ماجرای چاپ خاطره محافظ آیت الله خامنه ای در کیهان


ماجرای چاپ خاطره محافظ آیت الله خامنه ای در کیهان

ایلنا می نویسد :

در پی درج مطلبی به نقل از یکی از محافظان رهبر معظم انقلاب، یکی از مسوولان دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد:نشر این مطالب نارضایتی جدی مقام معظم رهبری را به دنبال داشته است.
به گزارش ایلنا،متن اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری به این شرح است:
در پی درج مطلبی به نقل از یکی از محافظان مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار به تاریخ 89.3.16 یکی از مسوولان دفتر مقام معظم رهبری رسما اعلام کرد: مطالب مذکور شامل تحریفات گسترده و خلاف واقع فراوانی می‌باشد و نشر آن نارضایتی جدی معظم‌له را به دنبال داشته است. لذا این دفتر موکدا به مسوولان و دست‌اندرکاران مطبوعاتی و رسانه‌ای توصیه می‌کند از درج هر گونه مطالب غیرموثق و غیرمستند خودداری نمایند.
روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری

متن کامل مطلب چاپ شده در کیهان که مورد اشاره دفتر رهبری بود

متن سخنرانی یکی از محافظان مقام معظم رهبری در سال 68
ناگفته هایی از رابطه امام و رهبری

