حمیدرضا صدر : فوتبالیست های ما بیشتر از آمریکایی ها و سوئدی ها پول می گیرند


حمیدرضا صدر :
فوتبالیست های ما بیشتر از آمریکایی ها و سوئدی ها پول می گیرند

حمید رضا صدر، کارشناس فوتبال، درباره سقف 400 میلیون تومانی اعلام شده برای دستمزد بازیکنان لیگ برتر فوتبال ایران گفت: "برای این که به متوسط درآمد ماهانه بازیکنان دست یابیم، باید این 400 میلیون تومان را نه بر 12 ماه بلکه به 8 ماه تقسیم کنیم؛ زیرا با احتساب تعطیلات نیم فصل، تعطیلات مربوط به باز‌ی‌های ملی و نیز تعطیلات تابستانی، هر بازیکن حداکثر 8 ماه در خدمت باشگاهش است.

بنابراین اگر 400 میلیون تومان را تقسیم بر 8 بکنیم، هر فوتبالیست در ماه حدود 50 میلیون تومان یا به تعبیری 50 هزار دلار دریافت می کند. "

صدر در گفتگو با عصر ایران ورزشی، با اشاره به اینکه مبلغ دریافتی بازیکنان ایرانی بسیار بالاتر از مبالغ دریافتی فوتبالیست های کشورهایی چون آمریکا، کرواسی و سوئد است، گفت: " نباید از یاد ببریم که این پول از خزانه دولت پرداخت می شود و در واقع متعلق به مردم است. باشگاههایی فوتبال ما که چنین ارقامی را می پردازند، این رقم را نه از بلیط فروشی جبران می کنند، نه از پخش تلویزیونی و نه از اسپانسرها. در حقیقت این ارقام در گردش مالی طبیعی باشگاهها بر نمی گردد. "

این کارشناس برجسته فوتبال افزود: " زمانی که دیوید بکام به تیم لس آنجلس گالاکسی رفت، مبالغ دریافتی سایر بازیکنان این تیم هم اعلام شد. لس آنجلس گالاکسی در قلب سرمایه داری آمریکا قرار دارد. ولی متوسط دستمزد بازیکنانش سوای بکام سالانه بین 20 تا 30 هزار دلار است.

یعنی بازیکنان لیگ کشوری مثل آمریکا با ان همه ثروت و ادعا، چنین مبالغی دریافت نمی کنند. حالا ما در فوتبالی که نه باشگاههایش درآمدی کسب می کنند و نه تماشاگرانش پولی می پردازند، نه سالی 30 هزار دلار بلکه ماهی 50 هزار دلار به بازیکنانمان می پردازیم. این ارقام غیر منطقی هستند. "

بادکنکی که دیر یا زود می ترکد


حمید رضا صدر برای فوتبالدوستان ایرانی، نامی آشنا است. علاقه ویژه او به فوتبال، در کنار گرایشهای روشنفکرانه و دغدغه های اجتماعی اش، او را به وادی جامعه شناسی فوتبال کشانده است. متن زیر حاصل گفتو با صدر درباره دستمزد بازیکنان ایرانی است. دکتر صدر فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران( در مقطع کارشناسی ) است. مطالعات جامعه شناختی درحوزه فوتبال در کنار تحصیلات اقتصادی، در مجموع صدر را به چهره ای واجد صلاحیت در بحث از دستمزد بالای بازیکنان ایرانی و چرایی پیدایش و پیامدهای نامطلوب آن بدل کرده است. گفتگوی زیر را بخوانید

سازمان لیگ اعلام کرده که سقف قرارداد هر بازیکن لیگ برتر در فصل آینده، 400 میلیون تومان است. بازیکن 400 میلیونی، ماهانه 33 میلیون تومان دریافت می کند. نظر شما راجع به این رقم کلان چیست؟


یادمان باشد برای این که به متوسط درآمد ماهانه بازیکنان دست یابیم، باید این 400 میلیون تومان را نه  بر 12 ماه بلکه به 8 ماه تقسیم کنیم؛ زیرا با احتساب تعطیلات نیم فصل، تعطیلات مربوط به باز‌ی‌های ملی و نیز تعطیلات تابستانی، هر بازیکن حداکثر 8 ماه  در خدمت باشگاهش است. بنابراین اگر 400 میلیون تومان را تقسیم بر 8 بکنیم، هر فوتبالیست در ماه حدود 50 میلیون تومان یا به تعبیری  50 هزار دلار دریافت می کند.

