شاه با چه پیشینیه تاریخی ایران را ترک کرد؟


شاه با چه پیشینیه تاریخی ایران را ترک کرد؟

شاه زیر قرآن «آریامهر» در آخرین لحظات حضور در ایران

احمد سلامتیان - نماینده دوره اول مجلس پس از انقلاب اسلامی

نظام شاهی و شاهنشاهی ایرانی از کهن سال ترین نظام های حکومتی جهان شمرده می شود، اما از ویژگی های تاریخی سلطنت ایرانی در مقایسه با سایر نظام های پادشاهی در جهان، یکی هم عدم ثبات دودمان های سلطنتی در ایران بعد از اسلام است.

گویی با رخت بر بستن فر کیانی که شاهان ایران باستان به اصرار بصورت هاله ای نورانی بر گرد سر خود رسم می کردند، ثبات و تداوم نیز از تاج و تخت ایرانی گریخت.

عمر متوسط سلسله های سلطنتی که بویژه پس از حمله مغول و سیطره یافتن ساختار کوچ نشینی و قبائل بر آمده از آن، بیشتر در بخش هایی از سرزمین ایران بساط ملوک الطوائفی به راه انداخته و کمتر در سراسر آن حکمروایی کرده اند، از طول عمر سلسله های سلطنتی در سایر نقاط جهان بسیار کمتر است.

در درون هر سلسله نیز امر جانشینی نه بنا بر مشروعیت و سلسه مراتب دودمانی بلکه همواره به ضرب غلبه شمشیر در هر جنگ داخلی و برادر کشی حل و فصل می شد و حتی در این مسیر پسر از پدر کشی و پدر از پسر کشی ابائی روا نمی داشت.

استقرار تشیع و "شمشیر جهان تاب" که اسماعیل صفوی مدعی بود از مهدی موعود گرفته است نیز نتوانست مانع ادامه این رویه شود.

نبیره مرشد کامل، شاه سلطان حسین که چون نیاکانش به «کلب آستان علی» بودن می نازید، به دست خود جقه مرصع همایونی را از عمامه خویش بر گرفته و بر سرپوش محمود افغان سنی مذهب گذارد و با او و سپاهیان متعصب سنی اش که الله الله گویان مذهب شاه را لعن می کردند، در کوچه و خیابان اصفهان همراه شد

از آن پس نیز منشاء مشروعیت پادشاهی در سرزمین ایران، همچنان که نادر می گفت بیشتر فرزند شمشیر بود تا ترتیب توارث. قاعده بر این بود که هر امیری که موفق به گرد آوری قبائل بیشتر و شمشیر زنان بی باک تری در پهنه رقابت های ایلی ایران می شد تاج و تخت کیانی را به تاراج می برد.

آغا محمد خان سر سلسله قاجار اصرار ورزید تا جسد کریم خان زند را از آرامگاهش به در آورده، در پلکان کاخش در تهران دفن کنند تا هر صبح و شام با لگد کوب کردن استخوان های شاهی که تا آخر عمر خود را وکیل الرعایا خوانده بود، زنجیر بندگی همین رعایا را مستحکم تر سازد.

محمدرضا پهلوی در دوره ولیعهدی در سوئیس

معاهده ترکمنچای با گنجانیدن مساله ولایتعهدی عباس میرزا در فصل هفتم خود با تاکید بر "نیات دوستانه امپراتور روسیه" در حمایت از استحکام این نوع وراثت سلسله قاجار را تحت الحمایه وی کرد و در واقع از افول سیطره نیروهای نظامی قبیله ای در برابر نیروهای مسلح مدرن خارجی و دست نشاندگی آنان نسبت به این قدرت برتر خبرمی داد و این همه تا نهضت مشروطیت ادامه یافت.

آخرین پادشاه ایرانی که در کشور درگذشت و به خاک سپرده شد مظفرالدین شاه قاجار است که با امضای متن قانون اساسی مشروطه در بستر بیماری پایان رسمی سلطنت مطلقه ایرانی را صحه گذارد و قانون اساسی مشروطه را امضا کرد، که در آخرین اصل آن تصریح می کرد: "مقرر آنکه سلاطین اعقاب و اخلاف ما حفظ این حدود و اصول را که برای تشیید مبانی دولت و تاکید اساس سلطنت و نگهبانی دستگاه معدلت و آسایش ملت بر قرار و مجری فرمودیم وظیفه سلطنت خود دانسته در عهده شناسند."

جانشین وی محمد علی میرزا علی رغم امضای متمم قانون اساسی و سوگندی که به موجب اصل سی و نهم آن در برابر نمایندگان ملت خورده بود که "قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و بر طبق قوانین مقرره سلطنت نمایم"، مجلس را به توپ بست و مواجه با انقلابی شد که او را به علت همین سوگند شکنی از سلطنت خلع و روانه تبعید کرد.

قانون اساسی مشروطه و متمم آن برای اولین بار در تاریخ ایران چارچوبی قانونی برای سلطنت تدارک دیدند. در اصل سی و پنجم متمم صریحا بیان شد که "سلطنت و دیعه ای است که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده است." در اصول متعدد دیگر بنای سلطنت مشروطه ای را ریخت که در آن شاه مقام غیر مسئول است.

نهضت مشروطیت و قانون اساسی بر آمده از آن تنها ناشی از اندیشه روشنگرانه معدودی روشنفکر مستفرنگ نبود، بلکه بیانگر تناسب قوای جدیدی در پهنه اجتماعی ایران نیز بود . یعنی به نفس افتادن سلطنت مطلقه ناشی از پیوند ایلی و عصبیت آن از یکسو و نطفه بندی تشکیلات و محفل های سیاسی نو پا که هریک به نوعی مدعی تبلور بخشیدن به حاکمبت ملی و ایجاد خط تعادل جدیدی در برابر استبداد کهن ایرانی بودند.

بازگشت شاه به ایران پس از کودتا و خلع محمد مصدق

از این پس ملاک اصلی حقوقی برای قضاوت کارنامه پادشاهان ایران اصول قانون اساسی و میزان پایبندی هر تاجدار نسبت به آن است. دیگر شاه مقامی فراتر از مسئولیت سیاسی دولت ها است.
دغدغه اصلی او باید تضمین ادامه حیات و عملکرد نهادها در افق تاریخی باشد و نه کار گل اجرایی روز مره که اداره و پیشبرد آنها به عهده وزیران مسئول مقابل مجلس است که با قانون خود متناسب با مسئولیتشان اختیارات لازم را هم به آنها می دهد.

