نوریزاد: ما مردم خود را فریفتیم
محمد نوریزاد مستندساز زندانی در نامهای به سید حسن خمینی آیتالله خامنهای را متهم کرد که در سخنرانی روز ۱۴ خرداد خود به جای آب ریختن بر فتنه "رئیسجمهور و دار و دسته او"، آتش فتنه را شعلهورتر کرده است.

محمد نوریزاد، روزنامهنگار و فیلمساز محبوس در زندان اوین
محمد نوریزاد، روزنامهنگار و فیلمسازی که از ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر میبرد، در نامهای خطاب به حسن خمینی نوه بنیادگذار جمهوری اسلامی، ضمن ابراز تاسف شدید از اهانت به وی در روز ۱۴ خرداد، به انتقادی جدی از خود، نسل اول انقلاب و آیتالله خامنهای پرداخته است.
نوریزاد مینویسد: «سید عزیز، رفتاری که با تو بر سر مزار جدت امام خمینی صورت گرفت، تقاص بدیهی رفتار خود ما است با مردم بیپناهمان. ما، به مردمی که از ظلم، از پلیدی و تبعیض به تنگ آمده بودند، وعده دادیم که اگر به نظام اسلامی ما "آری" بگوئید، کاستیهای تاریخی شما را مرتفع خواهیم ساخت.»
«دغلکاریها»
روزنامهنگار و مستندساز زندانی، در ادامه این بحث ضمن برشمردن وعدههای بسیاری که رهبران انقلاب اسلامی در آغاز به مردم ایران دادند، تاکید میکند که همه مردم ایران، از کمونیست تا ملی گرا و از مجاهد خلق تا ذوب شدگان در تشیع، به خاطر اعتمادی که به آیتالله خمینی داشتند، جمهوری اسلامی را تایید کردند. اما بعدا، «دغلکاریها شروع شد».
نوریزاد مینویسد: «سید عزیز، معامله که انجام شد، دغلکاریهای ما نیز شروع شد. ما روز به روز و سال به سال از موضوع آن قرارداد نورانی دور شدیم. مردم به خاطر وقوع جنگ، جنگ قدرت داخلی را تحمل کردند، اما جنگ که تمام شد، جنگ مسئولین با مردم شروع شد و این کمال نامردمی بود.»
«غارتهای لجام گسیخته»
هوادار سرسخت پیشین رهبر جمهوری اسلامی، از داخل زندان اوین، سید حسن خمینی را چنین مورد خطاب قرار میدهد: «سید عزیز، قبول کن که ما مردم خود را فریفتیم. به جای هزار فامیل، گسترهای از غارتهای لجام گسیخته را در آغوش گرفتیم. به افشاگریهای عباس پالیزدار نگاه کن و ببین چه مردان برجستهای، از مردان ایمانی تا مردان حکومتی، دست به غارت اموال زدهاند. به مجلس نگاه کن که چگونه با استقلال و قانون شوخی میکنیم. به دستگاه قضائی بنگر، آیا این بود آن عدالت معهود که امروزه در این دستگاه دست به دست میشود؟ به دولت بنگر، قرار ما با مردم این بود؟»
انتقاد از رهبر
روزنامهنگاری که تا یکسال پیش در نامههای خود از آیتالله خامنهای به عنوان "پدر" یاد میکرد، در ادامه نامه خود نوشته است:«سید عزیز! در آن روز نامبارک ۱۴ خرداد، رهبر ما نیز نیک سخن نگفت. او باید با سخنان پدرانه خود آب بر آتش فتنه رئیسجمهور و دارودسته او میافشاند، اما سخنان رهبرمان متاسفانه آن آتش فتنه را شعلهورتر ساخت. او بار دیگر از طلحه و زبیر گفت و مستقیم و بدون تخفیف خود را به جای علی (ع) نشاند.... علی کجا با مردم خود چنین میکرد که ما میکنیم؟ علی کجا به مردم خود وعده میداد و از پشت به آنها خنجر میزد؟»
محمد نوریزاد در بخشی دیگر از نامه خود به مقایسهای میان رفتارهای آیتالله خامنهای با آیتالله خمینی میپردازد و ادامه میدهد: «رهبری که باید در همه حال شان پدری خود را رعایت کند، مستقیم به جانبداری از فردی بیتعادل پای به صحنه گذارده است. امام هرگز اجازه نداد نهادهای تحت نظر رهبری، مثل شورای نگهبان و صدا و سیما، به حمایت از کاندیدائی وارد عمل شوند. اما ایشان، دست همگان خود را در این حمایت آشکار گشودند.»
