ده علامتی که نشان میدهد ازدواجتان به دردسر افتاده است
ما غالبا در روابطی قرار می گیریم که این مناسبات برای ما سالم نیست. این روابط ممکن است چه از لحاظ احساسی و چه از لحاظ جسمی دچار مشکل باشد. بسیاری از زنان در روابطی زندگی می کنند که از بسیاری ار لحاظ برای آن زن دارای سلامت نیست،
از ترک چنین روابطی می ترسند و عده ای از آنها هم به خود می گویند این زندگی ناسالم به خاطر اشتباه خودشان بوده است و عده ای دیگر هم متوجه نیستند که این زندگی دچار مشکل است!
بعضی از زنان مغز خود را شستشو داده اند که بالاخره زندگیشان راه اصلی خود را خواهد یافت و مانند بسیاری از زنان دیگر خوشبختی به آنها نیز رو خواهد کرد، اما هیچ دو ازدواجی نیست که مشابه یکدیگر باشد اما می توان گفت که در هیچ ازدواجی نباید سوءاستفاده، بدرفتاری و توهین وجود داشته باشد. در اینجا ۱۰ علامت خطری که به شما نشان می دهد که زندگیتان دچار معضل و مشکل است جمع آوری شده است.
۱٫ هنگامی که شما درکنار همسرتان نیستید مطمئن تر و بهتر عمل می کنید برای مثال هنگامی که در کنار دوستانتان و یا سر کارتان هستید.
۲٫ شما احساس می کنید رفتار همسرتان نسبت به شما بدتر از رفتار شما نسبت به او می باشد.
۳٫ شما به خودتان اجازه می دهید با عشقی کمتر از آنچه که استحقاق آن را دارید زندگی کنید و این موضوع شما را عصبانی می کند اما نمی توانید آن را متوقف کنید.
۴٫ برای اجتناب کردن از ناراحت شدن همسرتان مراقب رفتار و گفتار خود هستید.
۵٫ شما همجبورید که همسرتان را به خانواده و دوستان و حتی خودتان ارجحیت دهید.
۶٫ اگر شما عکس العمل و یا عقیده مخالف یا منفی داشته باشید احساس امنیت و بی خطری نمی کنید که با همسرتان در میان بگذارید.
۷٫ شما احساس می کنید که به سختی باید کار کنید تا به همسرتان اثبات کنید و او را قانع کنید که مستحق محبت و عشق هستید.
۸٫ شما تردید دارید که از همسرتان درباره نیازتان و آنچه که می خواهید سوال کنید.
۹٫ هنگامی که او حالت خوبی ندارد و به شما عشق نمی ورزد شما متمایلید که محبت بیشتری به او بکنید به این امید که او از این حالت در آید.
۱۰٫ شما احساس می کنید رفتار همسرتان آن طور که باید احترام آمیز نیست.
اگر تمام این علامتها در مورد شما صدق می کند شما واقعا باید به فکر یک کمک حرفه ای باشید. شما برای خودتان کوچکترین احترامی قایل نیستید و عشقی که در خور شما باشد را دریافت نمی کنید. اگر شما دارای رابطه ای هستید که شامل علامتهای بالا می باشد و هنوز به این رابطه ادامه می دهید و درون آن رسوب کرده اید، من اهمیت نمی دهم که شما چه کسی هستید هیچ کس سزاوار این نیست که در ازدواجش بی احترامی و چنین رفتاری را متحمل شود. گروه های بسیاری وجود دارند که از این گونه زنها در دنیا حمایت می کنند.
