اظهارات جنجال برانگیز احمدی نژاد و دلایل خشم روحانیت سنتی + فایل صوتی
+0
رأی دهید
-0
اظهارات جنجال برانگیز احمدی نژاد و دلایل خشم روحانیت سنتی

محمود احمدی نژاد در جمع روحانیون
محمد جواد اکبرین : امثال آیت الله جنتى که نقش وسیع و بزرگى در آوردن او (احمدی نژاد) به قدرت داشتند، به این فکر نکردند که وقتى فردى بى ریشه و بى هویت را مى آورند که نه بنیادگرا به معنى واقعى کلمه است و نه مدرن و نه سنتى است، اصلاً معلوم نیست کیست. چون سابقه روشنى ندارد. نه آثار علمى و نظرى دارد و نه سابقه روشن عملى دارد. وقتى کسى را با این وضعیت مى آورند، باید به فکر تبعاتش هم باشند.
احمد خاتمى، روحانى تندرو در جمهوری اسلامی ایران، روز سه شنبه در گفت و گو با خبرگزارى دانشجویان ایران (ایسنا) گفت از دولت باید با حمایت ناصحانه و نقد سازنده دفاع کرد، اما محمود احمدى نژاد چیزهایى می گوید که با نظرات مراجع تقلید در تضاد است.
احمد خاتمى با اشاره به گفته هاى آقای احمدى نژاد در همایش مسوولان نهاد رهبرى در دانشگاهها که گفته بود کراوات زدن و تراشیدن ریش اشکال ندارد گفت آیت اله خامنه اى، همه مراجع تقلید و آیات عظام نه کراوات زدن را جایز می دانند و نه تراشیدن ریش را.
احمد خاتمى سپس گفت که به عنوان یک دلسوز می گوید ورود به این مسائل چالش زا در حوزه دینى به مصلحت رییسجمهور نیست.
پیش از این نیز احمد جنتى، دبیر شوراى نگهبان، که از پشتیبانان مهم احمدى نژاد است، گفته بود که حمایتش از دولت بدین معنى نیست که او همه چیز و همه کار رییس جمهورى را قبول دارد.
محمد جواد اکبرین، دین پژوه و تحلیلگر سیاسى در فرانسه در گفت و گو با رادیو فردا به تحلیل چرایی انتقادهای روحانیون از محمود احمدی نژاد می پردازد.
رادیو فردا: چرا روحانیون به انتقادات علنى از محمود احمدى نژاد رو آورده اند؟
محمد جواد اکبرین: انتقاد آنها به پاره اى از اظهارنظرهاى آقاى احمدى نژاد هست که به آداب دینى و شرعى بر مى گردد و آنها توقع نداشتند از رئیس جمهورى که او را نماد اصول گرایى و تدین معرفى کردند، چنین اظهار نظرهایى بشنوند.
آقاى احمدى نژاد هم منطق رفتارش مشخص است. او به هر حال خط قرمزش این است که بتواند در قدرت باقى بماند حتى پس از ریاست جمهورى. در نتیجه ترجیح مى دهد با اظهاراتى که بتواند بخشى از مردم را جذب کند، ادبیاتى را داشته باشد ولو اینکه اصول گرایانى مانند آیت الله جنتى و آقاى احمد خاتمى آن ادبیات را نپسندند.
قاعدتاً بایستى بر این مسئله آگاه باشد که طرح این مسائل باعث خشم روحانیون مى شود. چرا این ریسک را قبول مى کند و این حرف ها را مى زند؟
احتمال مى دهم آقاى احمدى نژاد پایگاه اجتماعى خودش را در جایى جستجو مى کند که آنجا لزوماً روحانیت محبوب نیستند. یعنى ایشان با روش هاى پوپولیستى که تا به حال هم اتخاذ کرده ترجیح مى دهد بخشى از مردم را جذب کند و مى داند که مردم آن ارادت سابق را به روحانیون ندارند. لذا با این اظهارات همان طور که توانست بر هاشمى رفسنجانى که یک روحانى و فرد ریشه دار در نظام بود، غلبه کند.
با اینکه آقاى احمدى نژاد از بسته ترین افراد روزگار ما در نظام جمهورى اسلامى است، با روش هایى که اتخاذ کرد، ناگهان این طور جا افتاد که او اصلاً اپوزیسیون نظام است و در مقابل این نظام بسته دارد حرف هاى باز مى زند. همان روش ها را فکر مى کنم این بار هم اتخاذ کرده براى اینکه پایگاه اجتماعى اش را گسترش دهد فراتر از کسانى که به روحانیون معتقدند.
