Warning: session_start(): open(/var/cpanel/php/sessions/ea-php74/sess_qarapfm5l6kb4ihb7fvuni0uk7, O_RDWR) failed: Permission denied (13) in /home/ukuser/public_html/db/db/inc/ui.php on line 1

Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /var/cpanel/php/sessions/ea-php74) in /home/ukuser/public_html/db/db/inc/ui.php on line 1
نان خامه ای

نان خامه ای

 
نان خامه ای

مواد لازم:
آرد=200 گرم
تخم مرغ=4-5 عدد
روغن=2 قاشق سوپخوری
آب=یک و یک دوم فنجان
شکر=یک قاشق سوپخوری
وانیل=2/1 قاشق چایخوری
نمک=2/1 قاشق چایخوری
پودر قند=3/2 فنجان
خامه=250 گرم

طرز تهیه:
آب، نمک، شکر و روغن را در قابلمه کوچکی ریخته و آن را روی حرارت ملایم اجاق قرار می دهیم تا جوش بیاید. سپس آرد را یکدفعه در آب در حال جوش می ریزیم و با قاشق چوبی مرتب به هم می زنیم تا خمیر به صورت توپی در وسط ظرف قرار گیرد. بعد آن را از روی حرارت بر می داریم و خمیر را به دیواره ظرف می چسبانیم تا کمی خنک شود . خمیر را در ظرف بزرگتری ریخته و تخم مرغ ها را به تدریج اضافه می کنیم و خوب به هم می زنیم تا خمیر نرم و لطیفی به دست آید. سینی فر را چرب کرده و خمیر را در قیف ماسوره دار نسبتاً بزرگی می ریزیم و خمیر را به شکل گرد بزرگ یا کوچک در سینی قرار می دهیم و آن را در طبقه بالای پنجره فر با درجه حرارت 400 درجه به مدت 30- 25 دقیقه قرار می دهیم تا نان ها پف کرده و طلایی شوند. خامه را با وانیل و پودر قند آماده می کنیم و پس از خنک شدن نانها درون آنها را به وسیله قیف پر می کنیم.

Black Chador - امریکا - ولدن
دو روز پیش میگید نان خامه ای نخورید امروز دستور تهیه میدید?
پنج‌شنبه 4 شهریور 1389

سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا
دقیقا به همون مقداری که از خمانه ای بدم میاد از نون خامه ای خوشم میاد. خصوصا نون خامه ای هاسی کله گربه ای که سر میدون انقلاب فروخته می شه.
پنج‌شنبه 4 شهریور 1389

dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
شکلات جونم فکر کنم شما خیلی نون خامه ای دوست دارید مگه نه؟اما من عاشق ترشی هستم میمرم برای ترشی و بخصوص فلفل ترشی
پنج‌شنبه 4 شهریور 1389

bluestar - ایران - تهران
dokhtare_ariaei - آآآآآآخ . منظورم به شما نبود. به خدا وقتی این کامنت رو فرستادم هنوز کامنتها رو نخونده بودم و بعدش هم که کامنت شما رو خوندم کلی پشیمون شدم.
جمعه 5 شهریور 1389

be man megan khoda - کویت - کویت
به من بفهمون کجای سرنوشتم. دارم میرم جهنم یا راهی بهشتم. از این دو راهی، دل ِ خوشی ندارم. یا می خورم به پاییز یا می رسه بهارم. به رسم ابرها همش تبعید می شم. با هیچ کوهی سر سازش ندارم. یه موجم که با دریا قهر کرده. بدون تو من آرامش ندارم گمت کردم ولی غافل از اینکه. خدا با این بزرگی گم نمیشه. مواظب بودی از دستت نیفتم. هوامو داری و داشتی همیشه. دارم نابود میشم دود میشم. بزار آتیش این دوری تموم شه. خودم دیدم همین نزدیکایی. نزار عمرم با جون کندن حروم شه
جمعه 5 شهریور 1389

wildpiony - هند - بمبیی
وووووووووواااااای مامان جون...من میخوام...خیلی دوست دارم...به به
جمعه 5 شهریور 1389

movafeg - ایران - زوریخ
من فکر کردم نوشتید نان خامنه ای !!!!!!!!!!!!!!!
جمعه 5 شهریور 1389

Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
عاشق نون خامه ای با خامه واقعی هستم نه پر از سفیده تخم مرغ زده شده مثل کف و پف.
جمعه 5 شهریور 1389

Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
2-- ولی خودمونیم جنتلمنم راست گفتی pahlavi جون میگه خجالتیم ولی اتیشش تنده البته Mohsen خان هم از این صفت مستثنی نیست . دیدی pahlavi جون ...با شکلات - ایران- تهران شکلات میخوردند و حرفهای عشقولانه در ور میکردند. اصلا حالا که اینطور شد با چند تا بوس درق و درق تو گوشتون میزنم تادست از سر من بردارید . بوس بوس بوس.
جمعه 5 شهریور 1389

Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
mohsen_raja - ایران - تهران .. جناب من که میدونم شما کجا بودید پس لطفا بهونه اش را سر مسافرت به اصفهان و یاد از من کردن نگذارید. Wildpiony جون تو دیگه چی هست که نمیخوای?
جمعه 5 شهریور 1389

dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
bluestar - ایران - تهران سلام منظور از اینکه منظورم به شما نبود یعنی چی؟؟؟از چه لحاظ پشیمون شدید؟؟؟
جمعه 5 شهریور 1389

dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
be man megan khoda - کویت - کویت سلام دوست عزیز مرسی از شعر بسیار زیبایت.همیشه شاد باشی.
جمعه 5 شهریور 1389

Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
1-- دوستان همه کنار برید یک شخصی در اثر اصابت بوسی با صدای درقی مدهوش شده.!! اِ اِ اِ اینکه پهلوی جون.. پسر عموی خودمه. خودم با دستهای ظریف و لطیف و خوشبوم شانه هاشون را مشت و مال میدم هر چی باشه من محرمترم. زن عمو جونم سفارش ایشون رابه من کردند که من مواظب این جوون 27 ساله باشم. iranazadiran جنتلمنم.. می بینید من یک سر دارم و هزار سودا . پسر عموم را باید زن بدم. wildpiony .. نی نی میخواد. be man megan khoda .. میگه "غذا خوردن تنهای به درد نمیخوره" یعنی اونم زن میخواد. pariha جون .. هم میگه " در ضمن ما هر چه در چنته آشپزی داشتیم رو کردیم ولی از انگشتر و نشان هیچ خبری نشد که نشد " یعنی اونم شوهر میخواد. از طرفی دستم برای پاک سازی پرونده بر علیه Mohsen خان و Homa و Hamid بنده!! (قسمت حلیم) . Raz_uk نجات غریق که سر بهوا شده کلی دارم رو مخش کار می کنم تا تو راه بیاد. بفرمائید بنده اینجا امامزاده شدم و همه دخیل می بندند.
جمعه 5 شهریور 1389

iranazadiran - ایران - تهران
Esfahan Nesfe Jahan - طلا جون :] نوش جون تو و سرور جون. مگه نگفتن عقد دختر عمو پسر عمو تو آسمونا نوشته شده. ولی بعید میدونم با هر درقی اینجوری بشه اون درق تو بود که طفلک رو مدهوش کرد حالا خداکنه دوباره وقتی با اون دستای ظریف لطیف خوشبو بخوای از بیهوشی درش بیاری دوباره بیهوش نشن که جون 27 ساله ( باور کن انرژی همون جوون 27 ساله رو دارن) به مشکل اساسی برنخورن. الهی قربونت برم خدا بهت قوت بده با اینهمه کار که رو سرت ریخته خیرشو ببینی. برا راحتی خودت یه جلسه با همشون بذار و برو براشون یه دفعه خواستگاری همشون رو هم دنبال خودت بکشون تا ببینن کار ساده ای نیست. حواست به پریا باشه از محسن جون هم بترس نکنه تنهایی و دیدن زوج خوشحال حمید و هما باعث شه فکر مکری . در مورد پریا برداره. حالا درسته خودشو خیلی قوی نشون میده اما دل که قوی موی سرش نمیشه. از ما گفتن بود الان میرم سراغ خودشو و جوابش. رو شکلات هم یه فکری بکن خیر ببینی.
جمعه 5 شهریور 1389

iranazadiran - ایران - تهران
Esfahan Nesfe Jahan - طلا جون قبل از همه یه فکری برا آقای خدا کن جوون مردم بد تنهاست خواهری کن یه دسته گل مثله خودش براش از خدا بخواه تا شاد و شنگول شه و زندگیش رو با اون گرم کنه. بعدشم کم کم صاحب یه نی نی بشن و زندگیشون گرمتر از گرم بشه.
جمعه 5 شهریور 1389