دیگر بنا بر نص صریح اصل شصت و چهار متمم قانون اساسی وزیران نمی توانند فرامین کتبی و یا شفاهی شاه را مستمسک قرار داده، از خود سلب مسئولیت کنند.

اشغال نظامی ایران توسط روسیه و بریتانیا، جنگ بین الملل اول و فروپاشی روسیه تزاری و به هم خوردن تعادل بین المللی و منطقه ای ناشی از آن، احمد شاه قاجار تنها تاجداری را که شاه مشروطه ماند و تن به امضای قرداد ۱۹۱۹ که ایران را رسما تحت الحمایه بریتانیای کبیر می کرد نداد نیز راهی تبعید کرد.

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در چنین شرائطی تاریخ سلطنتی ایران را دگر گون ساخت. امروز از جهت اسناد و مطالعات تاریخی دیگر قابل تردید نیست که این کودتا را منافع جدید بریتانیا در ایران یعنی ضرورت بازسازی دولتی مقتدر در برابر قدرت نوپای شوروی و تضمین جریان نفتی که در دو دهه بدل به مایه حیاتی امپراتوری شده بودند سازمان دادند.

رضا خان سردار سپه با کمک نظامیان بریتانیایی مامور تامین مقدمات اجرای قرار داد ۱۹۱۹ در درون لشگر قزاق همایونی پلکان ترقی را در نوردید و هزینه و فرماندهی کودتای سوم اسفند که وی را به سردار سپهی رساند نیز از جانب شرکت نفت انگلیس و ایران و ارگان های اطلاعاتی و نظامی این کشور تامین شده بود.

با این همه در سال های اولیه وزارت جنگ و نخست وزیری اش، منشاء خدمات فراوانی برای کشور شد و محبویت فراوان یافت. این اقبال عمومی تا آنجا رفت که نمایندگانی از افق های سیاسی گوناگون چون مصدق و سلیمان میرزای اسکندری هریک به نوعی در تفویض اختییارات فرماندهی کل قوا، سلب اختیارعزل وی از طرف شاه به وی کمک کردند.

رضا خان که ابتدا درصدد اعلام جمهوری بود با مخالفت روحانیونی چون حسن مدرس مواجه شد و به توصیه مراجع بزرگ شیعه مانند میرزای نائینی و عبدالکریم حائری یزدی و سید ابوالحس اصفهانی از استقرار نظام جمهوری در تنها مملکت شیعه آن هم پس از اشغال عتبات توسط بریتانیا و قیام شیعیان عراق علیه آن نگران بودند به خلع قاجاریه و تدارک سلطنت خویش متمایل شد.

نهم آبان ۱۳۰۴ در جلسه تاریخی مجلس پنجم که رای به طرح خلع قاجاریه از سلطنت داد، محمد مصدق با طرح مخالف بود و می گفت:"اینکه پادشاه رئیس الوزرا و حاکم و همه چیز است . . . ارتجاع و استبداد صرف است . . . ما می گوییم که سلاطین قاجاریه بد بودند، مخالف آزادی بودند، مرتجع بودند، خوب حالا آقای رئیس الوزرا پادشاه شد. اگر مسئول شد که ما سیر قهقرایی می کنیم. امروز مملکت ما بعد از بیست سال و این همه خونریزی ها می خواهد سیر قهقرایی بکند و مثل زنگبار بشود ؟ . . . اما اگر گفتیم که ایشان پادشاهند و مسئول نیستند، آن وقت خیانت به مملکت کرده ایم، برای اینکه ایشان در این مقامی که هستند موثر هستند و همه کار می توانند بکنند. در مملکت مشروطه رئیس الوزرا مهم است نه پادشاه. پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رای اعتماد مجلس، یک رئیس الوزرایی را به کار بگمارد . . . خوب اگر ما قائل شدیم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند، آن وقت در کار های مملکت هم دخالت کنند و همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد، شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند، بنده اگر سرم را ببرند و تکه تکه ام بکنند و آقا سید یعقوب هزار فحش به من بدهند زیر بار این حرفها نمی روم. . . آقای سید یعقوب! شما مشروطه طلب بودید، آزادیخواه بودید، بنده خودم شما را دیدم که بالای منبر می رفتید و مردم را دعوت به آزادی می کردید. حالا عقیده شما این است .... پس چرا خون شهدای آزادی را بی خود ریختید؟ چرا مردم را به کشتن دادید؟می خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم و مشروطه نمی خواستیم، آزادی نمی خواستیم. یک ملتی است جاهل و باید با چماق آدم شود! . . ."

در طرف موافق، علی اکبر داور که ایران نظام جدید قضایی خود را مر هون اصلاحات او است، در دفاع از طرح می گوید:"یک شاهی که به قول ایشان هم رئیس الوزرا باشد، هم وزیر جنگ، هم رئیس قوا واضح است که این فکر به ضرر مملکت تمام می شود و هیچ کس هم زیر بار چنین چیزی نمی رود. من تعجب می کنم که ایشان درجه فکر من و رفقای پارلمانی خود را چرا این قدر کوچک تصور کرده اند ؟" و نتیجه می گیرد:"همان شاه غیر مسئول عملا وجودش موثر خواهد بود. فرق بین یک شاهی که علاقه داشته باشد به مملکت و میل داشته باشد که مملکتش بزرگ و با عظمت باشد با یک شاه بی قید خیلی زیاد است. شاه ذیعلاقه به مملکت هر قدر هم که قانونا غیر مسئول باشد درعمل منتهی درجه اثر را خواهد داشت."

هنگام ادای این استدلال داور تصور نمی کرد که پس از یازده سال خدمت صادقانه به دنبال یک پرداخت ارزی ناچیز بانک مرکزی با اجازه و تصدیق وزیر دارایی، شاه غیر مسئول "پدر سوخته" خطابش می کند و او که به نزدیکانش می گفت:"کار ها که به اینجا رسید، آدم باید خودش را از بین ببرد." بالاخره دست به خود کشی خواهد زد.