اولین کاری که شما باید انجام دهید این است که با یک شخص حرفه ای و مناسب صحبت کنید. اگر خودتان را دوست ندارید هیچ چیز برای شما تغییر نخواهد کرد. شما ابتدا باید احترام به خودتان بگذارید تا بقیه در مقابل همین کار را بکنند و به هیچ کس اجازه ندهید که به شما بگوید که شما لایق بهتر از این نیستید به خاطر اینکه نه تنها شما بلکه همه استحقاق بهترین هستند.
sosol - ایران - نیشابور |
هیچ کدوم در مورد من صدق نمیکرد ..مشکل ما این بود که اون بچه نمیخواست و من را به خاطر اینکه نخواستم دختری را که همه عمر ارزویم بود سقط کند .قبول کرد به این شرط که خودم بزرگش کنم و من نمیدانستم واقعا راست میگوید زن من از مادر بودن همین قدر سهم دارد حالا من با یه پسر 6 ساله و یه دختر 4 ماهه تنهایم و گاهی اونقدر از این بی وفایی ها دلم پر میشه که اونا رو کتک میزنم و بعد پشیمون میشم |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
dj_sina - عراق - اربیل |
sosolایران نیشابور . دلم به حالت سوخت عزیزم. ارزوی موفقییت برای شما دوست عزیز |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
compatriot - کانادا - تورنتو |
من هم همئن مشکل را دارم. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
lioyd - کانادا - مونترال |
sosol - ایران - نیشابور متاسفم. میفهمم خیلی سخته |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
shabe sepid - مالزی - کوالالامپور |
sosol - ایران - نیشابور. همون بهتر که بره این سنگدل. قوی باش ، روزهای خوب هم میان .. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
Banooye Irani - آمریکا - هیوستون |
دوست عزیز sosol - ایران - نیشابور:. سهم اون بچه ها هم این نیست که کتک بخورند. شما بنظر میرسه واقعا عاشق بچه هاتون هستید اما گاهی عرصه زندگی بر شما تنگ می شود و شما طلافیش رو سر اون طفل معصوم ها که گوشت و پوستشان از خود شماست در می اورید. اون بچه ها هم باید از نبود مادر ضجر بکشن هم از نامهربانی پدری که جای مادر هم هست برایشان. چرا بدنبال یک زن و همراه دیگری نمی گردید. شایداین تنهایی هم پر شود وشما نسبت به کودکان خود مهربانتر باشید. برایتان ارزوی شادترین ها را دارم. استوار باشید(: . |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
Banooye Irani - آمریکا - هیوستون |
دوست عزیز sosol - ایران - نیشابور:. سهم اون بچه ها هم این نیست که کتک بخورند. شما بنظر میرسه واقعا عاشق بچه هاتون هستید اما گاهی عرصه زندگی بر شما تنگ می شود و شما طلافیش رو سر اون طفل معصوم ها که گوشت و پوستشان از خود شماست در می اورید. اون بچه ها هم باید از نبود مادر ضجر بکشن هم از نامهربانی پدری که جای مادر هم هست برایشان. چرا بدنبال یک زن و همراه دیگری نمی گردید. شایداین تنهایی هم پر شود وشما نسبت به کودکان خود مهربانتر باشید. برایتان ارزوی شادترین ها را دارم. استوار باشید(: . |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین |
1)sosol نیشابور ... تمنا میکنم دست روشون بلند نکن حالا که از داشتن محبت مادری محروم شدند باید بیشتر انها را زیر بال نوازشت بگیری میدونم که تو هم از گوشت و استخوانی و نه از اهن و گاهی وقتها عرصه بهت تنگ میشه ولی با زدن هیچ چیز درست نمیشه بگذار بگم دیروز در مدرسه پسر کوچولوی من چه اتفاقی افتاد . همکلاسی او از خانواده ای میاد که مادرش ترک ترکیه ولی ریشه ایرانی داره و فوق العاده زیبا و پدرش عربی هست که بادی گارد محافظ شخصی خانم کلاودیو فیشر یک مدل المانیه. پدر این پسرک قبلا همسری المانی و یک پسر 22 ساله داره و اصلا از ازدواج قبلیش با مادر این بچه حرفی نزده بعد از ازدواج این خانم ترک- ایرانی پی به موضوع میبره و این اقا دائم همسرش را میزده تا اینکه از هم جدا شدند و این پسرک در طول هفته نزد مادرش و اخر هفته نزد پدرش هست بسیار پسری حساس و در ضمن پرخاشگر شده از طرفی با بر زبان اوردن هر درخواستی پدرش سریع براش تهیه میکنه و فکر میکنه که محبت و تربیته. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین |
.2) پسرک دیروز با دختر همکلاسی خود دعواشون میشه پسرک سریع به سمت سالن غذاخوری مدرسه میره و از انجا چاقوئی برای حمله به دخترک میاره که با اطلاع بچه ها به معلمان و مربیان خطر رفع میشه. وقتی از پسرک علت را جویا میشوند او دلیلش را جدائی پدر و مادر خود اعلام کرده و گفته من از این وضع خسته شدم. ولی پدرش ازدواج سوم را کرد. ببخشید قصد دخالت نداشتم فقط یک بیدار باش بود. اخه اونا گلهای کوچولو خوشبو و ناز چی برای کتک خوردن دارند. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
بابک - ایران - مشهد |
این ده علامت که همیشه وجود دارد |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
sharareh20 - سوئد - مالمو |
خواهش میکنم این کار رأ نکنید، شما پای دویدن و پر پریدن فرزندانتون رأ با تنبیه بدنی خورد میکنید، در او احساس حقارت نسبت به خودش و حس بد بودن و کم بودن رأ ایجاد میکنید که تا آخر عمر با او خواهد ماند و همه زندگی او رأ تحت تاثیر قرار خواهد داد. حتا داد زدن و تحقیر لفظی کردن هم میتواند روح و روان فرزندانتون رأ ویران کند. روش های جلوگیری از خشم هست که با تمرین میشه خود رأ در این مواقع کنترل کرد. یکی از آنها برعکس شمردن از ۱۰ تاا ۱ است و نفس عمیق بعد از آن کشیدن، امتحان کنید، معجزه میکند، ذهنتان رأ سامان میدهد و آرامش رأ به شما در موقع خشم برمیگرداند. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
sharareh20 - سوئد - مالمو |
من عضو نبودم و همیشه اینجا رأ فقط میخواندم، کامنت شما انقدر منو بخاطر بچههاتون تحت تاثیر قرار داد که احساس کردم باید عضو بشم تا اینها را به شما بگویم، خواهش میکنم خودتون رأ کنترل کنید، کاری که بچهها میکنند و به نظر ما اشتباه است و ما رأ خشمگین میکند تقاضای سنّ آنهاست و لازمه رشدشان. بعدها زندگی به اندازه کافی موانع در سر راهشون ایجاد میکند، اگر حس حقارت و خود کمبینی نسبت به خود در آنها نهادینه شده باشد نمیتونند از خود بعدها محافظت کنند. خواهش میکنم در رفتارتون تجدید نظر کنید. آدم بچه به دنیا نمیاره که آنها رأ بزنه!. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
sharareh20 - سوئد - مالمو |
sosol - ایران - نیشابور . . دو نظر قبلی من خطاب به شماست. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
majid63 - فرانسه - پاریس |
sosol - ایران - نیشابور دوست عزیز اینکار را نکن که میگوی بچه ها را میزنم آنها . چه گناهی کردن ! می بخشید !؟ آن موقعی که بچه درست می کردی یاد چنین روزی می کردی قول می دهم که هیچ وقت فکرش نمی کردی الان که بچه های دارید قدر انهارا بدان چونکه بزرگترین محبت و سرمایه که خداوند بتو داده. قدرش بدان واز همین االان از انها بخاطر اینکه زدید در خواست کن که تو را ببخشند.نگذار زندگی بر تو تلخ شود.از همین الان انها را دعوت به یک شام کن. به امید موفقیت و آرزوی خوشبختی برای همه شما از خداوند بزرگ خواستارم. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
shahnazzolzol - فرانسه - گرونوبل |