کیهان : سال 68 لحظاتی که امام (ره) داشتند به رحمت خدا می رفتند با دفتر ریاست جمهوری تماس گرفتند و ما به همراه آقای خامنه ای سوار ماشین شدیم و به سمت جماران حرکت کردیم. وقتی به جماران رسیدیم چون همه مسئولین آمده بودند شرایط بسیار سختی را ایجاد کرده بودند و فقط تعدادی از محافظین را داخل راه می دادند. همراه آقا که رئیس جمهور بودند فقط 4 نفر داخل شدیم و تا دم در حسینیه رفتیم .
خیلی از شخصیت ها و نمایندگان مجلس آنجا بودند و داخل راهشان نمی دادند، همراه آقای خامنه ای دو نفر توانستیم بعنوان محافظ داخل بیمارستان برویم که دائم شیفت عوض می کردیم. تنها کسی که امام (ره) موقع رحلتشان و قبل از خانواده شان او را پذیرفتند، آقای خامنه ای بودند. بعد از آن نمازی که امام (ره) خواندند پزشکان گفتند که نمی توان کاری برای ایشان انجام داد در این شرایط قرار شد همه کسانی که داخل اتاق امام بودند خارج شوند و فقط خانواده امام داخل شوند. قبل از ورود خانواده امام حاج احمد آقا از اتاق امام (ره) آمدند بیرون و گفتند آسید علی آقا را امام کار دارند. آقای خامنه ای داخل شدند و برای اینکه صدای امام (ره) را که نحیف شده بود بشنوند گوششان را نزدیک صورت امام (ره) بردند و امام (ره) با ایشان صحبت کردند. ما که پشت شیشه این صحنه را می دیدیم هر لحظه که
می گذشت می دیدیم آقای خامنه ای قرمزتر می شد، صورت ایشان دائم قرمز می شد گویا به حد انفجار رسیده بود . بعد از صحبت های امام (ره) آقای خامنه ای حاج احمد آقا ر اصدا کردند داخل، سپس حاج احمد آمدند بیرون و گفتند حاج خانم - همسر امام (ره) - و محارم امام (ره) بیایند داخل. - تمام این صحنه ها فیلم برداری شده است و نمی دانیم چرا پخش نمی شود! - حاج احمد آقا که صدا کردند خانواده امام تا آقای طباطبایی - برادر خانم حاج احمد آقا - که شهردار تهران بودند و دکتر طباطبایی - برادر خانم دیگر حاج احمد آقا - داخل بودند تمام دختران و پسران منسوب به امام (ره) داخل بودند و دیداری را با ایشان تازه کردند. تنها کسی که با محارم امام (ره) تا لحظه آخر حیات ایشان داخل اتاق بود فقط آقای خامنه ای بودند!
تقریبأ ساعت 30:23 امام (ره) تمام کردند. در این شرایط آقای خامنه ای با همان صورت برافروخته آمدند بیرون و همه کسانی که آنجا حضور داشتند را صدا کردند چه چپی ها و چه راستی ها و همه اطاعت کردند. آقا فرمودند هیچکس حق ندارد با هیچ خبرگزاری و هیچ گروهی مصاحبه علنی داشته باشد و خبر فوت امام (ره) را اعلام کند. اگر ما فردا صبح بتوانیم از صدا و سیمای خودمان این خبر را اعلام کنیم، بقای جمهوری اسلامی را می توانیم حفظ کنیم و در غیر این صورت احتمال این هست که خیلی از مسائل و مشکلات بر کشور ما جاری شود. همه گوش کردند و هیچکس حرفی نزد. تنها کسی که آن زمان مامور شد آقای لاهیجانی معاون جهاد سازندگی وقت بود که مسئول تهیه یخچالی شد که جنازه امام (ره) را 3 روز داخل آن گذاشتند. غیر از وی قرار شد کسی کار خاصی را انجام ندهد.
بلافاصله همه از جمله آقای خامنه ای به محل کارشان رفتند. همان شب آقا بسیاری از کارهای مربوط به حفاظت و اطلاعات را انجام دادند. فردا صبح قرار شد جلسه مجلس خبرگان برای تعیین رهبری انجام شود. همراه آقای خامنه ای، آقای انصاری نامی بود به همراه من و آقای قاسمی که با آقای خامنه ای پیاده از منزل راه افتادیم و به مجلس آمدیم. هیچ کدام از ما در آن لحظات رهبری آقای خامنه ای به ذهنمان هم خطور نمی کرد. در مجلس حفاظت به دست گردان هفت سپاه بود و تعدادی از محافظین آیت الله مشکینی بعنوان رئیس مجلس خبرگان، محافظین آقای هاشمی بعنوان رئیس مجلس شورای اسلامی و محافظین آقای خامنه ای در مجلس تردد
می کردیم. لذا بسیاری از شرایط داخل را
می دانستیم.حدود 20 دقیقه طول کشید تا جلسه به حد نصاب رسید. آقای مشکینی شروع به صحبت کردند و سپس آقای هاشمی چند دقیقه صحبت کردند.در همین اثنی تلفن زنگ زد و گفتند حاج احمد آقای خمینی با آقای هاشمی کار دارند. آقای هاشمی اجازه گرفتند و داخل دفتر هیات رئیسه رفتند. آقای مشکینی راجع به مطالب داخلی مجلس خبرگان صحبت کردند و سپس قرار شد در مورد رهبری آینده صحبت شود. هیچ کس صحبت نکرد و همه به هم نگاه می کردند. اولین نفری که شروع به صحبت کرد، آقای خلخالی بود.
وی گفت میخواهم مطلبی را بگویم و این را یک تکلیف می دانم. آقای مشکینی بلندگوی وی را روشن کرد و وی شروع به صحبت کرد. ایشان گفتند من چند وقت پیش برای مراسم عقد دخترم نزد امام (ره) رفته بودم. تا دختر و عروس و دامادم و بچه ها بازرسی شوند و بیایند داخل چند دقیقه طول کشید. من از
امام (ره) سوال کردم حالا که شما آقای منتظری، قائم مقام رهبری را عوض کرده اید با این شرایط بیماریتان شخص خاصی را مد نظر ندارید؟ ایشان به من نگاه کردند و گفتند: «مگر می شود من نظر خاصی نداشته باشم و مگر می شود که نظرم را به کسی نگفته باشم؟ من به حاج احمد آقا و آقای هاشمی بارها گفتم . از نظر من هیچ کس در روی کره زمین از سید علی آقا بهتر نیست ». بعد از این حرف آقای خلخالی اعلام کردند که اساساً امام (ره) با شورای رهبری مخالف بودند. پس باید روی یک نفر صحبت کنیم و برای انفرادی هم چند نفر بیشتر در کشور نداریم، یکی آیت الله مشکینی هستند، یکی آیت الله موسوی اردبیلی و نفر سوم آقای خامنه ای هستند که امام (ره) روی ایشان نظر مثبت داشتند. بعد از آقای خلخالی تنها کسی که صحبت کرد آیت الله موسوی اردبیلی بود. ایشان گفتند در یکی از جلسات سران سه قوه که خدمت امام (ره) رسیدیم آقای خامنه ای و آقای هاشمی نیامده بودند.