متن کامل نامه محمد نوریزاد به سیدحسن خمینی
بسم الله الرحمن الرحیم
به سید حسن خمینی عزیز و سیادت سیلیخوردهاش
سید عزیز، رفتاری که با تو بر سر مزار جدت امام خمینی(ره) صورت گرفت، تقاص بدیهی رفتار خود ماست با مردمان بیپناهمان. ما به مردمی که از ظلم، از فساد، از پلیدی و تبعیض به تنگآمدهبودند، وعده دادیم که: اگر به نظام اسلامی ما، “آری” بگویید، ما افقهای روشنی از آزادی و درستی و ایمان و عدل را به روی شما خواهیم گشود و کاستیهای تاریخی شما را مرتفع خواهیم ساخت. به آنان وعده دادیم که: اگر به نظام پیشنهادی ما “آری” بگویید، عدل را از حوزهی فهم و حکومت علی(ع) به ساحت زندگی شما خواهیم آورد. و لذت رفتار او با خویشان و غریبگان را به شما خواهیم چشاند. گفتیم: مگر نه اینکه رژیم شاه و رژیمهای گذشته، قدر شما را ندانستند؟ حال، این “ما” که قدر شما را نیک میدانیم. ما شما را بر بلندای کرامت و شرافت انسانی مینشانیم و خستگی جهل تاریخی را از تن و فهم شما به در میکنیم. ما آمدهایم که هویت سیلیخورده و تحقیرشدهی شما را از قهقرا بهدرآوریم و قامت خمیدهی شخصیت ملی و مذهبی شما را استقامت بخشیم. اگر در حکومت پهلوی، از هزار فامیل و حاکمیت و غارت آنان در رنج بودهاید، ما با اعتنا به آموزههای دینی، و آهن گداختهای که علی به صورت برادرش عقیل نزدیک کرد، ریشهی فسادهای خویشاوندی و رفاقتهای پولی و رانتهای فرصتروب را از سرزمین خود بیرون خواهیم کشید. تجلی یک حکومت ناب و مردمی را به جهانیان نشان خواهیم داد. کاری خواهیم کرد که مردم از سراسر جهان به تماشای عدل و عقل و نظم و رشد ما شتاب کنند.
بله سید عزیز؛ به مردم تحقیرشدهی خود گفتیم: اگر ما را بپذیرید، کاری خواهیم کرد که کمونیستها و سایر نحلههای فکری در دانشگاهها کرسی تدریس داشته باشند. تو گرچه به یاد نداری، اما ما تمام این وعدههای تمامنشدنی را در سفرهی آرزوها و باور مردم گذاردیم و به برق همین وعدهها از آنان “آری” گرفتیم.
سید عزیز، ما برای اخذ آری از مردم، همهی اعتبار تاریخی و دینی خود را به صحنه آوردیم. مردم ما را باور کردند. و به ما “آری” گفتند. از چریک و تودهای و ملیگرا، تا مجاهد و مسلمان و ذوبشدگان در تشیع. از سنی و یهودی و مسیحی و زردشتی، تا همهی آنانی که میخواستند “انسان” باشند. ما با همان وعدههای چشمنواز و شوقآفرین، مردم خود را به عقد معاملهای فراخواندیم که یک سمتش ما بودیم و سمت دیگرش آنان. موضوع مورد معامله هم همین افقهای ناب بود. معامله خیلی زود جوش خورد؛ چراکه مردم، جدّ بزرگوار شما را و مردان برجستهای چون مطهری و طالقانی و منتظری و بهشتی را مردانی راستگو میدانستند؛ الحق نیز چنین بود. اینان در آزمونهای سخت، امتحان خود را پس داده و به باور عمیق مردم راه یافتهبودند. اما، سید عزیز، معامله که انجام شد، دغلکاریهای ما نیز شروع شد. و ما روز به روز و سال به سال، از موضوع آن قرارداد نورانی دور شدیم. مردم بهخاطر وقوع جنگ، جنگ قدرت داخلی را تحمل کردند. اما جنگ که تمام شد، جنگ مسئولین با مردم شروع شد و این، کمال نامردمی بود. بهنحوی که ما همان آزادی نیمبند زمان شاه را نیز از مردم خود سلب کردیم. با ایجاد چارچوبهای خشک، مردم خود را به زحمت و نفرت انداختیم. گشایشهای اجتماعی جایش را به سختگیریهای کودنانهی ما داد. مردمی که باید از مدیریت ما به آن آرزوهای نورانی دستمییافتند، خودشان موضوع آوارهای روز به روز ما شدند.