سوسول نیشابور ، اصلا ناراحت نباش همسرت یک وقت به خودش میاد که میبینه همه اطرافیانش ترکش کرده اند اونوقت میاد سراغ بچه هاش ، مادر بودن یک نعمت است که همان طور که میدانید هر زنی نیمتواند مادر شود ، به خودت امیدواری بده و همیشه توکل به خدا داشته باش ، انشااله که همسری که لیاقت ان را داری پیدا خواهی کرد ، چند وقت دیگه تولد امام حسن است دعا کن تا ان موقع همه کارهایت درست شود من شخصا به امام حسن بسیار عقیده دارم شما را هم تشویق به این کار میکنم ، هرچه خواستم به من داده |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
parichehr.Iran - هند - دهلی |
با اخلاقهایی که اکثر اقایون دارند فکر نمیکنم بعید باشه که تعداد زیادی از این گزینه ها با شرایط بسیاری از خانما صدق کنه.. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
nima2 - امریکا - اتلانتا |
هیچ وقت بچه هاتو کتک نزن - هیچوقت - چون با این کار اونها را هم از دست میدی - اول روحشون رو بعد هم که بزرگ شدن خودشون رو - |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
elham1360 - ایران - سمنان |
sosol - ایران - نیشابوراخی انشاالاه هر چه زودتر مشکلت حل شه. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
ba ye gol bahar nemishe - امریک - امریک |
تورا خدا انرا کتک نزنید اونا چه گناهی کردن :( که بچه ای شما شدن |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
pariha - کویت - کویت |
sosol - ایران - نیشابور دوست عزیز - اگر شما پدر با احساسی نبودید حتما قبول کرده بودید که اون بچه سقط بشه پس خواهش میکنم بچه هارا کتک نزنید بدونید که هیچگونه تقصیری این بجه ها ندارند شما با کسی ازدو اج کرده بودید که شاید لیاقت شما رو نداشته و بویی از حس مادر بودن نداشته برایتان روزهای خوبی را آرزو دارم |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
mahtabam - آلمان - آلمان |
sosol - ایران - نیشابور . من به خانوم شما کاملا حق میدم..سقط کردن اون بچه خیلی بهتر بود تا اینکه دنیا بیاد و شاهد رفتار های بد شما باشه و آسیب ببینه! این کارهای وحشیانه شما هیچ گونه توجیهی نداره! لطفا سریع خودتون رو به یک روانشنس نشون بدید ! |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
امان - نروژ - اسلو |
sosol واقعا برات متاسفم. نه به خاطره زنت بلکه بخاطره حماقت و مریضیت. اگه تو وجدان داشتی هیچ وقت دست رو یک بچه بلند نمی کردی. |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
maryamf - بلزیک - لی یز |
sosol - ایران - نیشابور . . بچه ها چه گناهی کردند که پدر و مادری چنین داشتند. حالا باید این طفلکها بابت ... والدین تنبیه بشوند. امیدوارم خداوند کمی به شما عقل سالم بدهد که عقده تان را روی بچه های معصوم و بی گناه و بی دفاع خالی میکنید |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
porharfi - هلند - آرنم |
شامل حال من نشود...چون کسی همسر من نشود!!!!!!!!!!! |
جمعه 31 اردیبهشت 1389 |
|
nikiniki12 - المان - المان |
sosol - ایران - نیشابور. گرامی میفهمم که بزرگ کردن بچه بتنهایی چقدرمشکله ولی مطمین باشید بیمادری برای یک بچه وحشتناکه یک بچه نمیدونه بخاطراین کمبودچه رفتاری نشون بده سعی کنیددرروزمقداری وقت بابسرتون صرف کنیدوبهش اطمینان بدیدکه هیچوقت تنهاش نمیگذاریدوازش حفاظت میکنیدهیچچیزبه اندازه صحبت کردن مسایلروحل نمیکنه!متاسفم که همسرتون بچههای به این کوچیکیروتنهاگذاشته امیدوارم کسی درزندگیتون بیدابشه که مادرخوبی برای بچههاباشه.موفق باشید |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
sosol - ایران - نیشابور |
