بررسی روزنامه های صبح تهران؛ یکشنبه ۲۴ مرداد
تیترهای اول
"تهیه منشور اخلاقی برای گروه های سیاسی" تیتر اول آرمان است، ابتکار در عنوان نخستش پرسیده" آیا افطاری های سیاسی اصولگرایان را بر یک سفره می نشاند"، رسالت به نقل از آیت الله مکارم شیرازی نوشته" تضعیف دولت در شرایط فعلی صحیح نیست" و مردم سالاری هم از قول همین منبع خبرداده که "مردم از گرانی ارزاق و اجاره بها شکایت دارند".
"معمای نرخ رشد صنعتی" تیتر اول تهران امروز است، "نرخ رشد صنعت 8 درصد است" با روتیتر "آمار وزیر صنایع آب رفت" عنوان برجسته جهان صنعت است و دنیای اقتصاد با اشاره به رکورد منفی برخی از شاخص ها از "تغییر مسیر بورس تهران" گزارش داده است.
جام جم در عنوان اولش از "فشار برکمیته تحقیق و تفحص از ورزش" نوشته، خراسان خبرداده که"سازمان انرژی اتمی توزیع رادیو دارو ها را سهمیه بندی کرد" ، جمهوری اسلامی هم وضعیت کشور پاکستان را با اهمیت دیده و نوشته"وبا و گرسنگی جان میلیون ها سیل زده پاکستانی را تهدید می کند".
بازتاب جهانی راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر" عنوان برجسته کیهان و همشهری است، "حکایت منتقدان رییس جمهور" گزارش اول سیاست روز است و ایران در تیتر نخست خود نوشته"دستگاه قضایی دربرابر اهانت به رییس جمهور سکوت نکند".
گزیده مقالات
تاکتیک سیاسی یا وسیله دستیابی به حقیقت
مردم سالاری در سرمقاله امروز خود درخواست مناظره محمود احمدی نژاد از باراک اوباما رییس جمهور آمریکا را دستمایه قرار داده و نوشته سوال اینجاست که چرا باید رئیس جمهور آمریکا به درخواست احمدی نژاد برای مناظره زنده تلویزیونی پاسخ دهد و اکنون که حاضر به این مناظره نشده حکایت از نقاط ضعف برجسته این سیاستمدار غربی دارد اما شخص احمدی نژاد یا اعضای کابینه اش چرا حاضر نمی شوند در مناظره های زنده تلویزیونی با کارشناسان و فعالان عرصه های سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ در داخل کشور به مناظره بنشینند.
کوروش شرفشاهی در ادامه این مقاله پرسیده اکنون که تمام رسانه های جهان به ویژه ایرانیان، پاسخ منفی اوباما به احمدی نژاد برای برگزاری یک مناظره زنده را نقطه ضعف رئیس جمهور آمریکا می دانند سکوت دولتمردان به درخواست مناظره با فعالان سیاسی داخل کشور را چگونه باید توجیه کرد؟
سرمقاله نویس این روزنامه افزوده نکته دیگر که براهمیت مناظره ها می افزاید سابقه این مناظره ها در انتخابات ریاست جمهوری اخیر است که در آن برخی حرمتها شکست در هر صورت به نظر می رسد که امروزه درخواست مناظره علا وه برتاکتیک سیاسی وسیله ای برای دستیابی به حقیقت است که منتقدان و به ویژه آنهایی که دستهایشان از اطلا عات، آمار و ارقام پر است خطاب به صاحبان قدرت مطرح می کنند.
نویسنده مقاله در پایان یادآور شده که اگر جناب ضرغامی همانگونه که در مناظره های انتخابات ریاست جمهوری برای برگزاری مناظره ها اعلام آمادگی کرد برای مناظره های امروز نیز اعلام آمادگی می کرد و اسامی دعوت کنندگان به مناظره ثبت می شد آنگاه بیشتر مشخص می شد که چه کسانی باید در مقابل یکدیگر بنشینند و در برابر نگاه مردم به صورت زنده به ابهامات پاسخ دهد. از سوی دیگر انتظار می رود آنان که برای مناظره اعلام آمادگی کرده اند پیگیر مناظره های درخواستی باشند تا شاید یک نفر پیدا شود که از حرف ها و نظریاتی که ارایه داده دفاع کند.
قانون وغیبت در مجمع تشخیص
سیاست روز در سرمقاله خود این گفته محمود احمدی نژاد «قانون کمک 2 میلیارد دلاری به مترو» مبنی بر این که «ما این را اصولا قانون نمیدانیم که بخواهیم آن را ابلاغ کنیم» را مورد توجه قرار داده و نوشته هنگامی که شورای محترم نگهبان مصوبهای از مصوبات مجلس را مغایر شرع یا قانون اساسی تشخیص داد و مجلس نیز بر مصوبه خود اصرار کرد، آنگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد عمل میشود تا این اختلاف قانونی را حل و فصل کند. در بحث مصوبه مجلس برای اختصاص بودجه به مترو نیز همین کار انجام شده است.