با خلع قاجاریه راه برای تشکیل مجلس موسسانی باز شد که کنترل انتخاباتش در دست کارگزاران پهلوی بود. این مجلس که بیش از ۵۵ در صد نمایندگانش از رو حانیون بودند، اصل سی و ششم متمم قانون اساسی در باره سلطنت خاندان قاجار را به این شکل تغییر داد:"سلطنت مشروطه ایران از طرف ملت به وسیله مجلس موسسان به شخص اعلیحضرت شاهنشاه رضا شاه پهلوی تفویض شده و در اعقاب ذکور ایشان نسل بعد از نسل بر قرار خواهد بود."

افزایش در آمد های نفتی و وضعیت بین المللی و گسترش نیروهای نظامی چنان شاه همه کاره و غیر مسئول را غره کرد که مخبر السلطنه هدایت که با شش سال نخست وزیری رکورد طول عمر در خدمتش را شکست، در خاطرات خود بنویسد:"در دوره پهلوی هیچ کس اختیار نداشت. تمام امور می بایست به عرض برسد و آنچه فرمایش می رود عمل کنند."

افزایش روز افزون در آمد های نفتی و وضعیت بین المللی و متملقان درباری خوی استبدادی شهریاری را چنان پروار کردند که وقتی ذات اقدس تصمیم به ازدواج ولیعهدش با خواهر فاروق پادشاه مصر گرفت با به تصویب رساندن ماده واحده ای شرط مندرج در اصل سی و هفتم قانون اساسی در مورد ضرورت ایرانی الاصل بوده مادر شاه را کان لم یکن کرد.

وزیر دادگستری اش در هنگام تقدیم لایحه این ماده واحده به مجلس چنین گفت:"سرچشمه تمام نیکبختی های ما وجود شاهنشاه عظیم الشان ما است و البته خوشبختی اعضای معظم خاندان شاهنشاهی خصوصا وجود مبارک والاحضرت همایون ولایتعهد خوشبختی و سعادت همه است . . . "

البته این همه تملق گویی اگر در انتصاب وی به نخست وزیری بی تاثیر نبود، مانع نشد که زمانی که مغضوب ملوکانه شد این چنین بر کنار شود:" ساعت ۹ شب چهارم تیر ماه ۱۳۱۹ شاه به طور ناگهانی از خوابگاه خود خارج شد. افسر کشیک گارد را صدا کرد و دستور داد نخست وزیر را احضار کنند. نیم ساعت بعد متین دفتری در مقابل شاه حاضر و پس از چند تعظیم آماده شنیدن فرمایشات شد . نا گهان رضا شاه عصای خود را در هوا چرخاند و محکم به کتف راست متین دفتری کوبید و ضمن نثار فحش و ناسزا گفت پدر سوخته هی بگو خاطر مبارک آسوده باشد. ضربه دوم نیز بر شانه راست متین دفتری وارد شد. شاه فریاد کشید مختا ر را احضار کنید. چند دقیقه ای طول نکشید که مختار چون مجسمه بیروحی در مقابل شاه ایستاد. شاه خطاب به سرپاس مختار گفت این پدر سوخته را ببر زندان. دیگر نخست وزیر نیست . . ."

شاه همزمان با گسترش اعتراض ها، ایران را دی ماه 1357 برای آخرین بار ترک کرد

بدین ترتیب بود که ۱۵ ماه بعد بسیاری از مردم و به ویژه خدمتگذارانی که بدین ترتیب منزلت خود را پایمال شده دیده بودند،از غرش هواپیماهای نیرو های اشغالگر خارجی ناقوس آزادی شنیدند و تمام ساخته و پرداخته های ذات اقدس آن چنان در هم فرو ریخت.

بالاخره رضا شاه نیز در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی در گذشت و جسدش چند ماه بعد در قاهره به خاک سپرده شد تا چند سال بعد پس از استقرار فرزندش به ایران باز گردانده شود.

رضا شاه پهلوی از کودکی عمر را در قزاقخانه گذرانده بود و شگفت نبود که سیاست را تنها در تازیانه اقتدار ببیند و به دام استبدادی سهمگین گرفتار شود.

ولیعهد نوجوانش که به عنوان شاه جوانبخت بر تخت سلطنت جلوس می کرد، توسط ذکاءالملک فروغی آخرین نخست وزیر پدرش که اولین نخست وزیر وی نیز بود به مجلس پیام داد که "ملت ایران بدانند که من کاملا یک پادشاه قانونی هستم و تصمیم قطعی من بر این است که قانون اساسی دولت ومملکت و ملت ایران را کاملا رعایت کنم و محفوظ بدارم."

همان محمد مصدق نزدیک به بیست سال پس از سخنرانی خود در مجلس پنجم در مجلس چهاردهم گفت:" . . . بر فرض که با هواخواهان این رژیم موافقت کنید و بگوییم دیکتاتور به مملکت خدمت کرد، در مقابل آزادی که از ما سلب کرد چه برای ما کرد ؟ . . . دیکتاتور شبیه پدری است که اولاد خود را از محیط عمل و کار دور کند و پس از مرگ خود اولادی بی تجربه و بی عمل بگذارد . . . یا باید گفت که در جامعه افراد در حکم هیچ اند و باید آنها را یک نفر اداره کند، که این همان سلطنت استبدادی است. پس مجلس برای چه خواستند و قانون اساسی برای چه نوشتند ؟ اگر ناخدا یکی باشد هر وقت که ناخوش شود کشتی در خطر است وقتی که مرد کشتی به قعر دریا می رود ولی اگر ناخدا متعدد شد، ناخوشی و مرگ یک نفر در مسیر کشور موثر نیست."

ولیعهد آموزش دیده سویس نیز چنان به خلق وخوی استبدادی عادت کرد که به کمک خارجی علیه نخست وزیری که این چنین هشیارانه برای او و پدرش خیرخواهی کرده بود کودتا کند.

آنچه شاه هرگز بر دکتر مصدق نبخشید اجرای یک اصل ساده ناشی از نص و روح قانون اساسی مشروطه بود. اصل ساده تمام نظام های سلطنتی مشروطه جهان دائر بر اینکه "شاه باید سلطنت کند نه حکومت."
استبداد ملوکانه نخست وزیران دیگری را نیز که حد اقل استقلال رای و شخصیتی از خود داشتد به سختی تحمل می کرد.