mahtabam - آلمان - آلمان امان - نروژ - اسلو . maryamf - بلزیک - لی یز حق با شماست رفتار من به اندازه لحن شما بعد از شنیدن مشکل و درد دلم زشت و غیر انسانی است ..از کمک و راهنماییتان ممنونم متمدنان اروپا نشین |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
sosol - ایران - نیشابور |
یه کم صبر کنین..فکر میکنید من کی هستم ؟مثل همه شما یک پدر .من 7 ماه جنگیدم و هر شب دعوا و مرافعه و هر روز التماس و نگرانی تا دخترم به دنیا بیاید.اما اگر واقعا می دانستم زن مغرورم میخواهد روی حرفش بایستد هرگز تن به این کار نمیدادم .او بچه اولمان را هم دوست نداشت اما بعد از تولدش میخواستش .بعد هوای ادامه تحصیل و ...افتاد به سرش .خیال میکنید برای منی که نوزادم رو تو سرما و گرما توی ماشین این ور و اونور میبرم و بزرگ میکنم و شبها تا صبح راهش میبرم تا مجبور به استفاده از دارو نشوم آسان بوده؟خیال میکنید برای من که پسرم را هر روز به مدرسه میبرم ولی نمیدانم کی امتحانهایش شروع میشود و نظر معلم راجع بهش چیه پسری که هر روز از اومدن مامانش میپرسه و کمک من در نگهداری خواهرش هست روزها راحت میگذرند؟من هم آدمم اعصاب و ظرفیت دارم زندگیم زیر و رو شده هر بار که نیمه شب دخترم تو خواب دستهاشو باز میکنه و لبهاش انگار چیزی رو برای مکیدن جستجو میکنند عذاب میکشم پسرم شب ادراری گرفته من نمیتونم با این همه حجم کار ببرمش پارک یا براش یه پدر کامل باشم |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
sosol - ایران - نیشابور |
بله گاهی سخت به هم میریزم مقابل کارها و سوالاتش کلافه میشم و میزنمش .حالا به قول شما من عقل و انسانیت ندارم ؟چون نخواستم بچه ام سقط بشه مستحق توبیخم ؟اصلا نباید چیزی به شما میگفتم .فقط نمک به زخم زدید و بیشتر ناراحتم کردید .دارم تمام تلاشم رو میکنم تا زن دیگری رو به خاطر پایان دادن به این سختیها وارد زندگی بچه هام نکنم مطمینم یه روز برمیگرده و میبخشمش به خاطر بچه ها .شما هم به فکر باز کردن یه دفتر مشاوره باشید واقعا عجب روزگاری شده |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
sosol - ایران - نیشابور |
به هر حال از شما که سعی کردید دلداریم بدید ممنونم |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
Pezhman - اتریش - وین |
sosol - ایران - نیشابور...دوست گرامی شما درشرایطی هستید که به مشاوره وراهنمایی فوری نیاز دارید.حتی اگر شده یک بار بروید پیش دکتر امیدوارم هربارعصبانی شدید.بدانید.که ماتحت هر شرایطی حق کتک زدن به بچه ها را نداریم.اگر بچه جلوی ما ایستاد وحرف زد.چه درست وچه غلط. اورا مثل آدم بزرگ به حساب بیاوریم.مبادا دستمان از جیب بیرون بیاد.وتربیت غلطی که بما یاد دادند را اجراکنیم.اگر هم توان بلند کردن این بار را ندارید.جگرگوشهایتان را به خانوادههایی که آرزوی فرزند دارند بدهید.سعی کنید مقاومت کنید.اگر فکر میکنید می بازید.جوانمردانه عمل کرده بازنده خوبی باشید.هر آدمی با روزگار درپیکار است وزیر این آسمون کبود هرمصلوبی صلیب خودش را بدوش میکشد...به امیدبهروزیتان |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
azadeh_irani - استرالیا - سیدنی |
sosolعزیز امیدوارم خداوند در درجه اول یار و یاورتان باشد. بزرگ کردن دو بچه دست تنها بسیار سخت است خصوصا برای یک مرد.از کامنتها هم ناراحت نشو اکثر ما ایرانیها بجای کمک کردن و پیدا کردن راه چاره و در درجه اول خود را بجای شخص گذاشتن زود راه انتقاد کردن را در پیش میگیریم. شما اولا باید به خودت افتخار کنی که دو فرزندت را بزرگ میکنی. بزرگ کردن بچه یکی از مشکل ترین شغلها است پس ان را دست کم نگیر. پسر کوچک شما الان در سنی است که معنی خوب و بد را نمیفهمد و این دلیل نمی شود که اگه اون سراغ مادرش را میگیرد یا شما را دوست ندارد یا قدر زحمت و از خود گذشتگی شما را نمی فهمد. اون هنوز برای درک مشکلات ما بزرگسالان کوچک است. |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
