حجت الاسلام رهبر : برای ازدیاد نسل باید به تامین امکانات زندگی و اشتغال آنها توجه کرد

حجت الاسلام رهبر :
برای ازدیاد نسل باید به تامین امکانات زندگی و اشتغال آنها توجه کرد

رئیس فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی گفت: ازدیاد نسل باید در توجه به تامین زندگی شهروندان و نسل جوان و توجه به اشتغال آنها باشد.

محمدتقی رهبر در گفت و گو با خبر آنلاین درباره ایده رئیس جمهور درباره ازدیاد نسل و سکوت علماء و روحانیون در قبال این موضوع، افزود:اصل موضوع و توسعه نسل مسلمان ها  اصل مطلوبی است چون در حدیث از رسول اکرم(ص) است که ایشان به ازدیاد نسل مسلمان ها در قیامت مباهات می کند.

وی با اشاره به استراتژی وهابیت درباره توسعه نسل ،ادامه داد: با توجه به اینکه وهابیت و برخی گروه های منحرف استراتژی توسعه نسل  را برگزیدند تا بتوانند در 20 سال آینده در ایران نفوذ کنند. اگر استراتژی نظام این موضوع است این موضوع باید در کنار خدمات رسانی و اداره زندگی شهروندان و نسل جوان و توجه به اشتغال آنها باشد.

این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس،خاطر نشان کرد: در شرایط فعلی که ما همزمان نتوانسته ایم برای اشتغال و مسکن جوانان برنامه ریزی کنیم،ازدیاد جمعیت برای ما مشکل ساز خواهد بود و اگرمساله مدیریت نشود، این توسعه خطرناک است.

وی در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند سیاست دو فرزندی توطئه غربی ها برای تسلط بر مسلمان ها است،اظهار داشت:تا جایی که بنده استنباط کرده ام مشکل است که این موضوع را  توطئه بدانیم.همانطور که مسوولان ما خود به این رسیدند که جمعیت کشور را کنترل کنند.

mehrin - ایران - تهرات
این چرا از رو نمیره? اخه مردک جانی یک پات لب گوره ..تا کی میخوای به این اراجیفت ادامه بدی? خدایا مارو از شر هرچی ادم حیوان صفت و پست فطرت نجات بده..مردیم توی این مملکت..تف به هرچی اخوند..
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

mr. fair - انگلستان - منچستر
ای حرومزاده ها اینا خودشونم می دونند اگه هر خونواده ای 5 بچه داشته باشه انقدر به فکر بدبختی و سیر کردن بچه هاشه که کاری به کاره اینا نداره بعدشم کسی که یک یا دو تا بچه داره خودش می تونه شکمشونو سیر کنه و هیچ وقت منتظر الله نمی شینه و بچه گشنه هم یا معتاد می شه یا دنبال یه لقمه نون باید سگ دو بزنه پس همه جوره به نفع این بی پدر مادرا می شه امیدوارم که ای حروم لقمه ها تیرتون به سنگ بخوره
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
1 Hoja Verde - ایران - تهران. با سلام و درود خدمت شما دوست بسیار محترم ، برگ سبز عزیز! امیدوارم که اوضاع بر وفق مراد باشد. عزیز شما بایستی تاخیرهای بنده را ببخشید. واقعا عذر میخوام که دیر جوابتان را می دهم. امیدوارم کدورتی پیش نیامده باشید. وقتم کم بود ولی وقت زیادی نداشتم که شروع به نوشتن بکنم. من از شما تشکر میکنم که این مباحث را دنبال میکنید. چون شاید نزدیک به ده ماه بود که من راجع به این مطالب صحبت نکرده بودم. و خودتان