موزه ملی ایران نمونه‌ای از مدیریت جهانی احمدی‌نژاد و مشایی

 
موزه ملی ایران نمونه‌ای از مدیریت جهانی احمدی‌نژاد و مشایی

سحر فرازمندـ موزه ملی ایران با قدمتی بیش از ۷۰ سال، با دارا بودن صدها هزار شی و زیربنایی بیش از ۲۰ هزار مترمربع نه تنها بزرگترین موزه باستان شناسی و تاریخ ایران است بلکه از نظر حجم، تنوع و کیفیت آثار نیز جزء یکی از چند موزه معتبر جهان محسوب می‌شود.

در میان وانفسای موجود در سازمان میراث فرهنگی، این گنجینه در میان سکوت در معرض خطر جدی قرار گرفته است. خطری که بی‌شباهت به آنچه در عراق برای موزه ملی بغداد افتاد نیست.

هیچ آمار دقیقی از تعداد اشیاء یا حتی تعداد انبارهایی که اموال فرهنگی در آنها نگهداری می‌شود وجود ندارد. به همین صورت تنها منبع اطلاعاتی درباره وضعیت اسفناک داخلی موزه محدود به برخی  گزارش‌ها نظیر گزارش خبرگزاری فارس است.

به گفته خبرنگار فارس  نزدیک به ۱۰ درصد اشیای موجود در انبارها فهرست‌برداری شده اما مشخص نیست این اشیاء از چه سالی جمع‌آوری شده‌اند و محل یافت اکثر آنها نامشخص است.

از سیستم تهویه و خاموش کردن آتش هم خبری نیست. در جعبه‌های تلمبار شده روی هم که اشیای تاریخی در آنها نگهداری می‌شود، لاشه موش پیدا می‌شود.

اشیایی که در انبارها نگهداری می‌شود
هیچ بسته‌بندی استانداردی نداشته و عمده این اشیاء در کیسه‌های نایلونی معمولی یا جعبه‌های شیرینی و دستمال کاغذی بسته‌بندی شده‌اند.

در ادامه روند سریع تخصص‌زدایی در میراث فرهنگی که در زمان ریاست اسفندیار رحیم مشایی آغاز شد، پس از انتصاب مسئول روابط عمومی موزه با مدرک کارشناسی در رشته صدا و سیما که نخستین مدیر غیر باستان شناس در تاریخ هفتاد ساله موزه ملی بود و اعتراضات زیادیی را به همراه داشت، اخیرا آزاده اردکانی دارای مدرک لیسانس میکروب‌شناسی از دانشگاه آزاد و معلم خصوصی زبان انگلیسی اسفندیار رحیم مشایی بدون هیچ سابقه‌ای در امر میراث فرهنگی و موزه‌داری به ریاست این مجموعه‌منصوب شد.

در دولتی که مدعی «مدیریت جهانی» است،‌ وی یکی از شگفتی‌های عرصه مدیریت است؛ مدیر کنونی موزه ملی ایران با حدود سی سال سن علاوه بر مدیر موزه ملی، مدیر سایت میراث آریا ،نشریه داخلی سازمان میراث فرهنگی (پارسه) ، مدیر نشریه آغاز و مدیر خبرگزاری «بنا» هم هست. در زمینه جهش مدیریتی هم، وی فقط ۲۰ روز پس از انتصاب به عنوان معاون موزه، رئیس این مجموعه شد.

این روند انتصاب مدیرانی که با مقوله‌ میراث فرهنگی و باستان‌شناسی آشنایی چندانی ندارند و تبعید اجباری باستانشناسان از تهران که به انحلال غیر رسمی پژوهشکده باستانشناسی انجامیده، سبب شد است کارشناسان به جای اینکه بر فعالیت‌های پژوهشی خود متمرکز شوند، مدام نگران باشند  تغییر ساختاری یا مدیریتی بعدی کی رخ خواهد داد و چه تأثیری بر کار آنان خواهد داشت.

 از زمان روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد رویکرد مدیریت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور به سمتی بوده که تدوین و اجرای برنامه‌ها بیش از آنکه با نظر کارشناسان و متخصصان همراه باشد، باید با نظر ریاست این سازمان هماهنگ باشد. ممنوع‌المصاحبه کردن کارشناسان این سازمان و خصوصاً باستان شناسان و رفتارهای نامناسب با خبرنگاران یا رسانه‌های منتقد (در حوزه میراث فرهنگی) از جمله مواردی است که در چند سال گذشته به شدت و قوت دنبال شده است.

