کامبیز روشن روان
میهمان این هفته برنامه پیک فرهنگ کامبیز روشنروان بود و گرچه در آغاز، تعطیلی یکساله ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی انگیزه این گفتوگو شد، وقتی آشکار شد که کامبیز روشنروان یک سالی است در خارج از ایران کارهای خود را ارائه داده و اکنون هم در دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا مشغول تدریس است، او پذیرفت پرسشهایی را درباره آموزش موسیقی در ایران و گامهای مؤثر ولازم برای شناختهتر شدن موسیقی ارکسترال ایران در خارج از ایران پاسخ گوید.
کامبیز روشنروان فوقلیسانس آهنگسازی از دانشگاه جنوب کالیفرنیا و دکترای این رشته از دانشگاه آمریکایی هاوایی، دارای درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد و برنده بیش از ۲۰ جایزه، لوح افتخار و تقدیرنامه است.
دود عود با صدای محمد شجریان، ساقینامه با صدای شهرام ناظری، نهانخانه دل و آئینه در آئینه با صدای بیژن بیژنی و فلکالافلاک از جمله آثار کامبیز روشنروان است. وی همچنین مدیریت خانه موسیقی ایران و عضویت در شورای عالی آن و عضویت هیئت علمی دانشگاه صداو سیما را در کارنامه خود دارد.
آقای روشنروان، وضعیت موسیقی ارکسترال در ایران چگونه است؟ اخیراً دوستاران موسیقی و فرهنگ نگرانیشان را از اینکه ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی برای یک سال بدون هیچ توضیحی تعطیل شده، پنهان نکردند.
کامبیز روشنروان: موسیقی ارکسترال در ایران سابقهای حدود ۷۵ سال دارد. از زمانی که ارکستر سنفونیک تهران به وجود آمد. در کنار این ارکستر، ارکسترهای دیگری هم در زمانهای مختلف شکل گرفتند. چه در رادیو تلویزیون و چه در وزارت فرهنگ و هنر سابق و همینطور بعد از انقلاب هم این ارکسترها به شکلهای مختلف پیدا شدند و از زمانی که ارکستر موسیقی ملی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل گرفت، توجه زیادی به آن انجام شد و علاقهمندان زیادی این ارکستر پیدا کرد.
آهنگسازان متعددی جذب این ارکستر شدند و آثار متعددی ساخته شد و در تمام آن سالها هم شاهد بودیم که چه استقبال خوبی از ارکستر و آثاری که اجرا کرد در بین مردم به وجود آمد.
منتها ارکستر موسیقی ملی تنها ارکستری نیست در زمینه موسیقی ایران که فعال است. گروههای دیگری که تا نزدیک به صد نوازنده در خود دارد که اینها خود جوش به وجود آمدهاند و دارند فعالیتهای ارکستری میکنند و آثار موسیقی ایرانی را به شکلهای مختلف اجرا میکنند.
ولی به هر حال ارکستر موسیقی ملی چون یک ارکستر رسمی در کشور بود و تحت حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جنبه دیگری داشت و شکل رسمیتری داشت و مورد حمایت بود و کنسرتهای مرتب و برنامهریزی شدهای را در طول سال اجرا میکرد.
رهبر توانمندی هم مثل استاد فرهاد فخرالدینی هم ارکستر را رهبری میکردند که تعطیل شدن این ارکستر به اعتقاد من لطمه بزرگی زد. نه تنها به موسیقی ارکسترال در ایران بلکه برای معرفی موسیقی ملی ایرانی به مردم و آن موسیقی که در طول سالهای حضور ارکستر ملی نشان داد که مردم چقدر علاقهمندند به این نوع موسیقی.
موسیقی که از دل فرهنگ ایرانی بر میآید و مخاطبان زیادی را هم به خودش جذب میکند که امیدوارم هرچه زودتر این ارکستر راهاندازی شود و موفق باشیم مجدداً استاد فخرالدینی را در مقابل این ارکستر روی صحنه ببینیم.
وضعیت آموزش موسیقی در شرایط فعلی در ایران چطور است؟ بدون اینکه بخواهم با تدریس در دانشگاه بریتیش کلمبیا کنم. در این پنج ساله تحولات این زمینه چگونه بوده، به ویژه بعد از ابراز نظر رهبری جمهوری اسلامی ایران در انتقاد از مصطفی معین، وزیر آموزش عالی دولت محمد خاتمی در زمینه آموزش و رواج موسیقی در دانشگاههای ایران؟
اصولاً موسیقی اگر به عنوان علم بخواهیم نگاه کنیم یکی از علوم بسیار پیشرفته زمان ماست. به طوری که امروزه در بسیاری از دانشگاهها در گوشه کنار دنیا خصوصاً در کشور آمریکا میبینید که در ۱۱۰ تا ۱۲۰ رشته در موسیقی دکترا ارائه میشود.
