کشف فیلم آنا کارنینا پس از پنجاه سال


کشف فیلم آنا کارنینا پس از پنجاه سال

رمان آنا کارنینا به قلم لئو تولستوی چند بار به زبان فارسی ترجمه شده است

در آرشیو فیلم‌های تلویزیونی بی ‌بی ‌سی نسخه‌ای از یک فیلم آنا کارنینا یافت شده، که سال ها گمان می‌رفت برای همیشه گم شده است.

این اقتباس تلویزیونی نخستین بار در سوم نوامبر ۱۹۶۱ پخش شد و سپس به فراموشی فرو رفت.

فیلم‌شناسان این نسخه سیاه و سفید از "آنا کارنینا" را اثری ارزشمند دانسته و بی‌بی‌سی به نشر آن در قالب "دی وی دی" اقدام کرده است.

در این فیلم کلر بلوم بیست ساله نقش آنا کارنینا را ایفا کرده و شون کانری جوان در نقش ستوان ورونسکی ظاهر شده است.

هر دو هنرپیشه ناشناخته بودند، اما در سالهای بعد به معروفیت زیادی رسیدند.

شون کانری سال بعد در اولین فیلم "جیمز باند مأمور ۰۰۷" بازی کرد به نام "دکتر نو".

کلر بلوم در فیلم "لایم لایت" (روشنایی‌های صحنه) به کارگردانی چارلی چاپلین در کنار استاد بزرگ کمدی ظاهر شد.

رمان بزرگ اجتماعی

لئو تولستوی، نویسنده بزرگ روس، رمان "آنا کارنینا" را بین سال های ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۷ منتشر کرد و پس از "جنگ و صلح" مهمترین اثر او به شمار می‌رود.

آنا کارنینا در واقع داستانی اخلاقی و پندآموز است. سرگذشت یک زن اشرافی روس را روایت می‌کند که در راه عشقی شیدایی قدم می‌گذارد، و پس از ماجراهای بسیار رسوایی و پشیمانی نصیب او می‌شود.

آنا کارنینا همسر و فرزند دارد، اما هر دو را در راه عشق به افسری به نام ورونسکی ترک می‌کند.

با رواج سینما در آستانه قرن بیستم، رمان معروف "آنا کارنینا" نوشته لئو تولستوی توجه فیلمسازان گوناگون را جلب کرد و از این داستان بیش از ۲۰ فیلم سینمایی و تلویزیونی ساخته شد.

این رمان اولین بار به سال ۱۹۱۰ در یک فیلم صامت روسی به روی پرده سینما آمد.

گرتا گاربو، ستاره سوئدی‌تبار هالیوود، دو بار در نقش آنا کارنینا ظاهر شد: یک بار در فیلمی صامت به سال ۱۹۲۸ در برابر جان گیلبرت و یک بار در سال ۱۹۳۵ در برابر فردریک مارچ.

فیلم دیگری در سال ۱۹۴۸ در بریتانیا تهیه شد که کارگردان آن ژولین دوویویه سینماگر فرانسوی بود. در این فیلم ویوین لی، ستاره نامی هالیوود، نقش آنا کارنینا را ایفا می‌کرد و کیرون مور نقش ورونسکی را.

سینمای روسیه در سال ۱۹۶۷ فیلمی پرشکوه در قالب ۷۰ میلیمتری از "آنا کارنینا" عرضه کرد به کارگردانی الکساندر زارخی. در این فیلم که زمینه اجتماعی پررنگی دارد، تاتیانا ساموئیلووا در نقش آنا ظاهر شده و واسیلی لانووی در نقش ورونسکی.

در سال ۱۹۸۵ سیمون لنگتون، فیلمساز بریتانیایی، نسخه تلویزیونی تازه‌ای از آنا کارنینا عرضه کرد که در آن ژاکلین بیسه، ستاره فرانسوی، بازی داشت.

در فیلم سینمایی آنا کارنینا (۱۹۹۷) به کارگردانی برنارد رز، فیلمساز بریتانیایی، سوفی مارسو هنرپیشه فرانسوی نقش آنا را ایفا کرده است.