من و مهندس موسوی رفته بودیم. داخل آمدن مهندس مقداری طول کشید. من با امام (ره) صحبت می کردم، به ایشان گفتم که نظر شما در مورد رهبری آینده چیست؟ و امام (ره) گفتند: «من نظرم را به حاج احمد آقا و آقای هاشمی
گفته ام و احدی را در کره زمین بهتر از آسید علی آقا برای رهبری نمی دانم ». این دو مورد را آنها گفتند. در حین صحبت ایشان آقای هاشمی از پله های دفتر هیات رئیسه آمدند پایین و به محض رسیدن به جایگاهشان میکروفون راخاموش کردند و بلندگوی خودشان روشن شد. آقای هاشمی گفتند احمد آقا یک مطلبی را به من گفتند که تکلیف را همین الان به شما بگویم و بعد معذرت خواهی کردند که بلندگو را خاموش کردند. سپس گفتند احمد آقا الان به من گفتند:
«اگر می خواهید روح امام (ره) شاد شود و به وصیت نامه امام (ره) عمل کرده باشید اعلام کنید که امام (ره) بارها به ما گفتند که آقای خامنه ای را مطرح کنیم ولی به دلیل مسائل سیاسی نگذاشت که ما بگوییم ». آقای هاشمی گفتند حاج احمد آقا به من گفتند: « امروز یک تکلیف است و حداقل حرف مرا در مجلس بزنید که من آن دنیا گرفتار نباشم ». سپس آقای هاشمی گفتند حالا یک مطلب را من بگویم. من بارها خدمت امام(ره) رسیدم و هر بار که رفتم امام (ره) به من گفتند: » تا دیر نشده آ سید علی آقا را شما مطرح کنید بد است من مطرح کنم چون اگر من مطرح کنم قضیه استخلا پیش می آید. شما مطرح کنید من دفاع می کنم ». سپس آقای هاشمی طبق عادت ریاست مجلسی اش عمل کرد و در حالی که ایستاده بود گفت کسانیکه با رهبری آقای خامنه ای موافقند قیام کنند. در همین هنگام آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: « اکبر آقا! بنشینید شما، مگر اینجا مجلس است که شما می خواهید رای بگیرید؟ رهبری نظام به این است که من بتوانم. مگر من می توانم خمینی باشم؟ این بار سنگینی که شما دارید به دوش یک نفر می گذارید را مگر یک نفر می تواند تحملش کند؟ تحملش شرایط میخواهد. نه من، بلکه هیچ کس نمی تواند تحمل کند ».
در همین هنگام مجلس یک مقدار شلوغ شد و موافقین و مخالفین حرفهایی زدند. آقای آذری قمی به آقای خامنه ای گفت شما بپذیرید، مگر ما مردیم همه ما کمک می کنیم. ولایت فقیه، ولایت انبیا است. وی آنقدر تعریف کرد که آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: « آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید. ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم. اینی را که شما گفتید 10 سال آینده هم می گویید؟ 10 سال دیگر نخواهید گفت. هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید ». در همین هنگام آقای آذری قمی عمامه اش را برداشت و دو دستی محکم تو سرش زد و گفت خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من 10 سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم.
- دقیقاً بعد از 10 سال آقای آذری قمی رفت قم و در فردو نماز جماعت خواند و آنجا با آقای خامنه ای مخالفت کرد! دقیقاً همان طور که آقای خامنه ای گفتند 10 سال بعد این حرف را زد! - بعد از این صحبت ها خبرگان رای گیری کرد که در رای گیری همه خبرگان به غیر از 6 نفر رای موافق دادند! که یکی از آنها خود آقای خامنه ای بودند که به خودشان رای ندادند. یک نفر هم نظرش روی شورای رهبری بود نه اینکه با شخص آقای خامنه ای مخالفت داشته باشد. نظر وی این بود که در کشور به جای امام (ره) فرد نمی تواند عمل کند و یک شورای رهبری باید داشته باشیم که متشکل از آقای خامنه ای، آقای هاشمی بعنوان یکی از چهره های سیاسی و سه مرجع تقلید باشد. اما نظرش رای نیاورد و آقا با یک رای قوی انتخاب شدند.
حدود ساعت 3 جلسه تمام شد. کسانی بودند که از همان لحظه شروع به تبعیت کردند، از جمله این افراد آقای جوادی آملی بودند. هنگام خروج از مجلس هیچ کس ازدر خارج نشد همه به هم تعارف می کردند و حدود
3 دقیقه کسی خارج نشد. همه اصرار
می کردند آقای خامنه ای خارج شوند اما آقای خامنه ای به آقای مشکینی گفتند که ایشان ابتدا خارج شوند. در همین هنگام آقای جوادی آملی گفتند: « آقا شما بفرمایید که ما جرات کنیم پشت سر شما بیرون بیاییم. آن موقع شما بر ما رفیق بودید و ما افتخار می کردیم پایمان را پشت پای شما بگذاریم، امروز شما بر ما ولی هستید و از الان بر ما فرض و واجب است که همه پایمان را جای پای شما بگذاریم و طوری هم باید پایمان را بگذاریم که اگر کسی نگاه کند نفهمد چند نفر بعد از شما آمدند بیرون و فقط جای پای شما باشد! »
من با همین چشمهای خودم بیشتر از 100بار برخورد آقای خامنه ای و امام خمینی(ره) را با همدیگر دیدم. در هیچ برخوردی ندیدم که امام خمینی تمام قد جلوی ایشان بلند نشود و به طرفشان نرود. ولی برای هیچ کس ندیدم که این طور برخورد کند، البته بسیار نادر بودند در مقایسه با رفتاری که با شخصیت های دولتی، هیات دولت و... امام تنها با آقای خامنه ای اینگونه برخورد می کرد و با ایشان باز برخورد می کرد. آقای خامنه ای اوایل رهبری در بیمارستان قلب شهید رجایی عمل داشتند. در کل طول عمل سید احمد خمینی در طول راهروی بیمارستان قدم
می زدند، عصبانی و ناراحت بودند. گویا صحنه های بیماری امام راحل یادشان می آمد. بعد از اینکه عمل موفقیت آمیز بود، ما دوربینی روی قسمتی که ایشان بستری بودند گذاشتیم که دیگر مزاحم ایشان نباشیم و در باز و بسته نشود و تغییرات دمای اتاق به ایشان لطمه نزند. از بیرون اتاق کارهای حفاظتی را کنترل
