این شکلی است.
در دادگاه همون ورق را سند کرده بودند، گویی اینکه من طرحها را دزدیدم و رسم کردم و میخواهم با خودم از کشور خارجش کنم. بالای اون طرحها هم بعداً نوشته بودند که «من اعتراف میکنم که این اسناد را میخواستم از کشور خارج کنم»، پایین ورق هم امضای من بود که وقتی شکل ظاهری اون دستگاهها را کشیدم، گفتند امضا کن.
از این نیرنگ و فریب شوکه شدم. میگفتم که آزمایشگاهی که خودم ساختم و تکنولوژی که ۳۰ سال است با آن کار میکنم و خودم وارد ایران کردم را اصلاً چرا باید از ایران بدزدم و ببرم خارج؟ من از استرس دیوانه میشدم. ۵۰ روز در انفرادی بودم. پنج روز اعتصاب غذا کردم. هر روز آرزوی مرگ میکردم. هیچ سؤال جدی از من نمیپرسیدند. من قبر خودم را در انفرادی دیدم و تجربه کردم.
بعد از انفرادی به کجا برده شدید و آیا زندانیان سیاسی ایران و وضعیت آنها را هم دید؟
بسیار اسفناک بود. خصوصاً زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ و ۲۰۹ که با آنها همسلولی هم بودم. حکم غیابی یک چیز عادی شده بود، حتی حکم اعدام غیابی هم داده میشد. یکی بود به اسم فرهاد وکیلی، کرد بود. با هم بحثهای سیاسی میکردیم. اتهامش همکاری با پژاک و ترور بود، اما باورم نمیشد.
اولاً خیلی روشنفکر و باسواد بود، دوماً بیمار جسمی مادرزاد بود. همه جای بدنش یک ایرادی داشت. اما خیلی ژرفنگر و باسواد بود. عمیقاً به دموکراسی باور داشت و تحلیلهای بسیار قوی داشت. چطور میشود به چنین کسی تروریست گفت، کسی که حتی بضاعت و سلامتی برای چهار قدم راه رفتن حسابی هم نداشت.
وکیلی را با پنج نفر چند ماه پیش اعدام کردند که یکی از آنها زن بود. یک سرباز به دوست وکیلی گفته بود که وکیلی اجازه نداده بود و با دست خودش طناب را به گردنش انداخته بود. دوستش هم به من تعریف کرد، شوکه شدم. همیشه نگران آینده هم سلولیهایم هستم، آنهایی که با وجود حکم اعدامی که داشتند، هنوز هم با دغدغهای عجیب بحث سیاسی میکردند، گو اینکه عزم به تغییر جامعه از وجودشان پاکشدنی نبود. نمونهاش همان فرهاد وکیلی چند روز قبل از اعدام دوتایی بحث سیاسی داغی داشتیم.
آیا دوستانی هم در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ پیدا کردید؟
خیلی . یکی علی زاهدی بود. حکم اعدام داشت. با سه نفر در ارتباط با حادثه تروریستی شیراز (انفجار) گرفته بودند. علی حیدر حیدری هم همراه اون دستگیر شده بود و ۱۵ سال حکم زندان داشت. یک مرد خیری هم بود که به همه کمک میکرد، اسمش رضا تقوی بود و ۷۳ سال داشت. در همه کارهای خیریه زندان پیش قدم بود. دو سال بود که پروسه بازجوییاش ادامه داشت. از آمریکا برگشته بود و اتهامش جاسوسی بود.
یکی بود که تقریباً مرده متحرک بود. آنقدر [به او] آمپول زده بودند که فلج شده بود. اسمش علی محمدی بود، اتهامش جاسوسی به آمریکا بود. سه بار قصد خودکشی کرده بود. یک شهروند ترکیه به اسم متین اوزجان بود که هشت سال حکم حبس به خاطر جاسوسی گرفته بود. خیلیها بودند. سعید متینپور یکی از هم صحبتهای من بود، یکی از فعالان مدنی آذربایجان ایران، مهرههای کمرش بدجوری درد میکرد و ...