بنابراین یکی از پیشرفتهترین علوم زمانه ماست و دانشگاهی که به عنوان دانشگاه مادر در کشور ما شناخته میشود و اصولاً دانشگاههایی که میخواهند در سطح بینالمللی و خیلی علمی فعالیت کنند، موسیقی یکی از رشتههایی است که معمولاً به آن توجه دارند به خاطر گستردگی بسیار زیادش و اینکه یکی از علوم بسیار پیشرفته زمان ماست و اگر کسانی که به عنوان موسیقیدان بخواهند در جامعه ای فعالیت حرفهای داشته باشند و باعث پیشرفت موسیقی در سرزمینشان بشوند، طبیعتاً بایستی که مدارج دانشگاهی را طی کنند یا در کشورهای اروپایی آکادمیهای بسیار پیشرفته موسیقی را بگذرانند و سالیان سال در این زمینه تحصیل کنند.
این است که از زمانی که رشته موسیقی در دانشگاههای ایران هم بازگشایی شد مجدداً، میبینیم که استقبال جوانها از رشته موسیقی بسیار خوب بوده است. اساتید خوبی جذب دانشگاهها شدهاند و همان دروس تخصصی که در گوشه و کنار دنیا در دانشگاهها تدریس میشود، در دانشگاههای ایران هم تدریس میشود.
ضمن اینکه موسیقی ایرانی به عنوان یکی از رشتههای اصلی در تمام دانشکدههای موسیقی حضور دارد و موسیقی ایرانی به شکلی علمی و درست و با نیت اینکه هنرمندان ارزشمند و باسواد و دانش کافی در این زمینه تربیت شوند، در دانشگاهها آموزش میبینند، تحصیل میکنند و مدارج مختلف را طی میکنند.
من تصور میکنم که دانشجویان رشته موسیقی در دانشگاههای مختلف ایران روز به روز دارند به سمت تعالی پیش میروند، کیفیت کارشان بالا میرود، اساتید خوبی عضو دانشگاهها شدهاند. به همین خاطر هم است که میتوانیم امیدوار باشیم به آینده درخشانی که برای نسل آینده موسیقی کشور میتوان متصور شد.
یک مقدار نگاهها شاید به روز شده است. اساتیدی هم که تدریس میکنند سعی میکنند با پیشرفتهای تخصصی رشته موسیقی هماهنگ کنند و آخرین مطالب را به دانشجویان آموزش بدهند.
آقای روشن روان، کاری را در دست تهیه دارید؟ مشخصات و اسمش چیست؟
کاری که تمام شد و به اجرا هم درآمد، یک اثری بود برای گروه خوانندگان جمعی، گروه کر، بر اساس اشعار حکیم عمر خیام. که توسط گروه Netherland Chamber Group اجرا شد. میشود گفت یکی از بهترین گروههای کر در اروپاست.
در تابستان گذشته در آمستردام سه اجرا داشت. علاوه بر آن یکی دیگر از کارهای من ماه ژانویه گذشته در شهر ونکوور و توسط ارکستر سنفونیک ونکوور به همراه یک گروه سازهای سنتی ایرانی به اجرا درآمد و الان هم در حال حاضر مشغول نوشتن یک قطعه ارکسترال دیگر هستم که هر وقت تمام خبرش را میتوانم بدهم که دقیقاً چیست و اسمش چه خواهد بود.
آهنگسازی در خارج از ایران موجب بروز تفاوتهایی در کارهای تازهتان شده، وقتی مقایسه میکنید با کارهای قبلی؟ مثلاً این کارها بیشتر شبیه فلکالافلاک است که در سال ۱۳۷۷ ساختید یا شبیه نهانخانه دل؟
وقتی ما برای گروههای موسیقی خارج از ایران موسیقی مینویسیم، طبیعتاً با توجه به تواناییهای تکنیکی آنها موسیقی را طراحی میکنیم. بنابراین ممکن است به لحاظ تکنیکی تفاوتهایی داشته باشد با آنچه که در ایران مینویسیم. چون ارکسترهایی که در خارج ایران وجود دارند، به لحاظ تکنیکی تواناهای اجرایی یک مقداری بهتر از گروههایی هستند که در ایران هستند. بنابراین دست ما بازتر است برای نوشتنش.
