موی زن ایرانی , در گفت‌وگو با سوسن تسلیمی


موی زن ایرانی , در گفت‌وگو با سوسن تسلیمی

سوسن تسلیمی را همگی می‌شناسیم. درباره‌اش می‌گویند که بهترین بازیگر زن تاریخ سینما و تئاتر ایران است. سوسن تسلیمی در گفت‌و‌گو با "رو در رو" در مقام یک زن و نیز در مقام یک بازیگر زن درباره موی زن ایرانی سخن می‌گوید.

سوسن تسلیمی را  با موهای بلند و سیاهش در نقش زن آسیابان در فیلم "مرگ یزدگرد" به خاطر بیاورید.

زن آسیابان: او به آرزوی گریز از ما گریخت. دیگر چه بایدم گفت، هنگام که شما جز نیروی ستم، هیچ باورتان نیست...

البته بازیگر نقش زن آسیابان در فیلم "مرگ یزدگرد" بعدها خود نیز مجبور شد با آرزوی گریز از ستم‌هایی که بر او می‌رفت، بگریزد.

 تسلیمی در سال ۱۳۶۶ و در حالی که به گفته خودش در ایران «ممنوع‌الکار» شده بود به کشور سوئد رفت. او در مصاحبه با "رو در رو" می‌گوید: «همیشه تاسف می‌خورم از این‌که چرا نتوانستم کارم را در ایران ادامه بدهم. چرا کشورم وضعیتی نداشت که نه‏تنها من، بلکه بسیاری مانند من بتوانند در آن‏جا راحت کار کنند.»

"چریکه تارا"، "مرگ یزدگرد"، "سربداران"، "مادیان"، "طلسم"، "باشو، غریبه کوچک" و "شاید وقتی دیگر" فیلم‌هایی هستند که بخاطر بازی در هر کدامشان می‌توان سوسن تسلیمی را از بهترین‌ بازیگران تاریخ سینمای ایران دانست.

سابقه کاری او در کشور سوئد نیز بسیار درخشان است. او در این کشور یکی از اعضای یازده نفره هیأت مشاوران اداره فرهنگ سوئد است و عضو هیأت مدیره انستیتو فیلم سوئد، و نیز یکی از اعضای هیأت مدیره‏ مدرسه‏ عالی بازیگری استکهلم و استخدام در تئاتر ملی – سراسری سوئد به عنوان بازیگر و کارگردان. سوسن تسلیمی قرار است سوم دسامبر به عنوان کارگردان، نمایشنامه "شب دوازدهم" اثر شکسپیر را روی صحنه بزرگ تئاتر شهر استکهلم ببرد.

او تنها بازیگر زن سینمای پس از انقلاب ایران است که بدون حجاب در فیلمی به ایفای نقش پرداخته است. او در فیلم‌های "چریکه تارا" و "مرگ یزدگرد" به کارگردانی بهرام بیضایی بدون حجاب بازی کرد.

سوسن تسلیمی می‌تواند به خوبی درباره رابطه بین زن و موهایش صحبت کند. او در گفت‌وگو با "رو در رو" هم در مقام یک زن و هم در مقام یک بازیگر زن درباره موی زن ایرانی سخن می‌گوید.

رو در رو: خانم تسلیمی، شما به عنوان یک زن فکر می‌کنید چه‌رابطه‌ای بین زن و موهایش وجود دارد؟ چه اتفاقی برای یک زن می‌افتد، وقتی او را مجبور کنند که موهایش را بپوشاند؟

سوسن تسلیمی: طبیعتا موی هر زنی برای آن زن مهم است؛ عضوی از بدن اوست و ساختار بدن‏اش است. طبیعت، خداوند یا کسی که ما را خلق کرده ، ما را با مو خلق کرده است. حالا بگذریم که به دلایلی کسانی بدون مو خلق می‏شوند، اما در کل انسان با مو خلق شده است. همان‏طور که با دماغ و ابرو و دست و پا خلق شده است. مو جزیی از بدن و جزیی از شخصیت ما است. مدل مویی که انتخاب می‏کنیم و این‏که موهای‏مان کوتاه باشد، بلند باشد یا مدل دیگری باشد، جزیی از شخصیت درونی ماست. موی زن ارتباط زیادی با شخصیت زن دارد.