الان که آزاد شدید، دلتان برای هم سلولیهای قدیمی تنگ میشود؟
خیلی نگران آینده آنها هستم. از حکومت ایران واقعاً استدعا دارم که به وضعیت حقوقی، حقوق قضایی زندانیان، پروسه محاکمه، تغذیه، سلامتی و از همه مهمتر به عدالت دقت بیشتری بکند. سه سال حکم اعدام داده شده و هنوز محکوم در زندان منتظر اعدام بود. این بلاتکلیفی استرس به جان همه میانداخت.
طبق قانون متهم نباید بیش از یک ماه بدون حکم در زندان بماند، من خودم بیشتر از یک سال در زندان ماندم. برای منی که ۵۷ سالهام، یک سال برابر ۲۰ سال بود. در بند ۲۰۹ و ۳۵۰ هم شکنجه جسمی بود و هم روحی، خصوصاً بند ۳۵۰ که حتی غذا و میوه برای زندانیان نمیرسید و رطوبت تا مغز استخوانها میخزید. دکترها معالجه جدی نمیکردند. نامههای زندانیان به مقصد نمیرسید. محاکمههای سرسری و نقض حقوق زندانیان ...
من یک توصیه دیگر هم به مأموان ایران دارم و آن اینکه با هیچ نیرویی نمیشود جلوی تکامل را گرفت. قوه قهریه جواب و نتیجه ندارد.
رناد منشو (باکو)
sibsin - ایران زمین - کرج
|
نه اینکه خودشون همه جا جاسوس دارن فکر می کنن اینقدر مهمن که همه کشورا جاسوس فرستادن براشون ،یعنی میشه یه موقعی توی همین دنیا آداما جوری به حقوق هم احترام بزارن که دیگه زندانی نباشه؟ ( چه توهماتی ) |
چهارشنبه 10 شهریور 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
ای مزدوران که مرتب کامنتهای تهوع اور و فحش به شاه فقید می دهید//که لیاقتتان همین ملا و اسلامش است// شرم کنید و ببینید در زندان رژیمی که با امام امامتان اوردید چه می گذرد. بیخود کرده اید در خارج تمرگیده ایران ایران می کنید به ایران بروید مبارزه کنید بجای کامنتهای تهوع اور و پر از دروغ و فریب. |
چهارشنبه 10 شهریور 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
جناب باور کنید هیچ کس در دنیا به مظلومی ایرانیان تحت ستم این فرو مایگان نیست. این چنین به این بی صفتان بهاء داده و از مال و جان و فرزند هزینه کردند و اینگونه جواب گرفتند. هیچ ملتی تا به حال چنین هزینه های گزافی برای آزادی و آزادگی نداده که در عین حال چنین ناکام بماند که علتش همراهی و پشتیبانی بیگانگان با خائنین و مخالفان آزادی در داخل بوده. |
چهارشنبه 10 شهریور 1389 |
|
ostajloo sadeghi - ایران - تهران
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس . تو خودت انجا چه غلطی میکنی? چرا خودت نمیای!!! ان محمد رضا پالونی خیلی خوب!? |
چهارشنبه 10 شهریور 1389 |
|
porharfi - هلند - آرنم
|
آگهــی دعوت از ایرانیان و غیر ایرانیان ِ مقیم ِ خارج کشـور .."برای برچسبهای. اتهام .از قبیل ِ جاسوسی. کُپی از اسناد .حمل ِ مواد.و..و..به داخل ِ کشور. تشریف بیاورید ..هتــــل ِ مجهـــز ِ "اویــــن!! آماده پذیرایی از شما و خانواده تان. میباشد...!! |
چهارشنبه 10 شهریور 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - .پاریس
|
ostajloo sadeghi - ایران - تهران . پان تورک جدائی طلب اسلامی غلط!!!امثال تو بی وجود خائن ما را اواره کرد گور بابای رهبر فکریت الهام علیوف |
چهارشنبه 10 شهریور 1389 |
|
ali.tooti - سوئد - لوند
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس ادبیات تو ادم رو یاد ا ن میاندازه و در خارج از کشور نشستن وصدای مردم تحت ستم ایران را بگوش دنیا رساندن بهتر از کوبیدن به طبل توهم میباشد که امثال تو30 سال است بر ان میکوبید |
چهارشنبه 10 شهریور 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
