لیدا از اتهام مشارکت در قتل عمد پدرخوانده تبرئه شد


لیدا از اتهام مشارکت در قتل عمد پدرخوانده تبرئه شد

 لیدا، دختری که متهم به مشارکت در قتل پدرخوانده‌اش بود، از سوی دادگاه کیفری استان تهران از این اتهام تبرئه و به حبس محکوم شد و صابر، همدست لیدا به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد.

 شامگاه 13دی 84، مسئولان بیمارستان شریعتی مأموران پلیس را از مرگ مشکوک مرد مسنی به نام هوشنگ باخبر کردند.
مأموران پلیس با حضور در محل حادثه متوجه شدند هوشنگ بر اثر مسمومیت شدید دارویی فوت کرده است و همسر وی نیز به همین علت مسموم شده اما با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافته است.
تحقیقات پلیس برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت آغاز شد و در اولین ساعات تحقیقات مشخص شد دخترخوانده مقتول به همراهی مرد جوانی مرتکب این کار شده است.
دختر جوان به نام لیدا ابتدا منکر دخالت در قتل پدرخوانده خود شد اما وقتی با مدارک و شواهد مختلف روبرو شد، لب به اعتراف گشود.
قرار مجرمیت دو متهم پرونده از سوی دادسرای جنایی تهران صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد که در تاریخ 11 مهر 86 به آن رسیدگی شد. همسر مقتول به دلیل اقدام متهمان برای قتل خود، از دخترخوانده خود گذشت اما از صابر شکایت کرد.
با توجه به شناسایی نشدن خواهران مقتول به عنوان اولیای‌دم که در آمریکا زندگی می‌کردند، وقت رسیدگی به این پرونده تجدید شد و به امروز موکول شد.
صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده، در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد و شفیعی، نماینده دادستان با توجه به عدم شناسایی اولیای‌دم، اظهار داشت که دادستان تهران، درخواست قصاص متهم را به اتهام مشارکت در قتل عمدی کرده است.
در ادامه جلسه، لیدا، در جایگاه قرار گرفت و در تشریح حادثه گفت: با صابر که دوست کارفرمای من بود آشنا و دوست شدم. بعد از مدتی به من گفت دنبال شغل مناسب است و از من خواست 100 میلیون تومان سفته در اخیار او قرار دهم. من با درخواست او مخالفت کردم و بعد از آن بود که او شروع به تهدید من کرد.
وی ادامه داد: پدرم بداخلاق بود و همیشه بر سر موضوعات مختلف به من فشار می‌آورد اما من هم هیچ وقت به حرف او گوش نمی‌دادم. صابر به من پیشنهاد داد که برای اینکه پدرم مزاحم رابطه ما نباشد، به آنها قرص بدهیم تا افسرده شود. من هم برای اینکه پدرم خوش‌اخلاق شود با این پیشنهاد موافقت کردم.
لیدا ادامه داد: اولین بار به من چندین بسته قرص داد و من آنها را داخل سوپ ریختم که هر دو سوپ را خوردند. اما به خاطر حالتی که به آنها دست داده بود ترسیدم و دیگر به آنها قرص ندادم. اما صابر مرا بی‌عرضه خطاب کرد و به من اسپری اشک‌آور داد تا وقتی پدرم با من بد برخورد کرد با اسپری از خودم دفاع کنم.
وی ادامه داد: یک روز صابر به خانه ما آمد و این بار با خودش یک جعبه قرص خواب‌آور آورده بود. قرص‌ها را داخل آبمیوه ریخت و به پدر و مادرم داد و بعد از اینکه آنها خوابیدند، ما بیرون رفتیم و شب به تنهایی به خانه برگشتم.
متهم ادامه داد: صبح روز بعد صابر دوباره به خانه ما آمد و تا روز بعد آن، 4 وعده به پدر و مادرم قرص خوراند که در هر وعده حدود 30 قرص در غذا و شربت ریخته بود. دوست مادرم زنگ زد و من که با تهدیدات صابر روبرو بودم، به طور غیرمستقیم موضوع را به او گفتم. او هم به خواهرخوانده مادرم موضوع را گفت و او به خانه ما آمد.
وی افزود: بعد از اینکه خواهرخوانده مادرم به خانه آمد، با صابر دعوا کرد و بعد از آن بود که پدر و مادرم را به بیمارستان رساندیم. پدرم به کما رفت اما مادرم به دلیل اینکه بدنش داروها را قبول نکرده بود، بیهوش نشد.
بعد از اظهارات لیدا، صابر، متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و ضمن اینکه اتهام را قبول ندارد، گفت: من فقط به لیدا کمک کردم تا به پدرش دارو بدهد. من اطلاعی از موضوع نداشتم و او مرا به خانه دعوت کرد تا به پدرش قرص بدهم. من وقتی حال بد او را دیدم تلاش کردم او را به بیمارستان ببریم اما موفق نشدم؛ او وزن سنگینی داشت.
صابر در پاسخ به اظهارات قاضی مبنی بر اینکه قبلا اعتراف کردی که مقتول و همسرش را با 800 قرص خواب‌آور مسموم کردی گفت: اعترافات قبلی خود را تکذیب می‌کنم.
لیدا نیز در پاسخ به این ادعای صابر گفت: صابر دروغ می‌گوید و من به هیچ عنوان او را به خانه دعوت نکردم.
قاضی از صابر سؤال کرد که چرا به همسر مقتول قرص دادی که وی گفت: من اصلاً به او قرص ندادم.
بعد از اظهارات متهم، لیدا در جایگاه قرار گرفت و در بیان آخرین دفاع گفت: اتهام مشارکت را قبول ندارم. من اصلاً قصد کشتن پدرخوانده‌ام را ندارم.
صابر نیز در جایگاه قرار گرفت و در بیان آخرین دفاع گفت: اگر قرار است حکم قصاص صادر شود، باید هر دوی ما قصاص شویم، زیرا ما با هم این کار را کردیم.
بعد از اظهارات متهم، قاضی عزیزمحمدی ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، لیدا را از اتهام مشارکت در قتل عمدی پدرخوانده خود، تبرئه و به علت معاونت در قتل به حبس محکوم کردند.
صابر نیز به علت ارتکاب قتل عدم به قصاص و به اتهام رابطه نامشروع با لیدا به تحمل 100 ضربه شلاق و به اتهام اقدام برای قتل مادرخوانده لیدا به 3 سال حبس محکوم شد.

cat - اتریش - وین
قصاص,شلاق یا حبس کدومش یکی بهم توضیح بده لطفا ممنون
چهار‌شنبه 12 خرداد 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
اجتماع مریض که نتیجه ی حکومت لاشخورهای اسلامیست..
چهار‌شنبه 12 خرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.