محمد صفری در ادامه این مقاله نوشته این وضعیت امکان دارد برای مجلس نیز پیش بیاید. یعنی مجلس هم احتمال دارد که در زمانی نسبت به رد مصوبهای از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام اعتراض کند. اما باید پذیرفت هنگامی که مجمع رای داد، باید طبق قانون اساسی از آن تمکین کرد.
نویسنده این مقاله سپس این موضوع را به غیبت احمدی نژاد در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام ربط داده و اضافه کرده اگر آقای احمدینژاد به عنوان رئیس قوه مجریه در جلسات مجمع شرکت کند و دیدگاهها ونظرات خود را درباره مصوباتی که به دولت مربوط میشود بیان کند و درصدد روشنگری و آگاهسازی اعضای مجمع برآید، دیگر شاهد اینگونه اختلافات نخواهیم بود. این که رئیسجمهور میگوید محل تامین بودجه 2 میلیارد دلاری برای مترو کجاست درست است. اما همین مباحث اگر در جلسه مجمع مطرح میشد شاید اختلافات جزئی که میتواند در جلسات خصوصی حل شود وارد رسانهها و افکار عمومی نمیشد.
پس از نیروگاه بوشهر
محمود صدری در سرمقاله دنیای اقتصاد خبر راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر را مورد توجه قرار داده و با اشاره به شادمانی ایرانیان از این خبر نوشته شادمانی ایرانیان از این جهت است که نیروگاه بوشهر با تامین برق و گسترش دانش و تکنولوژی، صرفه اقتصادی و بهرههای علمی دارد و باید از آن خرسند بود؛ اما بازتاب بیرونی این خبر موضوعی در حوزه سیاست خارجی و بهویژه تاثیر این رخداد بر روابط آینده ایران با بازیگران بینالمللی است.
نویسنده این مقاله سپس اضافه کرده که نیروگاه بوشهر پس از 35 سال انتظار، در هفتههای آینده به عنوان نخستین نیروگاه اتمی ایران وارد چرخه فعالیتهای فنی و اقتصادی خواهد شد؛ اما این همه داستان نیست و حالا این پرسش مطرح است که آیا راهاندازی نیروگاه بوشهر به عنوان تسهیلکننده برنامه هستهای ایران عمل خواهد کرد یا اینکه موجب افزایش فشار بینالمللی بر این برنامه خواهد شد؟
سرمقاله نویس دنیای اقتصاد همچنین خاطرنشان کرده آنچه از هماکنون قطعی به نظر میرسد این است که ایران نیروگاه بوشهر را صرفا بخش کوچکی از برنامه هستهای خود میداند و تکمیل سایر طرحها را ادامه و مکمل آن به شمار میآورد و آمریکا در نقطه مقابل این نظر، به این نکته پای میفشارد که نیروگاه بوشهر نیازهای هستهای ضروری ایران را تامین میکند و ادامه طرحهای دیگر موضوعیت ندارد.بنابراین ادبیات و منطقی که از این پس، طرفین در برابر یکدیگر به کار میبرند بر نتیجه کشمکشها تاثیر زیادی خواهد گذاشت.
محمود صدری در ادامه با اشاره به این که « تجربه 30سال گذشته نشان داده است که روسیه شریک مطمئنی نیست» در پایان این مقاله نوشته حفظ نیروگاه بوشهر و گسترش آن به تدابیری پیچیدهتر از آنچه تاکنون در کار بوده، نیاز دارد و سرآغاز تدابیر تازه، ایجاد شرایطی است که دفاع از برنامه هستهای ایران را برای کشورهای بیشتری توجیه کند. طبیعی است که این کشورهای تازه را باید در اردوگاه صنعتی جستوجو کرد نه در حامیانی که حداکثر رایی در مجمع عمومی سازمان ملل دارند.
جهت اطلاع کاخ سفید
جام جم در مقاله ای به واکنش مقامات کاخ سفید به خبر راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر پرداخته و نوشته انتشار خبر سوختگذاری نیروگاه بوشهر طی روزهای آینده و راهاندازی این نیروگاه در نیمه دوم شهریور ماه جاری، مقامات کاخ سفید را به واکنش شتابزده واداشت و سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که آمادگی ایران برای راهاندازی نخستین نیروگاه هستهای خود با حمایت روسیه نشان میدهد که تهران نیازی به پیگیری طرحهای جنجالبرانگیز خود برای غنیسازی اورانیوم ندارد.
مهدی فضایلی در این مقاله نوشته بهرهبرداری از فناوری صلحآمیز هستهای از جمله غنیسازی اورانیوم هیچ ارتباطی به داشتن نیروگاه ندارد و کشورها میتوانند بدون داشتن نیروگاه و به دلیل داشتن مزیتهای نسبی دیگر، اقدام به غنیسازی اورانیوم کنند.بنابراین، اظهارنظر سخنگوی کاخ سفید فاقد وجاهت قانونی است.