چه بسا او هم فهمیده که این دسته از اصول گرایان سنتى آن قدر جا ندارند که او بخواهد خودش را به پاى آنها هزینه کند. حاضر است خشم آنها را تحمل کند اما پایگاه اجتماعى خودش را وسیع تر کند.
اگر این نیش زدن ها را در کنار بحثى بگذاریم که اخیراً عباس پالیزدار مطرح کرد که مسبب این برنامه آقاى احمدى نژاد و اطرافیانش بوده، باید قاعدتاً به این نتیجه رسید که آگاهانه سیاستى پیش برده مى شود که به نحوى روحانیت را بدنام کند یا در افکار عمومى عقب بزند تا اینکه بتواند خودش را جا بیاندازد. پیامد چنین سیاستى چه خواهد بود؟
من یادم مى آید روزگارى حتى قبل از اینکه آقاى خاتمى به دولت برسد، یکى از فرماندهان عالیرتبه سپاه در سخنرانى گفته بود که «در تحلیل ها گفته مى شود مردم در اکثریت اند و ما نظامى ها در اقلیت؛ سپاه این قدرت را دارد که با همه اقلیت بودنش اکثریت را اداره کند.»
آن تئورى پس از سال ها از یک سخن مجلسى و محفلى تبدیل شد به دولت. فکر مى کنم پایگاهى که آقاى احمدى نژاد جستجو مى کند، اگر هم متزلزل باشد او پشت گرم به سپاه و قدرت نظامى است، نه قدرت روحانیت.
او الان فکر مى کند حتى اگر نتواند جایگاه اجتماعى لازم را پیدا کند، به قدرت نظامیان مى تواند پشت گرم باشد و لذا چه باک اگر نظامیان را داشته باشد اما روحانیت حذف شود. اما نکته اصولى ترى در ذهن من هست. آن هم این است که در ابتداى آمدن آقاى احمدى نژاد برخى مى گفتند که او فردى ریشه دار نیست و هویت روشنى ندارد.
امثال آیت الله جنتى که نقش وسیعى و بزرگى در آوردن او به قدرت داشتند، به این فکر نکردند که وقتى فردى بى ریشه و بى هویت را مى آورند که نه بنیادگرا به معنى واقعى کلمه است و نه مدرن و نه سنتى است، اصلاً معلوم نیست کیست. چون سابقه روشنى ندارد. نه آثار علمى و نظرى دارد و نه سابقه روشن عملى دارد. وقتى کسى را با این وضعیت مى آورند، باید به فکر تبعاتش هم باشند.
آنها به گمان من فکر نمى کردند که روزى برسد فردى که خودشان علم اش کرده اند و آورده اند، امروز بر خلاف مصالح آنها و برخلاف پسند آنها سخن بگوید.
حالا اگر از آقاى جنتى و خاتمى بگذریم در هر حال آقاى خامنه اى هم با این مشکل رو به روست. کما اینکه برخى تحلیل گران مطرح مى کنند که همین موضع گیرى اخیر درباره وقف دانشگاه آزاد یک نوع مخالفت با بحث مورد علاقه آقاى احمدى نژاد بوده. در اینجا نقش آقاى خامنه اى را چگونه باید دید؟
من با این تحلیل دوستان به هیچ وجه موافق نیستم. من معتقدم که آقاى خامنه اى بناى قدرت خودش را بر بستر پایگاه نظامى بسیج و سپاه بنا کرده به دنبال جلب رضایت روحانیت به هر قیمتى نیست.
اطرافیان آقاى خامنه اى را نگاه کنید. تحلیل گران و مشاوران اطرافشان را نگاه کنید. نارضایتى حوزه علمیه قم که پاسخى هم نگرفته را نگاه کنید. واکنش ایشان به اعتراض هاى عالمان و روحانیان در حوادث یک سال اخیر ایران را نگاه کنید.
آقاى خامنه اى را من از آقاى احمدى نژاد مطلقاً جدا نمى دانم. موضع گیرى اخیر آقاى خامنه اى در خصوص دانشگاه آزاد را از قضا به نفع آقاى احمدى نژاد مى دانم. نه به ضرر ایشان. به این دلیل که ادامه این جنجال به صلاح آقاى احمدى نژاد نبود. چون به هر حال هیات موسس دانشگاه آزاد توجیهات قانونى براى پیش برد کار داشتند و قدرت هاى آشکار و پنهانى داشتند که در این شرایط ضربه اى که به آقاى احمدى نژاد ممکن بود بخورد، به دلیل اصرار ناموجهش هم به لحاظ قانونى و هم به لحاظ عرف سیاسى، مى توانست ضربه قابل توجهى باشد.