مسئله مو در شخصیت انسان‏ها تاثیر زیادی دارد. به همین دلیل پذیرش حذف آن برای انسان خیلی مشکل است. به نظر من، هیچ دولتی در هیچ جای دنیا حق ندارد در این مسئله‏ی بسیار خصوصی دخالت کند و در ارتباط با آن تصمیم بگیرد. متاسفانه این مسئله مربوط به کشورهایی می‏شود که بنابر روحیه‌شان می‏خواهند همه را یک‏شکل و یک رنگ  بکنند. چنان‏چه در چین و در آغاز انقلاب این کشور هم به همه‏ی مردم یونیوفورم دادند. در چنین کشورهایی می‏خواهند همه یک شکل باشند و یک‏جور فکر کنند و گوناگونی وجود نداشته باشد.

برگردیم به مسئله مو و اهمیت آن برای یک بازیگر سینما. دیده نشدن موی یک بازیگر زن، چه‌قدر روی توانایی‌های آن بازیگر می‌تواند تاثیر بگذارد؟

برای من مسئله‏ پوشاندن یا نپوشاندن مو در سینما، در نفس خود مهم نیست؛ این به نقش بازیگر مربوط می‏شود. یعنی اگر قرار باشد من نقشی را بازی کنم که بر مبنای آن نقش ضروری باشد که موها دیده نشوند، می‏پذیرم و آن را درست می‏دانم.
چنان‏که در سینمای جهان هم به همین ترتیب است. مثلاً من وقتی در جایی نقش یک راهبه را بازی می‏کنم، موهای یک راهبه پوشیده است. در این صورت برای من هیچ اشکالی ندارد که موهایم را بپوشانم. چون به نقش می‏خورد و ضروری و مناسب است.
اما اگر به من نقش یک زن کارمند معمولی در ایران را بدهند، طبیعی است که در کوچه و خیابان بر مبنای قانون، روسری بر سر داشته باشم، اما این‏که این زن در خانه هم با روسری راه می‏رود و با روسری می‏خوابد، مشکل روحی و روانی عجیبی برای بازیگر ایجاد می‏کند که نمی‏تواند آن نقش را بازی کند. مثلاً یکی از مشکلات من در فیلم "شاید وقتی دیگر"، با این که نقش بسیار زیبا و درستی بود، این بود که دائم به خودم می‏گفتم، چرا وقتی من دارم در خانه راه می‏روم، باید این روسری سرم باشد. این‏جا که کسی نیست، این‏جا که آدم غریبه‏ای نیست.


طبق قانون، همه‏ خانم‏ها در خیابان باید روسری سر کنند و این مسئله در فیلم هم به‏طور طبیعی جا می‏افتد. چون قانون است، می‏شود آن را توجیه کرد. اما در خانه قابل توجیه نیست. به همین دلیل، نوعی تضاد روحی برای بازیگر ایجاد می‏شود که بیشتر به روسری فکر می‏کند تا به نقش‌اش‏. یعنی مرتب باید با خودش بجنگد که به روسری فکر نکند و این فکر را از سرش به‏در کند.

همان‏طور که اشاره کردید، این‏که یک بازیگر زن هنگام ایفای نقش در خیابان حجاب داشته باشد، چون در شرایط طبیعی امروز ایران هم به همین شکل است، مشکلی در باورپذیری فیلم به‏وجود نمی‏آورد. اما این‏که بازیگر زن مثلاً در خانه، در کنار همسر و فرزندان‏اش هم باید حجاب داشته باشد، چه‏ نوع حالت مصنوعی ایجاد می‏کند؟ آیا می‏توان گفت این مصنوعی شدن، تضادی با اساس هنر سینما دارد؟