 50 هزار دلار در ماه، در مقایسه با  دستمزد های بازیکنان فوتبال در جهان، رقم بالایی محسوب می شود؟

بیاید به مقایسه‌ای دست بزنیم. این مبلغ مثلاً در مقایسه با مبلغ دریافتی فوتبالیست‌های کرواسی و سوئد، یعنی کشورهایی که در جام جهانی به رتبه سوم دست یافته اند، رقم بسیار بالا و نامتعارفی محسوب می شود. درعین حال نباید از یاد ببریم که این پول از خزانه دولت پرداخت می شود و در واقع متعلق به مردم است. باشگاههایی فوتبال ما که چنین ارقامی را می پردازند، این رقم را نه از بلیط فروشی جبران می کنند، نه از پخش تلویزیونی و نه از اسپانسرها. در حقیقت این ارقام در گردش مالی طبیعی باشگاهها بر نمی گردد.

یعنی شرایط ما چگونه باید باشد؟

ببینید اگر کریستیانو رونالدو به رئال مادرید می رود، بخشی از مبلغ 100 میلیون یورویی که برای خرید او پرداخت شده، در همان پخش تلویزیونی ورود او به سانتیاگو برنابئو و یا فروش پیراهن ها و نیز افزایش قیمت بلیط برای طرفداران رئال مادرید، به باشگاه برمی گردد. ولی برای مثال طرفداران پرسپولیس و استقلال چقدر از هزینه دستمزد بازیکنان دو تیم محبوبشان را می پردازند؟ آن هم با این قیمت اندک بلیطها که گاهی مجانی هم هست؟  آن هم با بلیط فروشی که توسط نهادی دیگر بی اعتنا به دخل و خرج ها انجام می پذیرد.

متاسفانه دستمزد بازیکنان این دو تیم، در حقیقت پولی است که از خزانه دولت صرف بازیکنانی می شود که نه کیفیت فنی بالایی دارند، نه در مسابقات آسیایی افتخارآفرین اند و متاسفانه نه در مسابقات مقدماتی جام جهانی ما را به جایی رسانده اند. چنین رقمی اساسا نامتعارف است.

شما درباره سقف دستمزد 400 میلیون تومان چه نظری دارید؟

400 میلیون یعنی 400 هزار دلار. زمانی که دیوید بکام به تیم لس آنجلس گالاکسی رفت، مبالغ دریافتی سایر بازیکنان این تیم هم اعلام شد. لس آنجلس گالاکسی در قلب سرمایه داری آمریکا قرار دارد.  ولی متوسط دستمزد بازیکنانش  سوای بکام سالانه بین 20 تا 30 هزار دلار می گیرند. یعنی بازیکنان لیگ کشوری مثل آمریکا با ان همه ثروت و ادعا، چنین مبالغی دریافت نمی کنند. حالا ما در فوتبالی که نه باشگاههایش درآمدی کسب می کنند و نه تماشاگرانش پولی می پردازند، نه سالی 30 هزار دلار بلکه ماهی 50 هزار دلار به بازیکنانمان می پردازیم. این ارقام غیر منطقی هستند.

یعنی مبلغ دریافتی یک بازیکن ایرانی سالانه تقریباً ده برابر بازیکنان لس آنجلس گالاکسی است.

دقیقاً همین طور است. چه خوب است دوستانی که در حوزه اقتصاد کار می کنند، کمی در این زمینه کنکاش کنند. ببینید کرواسی در سال 1998 رتبه سوم جام جهانی را بدست آورد. کرواسی از دل فوتبال یوگوسلاوی بیرون آمده. یوگوسلاوی کشور بسیار قدرتمندی در فوتبال دنیا بود. ستاره سرخ بلگراد و دینامو زاگرب تیم‌های بزرگی هستند. شما ببینید دستمزد بازیکنان کنونی این دو تیم چقدر است. در حالی که هر کدام از بازیکنان این دو تیم در یک کورس سی متری ، بازیکنان ما را با چند ثانیه اختلاف پشت سر می گذارند و بسیار هم حرفه ای تر بازی می کنند.  چه در میدان و جه در خارج از میدان.

