وزارت ارشاد و امضاهایی که زیرش می زند

وزارت ارشاد و امضاهایی که زیرش می زند

میرحسین موسوی، یکی از نامزدهای ریاست جمهوری در مناظره بحث برانگیزش با آقای احمدی نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران به برخی از مشکلات فرهنگی دولت هم اشاره کرد:

"فردی می‌آید پانزده بار کتابش چاپ شده، از همین دولت مجوز گرفته در چاپ شانزدهم جلویش را می‌گیرند. آخر دولت حیثیتی دارد، نظام ما حیثیتی دارد. هر دولتی باید مقید باشد به امضاهایی که می کند وحرف‌هایی که می‌زند. باید سر حرفش باید بایستد. "

آقای احمدی نژاد شاید برای اولین و آخرین بار، انتقاد آقای موسوی را پذیرفت: "بله بنده با شما همنظرم. نامه هم نوشتم به وزیر ارشاد، تذکر هم دادم."

اما ظاهرا در این مدت، آقای احمدی نژاد کاری در این باره نکرده یا نتوانسته بکند.

صرف نظر از کتاب های فراوانی که همچنان در صف طولانی مجوز انتظار می کشند، هنوز کتاب هایی بعد از بارها تجدید چاپ، چه در دولت های قبلی و چه فعلی، ناگهان با لغو مجوز چاپ یا توزیع رو به رو می شوند.

حسین سناپور، نویسنده رمان نیمه غایب که در مناظره انتخاباتی مورد اشاره میرحسین موسوی قرار گرفته بود، در یادداشتی که روز سه شنبه ۱۷ فروردین (۶ آوریل) در وبلاگش منتشر کرد نوشت: "وزارت ارشاد هنوز نتیجه بررسى‏ مجدد این کتاب را بعد از نزدیک به یک سال اعلام نکرده است."

آقای سناپور نوشت به او خبر داده اند که "ارشاد برگه‏ى اعلام وصولِ چاپ پنجم رمان ویران مى‏آیى را هم نداده و آن را موکول به بررسى مجدد این رمان کرده است."

فهرست های بلندبالا

جز کتاب های این نویسنده، کتاب های فراوان دیگری هم گرفتار همین وضعیت شده اند.

در حوزه کتاب های ترجمه شده، رمان گور به گور نوشته ویلیام فاکنر با ترجمه‌ نجف دریابندری، نمایشنامه هایی از گارسیا لورکا ترجمه احمد شاملو، رمان دیوانه بازی نوشته کریستین بوبن، دختری با گوشواره مروارید نوشته تریسی شوالیه، سفر به انتهای شب نوشته لویی فردینان سلین، و میرا نوشته کریستوفر فرانک از کتاب هایی هستند که بعد از چندین بار تجدید چاپ، مجوزشان باطل شده است.

لیلی گلستان: مسؤولان وزارت فرهنگ و ارشاد برخلاف زمان آقایان خاتمی و هاشمی، هیچ توضیحی درباره ممیزی ها و لغو مجوزها نمی دهند

لیلی گلستان، مترجم کتاب میرا، در این باره به بی بی سی فارسی می گوید: "آدم خیلی تعجب می کند. یک مقام مهم دولتی از وزارتخانه ای که فکر می کند اهمیت بسزایی دارد مجوز صادر می کند، این کتاب به چاپ چهاردهم - پانزدهم هم می رسد و بعد ناگهان به این نتیجه می رسند که نباید مجوز داشته باشد. این به من می نشان می دهد که کارشان بسیار سلیقه ای است. یعنی این رییس می رود و رییس بعدی می آید و تصمیم دیگری می گیرد. مثل کتاب شبی از شب های زمستان مسافری نوشته ایتالو کالوینو با ترجمه من، که دوازده سال توقیف بود. بعد رییس دیگری آمد و مجوز داد. "

کتاب های ایرانی هم دست کمی از کتاب های ترجمه ندارد. زمین سوخته و داستان یک شهر اثر احمد محمود، پیکر فرهاد اثر عباس معروفی، سهم من اثر پرینوش صنیعی (پس از ۱۳ بار تجدید چاپ)، چهار درد اثر منیرالدین بیروتی، سالمرگی اثر اصغر الهی، عقرب روی پله های راه آهن اندیمشک اثر حسین مرتضاییان آبکنار، تاریخ منظوم ایران اثر رحیم معینی کرمانشاهی و گنج مراد اثر سعید نیرو از جمله کتاب هایی اند که مجوزشان برای تجدید چاپ لغو شده و چاپ مجددشان منوط به بررسی دوباره اثر شده اند.