می کردیم. حاج احمد خمینی(ره) ساعت
15/2 نیمه شب به بیمارستان قلب شهید رجایی آمدند البته تنها با یک راننده و با لباس راحتی روحانیت نه لباس رسمی. ما از اینکه ایشان تنها و بدون حفاظت آمده بودند تعجب کردیم. ایشان گفتند: از آقا چه خبر؟ گفتیم: الحمدلله خوبند. ایشان خیالشان راحت شد. به ایشان گفتم: اگر می خواهید آقای گلپایگانی و سایرین را بیدار کنم؟ گفتند: نه، حاج خانم بسیار نگران حال آقا بودند. ایشان خواستند من بیام پیش آقا و خودم از نزدیک در جریان وضعیت ایشان قرار بگیرم نه با تلفن و خبردهی دیگران. بعد از چند دقیقه ایشان به ذکر
خاطره ای پرداختند: ((ما در تمام جایی که امام تردد می کرد، سخنرانی می کرد و.. یک میکروفون های ریزی و یک کلید شصتی قرار داده بودیم تا هروقت حال ایشان نامساعد شد(این اواخر حال ایشان نامساعد بود) یکی از این کلیدها را فشار دهند تا من و دکتر طباطبایی سریع بدویم به سمت اتاق. من در اتاق خودمان دراز کشیده بودم، ساعت 7 شب ناگهان زنگ به صدا درآمد. من با سرعت به سمت اتاق امام رفتم و فکر کردم خدای ناکرده ایشان سکته کرده، امام چمباتمه زده بود و دو دستشان به زانویشان و نگاه تلویزیون می کرد. من به هیچ وجه حواسم به تلویزیون نبود. گفتم: آقا، ایشان سریع گفتند: احمد بشین، احمد بشین. من نشستم و دیدم اخبار دارد دیدار آقای خامنه ای با یکی از مسئولان خارجی(رهبر کره شمالی) را نشان می دهد. گفتند: نگذارید دیر بشه، چند بار به شما و آقای هاشمی گفتم. ایشان رو مطرح کنید، این عظمت رو که آدم می بینه کیف می کنه. همینکه عصایشان را بلند می کند(در حال سان از نظامیان کره بودند) عظمت اسلام رو می بینم.»
درکتاب خاطرات آقای حیدر واعظ کاشانی اهل قم در باره آقای خامنه ای از قول آقای بهاالدینی چه فرمودند آنهم در چه سالی؟ ایشان(واعظ کاشانی) می گویند من در اتاق بودم و هر 2 داماد آقای بهاالدینی نشسته بودند. پسرآقای بهاءالدینی وارد شدند و گفتند: مجلس خبرگان آقای منتظری را به قائم مقام رهبری انتخاب کردند. ایشان نگاهی به پسرشان انداخت و فرمودند: نه اینطور نیست. پسرشان گفتند: مجلس خبرگان انتخاب کرد تمام شد. ایشان دوباره فرمودند: نه این طور نیست بعد از امام خمینی، رهبر ما آقا سید علی خودمونه.
در انتخاب آقای منتظری اصلا آقای
خامنه ای امام جمعه بوده نه رییس جمهور. مسایلی که بین عرفا و بزرگان و مراجع
می گذرد ما نمی بینیم. اینها مسایل مادی است ما می بینیم نه مسایل غیرمادی و برداشتشان با ما فرق دارد. در عالم دیگری هستند و ما به تحلیل آنها وارد نیستیم
مطالبی از خصوصیات ایشان: سیره هایی وجود دارد که ما مجازیم بگوییم . برخی موارد را راضی نیستند ما بگوییم و جامعه بداند و ما نمی گوییم ولی دیده ایم. به اهلش می توان گفت که اثرگذار باشد در زندگیشان. چیزی که ایشان را به مقام مرجعیت و رهبری رساند فقط و فقط خودشان و رفتارهایشان است. ایشان همه این مقامات را از احترام به پدر و مادر می داند. ایشان می گوید: در زمانی که وارد حوزه شدند افتخار می کردند که کوچکترین فرد حوزه هستند. می فرمایند: وقتی وارد حوزه شدم با 2 نفر هم حجره ای شدم ودیدم که یکی از آنها از من کوچکتره و به من برخورد. ایشان آقای هاشمی بودند و بعدا فهمیدم از من بزرگتره. شهید بهشتی نیز با من بودند.دوران درس حوزوی به درس امام بسیار علاقه مند بودم و با هیچ چیز عوض نمی کردیم. با من تماس گرفتند و گفتند که پدرتان هیچ چیز
نمی بیند و آب مروارید گرفته است. من به مشهد رفتم و چند وقت کارم این شده بود که دست پدرم را گرفته و از کوچه خامنه ایها به مسجد حکمت چهارراه شهدا می بردم تا نماز بخوانند و بعد از آن به پرسشهای مردم پاسخ می گفتم و دوباره ایشان را به منزل می بردم. هر 3 وعده نمازکار من این شده بود. تا اینکه ایشان قبول کردند عمل جراحی کنند و شکر خدا خوب شدند. من مطمئنم که دعای خیر پدرم مرا به اینجا رسانده است.
مادر و پدر برای ایشان از هیچ مرتبتی بالاتر نبودند. ایشان موقع ورود پدر تمام قد می ایستادند به سمت ایشان می دویدند و دستشان را می بوسیدند. تمام عمرشان کارش این بود و مادرشان نیز همینطور. وقتی پدرشان از فرودگاه می آمد ما را می فرستاد تا ویلچر ببریم ایشان را بیاوریم وتاکید می کردند به ایشان بگوییم آقاسیدعلی نمی تواند خودش به دیدار شما بیاید زیرا نیاز به برنامه ریزی حفاظتی دست و پاگیر دارد و الان احساس کند من دارم ایشان را جابه جا می کنم. در ریاست جمهوری وقتی به در ورودی ریاست جمهوری
می رسیدیم ایشان خودشان پدرشان را از ماشین پیاده می کردند و پله ها را همپای ایشان می آمد و برای ایشان پشتی می گذاشت، چای می ریخت و اجازه نمی داد در این لحظات ما کوچکترین کاری انجام دهیم. ایشان تاکید بسیار زیادی روی احترام به پدر و مادر داشتند و هرچه که به آن رسیده بود را از پدر و مادر
می دانست. بر صله رحم بسیار بسیار تاکید
می کرد و منزل برادرانشان: سیدمحمد- سید هادی و.. رفت و آمد می کرد. وقتی مشهد می رفتند چند روز می ایستاد تا همه فامیلهایشان را ببیند. به پدرخانم شان بسیار احترام
می گذاشت و همیشه دستشان را می بوسید. دیدار علما و بزرگان با ایشان نیز در همین فضای اخلاقی و احترام می باشد. در سفر پس از رهبری ایشان به قم خیلی از علما و بزرگان حتی تا عوارضی قم آمده بودند جهت استقبال مانند آیت الله جوادی آملی. آیت الله حسن زاده آملی خودشان برای ورود آقای خامنه ای به قم خودشون به ورودی شهر قم آمدند ولو اینکه ایشان را نیز ندیدند. سخنان ایشان در مورد آقای خامنه ای در دیدار با رهبری بسیار عجیب بود و من و دیگران در تمام این مدت فقط گریه می کردیم و آنها در فضای دیگری بودند. بسیار متواضعانه با ایشان برخورد می کرد و با صفا.