ali.tooti - سوئد - لوند . باز دخالت کردی???بتو چه مربوط من جواب یک جدائی طلب را که دو سه سالی هست با ای دی های مختلف لجن پراکنی می کند را داده ام دخالت نکن که جواب تو را هم خواهم داد خوب واواک ملایان در سایت را براه انداخته اید دفعه ی اخرت باشد طوطی سبز!!ستم مردم را هم من سبب نشدم امثال تو خمینی کروبی و موسوی سبب شدند به من چه مربوط - من و خیلی ها قربانی هستیم طلبکار هم شده اید! |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ali_vienna - اتریش - وین
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس بابا خود پسرش داره میگه من به گور پدرم خندیدم که بخوام شاه ایران بشم، شما دیگه چی میگید؟ در ضمن، مگه ساواک کم کشت و جنایت کرد؟ جنایت جنایته، چه ساواک، چه واواک! نگو نکرده که هزار تا مثال هست! حتی از فامیل خودم!. |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
saeed_national - ایران - تهران
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس ،اخ هی چقدر عقده اذری دارین شما، الهی مادر فدات شه،البته به اصطلاح ساختگی شوونیسم تان، ترک،ههههههههه |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ali.tooti - سوئد - لوند
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس تو حتی تحمل یک انتقاد رو نداری چطور به خودت اجازه میدی درباره هر چیز نظر بدی راستی از طوطی سبز خیلی خوشم اومد mr30 |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
freedomforiran - انگلستان - لندن
|
ali_vienna - اتریش - وین . اگر ساواک کـشـه بود ایران به ایروز نمی افتاد. درود به روان شاهنشاه آریامهر و تمام افسران دلیر آرتش شاهنشاهی که جان خود را در را ایران از دست دادند و یادشان گرامی باد. . |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
freedomforiran - انگلستان - لندن
|
ostajloo sadeghi - ایران - تهران. پالونی.... و در ضمن با حکومت کثیف و عرب صفت آخوندی اسلامی عقب افتاده حال کنید. شما ها لیاقتان همین ملا ها هستند که بزنن تو سرتون. شما ها لیاقت پادشاه عزیزم شاهنشاه آریامهر را نداشتتید که روحشان شاد و یادشان گرامی باد. . |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
Shomali - ایران - لاهیجان
|
این دین اسلام است که ایرانیان را آلوده کرده و ..اندیشه ایرانی را تباه ساخته و همه را به جان هم انداخته است. |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ostajloo sadeghi - ایران - تهران
|
freedomforiran - انگلستان - لندن : باور میکنی تو ده ما در انتخابات 12بهمن " جمهوری اسلامی اری یا نه" فقط دو نفر به جمهوری اسلامی اره گفته بودند بقیه گفته بودند جمهوری اسلامی" نه".و اما ان دونفر که بودند و چه شدند? اولی نماینده فرمانداراز نجف اباد بود که به اتهام طرفداری از منتظری اعدام شد و دیگری هم ولایتیم افسر نیروی هوائی بود که در کودتای نوژه همدان اعدام شد!!! اما مبارزین واقعی از اسم واقعی استفاده میکنند. |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
Pezhman - اتریش - وین
|
فحش بس است .همدگر را مورد بی احترامی قرار دادن فایده ندارد .یک ایران آخوند زده(آفت زده)وجود دارد که همگی دوستش داریم.وگرنه اینقدر وقت شریفمان را برایش پای کامپیوتر وعزیزانی در زندانهای آخوندها به سر نمی بردم. اتحاد.تنها راه نجات ما است. فرایزدی ایرن وایرانی را محفوظ بدارد. |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