در این سال ها مجوز برخی کتاب ها مثل خروس نوشته ابراهیم گلستان هم به کلی لغو شده،‌ و مواردی مثل رمان خاطره دلبرکان غمگین من نوشته گابریل گارسیا مارکز نیز بوده است که بلافاصله پس از انتشار جمع آوری شد.

'فقط کتاب ها نیستند'

لیلی گلستان این تصمیم گیری های ناگهانی وزارت ارشاد را محدود به مجوز کتاب نمی داند. او می گوید "برای فیلم ها هم همین اتفاق می افتد. فیلم ها مجوز می گیرند، مدتی اکران می شوند، بعد فیلم را از پرده می کشند پایین و می گویند مجوز پخش ندارد. یا مگر کنسرت های ما همین جور نیست؟ کنسرت ها مجوز می گیرند. بلیت فروخته می شود. آن وقت، شب افتتاح یکهو می گویند لغو! یعنی هیچ احترامی برای حتا مجوز خودشان قایل نیستند. نه اینکه فقط برای ما، و برای تماشاچی ای که بلیت خریده و در صف ایستاده."

مهدی غبرایی، مترجم

مهدی غبرایی، مترجم ادبی درباره لغو مجوز رمان سفر به انتهای شب که برادر فقیدش، فرهاد غبرایی ترجمه کرده بود می گوید: "ما که از پشت پرده خبر نداریم. فقط سر چاپ پنجم به ناشر گفتند مجوز را بیاور، و مجوز کتاب را لغو کردند."

آقای غبرایی می گوید: "دولتی که از چهار پنج سال پیش آمده، طبق نظری که داده است و همه ما دیده و خوانده ایم، دولت های قبل از خودش را قبول ندارد. امیدواریم که عقل و درایت باعث شود این کتاب و کتاب های دیگر مجوزشان تمدید شود."

بازار سیاه سیاهتر می شود

اما لغو مجوز باعث نمی شود کتاب های توقیف شده، از بازار کتاب محو شوند. نسخه های غیرقانونی، با چاپ های افست و غیرمجاز، قفسه های کتابفروشی های زیرزمینی را پرتر و بازار سیاه کتاب را سیاه تر می کنند؛ و طبیعتا به خاطر توقیف بودنشان مشتری و علاقمندانشان هم بیشتر از گذشته می شود.

لیلی گلستان در این باره، کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ اثر اوریانا فالاچی را مثال می زند و می گوید:" بعد از انقلاب، وقتی این کتاب توقیف شد – که البته نباید می شد چون کاملا ضد جنگ و ضد آمریکا بود – انتشارات امیرکبیر که ناشر این کتاب بود به من خبر داد که نسخه های افست شده ای از آن به بازار آمده که چاپخانه ای در اصفهان به صورت غیرمجاز چاپش می کرده است."

اما لغو مجوز کتابی که پیش از این چاپ شده، حقوق ناشر و نویسنده یا مترجم را تباه می کند.

متن بسیاری از کتاب هایی که توقیف می شود علاوه بر حضور در بازار سیاه، در اینترنت هم پیدا می شود.

این کار، گاهی بدون اطلاع نویسنده و مترجم صورت می گیرد اما مواردی هم هست که صاحب اثر، برای نشان دادن اعتراضش، خود به انتشار اثرش در سایت یا وبلاگش دست می زند.

جواد مجابی، شاعر و نویسنده به تازگی خبر داده است که برای گریز از وقفه های چندساله در انتشار آثار و روند گرفتن مجوز، اشعارش را در وبلاگش منتشر می کند.