سید عزیز، قبول کن که ما در آن معاملهی بزرگ، “غش” کردیم. قبول کن که ما مردم خود را فریفتیم. به جای هزار فامیل، گسترهای از غارتهای لجامگسیخته را در آغوش گرفتیم. به افشاگریهای عباس پالیزدار نگاه کن و ببین چه مردان برجستهای، از مردان ایمانی، تا مردان حکومتی، دست به غارت اموال زدهاند. اینها تنها گوشهای از غارت بزرگان ماست. به مجلس نگاه کن؛ که چگونه با استقلال و قانون شوخی میکنیم! به دستگاه قضایی بنگر؛ آیا این بود آن عدالت معهود که امروزه در این دستگاه، دستبهدست میشود؟ به دولت بنگر. قرار ما با مردم این بود؟
بههمین دلیل است که میگویم آن سیلیای که دارودستهی رئیسجمهور زیر گوش تو زدند، بخشی از تقاص حقوق فراموششدهی مردم بود. البته تو نگران آبروی خویش مباش؛ چراکه خدای آبروپرداز، تو را بهزودی برخواهدکشید، و طراحان کودن آن فتنه را یه سیاهچال بیآبرویی درخواهدانداخت.
سید عزیز، در آن روز نامبارک چهاردهم خرداد، در کنار مزار جدّت خمینی(ره)، رهبر ما نیز، نیک سخن نگفت. او با سخنان پدرانهی خود باید آب بر آتش فتنهی رئیسجمهور و دارودستهی او میافشاند. اما سخنان رهبرمان، متاسفانه، آن آتش فتنه را شعلهورتر ساخت. او بار دیگر از طلحه و زبیر گفت و مستقیم و بدون تخفیف، خود را به جای علی(ع) نشاند. من در نامهی اولم به رهبری، همین خطا را متذکر شدهام؛ که یعنی ما تنها زمانی میتوانیم دیگران را طلحه و زبیر بدانیم و خود را علی، که رفتارمان، نعلبالنعل، علیگونه باشد. علی کجا با مردم خود چنین میکرد که ما میکنیم؟ علی کجا به مردم خود وعده میداد و از پشت به آنها خنجر میزد؟
ما یک روز قرار بود شخصیت تحقیرشدهی مردم خود را ترمیم کنیم. امروز، مردم ما، یکی از تحقیرشدگان ملتهای حاضر دنیایند. رهبر ما اما به یک سخن طلایی امام(ره) نیز موکّداً تاکید کرد. اینکه: میزان حال فعلی افراد است. و با همین سخن دیگران را به باد انتقاد گرفت. غافل از اینکه سخن امام، ظاهراً باید با خود ایشان هم مطابقت داشتهباشد. رهبر ما، بیستویکیدوسال است که بعد از کوچ امام عزیز، رهبری جامعهی ما را به عهده دارند و متاسفانه، چندیست که از سیره و راه امام فاصله گرفتهاند و آن معامله با مردم را بهکلی از یاد بردهاند. امروز اغلب اطرافیان و بازوهای اجرایی امام، از وضع موجود و نحوهی رهبری ایشان ناراضی هستند. رهبری که باید درهمهحال، شان پدری خود را رعایت کند، مستقیم به جانبداری از فردی بیتعادل، پای به صحنه گذارده است. امام هرگز اجازه ندادند نهادهای تحتنظر رهبری، مثل شورای نگهبان و صداوسیما، بهحمایت از کاندیدایی وارد عمل شوند. اما ایشان، دست همگانِ خود را در این حمایت آشکار گشودند. امام دست و پای سپاه و نظامیان را از ورود به کارهای سیاسی و اقتصادی جمع کرد، و ایشان، سپاه و بسیج را، هم در مسائل سیاسی و هم در ورود به معاملات کلان اقتصادی بازگذارد و شتاب آنان را نیز امضا فرمود. در زمان امام، دستگاه قضایی و قاضی مستقل بودند و امروز، آلت دست بزرگترها و بویژه مرعوب ماموران وزارت اطلاعات شدهاند. در زمان امام، کجا یک رئیسجمهور ثروت مردم را غارت میکرد؟ امروز، اما میلیاردها پول گمشده، به شوخی گرفتهمیشود.