آقاى خامنه اى با این ورود جلوى این ضربه را گرفتند. من آقاى خامنه اى را در این معادلات در کنار آقاى احمدى نژاد و پشت ایشان و پشتیبان ایشان مى دانم و ایشان را در طبقه بندى روحانیان دسته بندى نمى کنم.
من آقاى خامنه اى را، به ویژه پس از حوادث یک سال گذشته، در طبقه نظامیان حاکم بر ایران دسته بندى مى کنم نه روحانیان حاکم بر ایران.
احمد خاتمى با اشاره به گفته هاى آقای احمدى نژاد در همایش مسوولان نهاد رهبرى در دانشگاهها که گفته بود کراوات زدن و تراشیدن ریش اشکال ندارد گفت آیت اله خامنه اى، همه مراجع تقلید و آیات عظام نه کراوات زدن را جایز می دانند و نه تراشیدن ریش را.
احمد خاتمى سپس گفت که به عنوان یک دلسوز می گوید ورود به این مسائل چالش زا در حوزه دینى به مصلحت رییسجمهور نیست.
پیش از این نیز احمد جنتى، دبیر شوراى نگهبان، که از پشتیبانان مهم احمدى نژاد است، گفته بود که حمایتش از دولت بدین معنى نیست که او همه چیز و همه کار رییس جمهورى را قبول دارد.
محمد جواد اکبرین، دین پژوه و تحلیلگر سیاسى در فرانسه در گفت و گو با رادیو فردا به تحلیل چرایی انتقادهای روحانیون از محمود احمدی نژاد می پردازد.
رادیو فردا: چرا روحانیون به انتقادات علنى از محمود احمدى نژاد رو آورده اند؟
محمد جواد اکبرین: انتقاد آنها به پاره اى از اظهارنظرهاى آقاى احمدى نژاد هست که به آداب دینى و شرعى بر مى گردد و آنها توقع نداشتند از رئیس جمهورى که او را نماد اصول گرایى و تدین معرفى کردند، چنین اظهار نظرهایى بشنوند.
چرا آقاى احمدى نژاد این مطالب را مطرح مى کند؟
آقاى احمدى نژاد هم منطق رفتارش مشخص است. او به هر حال خط قرمزش این است که بتواند در قدرت باقى بماند حتى پس از ریاست جمهورى. در نتیجه ترجیح مى دهد با اظهاراتى که بتواند بخشى از مردم را جذب کند، ادبیاتى را داشته باشد ولو اینکه اصول گرایانى مانند آیت الله جنتى و آقاى احمد خاتمى آن ادبیات را نپسندند.
قاعدتاً بایستى بر این مسئله آگاه باشد که طرح این مسائل باعث خشم روحانیون مى شود. چرا این ریسک را قبول مى کند و این حرف ها را مى زند؟
احتمال مى دهم آقاى احمدى نژاد پایگاه اجتماعى خودش را در جایى جستجو مى کند که آنجا لزوماً روحانیت محبوب نیستند. یعنى ایشان با روش هاى پوپولیستى که تا به حال هم اتخاذ کرده ترجیح مى دهد بخشى از مردم را جذب کند و مى داند که مردم آن ارادت سابق را به روحانیون ندارند. لذا با این اظهارات همان طور که توانست بر هاشمى رفسنجانى که یک روحانى و فرد ریشه دار در نظام بود، غلبه کند.
با اینکه آقاى احمدى نژاد از بسته ترین افراد روزگار ما در نظام جمهورى اسلامى است، با روش هایى که اتخاذ کرد، ناگهان این طور جا افتاد که او اصلاً اپوزیسیون نظام است و در مقابل این نظام بسته دارد حرف هاى باز مى زند. همان روش ها را فکر مى کنم این بار هم اتخاذ کرده براى اینکه پایگاه اجتماعى اش را گسترش دهد فراتر از کسانى که به روحانیون معتقدند.
چه بسا او هم فهمیده که این دسته از اصول گرایان سنتى آن قدر جا ندارند که او بخواهد خودش را به پاى آنها هزینه کند. حاضر است خشم آنها را تحمل کند اما پایگاه اجتماعى خودش را وسیع تر کند.