هم می دانید اگر تکرار نشود آموخته های قبلی فراموش میشوند. که این مباحث حسن دیگری که دارد این است که از شما دوست عزیز مطالب خوبی یاد بگیرم. خودم هم علاقه داشتم که با دوستی از این مباحث انجام دهم ولی یا وقت نمی شد یا چنین دوستی را پیدا نمی کردم تا هم به افزوده هایم اضاف شود و هم اینکه اموخته های قبلی ام فراموش نشود. حضرت علی ع می فرماید دانش را با نوشتن در بند بکشید. که این هم یکی از اهداف بنده است و تا جایی که بتوانم در این راه کوشا باشم. سرتان را بیشتر در نمی آورم و به اصل مطلب می پردازم.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
2. اگر پیامبر در هنگام فتح مکه برای آن ده نفر آن حکم را صادر کردند این خود دلیل داشت. بعنوان مثال هبارین اسود یکی از آنها بود. او هنگامى که حضرت زینب س عازم مدینه بود، به تعقیبش پرداخت و با نیزه‏اى که به وى زد، باعث شد که ایشان بچه‏ى خود را که در شکم داشت سقط کند. پیامبر ص تا جایی که جا داشت می خواستند که هر چیزی بدون جنگ و خونریزی پایان یابد. بعنوان مثال عبداللّه بن اُبی که در جریان غزوه ی بنی مصطلق حاضر به کشتن پیامبر شده بود ، نشدند و تا جایی که پسر عبدالله از پیامبر رخصت خواستند تا پدرش را بکشد ولی پیامبر باز هم نگذاشتند. به نظر شما این نشانه ی رأفت پیامبر نیست؟ یا اینکه تا جایی که میخواستند خونریزی نشود؟!! اما راجع به ازدواج پیامبر ص. فرمودید چرا پیامبر با زنان کسانی که کشته می شدند یا با آنها ازدواج میکرد یا اینکه به دوستانشان میداد و چرا آنها را به شوهرانشان بر نمیگرداند. که در اینجا اگر شوهرانشان کشته شده باشد که نمیتوان به شوهرشان برگرداند و بایستی زندگیشان تامین می شد. چون آنها بدون سرپناه بودند و سرپرستی نداشتند.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
3. البته شما فرمودید که { بهتر می بود که پیغمبر زن هایشان را به خودشان بر می گرداند . } که متاسفانه من متوجه این جمله ی شما نشدم. اما راجع به اموالشان خب این از قدیم الایام رسم بوده است که اموالی که در جنگها بدست می آمد را بعنوان غنایم جنگی بردارند. از هر کسی هم بپرسید همین راه را پیشنهاد میکند. اما راجع به ازدواج پیامبر ، صفیه را من بعنوان مثال خدمتتان عرض میکنم. صفیه دختر رئیس قبیله ی بنی نضیر بود. خود صفیه هم چون دختر رئیس قبیله بود راضی نبود که با هر کسی ازدواج کند و خودش شخص پیامبر را انتخاب کرد. تا جایی که پیامبر به صفیه این پیشنهاد را داد که یا 1- می تواند آزاد شود و به میان یهودیان باز گردد و در همان دین یهودیت خودش بماند و یا 2- مسلمان شود و در میان مسلمانان باشد و ازدواج کند. که صفیه هم راه دوم را انتخاب کرد. یعنی مسلمان شدن ، ترک یهودیت ، و ازدواج با پیامبر اسلام که اگر با پیامبر ازدواج می کرد شامل این آیه ی شریفه می شد که همسران پیامبر مادران مومنین هستند ( احزاب 6 ). که جزو همسران پیامبر شدن هم دارای منزلت خاصی بود.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