خلاصه سید عزیز، سخن در این خصوص، فراوان است. سرت سلامت و پشتت به رحمت و لطف خدا گرم. ما به تو و آینده امید فراوان داریم. مبادا از صحنه بهدر روی؟
یادمان نرفته آن نامهی شریف امام، که توصیه فرمود اگر از تریبون مجلس به کسی توهین شد، باید به وی فرصت دادهشود تا درپشت همان تریبون، از خودش دفاع کند. شما خود، مجلس امروز را، صدا و سیما را، و همهی منبرها و تریبونهای رسمی را تماشا کن که چگونه به آن توصیهی امام، لبخند میزنند. لبخندی که میتوان ذات کرامت و حق و انصاف را در اعماق اصطبلگون رویههای نادرست آن تماشا کرد.
در فرمان معروف هشتمادهای، امام به یک ضرورت اخلاقی نافذ تاکید میورزند؛ اینکه اگر درحین تعقیب نیروهای ضدانقلاب، در یک منزل، یا محل کار، یا هرجا، به مواردی غیراخلاقی برخوردید، حق پیگیری آن موارد را ندارید. اما امروز چه؟ پیشنهاد میکنم فیلم بازجویی از همسر سعید امامی را تماشا کنی تا به حال “فعلی” مامورانی که اسم خود را سربازان گمنام امام زمان گذاردهاند، دست یابی. من پس از دیدن این فیلم از خود پرسیدم: اگر یک روز از تو میپرسیدند انقلاب اسلامی موردعلاقهی تو یک روزی به جایی خواهد رسید که به اسم جمهوریاسلامی، از یک بانو، با چنین الفاظی بازجویی خواهد شد، ایا باز راضی به انقلاب و برچیدن رژیم شاه بودی؟ با اطمینان به خود پاسخ دادم: هرگز!
امروز، که حال فعلی ما و شما و رهبرمان است، رعایت اخلاق، و مسائل خصوصی مردم و حق و حقوق آنان، یک طنز سر گردنه است؛ حالا کرامت انسانی و خدا و پیغمبر و قرآن و دین خدا بماند!
سید عزیز، آیا داستان کهریزک، حال فعلی ما نیست؟ آیا مگر داغ ننگ چنین فضاحتی از پیشانی ما پاک خواهدشد؟
از نگاه امام، میزان رای مردم بود. امروزه اما میزان، ارادهی نیروهای انتظامی و ماموران امنیتی است. در تمام شئونات، از سیاست تا اقتصاد، تا مجلس و دولت و تا دستگاه قضایی، مردم آیا امروز در کجا حاکماند؟
امام میفرمود مخالفین تا اسلحه بهدست نگرفتهاند، آزادند. حال فعلی امروز ما اینگونه است که با حس و حالی معنادار، به آزادی مخالفین پوزخند میزنیم.
در زمان امام، مجلس از استقلال برخوردار بود. تنوع نمایندگان تماشایی بود، تنوعی که دیگر تکرار نشد. امروز اما مجلس خفیف ما، حتی از پیگیری مصوبات خود عاجز است، تا بلکه بتواند به خواستها و توپ و تشرهای رئیسجمهور، به اسم همراهی و مصلحت نظام، شکلی قانونی دهد.