رمان آنا کارنینا به قلم لئو تولستوی چند بار به زبان فارسی ترجمه شده و آخرین بار توسط سروش حبیبی.

ali bidin - ایران - ساری
از خاک خوب (پرل باک) و آنا کارنینا (تولستوی) خیلی خاطرات دارم. یادش بخیر.
پنج‌شنبه 28 مرداد 1389

DrPhil - دانمارک - نوبغو
زمانی که کسی شرح این داستان رو اونطور که اینجا نوشته می خونه با خودش فکر می کنه که چقدر آنا زن هوس باز و بدون ملاحظه ای بوده. در حالیکه زمانیکه داستان رو می خونه , متوجه خیلی نکات ریز دیگه میشه که آنا رو مجبور به فراموش کردن خونه و همسرش می کنه. بعضی وقت ها معصومیت آنا و پاکی او چنان در این داستان به قلم کشیده میشه که خواننده به آنا اجازه میده که به همسرش خیانت کنه.در واقع در این داستان آنا رو نه میشه محکوم کرد و نه میشه بخشید و همینه که داستان رو زیبا کرده.
پنج‌شنبه 28 مرداد 1389

raha1984 - المان - هامبورگ
واقعا کتاب و داستان بسیار زیبایی هست من عاشق این کناب و ربه کا هستم !!!
پنج‌شنبه 28 مرداد 1389

zahra50 - دانمارک - کپنهاگ
Dr.phil دوست عزیز با شما موافقم .اساسا در ادبیات روس شخصیت های به ظاهر منفی در حد قابل ملاحظه ای دوست داشتنی و قابل ترحم هستند.آدم هایی که مرتکب قتل میشوند یا دست به دزدی میزنند یا خود فروشی میکنند ولی همچنان قلب مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند.در آثار چخوف هم شخصیتهایی از این دست فراوان یافت میشوند.
پنج‌شنبه 28 مرداد 1389

iranazadiran - ایران - تهران
ali bidin - آقا جان علی که بی دین نبود حداقل یه اسم دیگه انتخاب کن :) خاک خوب واقعا شاهکاره توصیه می کنم اگه باد شرق باد غرب اثر پرل باک را نخوندید . در صورت تمایل مطالعه کنید.zahra50 - دوست خوبم شاید یکی از علتهای ماندگاری آثار چخوف و تولستوی در همین نگاه خاکستری باشد و نه سفید یا سیاه متاسفانه آنا کارنینا را در نوجوانی خواندم و کاملا آن را فراموش کرده ام. اما ربه کا را به خاطر دارم اما چون ترجمه اش بد بود راضی نشدم تا اینکه ترجمه خوبی از آن خواندم اما پر اثر ماتسن با ترجمه میمنت دانا را به اکثر رمانها ترجیح میدادم بلندیهای بادگیر هم خوب بود گوژپشت نتردام و یا مادام کاملیا و دیگر رمانها یادش بخیر....
جمعه 29 مرداد 1389

zahra50 - دانمارک - کپنهاگ
iranazadiran دوست عزیزم بین رمانهایی که نام بردید و هرکدام زیبایی خاص خود را دارند رمان بلندی های بادگیر حدیث دیگری است . ذهن خلاق خواهران برونته قابل تحسینه .در رمانهای روسی به لحاظ بافت اجتماعی آن دوره و مورد ستم واقع شدن و استثمار طبقه محروم توسط اشراف همواره گناهکاران معلول هستند و اشراف که ظاهرا محترم به تصویر کشیده شده اند علت همه کج رویها و ناهنجاریها شمرده میشوند. (نظر شخصی )برای شما آرزوی موفقیت دارم .سربلند باشید
جمعه 29 مرداد 1389

iranazadiran - ایران - تهران
zahra50 - دوست گرامی نظریه منطقی و جالبی دادید. اما با شخصیتی که از تولستوی و چخوف می شناسیم بعید است این دو نویسنده و نمایشنامه نویس بزرگ هدف خود را بر روی سیاست آینده شوروی متمرکز کرده باشند. همیشه اختلافات وسیع طبقاتی باعث بوجود آمدن معضلات و جرائم گوناگون در جامعه میشود. در مورد تفاوت نوع رمانهای ذکر شده و نویسندگانش کاملا حق با شماست همانگونه که عرض کردم تنها خواستم یاد خیری کنم از جامعه رو به رشد و همه گیر شدن مطالعه در جامعه روزگار ما و تفاوتش با حال. از نظراتتان بهره میبرم سلامت باشید.
جمعه 29 مرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.