شاه اصلاح طلب و مشتاق توسعه اقتصادی و زیر بنائی ایران نیز بود. اما «خدایگان، شاهنشاه آریا مهر» خود را از ملت خود تافته ای جدا بافته می دانست

در این زمینه از احمد قوام و رزم آرا و فضل الله زاهدی و علی امینی در چشم ملوکانه همه از یک قماش بودند. کار این قدرت مطلقه و نخوت ناشی از آن تا آنجا رفت که وقتی حسین علا وزیر دربار پس از حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ برای ریشه یابی بحران و ارائه راه حل، جمعی از رجال قدیمی نظام پهلوی از جمله حاج آقا رضا رفیع، الله باشی شخص شاه و عبدالله انتظام و وارسته را به دربار دعوت کرد و خبر پیشنهاد خیرخواهی آنان را راپورتچی ها به گوش اعلیحضرت رساندند، در باره این صدیق ترین خدمتگزاران خاندان پهلوی گفت:"این رجال را باید در توالت انداخته سیفون را کشید."

ارتشبد فریدون جم در مورد سیستم فرماندهی درون ارتشی که به عنوان اتکا اصلی قدرتش بدان غره بود، می نویسد:"در ایران اعلیحضرت به اتکا قانون اساسی که ایشان را فرمانده کل قوای بری و بحری و بعدا هوایی معین کرده بود نیروهای مسلح را به کلی از حیطه اقتدار دولت و در نتیجه وزارت جنگ خارج کرده و مستقیما تابع و در اختیار خود می دانست. بر خلاف کلیه اصول و منطق دولت، وزیر جنگ در اداره نیرو های مسلح دخالتی نداشت و مجلس هم هیچ گاه توجهی به وظیفه حیاتی و نخستین خود یعنی پدافند و امنیت ملی نکرد و خود را از این مسئولیت مبرا می دانست ارتش شاهنشاهی عملا و واقعا ارتش شاه بود که خود فرمانده کل یا بزرگ ارتشتاران بود و فرماندهان نیروهای زمینی، هوایی و دریایی به طور مستقیم تابع و مرئوس شخص شاه بودند. ستاد بزرگ ارتشتاران همان طور که از نامش به طور روشن دیده می شود، "ستاد شاه" بود که برای کمک به وی به وجود آمده بود. رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران هیچ تابعیتی از وزیر جنگ نداشت، فرمانده نیروی زمینی همان طور که گفته شد تابع شخص شاه بود و فرمانده ژاندارمری هم که رسما در تبعیت وزارت کشور بود مستقیما و بدون واسطه به شخص شاه مربوط بود. علاوه بر نیروهای سه گانه، شاه گارد شاهنشاهی را در اختیار داشت. این نیرو هیچ تبعیتی از ستاد بزرگ ارتشتاران یا نیروی زمینی نداشت و کاملا مانند یک ارتش خصوصی عمل می کرد . رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، مقام رسمی بود و کسی که به ریاست آن گمارده می شد خود به خود تکالیف و وظائف بسیار مهمی در عهده اش گذارده می شد، اما اعلیحضرت برای این مقام هیچ اختیاری قائل نبود. رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران حق نداشت ماموریتی به فرماندهان نیروها بدهد و تقدمی معین بکند. فرماندهان نیروها نیز چنین حقی را برای رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران نمی شناختند. به عبارت دیگر رئیس ستاد ارتشتاران مسئول بود ولی اختیارات آن به شاه تعلق داشت، مسئول بی اختیار و اختیاردار غیر مسئول. این هم از معجزات تشکیلات ایران بوده است."

شاه در فرودگاه مهرآباد تهران؛ آخرین دقایق حضور او در ایران

بدین ترتیب بود که در نظام پهلوی، پدر و پسر لا اقل در زمینه سیاسی که در عرصه های تحول اجتماعی حرف آخر را می زند، در همان زمانی که نهاد های کهن حفظ و بازسازی نظام های سلطنتی زیر و رو می شدند، از نطفه بندی و گسترش هر نهاد جدید بیان قدرت در جامعه نو جلو گیری نمی کردند.

نهادهای نوخاسته مشرو طیت و دولت قانون نیز از درون تهی شدند و در روز حادثه سترون ماندند. در دوران پهلوی ها بیش از سه چهارم کسانی که در چرخه سرکوب جان باختند بنا بر مواد قانون مقدمین علیه امنیت داخلی کشور مصوب خرداد ۱۳۱۰ و ماده ۳۱۸ قانون دادرسی ارتش به اتهام "کوشش برای بر هم زدن اساس سلطنت و ترتیب توارث" به اعدام محکوم می شدند.

اما در این نظام چنان اساس سلطنت در شخص پادشاه خلاصه شده بود که ثبات و استقرار آن نیز قائم به شخص شاه شد و بدین ترتیب بر هم زنندگان اساس سلطنت خود در راس این سرا کمین گرفته بودند.
چه سخن بجایی از مرحوم مهدی بازرگان به جای ماند که در هفته های اول انقلاب گفت رهبر واقعی انقلاب اعلیحضرت بود و نه آیت الله خمینی و دیگر انقلابیون ضد سلطنتی.

نه! محمدرضا شاه بدخواه ایرانی که به عنوان ملک شخصی تملکش کرده بود، نبود. هرگز به نسبت سلاطین دیگری نیز که در تاریخ این سرزمین ترکتازی کرده اند مستبد تر و خونخوارتر نبود. اصلاح طلب و مشتاق توسعه اقتصادی و زیر بنایی ایران نیز بود. اما "خدایگان، شاهنشاه آریامهر" خود را از ملت خود تافته ای جدا بافته می دانست.