سید عزیز، قبول میکنی که راز ناسزاها و بیادبیهای آن روز، در اسائهی ادبیست که خود ما به ساحت حق مردم روا داشتهایم؟ روزگار ما در فردا و فرداها، اسفبارتر از این خواهد بود. وقتی یک “بیتربیتی” فرصت ابراز پیدا میکند، همین بیتربیتی میتواند در فردای خود ما، مطالبات گستاخانه و بیادبانهای داشته باشد. دیروز، این بیتربیتی به سمت تو احاله دادهشد، اما فردا، همین بیتربیتی از دامان خودشان خواهدآویخت؛ چراکه بیتربیتی سامانپذیر نیست. مگر شعبان بیمخها را میشود در چارچوبی جای داد و انتظار تحرک در همان محدوده را داشت؟
سید عزیز، خداوند تورا و آبروی تو را برخواهد کشید، و بههمین نسبت، بار سنگینی امانتی بر شانههای تو واخواهدنهاد. خودت را برای روزهای گدازندهتر مهیا کن. تو، نور چشمی. مباد که من، فراتر از فهمی که باتوست، تنها به نسبت تو با امام چشم داشته باشم. فردا با تو، و با مردمانی است که خواهان حق و حقیقتاند و از پلیدی و زشتی بیزارند.
با احترام و ادب- محمد نوری زاد- زندان اوین
|
fosil - ایران - شیراز
|
نوری زاد, mini خمینی مثل maxi خمینی. پدربزرگش یک کلاه بردار و قاتلی بود که داستانها واسش خواهند گفت و نوشت و بقول یکنفر که maxi خمینی دستور قتل mini خمینی رو داد که اگه mini خمینی اسلحه دستشه, بکشیدش. |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
amirgabar - ترکیه - استانبول
|
گاهی اینها چنان وانمود می کنند که انگار خمینی یک ادم بسیار پاک و درستی بوده.. مسؤل تمام این بدبختی ها کسی نیست به جز پیر قاتل! |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
|
تو هم بوی الرحمن گرفتی آقای نوری زاد. ولی وقیح خودش لجن هست نیازی به لجن مالی نداره!!! با اینکه 30 سال طول کشید تا بفهمی ولی باز هم خوشحالم که بالاخره یک کمی فهمیدی. گور پدر خمینی که همه این جنایتها زیر سر اونه. |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
porharfi - هلند - آرنم
|
محمد نوری زاد افتادی توی هولفدونی بلغور میکنی ..اون موقع که آزاد بودی . کاسه لیسی میکردی ؟؟خواب اینجاشو دیده بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
Soli14 - ســـوئـــد - استــــکـــهلم
|
آن مــکن در عـــمل کــه آخــر کــار >> خــوار و مـــذمـــوم و متـــهم باشـــی >> درهـــمه حـــال عـــاقـــبت بیـــن بــاش >> تـــا هـــمه وقـــت مـــحـــترم بـــاشـــی . >>> ای کاش چشمهای بصیرت زودتر باز شود اگر امثال آقای نوری زاد از ابتدأ چشم بصیرت میداشتند و برای حفظ منافع خود و بنام مصلحت نظام سکوت نمیکردند و تمام جنایاتی را که دیده بودند نادیده نمیگرفتند و در آن موقع صدای خود را برای حمایت از حق و حقوق ملت بلند میکردند و مست قدرت و دولتداری نمیشدند و آنچه که امروز از گوشه زندان بعنوان ابراز ندامت و پشیمانی بیان میکنند در آن زمان برای دفاع از حقوق ملت شجاعانه میاستادند و جلوی این بدتر از مغولها را میگرفتند و |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
Soli14 - ســـوئـــد - استــــکـــهلم
|