بله، همین‏‏طور است. وقتی نقشی را به بازیگر می‏دهند، باید همه چیز آن نقش برای او باورکردنی باشد. هر حرکت او، هر حرف‏اش و هر لحظه‏ نقش، باید باورپذیر باشد. من بازیگر باید باورم بشود که این نقش با منطق جور درمی‏آید. اگر با منطق جور درنیاید، من نمی‏توانم آن لحظه را بازی کنم؛ آن لحظه، مصنوعی و بی‏خود خواهد بود. بنابراین اگر من بازیگر فرض ‏کنم که شخصیتی که من دارم بازی می‏کنم، هرگز هنگام صبحانه خوردن با همسرش، در حالی که هیچ‏ شخص دیگری آن‏جا نیست و درها و پرده‏ها هم بسته و کشیده شده است، با روسری نمی‏نشیند، وقتی با روسری می‏نشینم، آن روسری درست مانند یک وصله‏ی ناجور روی سر من است. درست مانند این است که من روی سرم یک دیگ  یا سطل یا گلدان گذاشته باشم. یعنی حالت عجیب و غریبی پیدا می‏کند و مانند وصله‏ای است که به من تحمیل شده است.


آن لحظه مرا یاد دستورات اداری و دولتی می‏اندازد. یعنی به جای این‏که به نقش‏ام فکر کنم، در این فکر هستم که دولت دستور صادر کرده که این روسری روی سر من باشد. من بازیگر دیگر از آن صحنه و نقش و… بیرون می‏آیم. درست مانند این‏که شما یک گلدان روی سرت گذاشته‏ای و نشسته‏ای داری حرف می‏زنی. به همان اندازه که گذاشتن آن گلدان روی سر شما عجیب و غریب است، پوشش روسری هم در آن لحظه و شرایط عجیب و غریب است. چون در ذهن بازیگر، غیرطبیعی و غیرمنطقی به‏نظر می‏رسد.

خانم تسلیمی، شما تنها بازیگر زن ایرانی هستید که پس از انقلاب ایران در فیلم‏هایی بازی کرده‏اید که در آن فیلم‏ها‏ موی بازیگر زن پیدا است – فیلم‏های "چریکه‏ی تارا" و "مرگ یزدگرد"-  با سابقه‌ای که از بازیگری در سینمای ایران دارید، آیا زن بودن شما، برای شما مشکلاتی هم فراهم کرده بود؟

به نظر من، در سینمای ایران اصولاً زن بودن مشکل مضاعف است. در کل، هر نقشی چه برای مرد و چه برای زن در سینما و تئاتر ایران، محدودیت‏های خود را دارد که دست‏وپاگیرند، ولی زن مشکل مضاعف دارد.
به‏خصوص در سال‏های ابتدای انقلاب ایران ، تلاش این بود که نقش زن را به‏کلی در سینما و تئاتر بسیار کم‏رنگ و تضعیف کنند. این مسئله در آن سال‏ها خیلی مورد بحث و صحبت بود. بعد از آن تصمیم گرفته شد که به شکلی نقش زن را به او بدهند که حضور داشته باشد، اما محدودیت‏هایی برایش قائل شدند. پوشش یکی از این محدودیت‏ها بود. موارد دیگری هم بودند. مثلاً چارچوب‏هایی وجود داشت که شامل محتوای نقش زن هم می‏شد. هر نقشی، چه برای زن و چه برای مرد، یک فرم و یک محتوا دارد.

منظورتان از محدودیت در فرم و محتوا برای زن در سینمای ایران چیست؟

محتوای نقش زن این بود که شکل جدیدی از زن بر اساس اخلاقیات مذهبی و سنتی نشان داده شود که در آن زن به عنوان جنس دوم مطرح باشد. زن را به آن صورت فعال، تصمیم‏گیرنده و مستقل نمی‏خواستند. نمی‏خواستند زن خودش فکر کند، خودش تصمیم بگیرد. زنی که انتخاب می‏کند و  پیش‏قدم است را نمی‏خواستند. همیشه زنی را می‏خواستند که در حاشیه باشد. زن به عنوان موجودی مستقل مطرح نمی‏شد، بلکه همیشه توسط فرد دیگری موجودیت پیدا می‏کرد. هنوز هم همین‏طور است. آن فرد دیگر پدر، برادر، شوهر یا پسر بود. مثلا می‏گفتند مادر قهرمان داستان، زن قهرمان داستان، دختر قهرمان داستان یا خواهر قهرمان داستان.