azadeh_irani - استرالیا - سیدنی |
شما سعی کنید از دیگر افراد خانواده که به انها اعتماد کامل دارید که در نبود شما از بچه ها بخوبی مراقبت میکند استفاده کنید. شما هم احتیاج به استراحت دارید. اما یک برنامه منظم.از مادر یا خواهر یا یکی از بانوان خواهش کنید یکی از بچه ها را یک روز جمعه سرپرستی کند. این به شما وقت و مجال میدهد که یا کمی استراحت کنید وهم اینکه با پسرتان نزدیکتر شوید. با زدن جز اینکه بیشتر او را به سمت مادرش سوق دهید کاری نمیکنید. سعی کنید اگر عصبانی میشوید چند دقیقه اتاق را ترک کنید تا کنترل خود را به دست بیاوریدچند نفس عمیق بکشیدو به خودتان یاد اوری کنید که طرف شمایک بچه شش ساله و یک نوزاد چهار ماهه است نه همسر سابقتان.اگر همسر تان شما را ترک کرده شما در مقابل میتوانید خود را تبدیل به پدر نمونه کنید.اما با کنترل نکردن خشمتان هر چه را که میریسید پنبه میکنید.موفق باشید پدر عزیز و فداکار. |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
palangipush - کانادا - ونکوور |
سوسول-نیشابور. واقعا عشقتو به بچه هات درک می کنم.ترو به خدا صبور باش.اشکمو در اوردی با کامنت اخریت. مواظب باش از ان زن بی رحم عشقو گدایی نکنی . من خودم زنم برای همین بهت توصیه می کنم.حتما خانم مهربانی پیدا میشه که عاشق شما و بچه ها بشه من مطمئنم. شما نیشابوری ها مهربون هستید. از طرف من ان دو گل قشنگو ببوس. مولا علی نگهدارتون. |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
sosol - ایران - نیشابور |
من ساکن ترکیه استانبول هستم همونطور که قدیمی های سایت میشناسنم.اگر ایران بودم دیگه مشکلی نبود .ولی ممنونم خدانگهدار همه پدرها هپه بچه ها و همه مادرهاااااااااااااااااااااااا |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
خواهر جون - استرالیا - سیدنی |
sosol جان زن بی عاطفه ات را پیدا کن و خفه اش کن |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
god_of_bluelove - ایران - تهران |
برادر گرامی هیچوقت بچه هاتو کتک نزن منم یکی از همون بچه ها بودم که در کودکی روزی چندبار از والدینم کتک میخوردم و الان مشکلات روحیه بسیاری دارم از باهوش ترین بچه های تهران بودم مدرسه ی تیزهوشان میرفتم ولی روحم داغون بود و هست اونا روح منو کشتن فاقد اعتماد به نفس لازم هستم بس که در کودکی تحقیر شدم با اینکه آدم خوشتیپی هستم حتی تو برخورد با آدما از لحاظ اجتماعی خیلی ضعیف عمل می کنم خلاصه بگم داداشی اونارو تو کودکی نکش |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
mehraeen - ایران - تهران |
گاهی فکر میکنم زمانی که مردسالاری بود زنها خوشبخت تر بودند . الان مردها مطیع ترند ولی همیشه سرخورده هستند . خیلی خوبه زن و شوهر با هم رفیق باشند ولی زنها کمتر تابع رفاقت هستند و کم کم یا مردسالاری ایجاد میشه یا زن سالاری . ولی بین این دو مرد سالاری برای خود زن بهتره تا زن سالاری چون در عیر اینصورت زنها محبت مردان را از دست خواهند داد همچنین نتیجه زن سالاری تو کشور ما شده فرزند سالاری و بی احترامی به بزرگتر. |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
compatriot - کانادا - تورنتو |
من هم همئن مشکل را دارم. |
شنبه 1 خرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