اگر هم نمیتوانستند لاعقل مانند این نامه ها و بیانات را در آن زمان برای نشان دادن صداقت و پاکی خود برای ملت و (بعضی)از مسئولین میفرستادند شاید امروز در اوین کنار هزاران آزادیخواه دیگر نبودند و حالا شما که از دوستداران و پیروان معاویه زمان بودید و توسطه سرخ پوشان یا همان گارد مخصوص معاویه دستگیر و در زندان بسر میبرید شاید این نامه ها و ندامتها گروه دیگری از مسئولین را هم از خواب غفلت بیدار کند . >>>>>>>>>> روزگـــار اســــت ایـــنکـــه گــــه عـــزت دهــــد گــــه خــــار دارد >>>>>>>>>> چــــرخ بـــــازی گــــر از ایـــــن بازیـــــچه هـــــا بســــیار دارد . به امید برگذار شدن هرچه زوتر داگاه انقلابی دیگر برای رسیدگی به جنایات جانیان 31 سال گذشته انشأالــــلــــه . |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
dar arezoye farda - ایران - کرج
|
با سلام از دوستانی که کامنت مرادرخبر تهدید رسایی نخوانده اند تقاضادارم در صورت اطلاع برای من هم روشنگری کنند که چگونه است که بازار تهدید وتوهین از هر دو طرف داغ است ولی هیچ ابی گرم نمیشود وچطور این اقای نوری زاددرداخل زندانهای مخوف رژیم کثیف از تمام جزییات اخبار روز اگاه است وچنین گستاخانه به تمامی هرم حکومتی ازبالا تا پایین میر..وهمچنان پس ازشکنجه های قرون وسطایی بلبل زبانی کرده و باتمام محدودیت های زندان نامه نگاری میکند?من همچنان منتظر هستم...با سپاس |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
parichehr.Iran - هند - دهلی
|
"سرت سلامت و پشتت به رحمت و لطف خدا گرم. ما به تو و آینده امید فراوان داریم. مبادا از صحنه بهدر روی؟"...میخوام بدونم نوه خمینی میخواد چه گلی به سر مردم بزنه که این اغا امید فراوان به ایشون دارند؟؟ جد گرامیش چه گلی به سر مردم زد؟ اصلا اخوند و طرفدار اخوند غیر از ذلت و عقب افتادگی چه چیزی برای ایران به ارمغان اورد؟ اینها همش جنگ قدرت بین ملاهاست..فکر کردن باید یه گروه ملا برن و یه گروه دیگه ملا بیاد جاش که اگه اینچنین شد باید نشست و گریه کرد به حال ایرانیان.البته خوبه اگه برای قدرت همدیگه رو تیکه تیکه کنند.. |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
mariyana - ایران - تهران
|
دوستان یکی از ساندیس خوران نظام بد جور التماس دعا داره. حتی از پیشکش کردن خواهر و مادرشم در راه آقاش ابایی نداره !!!. بخش نظرات رو بخونید. https://ghadiany.com/wp/1389/751#comments |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
khodemanitar - اسکاتلند - ابدین
|
نظر دیگران رو نمی دونم ولی این نامه نگاری ها از تو اوین بر ضد خامنه ای به طرز فجیعی مشکوک می زنه. به نظر من که همش گاوبندی بوده و هست. |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
behnam2009 - انگلستان - لندن
|
این آدمیه که من پشتش راه می رم. جا نمی زنه. ترس نداره. خودش رو هم حتی نقد جدی می کنه. نمی گه چوت من بر سر کار نیستم ایراد داره. |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
sosol - ایران - نیشابور
|
dar arezoye farda - ایران - کرج حتی تو اون زندانها هم پول معجزه میکند.. گرفتی که !!!!؟ |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
فریدون شیرازی - ایران - شیراز
|