محدودیت بعدی در فرم بود. باید مشخص می‏شد که ظاهر به چه شکلی باشد. بر این مبنا، پوششی برای زن انتخاب شد. مو نباید دیده می‏شد و فقط صورت و دست‏ها بودند که می‏توانستند دیده شوند. در ارتباط با حرکات فیزیکی و جسمانی هم زن محدود بود. مثلاً زن نباید می‏دوید. چون می‏گفتند اندام‏اش تکان می‏خورد. در حالی که اندام چه حیوان و چه انسان در حال دویدن تکان می‏خورد. این پدیده‏ای طبیعی است و چیزی نیست که بشود از آن جلوگیری کرد. انسان‏ها، چه زن و چه مرد در طول تاریخ همیشه دویده‏اند. به دلایل مختلفی هم دویده‏اند. مثلاً مادری که بچه‏اش در خطر است، می‏دود. یا هر انسانی، چه زن و چه مرد، اگر حیوان درنده‏ای او را دنبال کند، می‏دود.
انسان از زمان غارنشینی تا کنون دویده است.

i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
برای شناختن سوسن تسلیمی و قدرت خلاق او در بازیگری, کافیست که فیلم "شاید وقتی دیگر" و یا "باشو غریبه کوچک" را ببینید. هر دو فیلم از کارهای درخشان بهرام خان بیضایی هستند. اگر وقت داشتید و مایل بودید حتما ببینید. شادباشید.
دوشنبه 25 مرداد 1389

azadi - ایران - کرج
به نظر من تو تاریخ سینمای ایران هیچ زنی نمیتونه رو دست سوسن تسلیمی بلند شه نقش هاش رو واقعا با قدرت اجرا می کرد
دوشنبه 25 مرداد 1389

bavar88 - هلند - امستردام
جفنگیات! مو که از اول مو ندشتوم چیکار کنوم
دوشنبه 25 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
خیلی قشنگ گفت وصله ی ناجور مثل یه سطل یا گلدان روی سرت. حجاب کلا واسه دخترای ایرانی مزاحم بزرگ حضور تو جامعه است و آدمای دزو از ما ساخته.
دوشنبه 25 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
تو تلویزیون ایران زنا نباید بلند بخندند بدوند برقصند یا به مرد نزدیک بشند فقط وظیفه شون اینه که گریه کنند جیغ بزنند و کتک بخورند و از پدر یا شوهر اطاعت کنند.
دوشنبه 25 مرداد 1389

shabe sepid - مالزی - کوالالامپور
کسی می دونه ایشون ازدواج مجدد کردن یا در حال حاضر مجرد هستند؟
دوشنبه 25 مرداد 1389

a_bamdad - ایران - تهران
یه دونه بود.تکرار نشد
دوشنبه 25 مرداد 1389

دموکراسی - روسییه - مسکو
البته که موی زن ایرانی تنها عاملی هست که پایه های اسلام را می لرزاند به نا حق انسان بکش . هر قدر دوست داری دروغ بگو . حق مسلم مردم را بخور. به ضعیفتر از خودت ظلم بکن. به مردم بی دفاع و بی صلاح مصلحانه حمله بکن . در زوزه روشن جلو چشم 70 میلیون انشان تقلب بکن.و . .فقط یه مشت مو بیرون نذار گناهه.
دوشنبه 25 مرداد 1389

Ezhaq - ایران - تهران
زنده باد ایران آزاد امیدوارم کلاغهایی که برای نظر دادن در این سایت پیداشان می شه کمی واقعیت ها را درک کنند.
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