ولی آنچه مهم است این است که آثاری که تا به امروز من ساختهام، چه در ایران و چه در خارج از ایران، تماماً رنگ و بوی موسیقی ملی ایران را دارد و هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم که از آن فضای موسیقی ایرانی خارج شوم به دلیل اینکه دارم برای یک گروه خارجی موسیقی میسازم، از فضای موسیقی ایرانی دور شوم.
چرا که یکی از اهداف من در آهنگسازی این است که فرهنگ موسیقی ایرانی و موسیقی سرزمین خودمان را به مردم کشورهای دیگر بشناسانیم. بنابراین تغییر ماهوی در نوع موسیقی من به وجود نمیآید ولی به لحاظ تکنیکی ممکن است که تغییراتی در آن انجام شود.
استقبال خارجیها از این نوع موسیقی چطور بوده؟
چند تا اجرایی که در این یک سال گذشته در اروپا و کانادا شاهدش بودم، استقبال فوقالعاده خوبی است. چراکه موسیقی ملی ایران میتوانم بگویم که برای مردم اروپا و آمریکای شمالی ناشناخته است و در سالهایی که من یادم میآید کمتر تلاشی شد برای اینکه این موسیقی به دنیا معرفی شود.
هرچند موسیقی سنتی ما در گوشه و کنار جهان اجرا میشود. ولی بازهم آن موسیقی سنتی چون به شکل سیستماتیک مورد حمایت جدی قرار نمیگیرد و به شکلی خیلی اساسی و برنامهریزی شده در سطح جهان اجرا نمیشود، موسیقی ایرانی سنتی ما هم میتوانم بگویم تا حدی شناخته شده است ولی نه به آن حدی که حقش است و باید.
ولی در مقابلش در موسیقی ملی ما یا موسیقی ارکسترال ما میتوانم بگویم شناختی از این موسیقی در دنیا وجود ندارد و اگر اثری از یک آهنگساز ایرانی میشنوند، برای مردم خیلی عجیب است که در ایران آهنگسازانی هستند که موسیقی این چنینی مینویسند و ارکسترهایی هستند که آن موسیقیها را اجرا میکنند، برایشان خیلی عجیب است و تازه. برای همین استقبال خوبی از این نوع موسیقیها میکنند.
دهها تن از کسانی که در این زمینه در ایران کار کردهاند، موسیقی ارکسترال، الان در خارج هستند. چند تایشان هم رهبر ارکستر هستند. در چه صورت موسیقی ارکسترال ایران از اینکه هست شناختهشدهتر خواهد شد؟ چین و ژاپن که کشورهای آسیایی هستند، موسیقی های ارکسترال شناخته شده یا شناخته شدهتر از ایران دارند در جهان.
به نظر من یکی از وظایف بسیار مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفتر موسیقی در این وزارتخانه است. آنها میبایستی برنامه مدونی را داشته باشند برای معرفی موسیقی و موسیقیدانان ایرانی در جهان. تا آنجا که من یادم میآید، با مدیران مختلف دفتر موسیقی در سالهای گذشته بارها و بارها من خودم صحبت داشتم در جلسات مختلف مطرح کردیم که برای معرفی موسیقی و موسیقیدانان ایرانی میبایستی کار جدی و سیستماتیک انجام شود.
موسیقی ایران میبایستی در جشنوارههای موسیقی در سراسر جهان حضور جدی داشته باشد. موسیقی ایران و آهنگسازها و آثارش میبایستی در سطح جهان معرفی شود. از طریق چاپ و انتشار این آثار. که متأسفانه این آثار نه چاپ میشوند و نه منتشر میشوند در جایی در دنیا.
در خود ایران هم بخواهید آثار آهنگسازان ایرانی را پیدا کنید، عملاً وجود ندارد. اینها چاپ نمیشوند. میتوانم بگویم محلی از اعراب ندارند. این یکی از مهمترین وظایفی است که میبایستی دفتر موسیقی وزارت ارشاد اسلامی رویش برنامهریزی کند.
اگر اینکه میخواهد موسیقی و موسیقیدانان ایرانی را در سطح جهان معرفی کند و موسیقی ما هم که واقعاً به نظر من میتواند جای وسیعی را در سطح جهانی داشته باشد و به عنوان یکی از موسیقیهایی که حرف زیادی برای گفتن دارد در دنیا مطرح شود، برنامهریزی کنند.
سرمایهگذاری لازم رویش انجام شود و موسیقی ایرانی مثل همه موسیقیهای دیگر دنیا از یک طرف مورد حمایت دولتی قرار گیرد و از طرف دیگر در سطح بینالمللی با حمایتهای لازم معرفی شود و عرضه شود. این راهش است.