این اقای نوری زاد فکر میکند شجاعت است که در زندان اوین این سخنان را بگوید.اقا از این کاربران ما یاد بگیر که در پستویی تاریک پای کامپیوتر نشسته و عینک افتابی هم زدند و مرتب شجاعت در میکنند و به کروبی و موسوی فحش میدهند.البته جهت مبارزه مسلحانه گاهی توالت هم میروند و با صدای مسلسلهایشان کلی حال میکنند.تازه منتقد ما هم میشوند/در ثانی شما گویی نمیدانی که ادم عاقل بوقت ازادی و در خارج از کشور انتقاد میکند و شجاعت در میکند و در زندان پشیمانی و توبه و چاپلوسی.از این دوستان یاد بگیر که اگر یک دوربین ببینند حامی انرژی اتمی میشوند و بوقت مسافرت به ایران امام خمینی شان میگیرد و تا اخر مسافرت هم نگه میدارند و در خارج فحش میدهند.بلی اقا جان در زندان اوین انتقاد کردن خطاست.فقط در سایتهای خارجی انتقاد کن و شجاعت در بده و شب راحت بخواب و به دوستانت هم پز انقلابی بده |
پنجشنبه 20 خرداد 1389 |
|
|
javaad - ایران - تهران
|
دوستان عزیر و بینندگان سایت. من هم مثل شما از اعمال وقیح و اعدام هایی که به دستور خمینی انجام شده آگاهم. اما خواهشا یه کم تدبیر و آینده نگری داشته باشید و مسائل را تشخیص بدید. در حال حاضر تنها کسی که می تونه تو افکار عمومی مردم ایران، علی الخصوص قشر مذهبی و فقیر نفوذ کنه و تقدس و جایگاه خامنه ای رو بشکنه، همین سیدحسنه. از کجا معلوم کسانی که تو این سایت سیدحسن رو مورد انتقاد و تمسخر قرار میدن، از گماشته های خامنه ای کثیف نباشن! پس لطفا تو کامنت هایی که میزارید یه کم دقت بیشتری داشته باشید. با تشکر |
جمعه 21 خرداد 1389 |
|
|
behnam2009 - انگلستان - لندن
|
فریدون شیرازی - ایران - شیراز . اونایی که اعتراف کردند و اظهار ندامت اعدام کردند. ایشون لابد با خودش گفته اقلا با افتخار شهید بشم. |
جمعه 21 خرداد 1389 |
|
|
fosil - ایران - شیراز
|
javaad - ایران - تهران, . . 100 افرین همشهری: زیرا خیلی مودبانه بمن اعتراض و انتقاد کردی که این خودش نشاهنده فهم و شعور فرهنگی ایران واقعی رو میرسونه و نمونه خوب واسه کسانیکه در این سایت فقط فحش و اهانت میکنند و امثال مثل شما بمن خیلی امیدواری میده که بچه های ایران در داخل کشور یک فهم و دید سیاسی دیگری دارند تا بچه های ایرانی فرنگی ! ولی بریم سر اصل مطلب: " انتقاد" شکلهای و تاثیرات مختلفی داره که در اینجا من ناخوداگاه این صفت mini و maxi را بکار بردم که خودش یک نوع اعتراض مدرن با جملات غربی که اینها اینقدر از غرب ترس دارند, و از طرفی خود این نوع اعتراض یکنوع کاتالیزاتوری هست واسه انتقادگران واقعی که همیشه از یک دید انتقاد نکنند, و باز از طرفی هواداران این اخوندزاده باید بیدار بشوند که این شخص خدا و نایب خدا نیست که از ان نباید انتقاد کرد:هر چه ما بیشتر انتقاد کنیم و این بتی که اینها از خودشون درست کردند, هم واسه خود این اخوندزادهها و دیگران بهتره. |
جمعه 21 خرداد 1389 |
|
|
delmorde - سوپد - یوتبوری
|
عجب بازی با مردم راه انداختند. تا حالا می گفتند. خب .گنجی از بنه نظام بوده و مهره ایست علم شده از طرف نظام و حامیان پشت پرده خارجی. حالا نوری زاده باید شکنجه شود . مانند گنجی اعتصاب غذا کند و دول غربی داد و بیداد راه اندازند تا او را ازاد و به امریکا یا یکی از کشورهای اروپائی برگردد. او قبلا در انگلیس بود.اکنون نوبت ایشان است که محبوب شو و برگرد بگوید نظام باید باش اما با تغییری در سیستم. اصلاحات لازم دارد. حرفی که در نهایت جناب گنجی فرموند. عجب نمایشی. جالبست. کف بزنید برای هنرمندان و کارگردانان پشت صحنه!!!!!!!!!!! |
جمعه 21 خرداد 1389 |
|
|
سیاه پوش - ایران - تهران
|
کی این چند درصد گوش مخملی عاقل میشن ما راحت بشیم من نمیدونم خدا به ما صبر عطا کنه |
جمعه 21 خرداد 1389 |
|