ما 18 تیم در لیگ برتر داریم و هر کدام 22 بازیکن دارند. یعنی 396 بازیکن در لیگ برتر. آیا ارقام نجومی شامل حال اکثریت این بازیکنان می شود؟

در این باره اطلاعات روشنی دردست نیست. طبیعتاً همه ارقام کلانی دریافت نمی کنند. اما ما باید متوسط ارقام را در نظر بگیریم. یعنی پرسپولیس و استقلال دقیقاً اعلام کنند که چه مبلغی برای خرید بازیکن پرداخت کرده اند و ما این مبلغ را تقسیم بر 22 کنیم تا به متوسط رقم پرداخت شده برای خرید بازیکن از سوی این دو تیم برسیم.

در این زمینه چه کسی باید پاسخگو باشد؟

مدیران دولتی یا، به تعبیری دیگر مدیران ورزشی ما، تورمی بوجود آورده و بادکنکی را باد کرده اند که تناسبی با قواره فوتبال ما ندارد. پرسش کلیدی این است آیا این فوتبال می خواهد سرانجام روزی روی پای خودش بایستد یا نه؟ در حال حاضر کدام باشگاه خصوصی ما می تواند 10 تا 15 میلیارد تومان در سال خرج کند تا دستمزد این بازیکنان را پرداخت کند؟ 15 میلیارد تومان یعنی 15 میلیون دلار.

ظاهراً در شهری مثل تهران، 15 میلون دلار برای خیلی ها رقم چندانی نیست ولی باور کنید این مبلغ در حال حاضر در اروپا رقم بسیار زیادی بشمار می رود؟ شما اگر رئال مادرید و بارسلونا و منچستر یونایتد را کنار بگذارید، یعنی غولهای اروپایی را نادیده بگیرید در می یابید سایر باشگاه ها با هزینه بسیار کمتری در مقایسه با باشگاه های ما که در حقیقت تیم هستند و نه باشگاه اداره می شوند.

 
این وضعیت در فوتبال ایران از چه زمانی پدید آمد؟

تصور می کنم این وضعیت پس از توفیق ایران در جام جهانی 98 شکل گرفت. به هر حال آن جام جهانی نقطه عطفی در فوتبال ایران بود. پس از آن جام جهانی، مدیران ورزش و اساساً صاحبان دولت در ایران، سیاست حمایت از فوتبال را در پیش گرفتند. اعتقاد دارم کلیت آن سیاست درست بود، اما مدیران دولتی فوتبال ما این سیاست را به شکلی اجرا کردند که از دل آن، به تعبیر من، فوتبال تورمی و بادکنکی بیرون آمد. بیاید بپذیریم در حال حاضر یکی از مشکلات فوتبال ما، تزریق بی رویه پول به آن بوده. این تزریق هم فقط شامل حال بازیکنان شده و نه  و مربیان و دستیاران و آنالیزورها.  از همه مهم‌تر، تاسیسات زیرساختی فوتبال ما را هم شامل نشده.

 آیا نباید پرسید در حالی که پرسپولیس و استقلال هنوز آواره پیدا کردن یک زمین تمرین هستند چگونه  سالی 10 تا 15 میلیون دلار به بازیکنانی که اکثرشان کم مایه هستیم می پردازیم؟ بروید و ببینید باشگاههای برزیل چقدر به بازیکنانشان می پردازند؟ یک بازیکن برزیلی چقدر دستمزد می گیرد که می تواند از برزیل به اروپا برود و در قاره سبز و بعد هم در جام جهانی بدرخشد؟ متاسفانه مدیران ورزشی ما در باشگاه‌ها، ما را به یک مرزی رسانده اند که چرخه فوتبال ما به سمت فروپاشی رفته. این بادکنک بالاخره روزی در جایی خواهد ترکید. 


بر اساس آن چه می گویید پرداخت این ارقام به بازیکنان، یکی از موانع خصوصی سازی در فوتبال ایران است.