DrPhil - دانمارک - نوبغو
sapho - ایران - اصفهان نرقصیدن و اینارو باهات هستم ولی اینکه توی تلویزیون همیشه نشون میدن که زنا باید از شوهر اطاعت کنن رو بدون تعارف رد می کنم. من خودم هر چی سریال های ایرانی رو می بینم, همیشه این زن بوده که حرفش رو به کرسی می نشونده و مرد همیشه تو سری خور و بدبخت و زن ذلیل بوده. نمونه اش یه سریال بود یادم نیست اسمش چی بود .همون که کارگرشون مثلا افغانی بود. خانمه هشتاد تا آپارتمان داشت و یکیش هم داده بود به شوهر بدبختش و هر وقت غذا درست می کرد به بچه هاش می گفت پاشو باباتو صدا کن!! و باباهه هم مثلا گدای سر کوچه میومد و همه ی گوشت های خورشت رو می خورد!!!
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

hovakhshatare - ایران - تهران
روسری که خوبه توی یکی از همین فیلم‌های مزخرف ایرانی من دیدم یه پیرزن با چادر خوابیده بود!!!! خوب البته از دید اسلام طبیعی هم هست چون اگه اون پیرزن 80 ساله موهاش معلوم بود تمام مردان مسلمان و باایمان در چنگ هوس‌های شیطانی اسیر می‌شدند آخه چه چیزی می‌تونه تحریک‌کننده‌تر از موی یه پیرزن 80 ساله باشه؟!!
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
دموکراسی فوق العاده قشنگ گفتی
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

nikbakht_s58 - ایران - تهران
ر.ک به مثنوی عارف نامه از بزرگ مرد شعر معاصر پارسی؛ ایرج میرزا
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

طاطا - ایران - تهران
تکرار نشدنی. بازی هایش در باشو و شاید وقتی دیگر فوق العاده است . حیف که قدرش را ندانستند
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
drphil تو سریالای جمهوری اسلامی دخترا و زنای خوب فقط چادری های نمازخون مطیع هستند و زنای مایل به قدرت یا استقلال مردآزار و بی عاطفه
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
drphil قوانینشونو توجیه میکنند. مثلا یادمه تو دلنوازان پسره به دختره میگفت دخترا خیلی بابایی اند واسه ازدواج و عمل جراحی اجازه پدر میخواد اینا اذیتم میکنه.
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
drphil وخلاصه چی بگم دلم پره از این سریالای مزخرف پرطرفدار که متاسفانه به دلیل کمبود امکانات کامنت بیش از دو خط و نیمم سند نمیشه.
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

فراز_نروژ - نروز - تونسبرگ
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش. کاملا موافقم.
سه‌شنبه 26 مرداد 1389

azadi - ایران - کرج
sapho - ایران - اصفهان. دوست عزیز ما که کلا در طی یک عمل انقلابی تمام برنامه های تلویزیون تحریم کردیم فقط گاهی اوقات من برنامه راز بقا و برنامه های علمی شبکه 4را نگاه میکنم به شما هم پیشنهاد میکنم که همین کار را بکنید رژیم از پخش این سریالها و برنامه ها قصد خاصی را دنبال میکنه . شاد باشید
چهار‌شنبه 27 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
azadi کرج من حدود سه ساله که نمیبینم اگه اتفاقی چند لحظشو فقط ببینم خیلی عصبانیم میکنه به خاطر همین دیالوگاش تو ذهنم میمونه.
چهار‌شنبه 27 مرداد 1389

sapho - ایران - اصفهان
azadi کرج متاسفانه این سریالا هنوز با وجود این همه امکانات اونجور که باید کم طرفدار نشدند. در هر صورت لطف و محبتت خیلی خوشحالم کرد.
چهار‌شنبه 27 مرداد 1389

alexxx - اتریش - وین
اگر این تازیا کرم زورگویی نداشتند میگفتن توی نقشی که زن بدون حجاب باید ایفا کند, با موی مصنوعی "کلاه گیس" استفاده کنه. ولی متاسفانه مشکل حجاب نیست بلکه مثل خیلی موارد دیگه تعین تکلیف است. پارازیتای میکروب اینا واسه ایران اینهو ویروس HIV هستن , چند درجه بدتر.  
پنج‌شنبه 28 مرداد 1389

aremahi - ایران - تهران
زن ایرانی یعنی مرده متحرک....ای خدا .بیچاره ما زنهای ایرانی
جمعه 29 مرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.