ما با آقای موسوی کاشانی مسئول دفتر رهبری بیت آقای جوادی رفتیم و اعلام کردیم آقا می خواهد بعد از نماز مغرب بیاید دیدار شما. ایشان فرمودند: بگویید نیاید، واقعا
می گویم. منزل من بسیار بسیار حقیر است وگنجایش ایشان را ندارد. من خواهشم این است اگر می خواهند بزرگی کنند بیایند قدمشان روی چشمم ولی خانه من گنجایش ایشان را ندارد. من حاضرم بارها بارها خودم بیایم خدمتشان. بگویید با این شرایط من راضی نیستم بیایند. ما به رهبری اعلام کردیم این گفته را و رهبری فرمودند: ما اگر برویم منزلشان خیلی چیزها گیرمان می آید. این برخورد ایشان بسیار متواضعانه و باکرامت بود.
نماز مغرب و عشا خدمتشان رفتیم وگفتیم که آقا انشاالله امشب تشریف میارن، با بچه های حفاظت ایشان هماهنگ کردیم تا اطراف خانه پست حفاظتی بگذارند و همسایه ها نیز اذیت نشوند. آقای آملی پیش ما ایستاده بودند و ما گفتیم شما بنشینید تا ایشان نزدیک شوند ما خبرتان می دهیم. ایشان گفتند من از صبح تا الان منتظرم اصلا آرام و قرار ندارم. ما گفتیم اقلا شما بگذارید تا از دفتر(قم) حرکت کردند ما به شما اطلاع می دهیم. ایشان از هنگامی که خبر حرکت رهبری را شنیدند در خانه ایستاده بودند و منتظر بود. وقتی آقا تشریف آوردند ایشان سریع دویدند درب ماشین را باز کردند و تلاش کردند دست آقا را ببوسند ولی آقا ممانعت کرد. ایشان پیاده شدند و داخل خانه شدند و آقای آملی تا دست آقا را نبوسیدند کوتاه نیامدند. برخورد ایشان با رهبری بسیار متواضعانه و خود را حقیر و کوچک می گرفتند و آقا نیز با ایشان متواضعانه برخورد می کردند. حدود40 دقیقه دیدار طول کشید و در این 40 دقیقه فقط تعارف و معرفت بود. ایشان به منزل بسیاری به قم رفته اند ولی کمتر برخوردی این گونه بود. واقعا سرشار از فضل و کرامت بود.
منزل آقای بها الدینی کوچکتر بود. صبح زود رفتم منزل ایشان و قرار بود رهبری نماز صبح را که جمکران خواندند( نماز صبحها را کامل جمکران می خواندند)بیایند. گروهی که برای حفاظت ایشان رفتیم منزل آیت الله، پسرشان آمدند و ما خودمان را معرفی کردیم. ما رفتیم بالا ساعت 4 صبح بود و دیدیم که ایشان در آن موقع به صورت رسمی منتظر کسی هستند. بعد از دستبوسی ایشان فرمودند: خوب آقا سید علی کجاست و کی میاید!!؟. ما تعجب کرده بودیم. گفتم جمکران هستند وبعد خدمت شما می رسند. ایشان فرمودند: اینگونه نگویید ایشان بزرگتر از این است ایشان لطف می کنند و منت بر ما می گذارند اینجا می آیند.
اسکورت شروع به حرکت کردند و تاکید داشتند که زیاد مزاحم ایشان نباشیم. آقا تشریف آوردند و آقای بهاالدینی می خواستند از پله ها پایین بیایند ولی آقا دوید به سمت ایشان و آقا با ناراحتی به ما نگاه کرد که چرا اینگونه شد و تشریف آوردند پایین، ولی ایشان فرمودند: به بچه ها چیزی نگویید من از دیشب تا کنون منتظر شما هستم و خواب ندارم. می خواستند دست آقا را ببوسند ولی آقا نگذاشت.
آقای بهاالدینی خواهش کردند که اجازه دهید من دست شما ر ا ببوسم تا فردا به مادرتان زهرا بگویم من دست ولی تان را بوسیدم. اختلاف سنی آقای بهاالدینی با رهبری حدود50 سال بود در آن زمان(سال1380). وقتی نشستیم آقای بهاالدینی به اطراف منزل همه را نگاه می کردند و ما نگران بودیم که ایشان چه در فکر دارن و ما را چگونه می بیند(چشم بصیرت و برزخی). ایشان سپس نگاه به رهبری نمودند و گفتند: من شنیده بودم که شما از دفترتان حفاظت می شود و الحمدلله همه محافظان و همراهانتان خوبند و خوب
می بینمشان. ما خیلی خوشحال شدیم. از فرزندان آقاگفتند و گفتند 2فرزند بزرگ شما را بارها دیده ام الحق(3مرتبه) همه خوبند و مانند شمایند. 2 فرزند کوچک را ندیده بودم و تازگیها که دیدم اینها نیز الحق خیلی خوبند. بعد آقا به بچه هایش، همراهان ومحافظانش اشاره کردند که همگی دست آیت الله را ببوسند و بعد خداحافظی کردند. با این برخوردها و کراماتی که ما دیدیم و حالا
می بینیم یه عده ای که 16سالش از انقلاب گذشته و 14 سال قبل از انقلاب مشخص نبود کجا بوده و کی بوده حالا به اسم وکیل، وزیر، روحانی و.. مطالبی را می گوید که دل آدم می سوزه.
البته دل برای اون می سوزه نه برای انقلاب. انقلاب الحمدلله مانند بلدوزر هرکس که جلوش آمد و خواست بایستد له کرده و رفت. فکر کردید اینها که حالا آمدند از بازرگان،
بنی صدر و..بزرگترند؟ بازرگان را همه جهان می خواستند. انقلاب ما قطع یقین انقلاب آقا امام زمان است و هیچ کس نمی تواند به ما ضرر و لطمه ای برساند. فقط به آقا مربوطه این انقلاب و فقط مقدرات می تواند بر ما اعمال شود. و حفظ حکومت نیز شرایطی دارد که باید در این خط باشیم.
قبل از سفر به حج رفتم خدمت علما و مراجع جهت اجازه تشرف. منزل آقای بهجت مطلبی خواستم و ایشان فرمود: ما اجیریم. می دانی اجیر چیست؟ کسی که مزد و پاداشش را قبلا گرفته و الان به جز اطاعت چیزی نباید انجام دهد.
ما اجیر آقا امام زمانیم و مزد و پاداشمان بودن در این دوران و خدمت به نظام جمهوری اسلامی است. این مزد و پاداش ماست و به هیچ چیز فکر نکنید. ما اجیریم و هرچه
می گذرد فقط و فقط به خدمت امام زمان ببینیم.برای طول عمر مقام رهبری و ظهور حضرت و تعجیل در فرجشون صلوات بلند بفرستین..