مدیرعامل سابق خبرگزاری فارس همچنین ادامه داده که فعالیتهای چرخه سوخت هستهای از جمله غنیسازی اورانیوم نه در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و نه در اساسنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مادامی که انحراف به سمت مقاصد غیرصلحآمیز نداشته باشد مشمول هیچ گونه محدودیتی نیست.مطابق مفاد معاهده NPT، فعالیتهای صلحآمیز هستهای نهتنها محدودیتی ندارد بلکه براساس برخی مواد این معاهده، آژانس و کشورهایی که دارای این فناوری هستند موظفند به کشورهای فاقد این فناوری کمک کنند.
نویسنده این مقاله در پایان تاکید کرده اگر سخنگوی کاخ سفید تأمین سوخت نیروگاه بوشهر از سوی روسیه را دلیلی برای توقف غنیسازی ایران میداند باید به این سوالها پاسخ دهد که اولا در طول چندین سال تأخیر روسیه از تحویل سوخت، چرا آمریکا ضمن کارشکنی در روابط روسیه و ایران با غنیسازی اورانیوم از سوی ایران مخالفت کرده است؟ علیالقاعده این تأخیر باید مجوزی برای ایران محسوب میشد. ثانیا چه تضمینی وجود دارد که روسیه همواره به تأمین سوخت نیروگاه بوشهر ادامه دهد و اگر به هر دلیلی ارسال سوخت از سوی روسیه متوقف شد، میلیاردها سرمایهگذاری ایران در نیروگاه بوشهر یا نیروگاههای مشابه چه سرانجامی خواهد داشت؟
آمار خوب، آمار بد
جهان صنعت در مقاله ای اظهارات وزیر کار درباره نادرست بودن آمار ارایه شده از سوی مرکز آمار ایران درباره رشد نرخ بیکاری در کشور را برجسته کرده و نوشته بازی اعداد و آمار گویی تنها در ایران تا این اندازه عجیب دنبال میشود. کار به جایی رسیده که آمار اعلام شده رسمی هم با اقبال و اعتماد مردم مواجه نمیشود، وقتی وزیر دولت در آمار شک میکند چرا مردم کوچه و بازار که اتفاقا واقعیتها را بهتر از دیگران میفهمند، باور کنند؟
محمد حسین مهرزاد در ادامه این مقاله با استناد به این اظهارات وزیر کار افزوده دیوارهای اعتماد مردم ابتدا نسبت به بانک مرکزی و حالا نسبت به مرکز آمار ایران در حال فرو ریختن است و احتمالا از این به بعد باید هم مردم و هم وزرا چشمشان به وبسایت اکونومیست و بانک جهانی بماند.
نویسنده این مقاله در پایان یادآور شده اما سوالی که در میانه این بیاعتمادی نباید از آن غافل شویم این است که آیا ایجاد شبهه در آمار رسمی مشکل را حل میکند؟ اصلا تصور کنیم مرکز آمار نرخ بیکاری را با روندی کاهنده نشان میداد و حتی آن را به صفر میرساند، آیا مشکل بیکاری حل میشد؟ خیر. مشکل روی کاغذ و رقص اعداد نیست، مشکل دقیقا اینجاست، در بطن جامعه!
ناخرسندی از ضرب سکه های 500 تومانی
ابتکار در گزارشی به موضوع ضرب ضرب سکه های 500 تومانی در ساختار پولی کشور توسط بانک مرکزی پرداخته و نوشته از دیرباز سکهها در ذهن مردم به عنوان پول خرد مطرح بودند، اما هم اکنون بانک مرکزی اسکناس 500 تومانی نسبتا درشت مردم را به سکهای خرد تبدیل کرده است. رونمایی از سکههای درشت و ضرب سکههایی با ارقام بالا حتی با استدلال کاهش هزینههای چاپ اسکناس برای مردم پذیرفتنی نیست. اگرچه بانک مرکزی هزینه امحاء اسکناس را در هر سال 20 میلیارد تومان اعلام میکند، اما استفاده از تکنولوژیهای نوین، توسعه بانکداری الکترونیک و فرهنگ سازی میتواند این هزینه را کاهش دهد تا سرانه اسکناس در کشور کاهش یابد.
این روزنامه در ادامه ضرب این سکه ها را اعلام رسمی افزایش تورم دانسته و اضافه کرده که با ضرب سکههای 200 تومانی و 500 تومانی، قطعا باید منتظر خروج سکههای 25، 50 و حتی 100 تومانی از چرخه مبادلات مردم بود. البته نباید از اثرات روانی افزایش تورم ضرب سکههای درشت با توجه به اجرای هدفمندی یارانهها غافل ماند. حتی اگر این اقدام به علت انتظارات تورمی ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانهها نیز باشد، ضرب سکه به معنای اعلام قطعی بودن این تورم به مردم است.
ابتکار همچنین نوشته عمدتا پس از کاهش نرخ تورم، طرح حذف صفر از واحد پولی کلید میخورد، اما بانک مرکزی با ضرب سکههای 500 تومانی نشان داد برنامه میان مدتی برای اصلاح پولی ندارد. حتی شدیدتر آن که با این اقدام به تورم دامن میزند.ضرب سکههای 500 تومانی برای بسیاری از مردم خوشایند نبوده و این ناخرسندی را میتوان در نظرات اخیر مردم به خوبی متوجه شد.