او به خبرگزاری کار ایران، ایلنا، گفته که ۲ هزار صفحه شعر منتشر نشده دارد: "تصمیم گرفتم از پاداش مادی بگذرم تا به پاداش معنوی برسم و دست کم، مردم اشعارم را بخوانند. این راهی است برای عبور از وقفه های ۴ و ۵ ساله در انتشار کتاب هایم."

البته نویسنده یا مترجم برای این کار، باید به کلی از حقوق مادی بگذرد چون با انتشار اثر در اینترنت هیچ سهمی به او نمی رسد.

لغو مجوز کتابی که پیش از این چاپ شده، حقوق ناشر و نویسنده یا مترجم را تباه می کند.

ناشران و مولفان معترض اما خاموش

بسیاری از ناشرها حاضر به گفت گو با رسانه ها و بیان نارضایتی خود نیستند. جز آنها مترجم ها و نویسنده ها هم اغلب تمایلی به اعتراض به وضع فعلی ندارند.

آنها ترجیح می دهند سکوت کنند تا اندک شانس باقیمانده خود را از دست ندهند و دچار مشکلات جدی تری برای ادامه کارشان نشوند.

به گفته نویسنده ای که مجوز تجدید چاپ کتابش لغو شده ولی مایل نیست نامش را اعلام کند، "نویسنده ها و مترجم ها فکر می کنند که اگر سکوت کنند و اعتراض خود را به رسانه ها نکشند، حساسیت بیشتری درباره آثارشان ایجاد نمی شود و ممکن است در آینده "کارشان کمتر گیر کند."

او بعد از مکثی کوتاه ادامه می دهد "ولی راستش سکوت ما در این سال ها به جایی نرسیده و کارمان را سخت تر کرده است."

ناشری که مایل به فاش شدن نامش نیست می گوید: "چندین کتاب ما را لغو مجوز کرده اند. ما با طی مراحل طولانی ممیزی ارشاد نشان می دهیم که به قانون پایبندیم و تعهد داریم. اما آنها تعهدی به آنچه خودشان مجوز می دهند ندارند. با لغو هر مجوز ضربه سنگینی به ما وارد می شود چون که در یکی دو چاپ اول سودی عاید ناشر یا مولف نمی شود و به اصطلاح هزینه هاش سر به سر می شود. فقط در چاپ های بعدی است که ناشر و مولف سود می کنند. این کار نوعی خلف وعده و ظلم آشکار است که هم اخلاق و هم دین، آن را محکوم می کند."

با این حال این ناشر می گوید "لطفا اسم ما را چاپ نکن که آن وقت، به همین کتاب های فعلی مان هم گیر می دهند."

'این طور نباشد که نویسنده هر چه خواست ارائه کند'

محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد

در دولت های گذشته، وزارت ارشاد پس از ممیزی کتاب، مجوز دائم کتاب را صادر می کرد و ناشران برای تجدید چاپ با مانع تازه ای روبه رو نمی شدند.

اما وزارت ارشاد دولت آقای احمدی نژاد، بی اعتنا به اعتراضات خاموش تولیدکنندگان فرهنگی، لغو مجوز کتاب های مجوزدار را توجیه می کند.

محمد حسینی، وزیر فعلی فرهنگ و ارشاد، اخیرا گفته است: "اکنون نمایندگان مجلس تذکراتی را مطرح می‌کنند درباره‌ی محتوای کتاب‌هایی که در گذشته منتشر شده و بنابراین نیاز است که آثار بررسی شوند. ضمن این‌که در گذشته، یک‌سری تعبیرات و واژه‌ها مشکلاتی را به‌وجود آورده است که باید این حساسیت‌ها را درنظر داشته باشیم و این‌طور نباشد که هر نویسنده هرچه خواست، ارائه دهد."

این در حالی است که بسیاری از کتاب هایی که لغو مجوز شده اند، در دولت آقای احمدی نژاد مجوز گرفته اند؛ دولتی که به عقیده بسیاری از کارشناسان، سخت ترین ممیزی ها را بر کتاب اعمال کرده است.