جوابیه کیهان و حسین شریعتمداری به دفتر رهبری

عضو بیت رهبری به کیهان ابلاغ کرد
گلایه رهبر معظم انقلاب از درج مطالب اغراق آمیز درباره ایشان

در صفحه 12 کیهان دیروز - 16/3/89- متن سخنرانی یکی از افرادی که خود را از محافظان پیشین رهبرمعظم انقلاب معرفی می کرد با تیتر و عنوان «ناگفته هایی از رابطه امام و رهبری» به چاپ رسیده بود. به دنبال انتشار متن پیاده شده این سخنرانی که پیش از کیهان در برخی از خبرگزاری ها آمده و سی دی آن نیز توزیع شده بود، یکی از اعضای بیت رهبرمعظم انقلاب در تماس با کیهان اعلام کرد آنچه در سخنان منسوب به یکی از محافظان معظم له آمده است، حاوی مطالب خلاف واقع و اغراق آمیز فراوانی درباره رهبرمعظم انقلاب است و ناخشنودی و گلایه شدید ایشان را در پی داشته است.
واکنش سریع و بلافاصله رهبرمعظم انقلاب نسبت به مطالبی که آن را درباره خویش اغراق آمیز توصیف فرموده اند، اگرچه از خوی پیامبرگونه و تواضع و فروتنی بی نمونه ایشان خبر می دهد، ولی این توضیح را هم از سوی کیهان ضروری می نماید که؛ متن سخنرانی یاد شده قبل از چاپ در کیهان از سوی برخی خبرگزاری های رسمی منتشر شده و سی دی و نوار آن نیز در سطح گسترده ای توزیع گردیده بود بنابراین کیهان اگرچه بی دقتی و تساهل در کسب اطمینان از صحت مطالب مورد اشاره را نفی نکرده و به همین علت خود را درخور ملامت و توبیخ می داند ولی انتشار گسترده سخنرانی مزبور هم در پیدایش اطمینان مبنی بر صحت آن بی تاثیر نبوده است. ضمن آن که باید اعتراف کنیم در بازخوانی متن سخنرانی یاد شده- قبل از چاپ- نکته و گفته ای که اغراق آمیز باشد به ذهنمان خطور نکرد و هنوز هم نمی کند.
امید آن که مراد و مقتدایمان به خاطر این «تقصیر» یا «قصور»، عذرمان را بپذیرند و اگر بر ما خرده می گیرند به قلب مبارک خویش نگیرند...


bluestar - ایران - تهران
آیت الله خمینی هیچ وقت به خودش اجازه نمیداد برای خود جانشین تعیین کند. اگر واقعا اینطور بود در زمان حیات از طریق رسانه های عمومی اعلام میکرد. حتی این جمله او به این مضمون که پس از مرگم هیچ حرفی را از طرف من قبول نکنید مگر اینکه فیلم آن موجود باشد و یا مکتوب آن به امضای من رسیده باشد در کتاب صحیفه نور معروف است. همچنین آیت الله خمینی تا آخرین لحظات زندگی و همه رسانه های کشور تا تاریخ 14 خرداد 1368 رهبر فعلی را ((حجه الاسلام)) می نامیدند که نشان دهنده اینست که تا آن تاریخ شخص مزبور حتی به درجه اجتهاد نرسیده بود چه برسد به اینکه اعلم باشد.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

mardin delfani - انگلیس - برادفورد
تمام تاریخ ما یعنی همین!!!شک نکنید دوستان اینهمه بزرگ نمایی و مقدس سازی و کرامات ائمه و پیامبران و غیره چیزی جز یک کلاغ هزار کلاغ کردن یک عده چاپلوس درباری و قلم بدستانی که جیره خوار زورمداران بوده اند نیست و همانطور که میدانید تاریخ را همیشه فاتحان نوشته اند
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

شمبلیله - انگلیس - لندن
همشون با هم فدای یک تار موی شاهزاده رضا پهلوی . با چه چرندیاتی میخوان مردم رو خر کنند! اون خمینی گور به گور شده خودش زیادی بود چه برسه به این که بخواد این عملی رو جا خودش بذاره! همشون با هم ایران رو به روز انداختند . 2500 سال افتخار رو بیاد بیارید و از خواب بیدار شید. جاوید شاه شاهان ,شاه ایران زمین, رضا شاه پهلوی.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

robinhoodd - استرا لیا - ملبورن
خامنه ای با اون دسته چلاقش یه play station نمیتونه بازی کنه . رهبری ام میکنه..البته بهتره بگیم واسه اونایی که قبولش دارن ...گله داری میکنه نه رهبری..
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

massoudoslo - نروژ - اسلو
نکاتی را که bluestar عنوان کرد من هم خوانده و شنیده ام ! و خامنه ای هم خودش به این نوشته و درج کیهان ایراد میگیره و اعتراض میکنه بخاطر اینکه میدونه دروغه و نمیخاد بیشتر از این شرف و ابروش بره و جواب بده !میدونه که اگه بخان امروز به این شکل به رهبری نا مشروع اون مشروعیت بدن جریان میشه همون جعل و رسوایی دکتر مهندس های قلابی امروز در مجلس ایران که گندش در اومده! تنها دلیلی که این اوباش رو رهبر کردند این بود که از همون اول صاحبان و گردانندگان این انقلاب میدانستند که این موجود ۲ پا رو میتونند تو مشتشون همیشه داشته باشند و این بشر هیچ نظر و حرفی رو به درستی نمیتونه از خودش داشته باشه و همیشه یه قیم و دسته میخاد . امروز اگه نگاه بکنیم میبینیم که صاحبان قدرت چه کسانی در ایران هستند و در واقع فقط از این اوباش استفاده ابزاری میکنند.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