بله، عملاً چنین شده. چرا استقلال اهواز و ابومسلم مشهد، که متعلق به بخش خصوصی بودند سقوط کردند؟ چون نمی توانند با تیمهایی که با پول نفت و صنایع ملی حمایت می شوند رقابت کنند. استقلال و پرسپولیس اعتنایی به بلیط فروشی و جذب اسپانسر نمی کنند یا نمی تواننند بکنند. این تیم ها بودجه هایی دارند که آنها را از پرداختن به چنین اموری مستغنی می کند. آشکار است که بخش خصوصی نمی تواند با این تیم ها رقابت کند. بخش خصوصی در کدام کشورتوانسته با دولت رقابت کند؟

دولت باید زمینه ای را فراهم آورد که بخشش خصوصی به ورود به حوزه فوتبال ترغیب شود. فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا بارها هشدار داده اند که این باشگاه‌ها باید خصوصی شوند. آیا شرایط کنونی پرسپولیس و استقلال، شرایطی است که بخش خصوصی، در صورت تصدی این دو باشگاه، بتواند از عهده تامین آن برآید؟ آن هم بخش خصوصی ای که استادیوم و بلیط فروشی و حق پخش تلویزیونی ندارد، زیرا استادیوم ها متعلق به سازمان تربیت بدنی اند، بلیط فروشی در اختیار سازمان لیگ است و حق پخش تلویزیونی هم متعلق به یک نهاد دولتی است. در این شرایط بخش خصوصی چگونه می تواند کسب درآمد کند؟ ابومسلم و استقلال اهواز که به دسته اول سقوط کردند و استیل آذین هم که اوضاع خوبی در لیگ برتر دارد، ولی تصور نمی کنم تراز مالی باشگاه مثبت باشد. 

آیا وضعیت کنونی فوتبال ایران در جای دیگری از جهان هم مشاهده می شود؟

تا حدی نمونه اش را در کشورهای عربی همسایه مان می بینیم. یعنی در جایی که فوتبال دولتی وجود دارد و دخل و خرج ها با هم تناسبی ندارند. دوستان شیخ نشین ما هم پول نفت را به باشگاه‌هایشان تزریق می کنند. در این کشورها هم تناسبی بین داده و ستانده وجود ندارد.  بین آنچه که از نظر مالی تزریق می کنید و آن‌چه که دریافت می کنید. من جای دیگری را در جهان سراغ ندارم. ولی یادمان باشد کشورهای عربی جمعیت اندکی دارند و درعین حال توانسته اند روی تاسیسات زیرساختی شان کار کنند. اما ایران کشوری 70 میلیونی و پهناور است و از حیث زیرساختهای فوتبال، مشکلات عدیده ای دارد. هنوز در بندر انزلی، وقتی که استادیوم این شهر را از طریق دوربین تلویزیون می بینیم، همان ترکیب سی چهل سال پیش را دارند.

ما هنوز در مناطق فوتبال خیز جنوب کشورمان استادیومی در شان فوتبالیست‌هایمان نداریم. بنابراین این گونه ولخرجی های مدیران فوتبال ما شایسته نیست. شما ببینید بچه های ما در چه مدارسی درس می خوانند و زمین بازی شان چه وضعیتی دارد. حتی شرایط  مدارس شمال شهر تهران هم مطلوب نیست. یک خانه 500-200 متری را گرفته اند و به مدرسه تبدیل کرده اند، بی آن که حتی جایی برای دویدن کودکان مهیا باشد. 

نتیجه ولخرجی های فوتبال چه بوده؟

سقوط فرهنگی موازی با ریخت و پاش ها. وقتی تزریق  بی رویه پول به فوتبال این کشور صورت می گیرد، نتیجه و بازتاب منفی آن را در حوزه های فرهنگی جامعه مان می بینیم. مایه تاسف است  ولی اکنون فوتبالیست‌هایمان را با اتومبیل ها و ژل مویشان می شناسیم نه با بازی ای که در میادین فوتبال انجام می دهند. ما آنها را با امور حاشیه ای زندگی شان به یاد می آوریم، مثال های فراوانی وجود دارند که نمی خواهم به آنها بپردازم.