می توانست حتی از فراز دو هزار و پانصد سال تاریخ با کورش به گفت وگو بنشیند، اما جرات اعتماد کردن به ملتش و توانایی تعامل و گفت و گو با مردم را که تنها حق مشارکت در تعیین سرنوشت خود را می طلبیدند، نداشت.
و چنین شد که شاه جوان بخت شهریور ۱۳۲۰، گریان در حالی که حتی باز مانده کالبد مومیایی شده پدرش را در چمدان هایش داشت راهی تبعید شد.

homa-ir - المان - هامبورک
اقای احمد سلامتیان - نماینده دوره اول این رژیم خونخوار - از تو نماینده رژیمت. باید اینهمه مزخرفات دروغ و خیالپردازی سرهم کنی . خودت بیوگرافی ات به اندازه ای کثیف است که بارها علیرضا نوری زاده ماهیت ترا برملا کرده است . دوره اول مجلس - کدامین مردم رای دادند و تو که برخواسته و نماینده رژیمت. بودی و انتخاب شدی حرف از مردم میزنی - ایا دراین 31 سال حرف مردم پزیشی ارزش دشته است . تو یکی خفقان بگیر و حیاکن
جمعه 15 مرداد 1389

فرهاد V - ایران - تبریز
دوره دیکتاتوری تمام شدنیست ولی این وسط ما قربونی شدیم . V
جمعه 15 مرداد 1389

shahab46 - المان - هانور
من فقط میدونم شاه بخاطر وطن دوستی اش از ایران رفت.کی حاضر از پادشاهی دست بکشه.میتونست خیلی ها را بکشه.حتی تو ژاله و دانشگاه هم دستور شاه نبود چون بهش گفته بودن 48 ساعته ساکتش میکنیم گفت نه.مگه این کثافتها نمی کنند.کمی فکر کنیم
جمعه 15 مرداد 1389

bluestar - ایران - تهران
بزرگترین خیانت شاه به ملت ایران کودتای 28 مرداد بود که به کمک آمریکاییها و عناصر خودفروخته جبهه ملی مثل مکی و کاشانی انجام داد. این خیانت بسیار بزرگتر از از دست دادن بحرین بود. جرقه انقلاب 57 سال 1332 زده شد. به خاطر اینکه خانواده سلطنتی نمیخواستند مردم در انتخابات نقش داشته باشند. همیشه 90 درصد وکلای مجلس ملی با تقلب خاندان سلطنت روی کار می آمدند. از بعد از مرداد 1332 همه گروهها از شاه ناراضی بودند. اگر اسلامگرایان انقلاب نکرده بودند توده ای ها این کار را کرده بودند و اگر آنها هم اقبال چندانی بین مردم نداشتند ملی گرایان این کار را میکردند. بعد از کودتا شاه به شدت به آمریکاییها سرسپرده شده بود. خروج از ایران در 26 دی 1357 هیچ توجیهی جز اجرای فرمان آمریکاییها ندارد.
جمعه 15 مرداد 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
مقاله نسبتا درستی بود. شادروان مصدق بسیار درست اشاره کردن:دیکتاتور شبیه پدری است که اولاد خود را از محیط عمل و کار دور کند و پس از مرگ خود اولادی بی تجربه و بی عمل بگذارد ,اگر ناخدا یکی باشد هر وقت که ناخوش شود کشتی در خطر است وقتی که مرد کشتی به قعر دریا می رود ولی اگر ناخدا متعدد شد، ناخوشی و مرگ یک نفر در مسیر کشور موثر نیست. سال 57 وقتی شاه مریض شد دیدیم دکتر مصدق درست گفته بود! روزی که وزد بر من و تو باد مهرگان ان روز معین شود که مرد و نامرد کیست!
جمعه 15 مرداد 1389

iranazadiran - ایران - تهران
اگر در زمان شاه فقید فقط محدودیت برای گروههای سیاسی بود آنهم به خاطر . اقدامهای مسلحانه و ترورهای نافرجامشان و یا هل دادن ایران را به سوی شوروی و یا ارتجاع سیاه آخوندیسم. از بعد از شاه فقید که حتی برای رنگ لباس مردم و داخل زندگی شخصی و خصوصیشان محدودیت و رسم برده داری از سوی عده ای بیسواد مرتجع عقب افتاده رایج است. مردم نه اختیار جان نه مال و افکار و احساساتشان را دارند نه امنیت اقتصادی دارند و نه سیاسی و نه جانی. حال این از رده خارجهای تاریخ مصرف گذشته هنوز به تحلیل و تفسیرند. غلط بزرگی کردید و خودتان به آن گرفتارید دیگر چه می خواهید از جان این ملت. حماقت هم به اعتبار اسم انسان که یدک می کشید بالطبع باید حد و مرزی داشته باشد اما برای شما که بویی از فهم و معرفت انسانی نبرده اید بی نهایت است.
جمعه 15 مرداد 1389

omid norway - نروژ - ,اسلو
به هرحال مردم سیفون کشیدند شاه رفت پایین ,موقع فرار کردن هم ثروت ایران باخود برد الان هم پسرش با اون پولها 30 سال زندگی اشرافی داره,بحرین هم بخشید به عربها در کل مملکت به گند کشید
جمعه 15 مرداد 1389

bavar88 - هلند - لمستردام
بابا رفت تموم شد. حالا رضا شاه باشه یا بزمچه اش چه فرقی می کنه عرضه نداشتند. فعلا دور دور محمود جون است که همه سلاطین دنیا از دستش به ستوه اومدند. یک حرکت دیگه مونده که محمود اونها را مات کنه فعلا سران دنیا کیش هستند و دارن دبه می کنند. سلامتی محمود.
جمعه 15 مرداد 1389

afghn boy - دانمارک - ویبورگ
من اصالتا افغان هستم 25 سال دارم. پدرم و فرزندانش همه متولد ایران هستیم.شاه را میپرستم و اندازه تمام وطن مادری ام اورادوست دارم وستایش میکنم.48 سال پیش پدربررگم در سفر اخرش به کربلا در ایران ساکن شد وبعد از مدتی دولت شاهنشاهی بنام انسانیت وبا درک اینکه جو خفقان اوری در انزمان بر مردم شیعه در افغانستان حاکم بود به پدربزرگم تابعیت ایرانی اعطاکرد.اما 2 سال بعد از انقلاب این تابعیت به دلایل واهی ودر حالیکه جزیی از جامعه ایران بودیم از ما سلب شد وجای ان به ما کارتی دادند که تا سالها از کمترین حق انسانی با ان در ایران برخوردار نبودیم.با ارزوی طول عمر وشادکامی برای ولیعهد و خانواده سلطنتی وارامش ابدی برای شاهنشاه ایران.
جمعه 15 مرداد 1389

vaghe bin - ایران - تهران
homa-ir - المان - هامبورک...با عرض درود و احترام خدمت شما بزرگوار...کاملا با شما هم عقیده ام. اشخاصی مانند سلامتیانها اصلا قابل انتقاد هم نیستند..
جمعه 15 مرداد 1389

iraneslam89 - کلمبیا - کلمبیا
شاه همزمان با گسترش اعتراض ها، ایران را دی ماه 1357 برای آخرین بار از ایران فرار کرد البته با کلی اموال یک مشت مردم بدبخت ایران
جمعه 15 مرداد 1389