4. در زمانهای مختلف هم زنان پیامبر بخاطر زندگی کردن در سطح پایین و معمولی به پیامبر شکوه کردند که آیات 28 و 29 سوره ی احزاب نازل شد که میتوانند با پیامبر در همان حالت زندگی کنند یا اینکه از پیامبر جدا شوند........... اما درباره ی دو مثال فرعون و آیه ی 33 سوره ی مبارکه ی مائده که زدید من هم این دو مثال را خدمتتان عرض میکنم که نفر اول از نفر دوم میخواهد که دزدی بکند و نفر دوم این کار را نمی کند و چون این کار را نمی کند نفر دوم را می کشد. حال به نظر شما کار نفر اول به قول شما مذموم و ناپسند و غیر انسانی نیست؟!! یعنی هم آن درخواستی که کرده است و هم آن قتلی که انجام داده است؟!!! بعنوان مثال در جایی دیگر در جبهه فرمانده دستور می دهد که سربازان عراقی که به منافع و ناموس و خاک ایران حمله کرده اند حمله کنند و آنها را بکشند. که اصل هم همین است. باید هم چنین کاری کرد.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
5. حال مثالی که شما راجع به فرعون زدید ( چون می دانم داستانش را می دانید آنرا باز نمیکنم ) از نوع درخواست نفر اول است که به قول شما کاری مذموم و ناپسند و غیر انسانی است اما ( با توجه به امثال و موارد مختلفی که در مباحث قبلی خدمتتان آوردم ) کار پیامبر هم از نوع دوم می باشد. چون عقل سلیم هم همین را حکم می کند. البته امیدوارم مطلب را درست گفته باشم. همچنین این مثال جهت تقریب ذهن جنابعالی بود. اگر کسی به شما حمله کند اگر با گفتگو حل نشود آیا با او وارد مبارزه نمی شوید؟ حتی ممکن است خدایی ناکرده به کشتن او منجر شود؟ چون اگر این کار را نکنید خدایی ناکرده منجر به ضربه دیدن خودتان می شود! پس اگر این کار را نکنید جای تعجب دارد. در هر قانونی و هر مملکتی دفاع از خود سفارش شده است و بصورت مدون در قوانین کشورها آمده است. فکر نکنم در جایی چنین قانونی وجود نداشته باشد! البته اگر به سوال شما جواب نداده باشم خوشحال می شوم بگویید تا برایتان توضیح بیشتری بدهم.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
6. درباره ی پیمان شکنی یهود سوال کردید که منبع خدمتتان عرض کنم که بعنوان نمونه چند مورد را در اینجا می آورم. // پیمان نامه بین پیامبر اسلام ص و سه قبیله ی یهودی. که مسئول پیمان بنی¬نضیر "حیی بن اخطب"، مسئول پیمان بنی¬قریظه "کعب بن اسد" و مسئول پیمان بنی¬قینقاع "مخیریق" بود* اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، ص 157-158، ** .الاصابه فی تمییز الصحابه، ج6، ص46، و الطبقات الکبری ج1، ص502. /// سوره بقره، آیات 100و 101 اشاره به پیمان شکنی یهودیان دارد // التبیان، ج1، ص366 و زاد المسیر، ج1، ص103.// *** در تاریخ آمده است وقتی که پیامبر از جنگ بدر برگشتند یهودیان سرکشی کردند و پیمان را شکستند. پیامبر در بازارشان حضور یافتند و به انها انذار دادند ولی بازهم دست به تمسخر پیامبر زدند. پیامبر به آنها گفت مسلمان شوید "اسلام گذشته را جبران می کند" ولی آنها اهمیتی ندادند. که یکی از پیمانهایی که شکستند همین همین پیمان بعد از جنگ بدر بود. السیره النبویه،(ابن هشام)، ج2، ص 561 و عیون الاثر، ج1، ص 385 .