اگر این نیش زدن ها را در کنار بحثى بگذاریم که اخیراً عباس پالیزدار مطرح کرد که مسبب این برنامه آقاى احمدى نژاد و اطرافیانش بوده، باید قاعدتاً به این نتیجه رسید که آگاهانه سیاستى پیش برده مى شود که به نحوى روحانیت را بدنام کند یا در افکار عمومى عقب بزند تا اینکه بتواند خودش را جا بیاندازد. پیامد چنین سیاستى چه خواهد بود؟
من یادم مى آید روزگارى حتى قبل از اینکه آقاى خاتمى به دولت برسد، یکى از فرماندهان عالیرتبه سپاه در سخنرانى گفته بود که «در تحلیل ها گفته مى شود مردم در اکثریت اند و ما نظامى ها در اقلیت؛ سپاه این قدرت را دارد که با همه اقلیت بودنش اکثریت را اداره کند.»
آن تئورى پس از سال ها از یک سخن مجلسى و محفلى تبدیل شد به دولت. فکر مى کنم پایگاهى که آقاى احمدى نژاد جستجو مى کند، اگر هم متزلزل باشد او پشت گرم به سپاه و قدرت نظامى است، نه قدرت روحانیت.
او الان فکر مى کند حتى اگر نتواند جایگاه اجتماعى لازم را پیدا کند، به قدرت نظامیان مى تواند پشت گرم باشد و لذا چه باک اگر نظامیان را داشته باشد اما روحانیت حذف شود. اما نکته اصولى ترى در ذهن من هست. آن هم این است که در ابتداى آمدن آقاى احمدى نژاد برخى مى گفتند که او فردى ریشه دار نیست و هویت روشنى ندارد.
امثال آیت الله جنتى که نقش وسیعى و بزرگى در آوردن او به قدرت داشتند، به این فکر نکردند که وقتى فردى بى ریشه و بى هویت را مى آورند که نه بنیادگرا به معنى واقعى کلمه است و نه مدرن و نه سنتى است، اصلاً معلوم نیست کیست. چون سابقه روشنى ندارد. نه آثار علمى و نظرى دارد و نه سابقه روشن عملى دارد. وقتى کسى را با این وضعیت مى آورند، باید به فکر تبعاتش هم باشند.
آنها به گمان من فکر نمى کردند که روزى برسد فردى که خودشان علم اش کرده اند و آورده اند، امروز بر خلاف مصالح آنها و برخلاف پسند آنها سخن بگوید.
حالا اگر از آقاى جنتى و خاتمى بگذریم در هر حال آقاى خامنه اى هم با این مشکل رو به روست. کما اینکه برخى تحلیل گران مطرح مى کنند که همین موضع گیرى اخیر درباره وقف دانشگاه آزاد یک نوع مخالفت با بحث مورد علاقه آقاى احمدى نژاد بوده. در اینجا نقش آقاى خامنه اى را چگونه باید دید؟
من با این تحلیل دوستان به هیچ وجه موافق نیستم. من معتقدم که آقاى خامنه اى بناى قدرت خودش را بر بستر پایگاه نظامى بسیج و سپاه بنا کرده به دنبال جلب رضایت روحانیت به هر قیمتى نیست.
اطرافیان آقاى خامنه اى را نگاه کنید. تحلیل گران و مشاوران اطرافشان را نگاه کنید. نارضایتى حوزه علمیه قم که پاسخى هم نگرفته را نگاه کنید. واکنش ایشان به اعتراض هاى عالمان و روحانیان در حوادث یک سال اخیر ایران را نگاه کنید.
آقاى خامنه اى را من از آقاى احمدى نژاد مطلقاً جدا نمى دانم. موضع گیرى اخیر آقاى خامنه اى در خصوص دانشگاه آزاد را از قضا به نفع آقاى احمدى نژاد مى دانم. نه به ضرر ایشان. به این دلیل که ادامه این جنجال به صلاح آقاى احمدى نژاد نبود. چون به هر حال هیات موسس دانشگاه آزاد توجیهات قانونى براى پیش برد کار داشتند و قدرت هاى آشکار و پنهانى داشتند که در این شرایط ضربه اى که به آقاى احمدى نژاد ممکن بود بخورد، به دلیل اصرار ناموجهش هم به لحاظ قانونى و هم به لحاظ عرف سیاسى، مى توانست ضربه قابل توجهى باشد.
آقاى خامنه اى با این ورود جلوى این ضربه را گرفتند. من آقاى خامنه اى را در این معادلات در کنار آقاى احمدى نژاد و پشت ایشان و پشتیبان ایشان مى دانم و ایشان را در طبقه بندى روحانیان دسته بندى نمى کنم.
من آقاى خامنه اى را، به ویژه پس از حوادث یک سال گذشته، در طبقه نظامیان حاکم بر ایران دسته بندى مى کنم نه روحانیان حاکم بر ایران.
|
|
|
|
|
|
|
|