bluestar - ایران - تهران
mardin delfani - انگلیس - برادفورد. تمام تاریخ ما یعنی همین!!!شک نکنید دوستان اینهمه بزرگ نمایی و مقدس سازی و کرامات ائمه و پیامبران .. و همانطور که میدانید تاریخ را همیشه فاتحان نوشته اند. ////// کسانی که در زندگی شکنجه و زندان نصیب آنها بود و در نهایت به شهادت میرسیدند جزو فاتحان بودند؟؟
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

odin - بلژیک - انتورپن
ای خاک زیر کاهو برسر ساندیس خورت کنن بدبخت که بخاطر مال دنیا ببین به چه دریوزگی ای افتادی! مثل اینکه این بیچاره از ساندیسهای مخصوص بیت رهبری خورده که اینجوری مست شده و چرند گفته و یکی از خودش بدبخت تر هم مثل شرافت نداری دزد معتاد هم براش سند گذاشته!!!
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

massoudoslo - نروژ - اسلو
نکاتی را که bluestar عنوان کرد من هم خوانده و شنیده ام ! و خامنه ای هم خودش به این نوشته و درج کیهان ایراد میگیره و اعتراض میکنه بخاطر اینکه میدونه دروغه و نمیخاد بیشتر از این شرف و ابروش بره و جواب بده !میدونه که اگه بخان امروز به این شکل به رهبری نا مشروع اون مشروعیت بدن جریان میشه همون جعل و رسوایی دکتر مهندس های قلابی امروز در مجلس ایران که گندش در اومده! تنها دلیلی که این اوباش رو رهبر کردند این بود که از همون اول صاحبان و گردانندگان این انقلاب میدانستند که این موجود ۲ پا رو میتونند تو مشتشون همیشه داشته باشند و این بشر هیچ نظر و حرفی رو به درستی نمیتونه از خودش داشته باشه و همیشه یه قیم و دسته میخاد . امروز اگه نگاه بکنیم میبینیم که صاحبان قدرت چه کسانی در ایران هستند و در واقع فقط از این اوباش استفاده ابزاری میکنند.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
mardin delfani - انگلیس - برادفورد درود بر شما.یک خاطره از رهبر فرزانه شنیدم که واقعا شنیدنی بود اینکه ایشان برای اقامه نماز از قطار در حال حرکت بیرون پریدند!!!!خداییش اخر خنده بود.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
bluestar - ایران - تهران --- نظر شما راجع به اینکه بعد از تغییر رژیم، آرامگاه روح الله را به آبریزگاه تبدیل کنیم چیست؟ آیا توضیح المسائل روح الله رو هم که کلا در مورد آداب طهارت و غسل و نزدیکی‌ با اسب و شتر نوشته را هم مطالعه کرده اید؟.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

پارسا دادمهر - نیوزیلند - ولینگتون
من نمیتونم بفهمم چرا تمام کارای خدا و پیامبرانش اماماش و جانشینان اونا همینطور تا اخر در رابطه با تفاوت حقوق خاصها با عوام پر از کدهای خاصی است که این کدها هم فقط به دست متخصصین دینی باز میشن. رمزهای نهفته در تورات فقط میطونه به دست خاخامها باز بشه رمزهای نهفته در انجیل رمز پدرو پسری خدا وعیسی رمز شبان بودن عیسی و گوسفند خطاب شدن مردم کدهای قرانی در مورد ا ل م هایی که رمز بین محمد وخداست تفاوت متن سوره های مدنی و مکی تفاوتهای بوجود امده بین حقوق انسانها تفاوت بین جانشینان پیامبران مخصوصا در این اسلام عزیزمان تفاوت بین ابوبکر و عمرو عثمان و علی با همدیگر و فراموش شدن حقوق مردم در لابلای جنگ قدرت بین این مجنونها ؟و سر انجام این چاه جمکران و انفجار نور و ولایت فقیه و اینکه در رابطه با درگوشی امام امت با رهبر مسلمانان جهان. اگه کسی منو قبل از سقوط در جهنم کمکم بکنه ممنون میشم
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

پسر کرد ایران زمین - ایران - تهران
به قول جناب بلاستر از تهران این حرفها را نباید قبول کرد. من هم کاری به ا ین خاطران و درست یا غلط بودن آنها ندارم. چون به راحتی می شود داستان سازی کرد. اما در این آیت الله خامنه ای بعد از مرک امام به حق توانست جانشین شایسته ای برای ایشان باشد تردیدی وجود ندارد.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

afsaneh555 - ایران - تهران
خوبه دیگه احمدی نژاد امام زمانه این هم پیامبر((=
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

Elaheh_Asheri - بریتانیای کبیر - منچستر
"این جمله او به این مضمون که پس از مرگم هیچ حرفی را از طرف من قبول نکنید مگر اینکه فیلم آن موجود باشد و یا مکتوب آن به امضای من رسیده باشد در کتاب صحیفه نور معروف است". دقیقاً همینطوره
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

shown - امریکا - دیترویت
واقعاپاچه خواری وریاکاری تاچقدرتاکجاخوب معلومه وقتی به یه ادم دایم بگن ولی امرونایب امام وازاین حرفابعدیه مدت خودشم باورمیکنه که واقعااین چیزایی که میگن هست مثل امروزخامنه ای که واقعاباورش شده که ولی امرمسلمین جهانه اگرچندوقت دیگه گفتن این باباهمون امام توچاهه که ظهورکرده اصلانبایدتعجب کردجالبترین نکته اینجاست که اینهاازکارهای محمدرضاشاه فقیدایرادمیگیرن که فلان بودوبهمان به قول معروف رطب خورده منع رطب میکندخدااخروعاقبت ایران ومردم ایرانوبااین اقایون ختم به خیرکنه
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