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
7. البته ببخشید که سرتان را به درد می آورم ولی خواندن این مطلب خالی از لطف نیست////////// ابن اسحاق می گوید : رسول خدا بین مهاجرین و انصار نوشته ای امضاء کرد و در آن با یهود پیمان بست .آنان را بر دین و اموالشان تثبیت کرد و به سود و زیان آنان شرایطی مقرر فرمود : بسم الله الرحمن الرحیم این نوشته ای است از محمد پیامبر بین مسلمان قریش و یثرب و کسانی که به ایشان ملحق شوند و به همراهشان جهاد کنند .آنان ملتی واحد را تشکیل می دهند . مهاجرین در پرداخت دیه و فدیه بر آداب پیش از اسلام باقی اند و به نیکی و عدالت آن را می دهند . بنی عوف ،بنی ساعده ،بنی حارث ،بنی جشم ،بنی نجار،بنی عمرو بن عوف ،بنی نبیت و بنی اوس هم بر رسوم پیش از اسلام باقی اند .. هر یهودی از ما پیروی کند یاری می شود و با دیگر مسلمانان مساوی است ،بر او ستم نمی شود و دشمنش یاری نمی گردد .. یهود هنگام جنگ همراه مسلمانان هزینه جنگی را می پردازند . یهود بنی عوف و بندگانشان با مسلمانان در حکم یک ملتند . یهودیان دین خود را دارند و مسلمانان دین خود را ،اما هر که ستم کند خود و خانواده اش را به هلاکت خواهد انداخت.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
8. برای یهودیان بنی نجار ،بنی حارث،بنی ساعده ،بنی جشم ،بنی اوس ،بنی ثعلبه ،جفته بنی ثعلبه و بنی شطسیه همان حقوق بنی عوف ثابت است . نزدیکان ایشان هم از این مزایا برخوردارند . کسی بدون اجازه محمد از این مجموعه بیرون نمی رود . از قصاص جراحتی کوچک هم گذشت نخواهد شد . هر که دیگری را ترور کند خود و خانواده اش را در معرض ترور قرار داده کگر این که به او ستم شده باشد . یهودیان و مسلمانان هزینه جنگ را به سهم خود می پردازند .. قریش و دوستانشان پناه داده نمی شوند . اگر کسی به مدینه حمله کرد همه دفاع خواهند نمود . یهود اوس و موالیشان نیز از این حقوق برخوردارند . این پیمان به « موادعه یهود » شهرت یافت . اما سه طایفه اصلی یهود در این پیمان شرکت نداشتند . دوم پیمان پیامبر با سه طائفه بنی نضیر ،بنی قیننقاع،و بنی قریظه است ،که جریان این پیمان به این شرح است : یهود بنی قینقاع و بنی نضیر و بنی قریظه نزد پیامبر آمدند و گفتند : مردم را به چه می خوانی ؟فرمود : به گواهی دادن به توحید و رسالت خودم.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
9. من کسی هستم که نامم را در تورات می یابید و علمایتان گفته اند از مکه ظهور می کنم و به این سنگلاخ ( مدینه ) کوچ می کنم .. یهودیان گفتند آنچه گفتی شنیدیم اکنون آمده ایم با تو صلح کنیم که به سود یا زیان تو نباشیم و کسی را علیه تو یاری نکنیم و متعرض یارانت نشویم . تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوی ،تا ببینیم کار تو و قومت به کجا می انجامد . پیامبر پذیرفت و میان آنان قراردادی نوشته شد که یهود نباید علیه پیامبر یا یکی از یارانش با زبان ،دست ،اسلحه ،مرکب ،اقدامی انجام دهند .و خداوند بر این پیام گواه است . پس اگر یهود این تعهدات را نادیده بگیرد رسول الله می تواند خون ایشان را بریزد ،زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را به غنیمت بگیرد .آنگاه برای هر قبیله ای از یهودیان جداگانه نسخه ای تنظیم شد.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
10. دوست عزیز به جنگهای خلفا اشاره کردید. اولا نمی دانم تا چه به این گفته ی ما شیعیان اعتقاد دارید که حق خلافت با حضرت علی ع بود ولی ما این را حق ایشان می دانیم. آن هم بنا به گفته خود پیامبر. بهرحال تا جایی که من می دانم حضرت علی دچار سه جنگ شدند که آنها هم داخلی بود. اگر شما بیشتر می دانید ممنون میشم که به من هم بگویید و افزوده هایم بیشتر شود. تشکر... آن سه جنگ عبارتند از جمل نهروان و صفین. جنگ جمل که بخاطر پیمان شکنی افرادی به رهبری طلحه و زبیر و عایشه بود. جنگ صفین بخاطر این بود که معاویه که تازه به قدرت رسیده بود میخواست که حکمش را حضرت علی امضا کند ولی بخاطر ظلمی که میکرد حضرت از این کار امتناع ورزیدند که پس از ماجراهای مختلف این جنگ توسط معاویه شروع شد. یعنی این جنگ هم مقصر آن کفار بودند نه حضرت علی! و جنگ نهروان که جنگ با مارقان بود.. اگر بیشتر راجع به این سه جنگ توضیح نمیدهم بخاطر اینست که از اطاله ی کلام بپرهیزم که میتوانید با سرچ کوچک در اینترنت موارد بیشتری مطالعه فرمایید......