wildpiony - هند - بمبیی
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین ووواااای الان که این جمله رو گفتید من مامانمو میخواااام. آخه اونم همیشه این حرفو بهم میزنه! tv که نگاه میکردم ایران مامانمو مچل میکردم...هی اینو میخوام اونو میخوااام...مامانم میگفا اوه اوه تو باردار شی با ویارت چه بلایی سر ما میاری؟:))
جمعه 5 شهریور 1389

pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
بکلّی جنگ مغلوبه شده. از هر سمت بوسه‌ای شلیک میشود. تازه دست‌های نوازشگر دختر عمو جان زیر بازویم را گرفته به پا میخواستم که، سه تای دیگر با سر و رویم برخورد نموده، دوباره سر نگون شدم. اوضاع غریبی است. اگر می‌دانستم بوسه‌های درق دار اینگونه شخص را از پا میندازند، مموتی را جای خود میفرستادم!.
شنبه 6 شهریور 1389

Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
pahlavi جون.. خیلی خیلی بدجنسید دیگه هیچ بوسی در کار نیست . خدا منو بکشه اون روز نیاد که مموتی را من ببوسم شکایتی از شما به زن عمو جون بکنم که حالتون خوب بشه. iranazadiran جون.. من دیگه اتیش پشت دستم بذارم کاری برای کسی بکنم بفرما دوتا بوس فقط و فقط به خاطر تولدم برای دخترای سایت فرستادم pahlavi جون دلگیر شدند و خودشون صورتشون را وسط قرار دادند تا درقی توش خورد حالا مموتی را فرستادند. خدا منو بکشه روم سیاه روم به دیفال!!! wildpiony جون.. از کجا معلوم شاید در زمان بارداری از خیلی چیزها بدت بیاد و اصلا هوس نکنی مثل من که از پیاز داغ دائم بله با عرض معذرت. و یا از شنیدن صدای همسرم حالم بهم میریخت می گفتم تو فقط جیک نزن تا تو حرف میزنی من . ولی خوب دیگه اون دوران تموم شد و دیگه تکرار نمیشه.
شنبه 6 شهریور 1389

iranazadiran - ایران - تهران
pahlavi100 - سرور جون خدا اون روز رو نیاره که شما مغلوب شین. اونوقت این کلام نغز نمکین را چه کسی بنویسد چه کسی می تواند جای سرور خوش خو و خوش مرام را بگیرد. می دانید که هدیه را پیشکش نمی کنند آنهم هدیه به این گرانبهایی از سوی طلا جون اما اینقدر که شما خوبین و دختر عمو جونو دوست دارین من این هدیه را تقدیم شما کردم اما نمی خواهم که به شما ضرر و زیان برساند مطمئن باشید او نوشدارو را هم می شناسد و نمی گذارد که از پای بیفتید. مموتی بلا نسبت شما کوفت هم زیادیش است چه رسد به چنین هدایایی.
شنبه 6 شهریور 1389

pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
به دلیل شدت جراحات وارده در اثر برخورد با درقبوسه ها، برای مدتی‌ مصدوم و بستری خواهم بود. تا اطلاع ثانوی از کامنت نوشتن معذورم بدارید. از طرفی‌ البته، از آنجایی که "هر چه از دوست رسد نیکوست" ، این جراحات رو با جان و دل میپذیرم و به فرستندگان آن بوسه ها سر تعظیم فرود می‌‌آورم. فقط سعی‌ کنید در آینده قدری ملایمتر فوت کنید که زیاد سرعت نگیرند. نگران نباشید اگر به هدف نخوردند و به زمین افتادند، خودم دولا شده، برمی‌دارم و روی گونهٔ لطیفم میچسبانم.--- دختر عمو جان از حمایت و پشتیبانی‌ شما و استادم جناب iranazadiran در این بحران اخیر نهایت سپاسگزاری را دارم. بوس بوس تا پیروزی!.
یکشنبه 7 شهریور 1389

iranazadiran - ایران - تهران
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا. سرور جون کجا این حرفاش نیست. ما دوری شما رو نمی تونیم تحمل کنیم. حتی اگر درقبوسه ها :) شما را مات کرده باشه. دم اصفهان جون گرمه به شما حیات و انرژی مجدد میده هر چند که از پشت نت باشه خودتون رو از این حلقه پر انرژی دور نکنین ما هم به انرژی شما نیاز داریم تا سر حال بشیم و شنگول.
یکشنبه 7 شهریور 1389

esi2092 - ایران - اهواز
خامه ای یا خامنه ای؟
یکشنبه 7 شهریور 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.