Shomali - ایران - لاهیجان . افرادی چون شما در داخل ایران هستند که مرا به اینده ی میهنم امیدوار می کند درود بر شما.سرانجام نور اگاهی بر ظلمت نادانی پیروز خواهد شد . |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
ali_vienna - اتریش - وین . سپاس که در جواب من به یک جدائی طلب سابقه دار سایت و اسلامی!! طرف او را گرفتید مرسی!!بله اعدام زشت ولی از نظر حساب ریاضی شما 300 نفر در 50 سال!!!با 100000 در 31 سال برابر است. |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
saeed_national - ایران - تهران . نه خیر اقا!!!-- اذریها هم میهنان گرامی من هستند ولی پان تورک ایرانی نیست.به پای استاجلو پیر شوید. |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ali_vienna - اتریش - وین
|
freedomforiran - انگلستان - لندن: کشت به اندازه کافی هم کشت. من نه توی تلویزیون آخوندی شنیدم، نه داستانهای این مجاهدها را خوندم. روایات پدرم و دوستانش هست که هم زمان شاه زندان را دیدند وای هم زمان آخوند. درسته که فقط و فقط یه هوادار مجاهد بود (که الان دیگه نیست چون مجاهدین هم در چشمش کمتر از جمهوری اسلامی جنایتکار نیست لطفا اگه فحش دارید جای دیگه بدید)، اما به اندازه خودش دیده و کشیده. درسته، ما افسرانی داشتیم مثل مهدی رحیمی یا نادر جهانبانی که من هنوز که هنوزه با شنیدن اسمشون مو به تنم سیخ میشه و بهشون افتخار میکنم، اما جنایات ساواک را نمیتونیم کتمان کنیم. |
پنجشنبه 11 شهریور 1389 |
|
ostajloo sadeghi - ایران - تهران
|
میبخشید من اشتباهن نوشتم انتخابات 12بهمن , 12 فروردین درست است. ostajloo sadeghi - ایران - تهران . freedomforiran - انگلستان - لندن : باور میکنی تو ده ما در انتخابات 12 فروردین " جمهوری اسلامی اری یا نه" فقط دو نفر به جمهوری اسلامی اره گفته بودند بقیه گفته بودند جمهوری اسلامی" نه".و اما ان دونفر که بودند و چه شدند? اولی نماینده فرمانداراز نجف اباد بود که به اتهام طرفداری از منتظری اعدام شد و دیگری هم ولایتیم افسر نیروی هوائی بود که در کودتای نوژه همدان اعدام شد!!! اما مبارزین واقعی از اسم واقعی استفاده میکنند. . |
جمعه 12 شهریور 1389 |
|
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
|
ساندیس خورها کجا هستند؟!!! نمیخوان بگن که فتو شاپه؟!!! یا کار بی بی سی هستش؟!! یا .. .؟!!! از این بابت خوشحالم که این مشکلات برای خارجی ها هم پیش اومده و ماهیت کثیف این رژیم برای ملتهای دیگه هم مشخص شده. ننگ بر حامیان رژیم ضدبشری ولی وقیح. پاینده ایران |
شنبه 13 شهریور 1389 |
|
ali_vienna - اتریش - وین
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس: من طرف کسی نه را نگرفتم، یک نفر هم که باشه جنایته، حالا اون ها جنایت کردند اینها جنایتها! فرقش چیه؟ آب که از سر گذشت چه یه وجب چه صد وجب. |
شنبه 13 شهریور 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
ali_vienna - اتریش - وین . دوست عزیز مگر ساواکی از کره ی مریخ امده بود??مگر مستخدمین واواک از کره ی دیگر هستند??یا کهریزک .معلومه که در بین انها هم اراذل اوباش بود که از حد خود تجاوز می کردند برای رقابت با شهربانی..ولی از یاد نبرید مبارزین که بودند ایا ازادی???نه مجاهدین حکومت اسلامی می خواستند با پیغمبری شریعتی// چپها 90 در صد چپهای وابسته به شوروی چین کوبا و تعداد بسیار زیادی بی سواد اسلامی و تعداد بسیار اندکی چون زنده یاد جهانبانی رحیمی و حکومت هم مشروطه ی واقعی نبود. /////خانه از پای بست ویران است/// |
شنبه 13 شهریور 1389 |
|