برگشته - بحرین - محرق
سلطنت مطلقه و هر حکومت مطلقه اى نتیجه اش دیکتاتورى و استبداد است.
جمعه 15 مرداد 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
homa-ir - المان - هامبورک. هما جون عزیزم مطلب شما در مورد فرانسه و رفتارشان و سیاستشان خواندم به ان مطلب اضافه کنم مصاحبه ژاگ شیراک که در پاسخ به سئوال خبرنگار که پرسید شما می دانستید که ماهیت برنامه اتمی صدام نظامی است? گفت بله هدف از ابتدا ضربه اتمی به ایران بود و ما تکنولوژی اتمی نظامی به عراق دادیم که در جنگ احتمالی با ایران در مقابل ارتش شاه بتواند ضربه کارئ را بزند. این در حالیست که برنامه اتمئ شاه کاملا غیر نظامی بود. دکتر شاپور بختیار و دسیسه ترور او بر ما روشن است. مشگل از فرانسه نیست کشور ها دوست کسی نیستن. شناختن جهان به روش دوست و دشمن روش درستی نیست. شناخت جغرافیای سیاسی و عوامل ان بسیار مهم است!
جمعه 15 مرداد 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
چون جوابی برای حرکت نابخردانه ی 57 نیست تنها راه میماند اگراندیسمان نواقص زمان قبل در حد نجومی برای توجیه فرش قرمز انقلابیون برای خمینی رهبر محبوب -تروریستها -قاتلان- دزدان سر گردنه-- بیماران جنسی// روابط با کودک شیرخواره در کتاب خمینی//.. ننگ و نفرت بر ملایان ریزو درشتش.
جمعه 15 مرداد 1389

زیتون بهبهان - ایران - بهبهان
afghn boy-دانمارک/آقای عزیزچراوقتی مطلبی ازشاه نگون بخت چاپ میشه تو و خانواده ات اورامیپرستید.پاچه خواری هم حدی داره.اون ممه رالولو برد.
جمعه 15 مرداد 1389

زیتون بهبهان - ایران - بهبهان
afghn boy-دانمارک/اگه فکرمیکنی یه باردیگه شاهنشاهی توی ایران برقرار میشه وتو میتونی شناسنامه ایرانی بگیری ازخیالات محاله.دانمارک رابگیر و...
جمعه 15 مرداد 1389

زیتون بهبهان - ایران - بهبهان
afghn boy-دانمارک/البته من وشماباید متاسف باشیم که یه شاه بیعرضه دیگه افغانستان را ازدست داد.وگرنه الان باهم .شیره.تریاک.حشیش.لول لول
جمعه 15 مرداد 1389

raha1984 - المان - هامبورگ
زیتون بهبهان چون که دلش میخواد تو پاچه خواری یک مشت عوضی امثال .. رو میکنی و گفته های اون مردکه بی سواد خر احمقی نژاد رو بلغور میکنی ممه رو لو لو برد! روانی بدبخت فلک زده اینقدر که کوچک و ناچیزی که اندازه و حد و حسابی توش نیست
جمعه 15 مرداد 1389

afghn boy - دانمارک - ویبورگ
شناسنامه هر جای اروپا بری میدن ااا مهم انسانیت است که بی خردان از ان بی بهره اند. سپاس
جمعه 15 مرداد 1389

hafeze shirazi - ایران - تهران
درور بر شرف رضا شاه و محمد رضا شاه و حتما" رضا شاه دوم. و مرگ بر وطن فروشان و خائنین و دروغگویان که همه وابسته جمهوری اسلامی هستند
جمعه 15 مرداد 1389

Mehrdadpars - آلمان - دوسلدورف
afghn boy - دانمارک - ویبورگ. دوست عزیز واقعا که باید تبریک گفت به سطح درک و فهم شما و همچنین با این سن کم به این تجربه و تحلیلی که کردی . واقعا که باید افتخار کرد که برادر افغانی ما چنین احساسی نسبت به مملکت ایران و از جمله افتخارات ملی ایران دارد ، و در همین جا باید شرم داشت از اینکه ایرانیانی بی هویت و جیره خور مشتی ملای آدمکش که چنین وقیحانه اقرار میکنند که به نابودی ایران کمر بسته اند و به آن افتخار میکنند . دوست عزیزم سلامت و شاد و پیروز باشی .
جمعه 15 مرداد 1389

mssiniur - belarus - بلاروس - مینسک
""شاه"" هر کس که بود خوب یا بد سفید یا سیاه اما وطن پرست و ضد عرب بود در زمان ایشان امنیت بیشتری در ایران حاکم بود جان و مال و ناوموس مردم در امان بود وایران و ایرانی ارزش ومنزلتی در دنیا داشت ایران در مجامع بین المللی "تروریست" خطاب نمیشد ! و به ادبیات دیپلماتیک اشنایی داشت ...اما اکنون ... از دست بوس به پا بوس رسیده ایم خاکم به سر کنند طرقی معکس نموده ایم
جمعه 15 مرداد 1389

vaghe bin - ایران - تهران
afghn boy - دانمارک - ویبورگ...درود به شرف و غیرت و معرفت شما .حداقل خوبی را با سپاس جواب میدهید...خیلی از مغز کل های این سایت که فقط یاد گرفتند زبانشان را تکان بدهند..ایکاش خجالت بکشند.هر چند کار از بنیانشان خرابه...
جمعه 15 مرداد 1389

MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
به قول خانم پروین اعتصامی:بینداین منزل وعبرت گیرد/هرکه راچشم حقیقت ببین است.
جمعه 15 مرداد 1389

MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
افغان بوی عزیز!شغل جدمرحوم چه بود?به ارباب انگلیس ربطی نداشت?شما ایرانی وایران دوستی?!جان به قربانت!اما دشمن ایران ونوکر غرب دوستی(اونهم به دلیل مسائل ومنافع شخصی وخانوادگی)با ایراندوستی در تضاده.
جمعه 15 مرداد 1389

MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
عاقبت نوکری بیگانگان!چه ممد علی لات !چه رضا خرکچی کم سواد!چه ممد رضا گ....به گ....!
جمعه 15 مرداد 1389

MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
واما به یادقهرمانان ملی"مصدق"-"فاطمی":آنانکه محیط فضل وآداب شدند/درجمع کمال شمع اصحاب شدند/ره زین شب تاریک نبردند برون/گفتند فسانه ای ودر خواب شدند.
جمعه 15 مرداد 1389

parichehr.iran - هند - دهلی
زیتون بهبهان - ایران - بهبهان ..با شما موافقم..نظام شاهنشاهی دیگه در ایران برقرار نمیشه ولی خوب صد در صد جمهوری کثیف و ضد بشری اسلامی هم زیاد ماندگار نخواهد بود
جمعه 15 مرداد 1389

ben 15 munich - المان - مونیخ
تنها اشتباه بزرگی که این دولت مرد کرد این بود که قبل از رفتن چندتا از این اخوندای کثیف ودارو دستشان نکشت ولی ایشان بر خلاف این عرب زادها یک ایرانی اصل بود حتما لیاقت مون انزمان همین بود که حالا هستش روحش شاد.
جمعه 15 مرداد 1389

surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
مقاله جالبی بود. از اینکه شاه فقید خیلی دیر دست به اصلاحات سیاسی زد متاسفم. ایکاش بجای چاپلوسان و کاسه لیسان که همیشه در حکومتهای ایران جایگاه محکمی دارند کمی با دوستان و منتقدان دلسوز همراهی میکرد. دوستانی که به گروههای مخالف شاه که دست به اسلحه بردند انتقاد میکنند باید یادآوری کنم که اگر فضای سیاسی ایران کمی آزادتر بود هیچگاه مبارزه مسلحانه رشد نمیکرد. زمانیکه شاه فقید از شنیدن صدای ملت سخن گفت و قول اصلاحات داد میبایست در ایران میماند و از این اصلاحات مورد نظر به هر قیمتی دفاع میکرد. متاسفانه ایشان بجای مقاومت در برابر دسیسه غربیها از ایران رفت و ملت فریب خورده را تنها گذاشت. شاد باشید. پاینده ایران
جمعه 15 مرداد 1389

قازقلنگ - ایران - تهران
اخه چطور میتونست به ملت خودش که یه مشت بیسواد بودند و باسواداش هم فاجعه 57 رو بوجود اوردند اعتماد بکنه و امور سیاسی رو به اونها بسپره؟ به به مزذورای رژیم تو بخش پهلوی ها خوب فعالند. امید از نروژ حضور خود تو تو نروژ محصول همین ....و تورو پرتاب کرده اونجا. این چه طرز صحبت کردنه ..بی ادب
جمعه 15 مرداد 1389

برگشته - بحرین - محرق
اکثر شاهان ایران زمینهایى از تن ایران زمین کندن و به دیگران بخشیدند و آبروى ایران را بردند از شکست در مقابل اسکندر مقدونى بگیرید تا معاهده ترکمنچاى و بخشیدن بحرین !! ننگ بر شاهانى که فقط نام ایرانى به یدک میکشیدند . تاریخ ریشه ى هر قومی هست اما نباید بر روى ستمهایى که روا داشتند سرپوش بگذاریم صرف این که ایرانى هستند!!
شنبه 16 مرداد 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - .پاریس
afghn boy - دانمارک - ویبورگ. درود به شرفت در مقابل بی وطنان دشمن ایران.من تو را هم میهن خود می دانم حتی اگر همزبانم نبودی تا رجاله هائی که خون می نو شند و سر ذر اخور بیگانه دارند.
شنبه 16 مرداد 1389

porharfi - هلند - آرنم
afghn boy-دانمارک-ویبورگ: احساس ات را خوب درک میکنم..چون دندون پزشکم. که :کُرد و بزرگ شده اصفهان است ..میگه: " دلم طاقت نمیاره که زود زود به دیدن. ایران ام نروم...
شنبه 16 مرداد 1389

porharfi - هلند - آرنم
afghn boy-دانمارک-ویبورگ: احساس ات را خوب درک میکنم..چون دندون پزشکم. که :کُرد و بزرگ شده اصفهان است ..میگه: " دلم طاقت نمیاره که زود زود به دیدن. ایران ام نروم...
شنبه 16 مرداد 1389

pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان --- اگر شما شاعری ، من بچه شیرم.
شنبه 16 مرداد 1389

xixix - انگلیس - منچستر
آنچه که در مقالۀ بالا عنوان شده تمامی شرح ماجرا نیست. قسمت های مهمی از تاریخ معاصر ایران که بر علت یابی برخی رویکردهای سلطنت پادشاهان پهلوی قضاوتی منصفانه تر بدست میدهد در ابهام مانده و گویا منتقد از روی عمد ابهام را ابهام رها میکند و متمجد (تمجید گر) نیز بی توجه بر زوایای ابهام، تنها به کشف نکات جدید و جالب توجه بسنده میکند. زوایای پنهان تاریخ معاصر ما :
شنبه 16 مرداد 1389

آنتی اسلام - ایران - اهواز
1) ضمن اینکه بنظر من مقالهء بدی نبود و میتونه یک نقد و برسی دوران سلطنت باشه؛ اما نیازی به این مقاله در این وضعیت نبود و نیست. نمیخوام کارهای نادرست دوران پهلوی رو توجیه کنم؛ اما این حرفها نه تنها دردی از ما دوا نمیکنه، بلکه یک جورهایی هم نمک روی زخم ملت می پاشه. اگر آقای "احمد سلامتیان" نوشته های من رو میخوند دوست داشتم بعد از این همه تاریخ نگاری و مطالعه ای که داشتند به این سوال سادهء من که سوال میلیونها ایران است جواب بده: " الان چند چندیم؟!" بله آقای سلامتیان الان چکاره ایم؟! پهلوی یه خوبی هایی داشت و یه بدی هایی، بدی هاش اینها بود که شما گفتین.
شنبه 16 مرداد 1389