Aiat hossainy - امریکا - لوس انجلس
این موضوع من یاد یک جوکی انداخت ک سالهای قبل شنیده بودم . خلاصه جوک این بود/. یک روزی به رفسنجانی خبر می دهند که حال امام خوب نیست و خودت زود. برسون او میرود بالی سر امام و میپرسد کی بعد شما رهبر باشه او میگه خ خ خ خ و تمام میکند بعداز چند ماه رفسنجانی امام توی خواب مبیند و میگید امام ما حرف شما را گوش کردیم و خامنه ای را رهبر کردیم امام مگوید. شما بایتان را روی لوله اکسیژن بود و من داشتم میگفتم خفه شدم.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

pesarekhoob - ایران - ایران
منتظر واجبی خوردن سگ نگهبان علی لاشخور به شیوه ی سعیدامامی هستیم.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

بی خیال - ایران - کرمان
در وصیت نامه آیت الله خمینی به این مضمون آمده: که پس از من ادعاهای فراوانی در مورد من میشود و نقل قول هایی از من صورت می گیرد اما مردم هوشیار باشند و تنها آنچه که دفتر من تایید میکند و یا به صورت ضبط شده در فیلم ها و نوارهای صدا و سیما موجود است را بپذیرند. این نشان میدهد که اقای خمینی در اواخر حیاتش از یک سری ماجراها و جعل اخبار منصوب به خودش آگاه شده بود. ضمنا من مانده ام که چرا شاه سید علی در آطاق امام رنگش قرمز میشده مگه دستشوییش گرفته بوده!
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

بی خیال - ایران - کرمان
1.یک دروغ مسلم در این خاطره هست چراکه از زبان آذری قمی آمده«من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم.» در حالی که اصل ولایت مطلقه پس از رهبری آقای خامنه ای و توسط ایشان و آقای هاشمی به قانون اساسی آورده شد و تاپیش از این در قانون اساسی تنها سخن از ولایت فقیه بود. 2.این آقا بیاد بگه چطور هنوز اصلاحیه قانون اساسی تصویب نشده بود آقای خامنه ای رهبر ایران شده. این خودش خلاف قانون است و همه اون هایی که اونجا بودند قطعا در این ظلمی که به مردم ایران شد سهیمند. 3.در پایان هم گیهان نه تنها عذر خواهی نکرده بلکه با چاپلوسی جلوی خامنه ای ایستاد. این منرو یاد نامه های محمد نوری زاد می اندازه
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

فریدون شیرازی - ایران - شیراز
Aiat hossainy - امریکا - لوس انجلس / خیلی با مزه بود و من با اینکه طور دیگری شنیده بودم یکدفعه خندیدم و بقول شیرازیها افتاد پشت ملازم و کلی سرفه کردم.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

abbas2291 - نروژ - اسلو
دارن بهم نون قرض مئ دن
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
اینها چقدر بدبختند که مشروعیت ولی وقیح و نظام کثیفشون رو از خمینی دارند!!!خمینی خودش یک قاتل و شیاد حرفه ای بود. کسیکه برای به قدرت رسیدن و ولی وقیح شدن دست به هر جنایتی زد و حتی به مراجع تقلیدی که اون رو از زندانی یا اعدام شدن در زمان شاه نجات دادند نیز رحم نکرد. خمینی بیشرف این عنوان جعلی مرجعیت رو هم مدیون امثال شریعتمداری بود وگرنه از سواد حوزوی درست و حسابی هم برخوردار نبود. کسیکه 15 سال در عراق بود ولی نمیتونست عربی حرف بزنه معلومه که چقدر هوش و ذکاوت داشته. حالا این جنایتکارها برای توجیه همه چیز خودشون رو به خمینی جلاد منسوب میکنند. گور پدر خمینی چه برسه به این نوچه های شیره ای و کثیفش
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

behnam2009 - انگلستان - لندن
کوچک و ذلیل بودن خامنه ای با تکرار حدود 20 بار مقام معظم رهبری کاملا نشون داده می شه. کسی که واقعا قابل احترام باشه خودش رو آقا نمی خونه. همیشه تو سریالها دیدیم آدمهای کوچک وقتی می خوان خودشون رو معرفی کنند مثلا می گن حواد آقا هستم.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

sami_rad - انگلیس - لندن
ای تو روح اون امام و این امامتون
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

shemiranian - ایران - تهران
یک جنایتکار حرامزاده مثل خمینی بسیار انتخاب شایسته ای انجا م داده یکی از جنس خودش رو به جانشینی گذاشته درسهایی که امروز خامنه ای ولدالزنا پس میده همون درسهایست که از امام اموخته.اینها همشون دشمن ایران و ایرانی هستند و حتی دین مردم را هم به لجن کشیدند.به قول شاپور بختیار در سی و دو سال پیش اینها امدند که ایران را به نابودی بکشند.
سه‌شنبه 18 خرداد 1389

Negah* - .المان - فرانکفورت
خاک برسر همه این اراذل واوباش که با چنگ ودندان واسلحه وسپاه و وبسیج وخر نفهم های دور وبرشان ایران سر زمین شیران را اشغال کردند ..مرگ ونابودی بر همه انهااز کوچک تا بزرگشان که ولی وقیح وچلاق ومفنگی که جدیدا الزیمر (alzheimer)هم گرفته ادعای خدایی میکنه اما یه ایه رو که 1000 بار از روش خونده تا اخر نمی تونه بگه وسطای ایه میگه الا اخر ...بیجاره به ایران وایرانی که سر نوشتشان بدست یگ گروه الاغ افتاده...
چهار‌شنبه 19 خرداد 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
خمینی کثیفترین قاتل تاریخ ایران و مدافعان او پس از 31 سال جنایت کثیفتر رذل تر از او.// در جامعه ی گوسفندان(((طرفداران او))) حکومت با گرگ هاست.//
پنج‌شنبه 20 خرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.