ARTIMIS نازنین و بزرگوار: درد در هر نفس مردم ما عیان است. متاسفانه ما هیچوقت جدی نبوده و جدی نیستیم. عزیز, مرگ مادر در فراغ, و چشم بر در, غصه جانکاهیست. عزیزم ما بیرحم و پرخاشگر شده ایم. جمهوری اسلامی روان و قلب ما را درید. خودمان نیز بر یکدگر تیغ کشیدیم. ارتیمیس جان: ریشه درد و جراحت در باورهای ما نیست؟ ما هیچ ندانستیم بیداریمان از خواب/ گفتند که بیداریم, گفتیم که بیداریم!! ما همه چیز را پذیرفتیم و هر شیادی را بر سفره نشاندیم. ما هیچ را تعمیم دادیم و سور مرگ جانانمان را سرنا زدیم. ارتیمیس, ما پر از باوریم و پر از نفرت و شعار. ما به مرگ گفتن خو کرده ایم. این وحشتناک نیست؟ چه بر سر قلبهای ما امده؟ مغز ما سکون و ارامش نمیشناسد و در هوچیگری نفس میکشد. اخر مگر میشود در بلبشو و هوچیگری راه بجوئیم و با یکدیگر همنفس شویم. ارتیمیس عزیز؛ شما جدن باور داری که ما با این احوالی که بر رفتار و روانمان میرود؛ به یک جامعه معتدل و معقول برسیم؟ |