آنتی اسلام - ایران - اهواز
2) من هم تصدیق میکنم. اما شما توی این 30 سال چه کردین؟! آیا شما فقط 1 کار خوب ( تاکید میکنم فقط یک کار) برای این ملت و مملکت انجام دادید؟ برای ما نیازی نیست که مطالعهء تاریخی داشته باشیم که ببینیم شما ( جمهوری اسلامی) چه بلایی سر ملت ایرن و مملکت عزیزمان آوردید؛ همه داریم میبینیم که چه آمار و ارقام نجومی نصیب ملت کردید ( بیشتر اعتیاد مواد مخدر در دنیا - بیشتر تصادف جاده ای در دنیا - بیشتر سقوط هواپیما در دنیا- بیشترین اعدامها در دنیا- بیشترین طلاق در دنیا- جزء آمار ورشتسته ترین کشورهای دنیا- بی اعتبار ترین پاسپورت دنیا و... ابله ترین طرفداران در دنیا یه هالویی مثل همین؛ ماست بهبهان - ایران - بهبهان)
شنبه 16 مرداد 1389

iranazadiran - ایران - تهران
afghn boy - دوست گرامی یک هزارم شیعه دوستی و منسلمانی و ایراندوستی شاه فقید را این حکومت توده ای از خدا بیخبر ندارند. هر چه در زمان او ایرانی شیعیان محترم و بزرگ شمرده میشدند و شاه فقید به عنوان یک سردمدار شیعه از کشور با فرهنگ و تمدنی چون ایران می درخشید و همه کشورها ی بخیل به او و مردم و ایران حسد می ورزیدند. در حکومت این والیان سفاهت و قساوت ایرانی و شیعه از اعتبار افتاد و لقب تروریست گرفت و مسلمانی به نام امثال بن لادن و طالبان و حسن خرس الله و حکومت ولایت شیطانی فقیهان فریب خورده کینه توز دنیاپرست و قلابی شناخته شد. شما . ایران دوستی را از MIRZADEH E ESHGHI - بیاموز که یک ایرانی خالص است و همه کارهایش هم سو با ملت زجر کشیده ایران و طرفدار سرسخت جاهلترین و عقده ای ترین فرد میمون نژاد. امثال شما انسانهای قدر دان و باشعور برای ما دلگرمیست.
شنبه 16 مرداد 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان . مزدور تمام ناسزائی که به شاه گفتی نثار ...رژیمت..بینوا.زن همین دکتر فاطمی در تمام جلسه های مزدوران رژیم در لندن مجیز گوی خامنه ای و عنتری نژاد است می دانستی یا کوچه ی علی چپ?????????????
شنبه 16 مرداد 1389

homa-ir - المان - ّهامبورک
vagh bin- ایران - تهران. یار مهربان و نازنینم - قبل ازاینکه به این سایت بیام - کامنتی برای شما در سایت * احمدی نژاد- انگلیس جزیره کوچکی ....* گذاشتم - خیلی خوشحالم که بعداز انهمه غیبت کامنتی ونامی که سایت را روشن کردی می. بینم . دوستدار همیشگی ات هما
شنبه 16 مرداد 1389

homa-ir - المان - هامبورک
afghn boy- دانمارک - ویبورک. درود بر شرف و معرفت انسانی ات - خوب میدانی در زمان شاه فقید کوچکترین بی احترامی به افغانها نشد. وحتی بیشترین پناهنده درایران افغانها بودند . من درهامبورگ دوسه خانواده افغانی دوست هستم . که شوهر پروین افغانی یک ایرانی است که درایران زمان شاه فقید ازدواج کردند. و سه فرزند دارند و دوپسرش دردانشگاه و یک دختر 23 ساله زیبا که مثل مانکنها میماند و خانه شخصی مدرنی دارند و دوستم پروین پدرش سفیر افغانستان در ایران بوده و خودش درایران بزرگ شده و میگفت با چه بدبختی واز دست دادن زندگی اش درایران به المان فرار کرده است . و مثل شما همیشه یاد زمان قدیم و تعریف و تمجید از زمان شاه فقید میکند. باسپاس از. حسن نیت صادقانه شما
شنبه 16 مرداد 1389

homa-ir - المان - هامبورک
زیتون بهبهان - ایران- بهبهان. مزدور - برای چی سه کامنت یک خطی با یک مفهوم و بانام یک کاربر میگذاری. این تجاوز به حق و حقوق دیگر کاربرها ست . هدف تو مشخص و روشن است. گاهی در اشپزخانه به گفته خودت هیکل درشت ورزشکاری با طشت داغ و . سیخ کباب اهانت و زورگوئی و تهدید میکنی- و ادعای قهرمان شنا کرد- اشپزخانه سکوی مدال و یا جای ضربه فنی نیست . جای گاز و کارد چنگال و. قابلمه است . ماموریت تو در اشپزخانه تمام شد. چون یاران اشپزخانه با پس. گردنی بیرونت انداختن . دراینجا هم چرا از روی نمیروی - چقدر دوستان ترا تحقیر بخاطر جفنگیات و چرت و پرت تو میکنند. ایا این رژیم انقدر شماها را اجیر کرده که شخصیت و غرور انسانی خودرا بفروشید و زیر پا له کنید . اخه تاکی ?
شنبه 16 مرداد 1389

afghn boy - دانمارک - ویبورگ
با تشکر از شما دوستان.مهم نیست بعضیها چه فکرمیکنند و چه مینویسند.مهم اینست چیزی که باید مینوشتم را نوشتم.
شنبه 16 مرداد 1389

mashady - انگلیس - منچستر
خدا نیامرزه اون شاه کثافت وطن فروشو
شنبه 16 مرداد 1389

naslesookhteh - ایران - تهران
afghn boy از پرت و پلاهای این زیتون ناراحت نشو. این مدلش همینطوریه. زیتونش محصول پیوند با حشیشه.
شنبه 16 مرداد 1389

MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
ارتمیس میزان سوادت وفهمت از تاریخ همینقدره که نمیدونی"شهید"فاطمی(وزیر کابینه مصدق)زنده نیست!
شنبه 16 مرداد 1389

MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
پهلوی 100.ال باندی.iq.اگه اشعاربالا از خودم بود وادعای شاعربودن داشتم درزمره مشاهیر بودم واسمم هم آوازه "پروین اعتصامی"و"مولانا" بود.ایIQ تراز آرتمیس که نمیدونه "شهید "فاطمی کیه.
شنبه 16 مرداد 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
MIRZADEH E ESHGHI - دوسلدورف - آلمان . گور بابای فاطمی و زن خل و چل اسلامی و رژیمیش که با وقاحت در نشست وحوش اسلامی در لندن مدافع حکومت است این مصدق و فاطمی هم خوب اسلحه ای برای امثال تو شده برای توجیه.ع..قلاب شکوهمند.
یکشنبه 17 مرداد 1389

nasle2000 - ایران - تهران
خدا رحمتش کند . یادش بخیر آن زمانها...
یکشنبه 17 مرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.