مشکلات بنیادی سازمان میراث فرهنگی با نگاه توسعه‌گرانه دولت اصلاحات و حتی پیش از به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد آغاز شد؛‌ در این سال‌ها، سازمان‌های دیگری نیز به سازمان میراث فرهنگی الحاق شدند که ارتباط برخی از آنها با مقوله‌ میراث فرهنگی، سطحی و ظاهری بود: سازمان گردشگری و سازمان صنایع دستی.

در نتیجه ما امروز با غول بی‌شاخ و دمی روبرو هستیم که بیشتر بودجه‌اش به جای آموزش، حفاظت و پژوهش، صرف امور روزانه می‌شود.

نگاه توسعه‌گرانه به میراث فرهنگی سطحی‌ترین نگاه به آن است که به در نظر گرفتن این مقوله به عنوان عاملی برای تولید درآمد می‌انجامد. محوریت دادن به این رویکرد در کنارتخصص‌زدایی در میراث فرهنگی ممکن است منجر به فروش آثار فرهنگی شود. خطری که میراث فرهنگی ایران را  هم‌اکنون تهدید می‌کند.

اخیرا شایعاتی مطرح شده  که قرار است برای ایمنی در مقابل زلزله اشیا گرانبهای موزه ملی که عمدتا طلا و نقره نیز هستند برای مدت سه سال به ساختمان نامعلومی منتقل شوند که ضدزلزله شده است.

این شنیده در کنار زمزمه‌هایی مبنی بر واگذاری موزه‌ها به بخش خصوصی و نیز خبرهای نگران‌کننده درباره طرح راه‌اندازی مرکز حراج اشیا تاریخی و فرهنگی در جزیره کیش، آینده پریشانی را برای میراث فرهنگی ایران به پیش چشم می‌آورد.

طرح غیر قانونی و فاجعه‌بار راه اندازی مرکز حراج اشیا فرهنگی در کیش غیر قابل باور به نظر می‌رسد اما تا کنون از سوی مسئولان تایید یا تکذیب نشده است.

اشیا فرهنگی، اشیایی نیستند که امکان تولید یا باز تولید آنها باشد. این اشیا سرمایه‌های ملی ما و غیر قابل ارزش‌گذاری هستند. در شرایط کنونی، هر روز بیش از پیش، کابوس نابودی و تاراج این میراث به جای مانده از نیاکانمان، ایران‌دوستان را رنج می‌دهد.

sanama - امریکا - سیاتل
به قول معروف خانه ازپای بست ویران است /خواجه در بند نقش دیوار است . ما کجای کارمون درسته که موزمون درست باشه
جمعه 29 مرداد 1389

zartusht67 - المان - فرانکفورت
مدیریت جهان را بدهید به عنتری نژاد تا همه خوشبخت و کامروا شوند
جمعه 29 مرداد 1389

alireza.ch - سوییس - نوشاتل
خر چه داند قیمت نقل و نبات؟ آیا همه اینها روی هم به اندازه یک چاه ..جمکران ارزشمند نیست؟
جمعه 29 مرداد 1389

Ezhaq - ایران - تهران
یک بار در موزه ایران باستان با مسئول روابط عمومی ان درگیری لفظی داشتم تازه فهمیدم چرا الاغ بود ، بویی از فرهنگ نبرده بود .
جمعه 29 مرداد 1389

فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
به همین دلیل است که من اصلا ناراحت نیستم که آثار باستانی از ایران خارج شود. لااقل مطمئنم که خوب از آنها نگهداری میشود و افرادی که قدر آن را میدانند بهای شایسته ای برای خرید آن میدهند.
جمعه 29 مرداد 1389

ali bidin - ایران - ساری
چند وقت پیش تو یکی از این سایتها متن وصیت نامه شاه خدا بیامرز رو خوندم. خدا رحمتش کنه چقدر قشنگ این روزهای وطن رو پیش بینی کرده بود. مسئولان سایت اگه می شه این وصیت نامه رو بذارن. ممنون
شنبه 30 مرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.