به هر حال این تورم مالی یا تزریق بی رویه پول در فوتبال مملکت، در حوزه های فرهنگی جامعه ما اثر منفی گذاشته. فوتبالیست ها نیازی به کشیدن مرارت نمی بینند. بازیکنانی را می شناسیم که پس از چند بازی عامدانه می گویند مصدوم شده ایم و نمی خواهیم بازی کنیم؛ زیرا پولشان را گرفته اند و بهتر است که به میدان هم نروند. چنین بازیکنانی فراوانند. روزنامه های ورزشی را که ورق بزنید تا دریابید چه می گویم.


اگر مدیران ورزشی کشور از شما راهکاری برای اصلاح این وضعیت غیر اصولی بخواهند، چه توصیه ای به آنها می کنید؟

هر بار کسی در مورد این مسائل حرف زده است، این دوستان گفته اند چرا در این باره حرف می زنید؟ ما گاهی که در رادیو و تلویزیون در این باره بحث می کنیم که این فوتبال در زمینه برنامه ریزی و اقتصادی و اخلاق بیمار است، کسانی هستند تا پوزخند بزنند. ببینید بودجه ورزش ما پنج برابر شده. این بودجه در کجا صرف شود و چگونه؟ باید خرج دستمزد بازیکنان شود؟ آیا قرار است  این افزایش مترادف با افزایش  دستمزد کعبی و کریمی و جان واریو باشد؟

 این بحثی است در حوزه اقتصاد و برنامه ریزی. در پاسخ سئوال شما باید بگویم که درهای مجادله در این زمینه بسته است. دوستان فوتبالیست به ما می گویند چرا درباره این مسائل حرف می زنید؟ آنها اظهار نظر درباره فوتبال را منوط می کنند به برخورداری از سابقه حضور در فوتبال. در حالی که بحث ما بحثی اقتصادی، تشکیلاتی، سازمانی و فرهنگی است. شما نمی توانید فوتبال را از این حوزه ها منفک کنید.

حالا فرض کنیم کسی به فدراسیون توصیه کند که هیچ بازیکنی نباید بالاتر از 50 میلیون تومان بگیرد. آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟

پرسش کلیدی این است که آیا این قضیه اساساً در دستور کار فدراسیون جای دارد؟  آیا در شرح وظایف فدراسیون قرار گرفته؟ فدراسیون ها در همه جای دنیا فقط و فقط برگزار کننده بازی‌های باشگاهی و شکل دهنده تیم ملی هستند. فدراسیون آلمان و ایتالیا نقشی در افزایش قیمت بازیکنان فوتبال این کشورها ندارند. سیلویو برلوسکونی سیاستمدار میلیونری است که در بخش خصوصی فعال است و می خواهد برای دیوید بکام 35 ساله، مبلغی کلان بپردازد و این کار را هم انجام می دهد.  و یا فلورنتینو پرز در رئال مادرید تاجر بزرگی است که با اعتباری که در بانک‌های اسپانیا دارد، کریستیانو رونالدو و کریم بنزما را با قیمتی گزاف می خرد و سپس بنزما را به میدان هم نمی فرستد. او متعلق به بخش خصوصی ای است که توان انجام چنین کاری را دارد.

فدراسیون فوتبال اسپانیا در جایگاهی نیست که به او بگوید شما بازیکنان تیمت را با این قیمت بخر. فدراسیون فوتبال اسپانیا فقط برگزار کننده  بازیهای فوتبال در این کشور است. به نظر می رسد ما ً سوءتعبیر بزرگی درباره نقش فدراسیون فوتبال کشورمان داریم. یعنی تصورمان این است که فدراسیون باید همه مشکلات فوتبالمان را حل کند در حالی که فدراسیون فوتبال برگزار کننده بازی‌ها است. فدراسیون ما در حوزه هایی پا می گذارد که در شرح وظایفش نیست. تعیین سقف قیمت برای بازیکنان لیگ برتر هم یکی ازهمین موارد است.