sosol - ایران - نیشابور. دوست گرامی شما اشتباهی بزرگتر از اشتباه قبلی خود انجام می دهید. ممکن است الان تحمل شنیدن واقعیت را نداشته باشید اما باور داشته باشید تنها چیزی که در حال حاضر به شما کمک می کند روبه رو شدن با واقعیت است تا بلکه بتوانید بدون احساسات منفی راه حلی درست برایش بیابید. متاسفانه بعضی از مردها در روابط با همسر و فرزندان خود درست عمل نمی کنند و جایگاه آنها را نمی شناسند همسر شما حق دارد در مورد فرزندی که می خواهد در آینده در صدد تربیت و بزرگ شدن او باشد رای و نظر خود را داشته باشد. شما که بی علاقگی او را می دانستید چرا مجدد بچه دار شدید و اگر نا خواسته بود چرا او را توجیه نکردید و به او خاطر جمعی ندادید که چنان با او در این زمینه همکاری می کنید که لطمه ای به درسش نخورد تا زمانیکه بچه حداقل به دوسالگی برسد و از آب و گل در آید. حالا هم بهترین کار برای شما تماس با همسرتان است و در جریان گذاشتن ماوقع..... |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
.....چرا از روی غرور به او قول دادید که به تنهایی او را بزرگ می کنید. میدانید این حرف شما چه چیز را به او ثابت کرده است. مهمترین حرفی که یک زن را می تواند از شما جدا کند مخصوصا زنی با مشخصات همسر شما که اول اهداف خودش برایش مهم است و بعد بچه داری. شما عملا به او ثابت کرده اید که فرزندان شما برایتان از او مهمترند و او هم شماها را به حال خودتان رها کرده. اگر می خواهید آن دوطفل را به پای خود خواهی خود نسوزانید بروید نزد همسرتان و به او بگویید بدون او زندگی شما جهنم است و نیاز به او برایتان حیاتی. به او اطمینان دهید که میتوانید برای بچه ها پرستار بگیرید و به گونه با آنها رفتار کنید که جای خالی مادر را متوجه نشوند اما بداند که جای خالی او را نمی توانید با کس دیگر پر کنید و حاضرید به خواسته های او هم اهمیت دهید. و واقعا این باشید. هیچ چیز برای زن از این که تنها یک مادر است و شیر دهی عذاب اور نیست یک مادر قبل از مادر بودن همسر است و نمی خواهد با به دنیا آوردن بچه فراموش شود. |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
پسر ایرونى - آلمان - یوتربوگ |
sosol - ایران - نیشابور.. دوست عزیز، بنده صلاحیت اظهار نظر در مورد اون چیزى که بین شما و همسرتون گذشته رو ندارم. ولى شاید وجود یک پارتنر حتى به صورت نامادرى از فشار روحى شما و فرزندانتون کم کنه. در ایران هستند هنوز خانمهایى که در کش و قوس روزگار، هنوز قلبهاى گرم و پرحرارتى دارند، ولى ترکیه را خودتان بهتر میدانید. به هر صورت اگر این خلا عاطفى براى فرزندان شما (مخصوصا دخترتون) پر بشه، براى آیندشون خیلى بهتر هست.من برخورد داشته ام با خانمهاى جوانى که از محبت والدین محروم بوده اند و این رو در نگاه مردهاى جوان و جذاب جستجو میکردند که این داستان الزاما همیشه خوش فرجام نیست. با آرزوى روزهاى پر از شادى براى شما، همسرتون و فرزندان همیشه دوست داشتنى ایران زمین |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
Pezhman - اتریش - وین |
خواهر جون - استرالیا - سیدنی ....اگر بابای بچه ها هم توسط ملاها باطناب در ملع عام حلق آویز وخغه شود تکلف بچه های بیگناه چه میشود.؟. ضمنا"قبل از گفتن چنین سخن اشتباهی, بهتر نیست دکتر ویا مشاورخانواده حرفهای هر دو را بشنود ؟ شاید نمیخواسته حامله شود. بدلایل روحی ویا مادی ویا... ولی با نی رنگ ویا کتک زدن وتجاوز برخلاف میل...حکم کشتن دادید.مجبور به گفتن شدم.از قدیم گفته اند: یک طرف به قاضی نروید. |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
