افسردگی هم، زنانه و مردانه دارد
افسردگی را به خاطر شیوع زیادش گاهی سرماخوردگی روان نامیده اند، اما افسردگی دست کم از دو جنبه ی مهم با سرماخوردگی متفاوت است. افسردگی بدون درمان پس از یک هفته برطرف نمی شود و همچنین مردان و زنان را به یک میزان و به یک شیوه مبتلا نمی کند. گر چه معمولا توجه ها به علل و عواقب میزان بالاتر افسردگی در زنان معطوف بوده است، این عارضه مشکلات خاصی را هم برای مردان ایجاد می کند.
بررسی دو قلو ها و کودکان به فرزندی پذیرفته شده نشان می دهد که افسردگی به طور یکسان در هر دو جنس به ارث می رسد. یک مرد افسرده و یک زن افسرده به میزان یکسان احتمال دارد که پدر یا مادری افسرده داشته باشند.
اما بررسی های اخیر بیانگر چند تفاوت میان زنان و مردان از لحاظ عوامل خطرساز برای افسردگی است. در مردان و نه در زنان، خطر ژنتیکی ابتلا به افسردگی با خطر ژنتیکی ابتلا به اضطراب و اختلالات کرداری همراهی دارد. اعتماد به نفس پایین و از دست دادن پدر یا مادر در دوران کودکی نیز با افسردگی مردان بیشتر مرتبط است تا افسردگی زنان.
افسردگی، تقصیر هورمون ها است؟
مهم ترین شاهد در مورد علت تفاوت شیوع افسردگی در مردان و زنان این است که زنان تنها در سال های باروری شان، یعنی از دوران بلوغ تا یائسگی نسبت به مردان بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند.
سوال این است که این شاهد را چگونه تفسیر کنیم؟ مظنون آشکار، هورمون های جنسی زنانه است.
یک نظریه این است که زنان به این خاطر بیشتر در معرض افسردگی هستند که در بدن آن ها میان هورمون های استرس و هورمون های جنسی تداخل هایی مشکل آفرین ایجاد می شود. در شخصی که تحت استرس است، استروژن باعث ایجاد افسردگی و اضطراب می شود و تستوسترون عمل عکس را انجام می دهد. شاید به همین علت باشد که مردان ظاهرا از لحاظ جسمی نسبت به زنان کمتر دستخوش عواطف می شوند. برخی از پژوهش ها نشان داده اند در صورتی که تنها علایمی مانند غمگینی، نومیدی و احساس گناه به حساب آید، میزان افسردگی در میان زنان و مردان مشابه می شود. این تفاوت ناشی از زیادی علایم جسمی افسردگی مانند خستگی، تشویش، بی خوابی یا پُرخوابی و بی اشتهایی یا پُرخوری در زنان است.
به غیر از عوامل هورمونی، تاثیرات فرهنگی و تقاضاهای اجتماعی هم در این تفاوت شیوع افسردگی بین زن و مرد نقش دارند. وظیفه مراقبت از فرزندان و خطرات عاطفی مربوط به آن عمدتا به دوش زنان می افتد. در نوجوانی، دختران شروع به نشان دادن اعتماد به نفس کمتر و احساس گناه بیشتر نسبت به پسران می کنند. برخی از دانشمندان اعتقاد دارند که میزان افسردگی در زنان با تغییر مقام اجتماعی آن ها تغییر می کند. بررسی در برخی از گروه های اجتماعی که برابری زن و مرد در آن ها ایجاد شده است، مثلا دانشجوبان کالج از طبقه اجتماعی مشابه که در خوابگاهی مشابهی زندگی می کردند، تفاوتی را در میزان افسردگی زنان و مردان نشان نداد.
پیامدهای افسردگی در مردان
میزان نسبی پایین تر افسردگی مردان ممکن است یک خطای تشخیصی باشد. اغلب گفته می شود که مردان دوست ندارند حتی نزد خودشان قبول کنند که افسرده هستند. آن ها ممکن است احساس کنند که نشان دادن احساس نومیدی یا تردید نسبت به خود، نشان ضعف است یا با مردانگی آن ها تناقض دارد. آن ها ممکن است بترسند در صورتی که کارفرما یا همکاران شان این موضوع را بفهمند، چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. بنابراین آن ها سکوتی غمگینانه را انتخاب می کنند یا به " نشانگان افسردگی مردانه " مبتلا می شوند که در آن افسردگی به شکل خشم، تحریک پذیری یا سوء مصرف مواد مخدر تظاهر می کند.