رمضانی فرانی، مدیر سابق اداره کتاب، در مصاحبه ای گفته بود ممکن است کتابی بارها مجوز بگیرد و چاپ شود اما وقتی بفهمیم مجوز دادن به آن اشتباه بوده جلویش را می گیریم.

اما جز این توضیحات کلی، وزارت ارشاد با هیچ ناشر و مترجمی درباره هیچ کتابی حرف نمی زند.

لیلی گلستان می گوید: "اصلا نمی دانید چرا کتابتان لغو مجوز شده. قبلا توضیح می دادند. حتا در دولت قبل از دولت آقای خاتمی توضیح می دادند. جای بحث و گفت گو داشت. خودتان یا ناشر می رفتید، بالاخره به جایی می رسیدید. یا توجیهشان می کردید یا توجیه می شدید. اما حالا اصلا توضیح نمی دهند. فقط می گویند نه."

تلاش های صنفی و حقوقی

در فروردین ۸۷ اتحادیه ناشران ایران نامه ای خطاب به وزیر ارشاد نوشت و در میان موارد اعتراض ناشران به عملکرد ارشاد، به نکات زیر هم اشاره کرد:

- احضار برخی ناشران و پس گرفتن مجوز انتشار کتاب هایی که تمامی مراحل دریافت مجوز را طی نموده‌اند و حتی یک یا چند نوبت نیز منتشر شده‌اند.

- عدم اعلام وصول برخی کتاب‌هایی که مراحل دریافت مجوز کتاب و فرآیند چاپ و صحافی را طی کردند و تنها برای اطلاع اداره مربوطه ارائه شدند.

این نامه تاکنون هیچ پاسخی از سوی مسوولان ارشاد نداشته است.

شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل اواخر سال ۸۵ از شکایت چند ناشر و نویسنده از عملکرد وزارت ارشاد به دیوان عدالت اداری خبر داد.

او که وکالت این پرونده را بر عهده داشت در پاسخ به این سؤال که "این شکایت به کجا رسید؟" به بخش فارسی بی بی سی گفت: "متاسفانه شکایت را رد کردند. یعنی دیوان عدالت اداری به نفع سانسور رای داد. فعلا به جایی نرسیده و سانسور روز به روز هم شدیدتر می شود."

باید دید انتظار نمایندگان و مسؤولان فرهنگی کنونی کی برآورده می شود، رضایتشان کی و چگونه حاصل می شود و دامنه محدودیت ها تا کجا گسترده خواهد شد.

اعتراض ها و بیانیه ها

لیلی گلستان می گوید که خودش در بسیاری از حرکات جمعی چه در ادبیات چه در حوزه های دیگر مشارکت داشته است: " نامه نوشتیم. امضا کردیم. بیانیه نوشتیم. در روزنامه ها دادیم چاپ کردند. هیچ فایده ای نداشته است."

البته او در این باره به تجربه مثبتی هم اشاره می کند. او از بیانیه ای در زمینه هنرهای تجسمی می گوید با امضای حدود ۲۲۰ نفر، در اعتراض به سختگیری در صدور مجوز برای برگزاری نمایشگاه ها.

لیلی گلستان می گوید:"در این بیانیه نوشتیم که از این به بعد به هیچ دیوار دولتی کار نمی آویزیم و در هیچ جشنواره ای که به دولت تعلق دارد، شرکت نمی کنیم. اگر جشنواره ای برگزار شود و این اسامی در آن مشارکت نداشته باشند جشنواره معتبری شناخته نمی شود؛ به همین دلیل کمی کوتاه آمدند."

چه کار می شود کرد؟

از شیرین عبادی می پرسم "آیا کاری می شود کرد؟" پاسخ می دهد: "تا در بر این پاشنه می چرخد نخیر."

لیلی گلستان می گوید: "من نمی دانم باید چه کار کرد. امیدوارم روزی به این نتیجه برسند که اشتباه کرده اند."

و مهدی غبرایی چشم به روزهای خوش آینده دوخته است: "به هر حال همیشه 'امید' وجود دارد و ما هم به امید زنده ایم."

امیر حکاک - بی بی سی

Pezhman - اتریش - وین
اسلام یعنی سانسور.
سه‌شنبه 31 فروردین 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.