sosol - ایران - نیشابور. دوست گرامی اگر همسر شما حکم یک رحم اجاره ای برایتان داشته پیشنهاد دوستمون پسر ایرونی خوب است و مشکل گشا اما از حرفهایتان و تحمل این دوران بدون دریافت کمک از سوی کسی نشان می دهد که همسرتان برای شما صاحب جایگاه است. شما و او صاحب دوفرزند از هم هستید بهتر است ابتدا در صدد جمع و جور کردن این زندگی از هم پاشیده شده کنید اگر جواب نداد در صدد انجام کار دیگری بر آیید. متاسفانه بسیاری از ما هنوز نیاموخته ایم برای مشکلاتی که خود در بوجود اوردنش نقش اصلی را داشته ایم راه حلی مناسب بیابیم و بلافاصله سراغ یک راه حل دیگر می رویم. اصولا این سهل انگاری و یا فرار از واقعیات در جامعه ما جا افتاده.... |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
.....ما در سال 57 دنبال تدبیر نبودیم تا مشکلات را با هم حل کنیم و همه چیز را عوض کردیم اما حال که احتیاج داریم همه چیز را از نو بسازیم چون قریب به یقین متارکه ملت و حکومت ضروریست رو به اصلاح می اوریم. تا خود از درون خانواده های کوجکمان و افکار شخصیمان شروع به حل اصولی مشکلات نکنیم هیچ اتفاقی نمی افتد. ما بهتر است ابتدا سعی در حفظ چیزهایی که برایمان صاحب ارزش است داشته باشیم بعد از تلاش اگر ثابت شد که ارزشش را ندارد آن وقت در صدد عوض کردن و یا به فراموشی سپردن بر آییم. چرا باید در فرهنگ ما کلمه مادر باید مساوی باشد با تحمل خارج ازحد فدا کردن زندگی شخصی و فراموش شدن زن. بار مادر بودن مسئولیت و سختی خود را دارد با درک نکردن همسران این بار را سختتر نکنیم.... |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
........پدری را سراغ دارم که چنان عاشقانه به فرزند اولش عشق می ورزید که همسرش را رقیب خود در این محبت می دانست و بعد از بدنیا آمدن فرزند دومش بچه اول رابه حال خود گذارد و دوباره همین معامله را خواست با دومی شروع کند اما خود کودک به قدری فهمیده و عاقل بود که گول محبت . بیمارگونه و سرشار از خود خواهی پدر را نخورد و رابطه ای معقول و نزدیک با مادرش ایجاد کرد و نگذاشت شکافی بین او و مادرش ایجاد شود. ما به راحتی صاحب فرزند میشویم به راحتی سرنوشت آنها را در دستان خود بدون علم و آگاهی کامل می گیریم و با انها رشد می کنیم در صورتیکه در دنیای پیشرفته امروزه برای ایجاد نسل آینده درست باید به مسئولیت والدین به گونه ای حرفه ای نگریست و ان را یک تخصص دانست. در مملکت ما که در گروگان . دایناسورهاست امثال احمدی نژاد می کوید که بچه بیاورید چون خودش مانند بز و گوسفند بزرگ شده نگاه به گرگی که شده نکنید اصلش گوسفندی ست. اما ما که می توانیم خود و فرزندانمان را دریابیم.... |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
.....ضمنا من از شما به خاطر ابراز نظرم عذر خواهی نمی کنم اگر نمی خواستید که مشکلتون رو مطرح نمی کردید بنابراین من به خود با اجازه شما این حق را دادم موفق باشید و هر چه زودتر مشکلاتتان به بهترین نحو حل شود. |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
Bare hasti - المان - هامبورگ |
. iranazadiran - ایران - تهران....چقدر زیبا احساسات یک زن را بیان کردید. این تفسیر زیبا نشان دهنده شناخت عمیق شما به زن و اصولا به انسان هست درود گرم من به شما هموطن روشنفکر. |
یکشنبه 2 خرداد 1389 |
|
massoudoslo - نروژ - اسلو |
اطلاعات جالب و رکی هستند ! مرسی مدیر سایت . |
دوشنبه 3 خرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
Bare hasti - المان - هامبورگ. درود برشما و سپاس از محبتتون. |
دوشنبه 3 خرداد 1389 |
|