از آن جایی که این مردان به دنبال درمان نمی روند، افسردگی آن ها هرگز تشخیص داده و ثبت نمی شود.
البته اکراه مردان از پذیرفتن احساسات شان ممکن است تمام تفاوت میان مردان و زنان از لحاظ شیوع افسردگی را توجیه نکند زیرا بررسی ها نشان می دهند که حتی در میان افرادی که به دنبال درمان پزشکی افسردگی شان نمی روند، شیوع افسردگی در زنان بیش از مردان است. افسردگی در مردان از دو جنبه که هر دوی آن ها با میزان بالاتر مرگ و میر در مردان ارتباط دارند، ممکن است نسبت به افسردگی در زنان بیماری وخیم تری باشد.
افسردگی عامل خطرساز اصلی برای خودکشی است و مردان چهار بار بیشتر نسبت به زنان ممکن است به علت افسردگی دست به خودکشی بزنند و در سنین بالاتر میزان خودکشی در مردان 10 برابر زنان می شود.
یک دلیل این میزان بالاتر خودکشی، ممکن است اکراه مردان نسبت به بیان احساسات شان و درخواست نکردن کمک هنگام ناامیدی باشد.
یک مشکل مرگبار دیگر در مردان مبتلا به افسردگی بیماری قلبی عروقی است. افسردگی بر فشار خون، لخته شدن خون و دستگاه ایمنی اثر می گذارد. افسردگی یک عامل خطرساز شناخته شده برای بیماری عروق کرونری قلب، حمله قلبی و سکته مغزی است. مردان به خصوص مستعد این بیماری ها هستند زیرا حتی در شرایط عادی هم به میزان بالاتر و در سنین پایین تر نسبت به زنان به این بیماری ها مبتلا می شوند.
تستوسترون و افسردگی
افسردگی به خودی خود اثرات مخربی بر کارکرد جنسی به جای می گذارد. حدود 40 درصد مردان در سنین 40 تا 60 سال ممکن است درجاتی از اختلال نعوظ را تجربه کنند و افسردگی یک علت شایع این مشکل است. یک علت شایع دیگر میزان پایین تستوسترون، هورمون جنسی مردانه است که در 25 تا 55 درصد مردان بالای 50 سال و 75 درصد مردان بالای 70 سال رخ می دهد.
کمبود تستوسترون ممکن است به علایم خفیف تا متوسط افسردگی بینجامد و بنابراین ممکن است یک چرخه علت و معلولی پیچیده میان افسردگی، میزان پایین تستوسترون و اختلال نعوظ وجود داشته باشد که گاهی بیماری های جسمی فرد و داروهایی که برای آن ها مصرف می کند نیز آن را پیچیده تر می کند. برای مثال داروهای دیابت و فشار خون بالا عوارض جانبی جنسی دارند.
در برخی از مردان، درمان با تستوسترون ممکن است هم به درمان افسردگی و هم کارکرد جنسی آن ها کمک کند. البته مصرف درازمدت تستوسترون هم با عوارض خاص خود همراه است.
سه تفاوت افسردگی های مذکر و مؤنث
1- افسردگی مردان اغلب تشخیص داده نشده باقی می ماند؛ مثلا به این دلایل: اکراه از بحث کردن در مورد علایم افسردگی، بیماری روانی را به عنوان تهدیدی برای مردانگی به حساب آوردن، مقاومت در برابر درمان های افسردگی.
2- مردان و زنان ممکن است علایم افسردگی متفاوتی را تجربه کنند. علایم افسردگی در مردان ممکن است با احتمال بیشتری به این اشکال بروز کند:
رفتار خشونت آمیز، خشمگین شدن نامتناسب، رفتارهای گریز مانند مشغول کردن بیش از حد خود در کار یا ورزش، دست زدن به رفتارهای پُرخطر مانند رانندگی بی احتیاط، بی بند و باری جنسی و افکار خودکشی.
3- مردان افسرده با احتمال بیشتری نسبت به زنان افسرده خودکشی می کنند. گر چه زنان بیش از مردان اقدام به خودکشی می کنند، اما مردان با احتمال بیشتری در خودکشی موفق می شوند که این سه علت در آن دخیل هستند:
مردان از روش هایی استفاده می کنند که مرگبارتر است؛ سریع تر به افکار خودکشی شان عمل می کنند و همچنین نشانه های هشداردهنده کمتری به اطرافیان بروز می دهند.
منبع: Harvard Men,s Health Watch
ترجمه: بهار خراسانی
|