هورا! بالاخره روسیه هم کشید بیرون! حالا سگ علی عظمی مونده و حوضش! یک جام زهر مار دیگه آماده نوشیدن شده! ....... بگذارید یک حکایتی بگم!. یه موشی بود خانه اش کاغذی , باران آمد خانه اش خیسید , برف آمد خانه اش رومبید , أنقدر خندید تا دهنش درید , رفت پیش عمو پینه دوز گفت :. - دهشاهی میدم دهنم را بدوز !!. عمو پینه دوز گفت :. - دهنی که شد پاره , وصله ور نمیداره ......!!! |