 شما باید از مدیرعامل ذوب آهن و سپاهان و پرسپولیس بپرسید مبنای خرید شما چیست؟ بازیکن تیمتان را چگونه انتخاب می کنید؟ اینکه آقای عزیز محمدی اعلام کرده هیچ تیمی حق ندارد بازیکنی را با قیمت بالاتر از 400 میلیون تومان بخرد، بدعتی است که تا به حال نظیرش را ندیده ام. البته جز در عصر کمونیسم و در بلوک شرق سابق. اما یادمان باشد کشورهای بلوک شرق اساساً فاقد این ترکیب حرفه ای بودند و ادعا نداشتند می خواهند فوتبال را حرف های کنند.. در آن زمان بازیکنان اساساً دستمزدی به این شکل نمی گرفتند. آنها موظف بودند که برای باشگاهی که دولت تعیین می کرد، بازی کنند. الگوی فوتبال ما چیز دیگری است.

ما در حال حاضر بازیکن خارجی می آوریم اما باشگاه‌های عصر کمونیسم بازیکن خارجی نمی خریدند. در کشورهای کمونیستی، دستگاه ورزش می گفت ما دستمزدی پرداخت نمی کنیم و دستمزد شما مثلا این است که آپارتمانتان کمی بزرگتر می شود. اما الگوی ما ظاهراً یک الگوی اقتصاد آزاد است اما در اصل اقتصاد آزاد هم نیست زیرا دولت هزینه باشگاه‌ها را می پردازد.  در حقیقت تناقض های بنیادینی در این حوزه وجود دارد.

حالا به نظر شما این که درآمد یک بازیکن خیلی بیشتر از یک پزشک متخصص است، فی نفسه مشکل دارد؟

نه، من با این مشکلی ندارم. در انگلستان هم هیچ پزشک متخصصی مثل وین رونی دستمزد نمی گیرد. دراسپانیا هم هیچ پزشک متخصصی درآمدش به اندازه سرجیو آگرو در اتلتیکو مادرید یا کریستیانو رونالدو دستمزدی دریافت نمی کند.. در آمریکا هم هیچ پزشکی درآمدش در حد مایکل جوردن، بسکتبالیست معروف، نبود. اما نکته مهم این است که ستاره های ورزشی غرب درآمد ایجاد می کنند. یعنی مایکل جوردن برای باشگاه شیکاگو بولز و شهر شیکاگو درآمدزا بود. اما حسین کعبی و علی کریمی چه درآمدی ایجاد می کنند؟

ستاره های غرب برای باشگاه‌های خود درآمد و اشتغال ایجاد می کنند. آنها هر چند که رقم های نامتعارفی به عنوان دستمزد دریافت می کنند ولی چرخ اقتصادی باشگاه را جلو می برند. اما ستاره های ما کجا برای باشگاههایشان کسب درآمد کرده اند؟ کدام یک از ما به خاطر این ستاره‌ها یک پیراهن یا حتی یک بشقاب خریده‌ایم؟

LEVRONE - ایران - مشهد
حرف راست ردخور نداره. آقای صدر بخوبی این موضوع رو موشکافی کردند.
سه‌شنبه 11 خرداد 1389

بینوایان - ایران - تهران
خیلی از بحث های کارشناسیش خوشم میاد. همیشه ساده، روان و با معلومات صحبت میکنه.
سه‌شنبه 11 خرداد 1389

pandora - آلمان - آلمان
دری وری گفته خفن ! فقط حقوق بازیکن های خارجی رو گفته که ماهیانه میگیرن نه پیش قرارداد و اصل قراردادشون و .... .این اصلا کارشناس نیست.صدر همونیه که همه روزنامه ها بر علیه شرکتش در برنامه های پخش زنده به عنوان کارشناس مطلب مینویسن.خداداد عزیزی هم توی 90 در موردش گفت اگه اینا چون رفتن نیوکمپ و بازی بارسا ر و دیدن اسمشون کارشناسه پس منم بابامو بفرستم نیوکمپ بعد بیارینش برنامه زنده به عنوان کارشناس !!!
سه‌شنبه 11 خرداد 1389

robinhoodd - استرا لیا - ملبورن
بازیکنا و باشگاها تو ایران برای اینکه از مالیات فرار کنند قرار دادهارو پایین میبندند و ثبت میکنند اما پشته پرده قرار داده خصوصیه کلان میبندند با بازیکنا..
سه‌شنبه 11 خرداد 1389

ezatdf - ایران - تهران
شتر را گفتند : چرا چیزت از پسه ؟ گفت : چه چیزم مثل همه کسه !
سه‌شنبه 11 خرداد 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.