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
11. منظور بنده از این گفته ها این است که از بین خلفا حضرت علی بودند که مانند پیامبر رفتار کردند و جنگهایشان تا جایی که من می دانم دفاعی بود نه تهاجمی. شاید جریان رفتار حضرت علی با ابن ملجم را شنیده باشید. که این خود نشان دهنده ی اوج کرامت و بزرگ منشی ایشان است. وقتی که حضرت ابن ملجم را دید گفتند به وی از همان شیری که خودش نوشیده است به وی بدهند. و سپس وصیت کردند که اگر من زنده ماندم او را می بخشم و اگر زنده نماندم تنها یک ضربه به سر او وارد کنید نه بیشتر چون او هم همین کار را با من کرده است!!!!! حال به نظر شما ایشان ( یعنی جانشین برحق پیامبر ) که با قاتل خودش چنین رفتاری دارد با دیگران که چنین رفتاری با وی نداشته اند چگونه بوده است؟!!
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
12. شما دوست عزیز توهین نکردید و تنها سوالهایتان را مطرح فرمودید. که تنها شکها و شبهاتی بود که مد نظرتان بود که این کنجکاوی شما به هیچ عنوان متناقض با فرموده قرآن کریم نیست که می فرماید هر چیزی را با تحقیق بپذیرید. شما شیوه ی خوبی را در نظر گرفته اید که امیدوارم در آن موفق باشید. بنده هم با این سواد ناقصم تا جایی که توانستم و می توانم در خدمت شما هستم. اگر در جایی از بنده ی حقیر آزرده شدید دوست دارم که حتما بگویید و روش خویش را مسلما عوض خواهم کرد. اگر چنین بود پیشاپیش از شما دوست جان عذرخواهی میکنم. نسبت به جریان سوره ی آهن هم خوشحالم که بالاخره کنجکاوی های شما به نتیجه رسید. همین عدم پیشداوری شما زیباست که نشان از این دارد که به دنبال کشف حقیقت آمده اید و بنا را بر لجبازی قرار نداده اید! البته خدمت شما جسارت نمی کنم ولی برخی از افراد و کاربران این را نمی پذیرند
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
13. من مطمئنم که در دلشان نیز اطمینان به معجزه دار بودن آن وجود دارد ولی اگر این را قبول کنند باید خیلی چیزهای دیگر را نیز قبول کنند ولی........ !! یاد مثالی افتادم که به دانش آموزی گفتند بگو الف گفت نمیگم گفتند بگو الف گفت نمیگم. گفت چرا نمیگی؟!! گفت اگه بگم الف میگید بگو ب. بگم ب میگید بگو پ. و الی آخر... حالا شده جریان این دوستان. باز هم از شما ممنونم که بالاخره تلاشهای شما مثمر ثمر بود. بازهم اگر سوالی در این زمینه داشتید بسیار خوشحال میشوم که آنرا بشنوم و تا جایی که بتوانم پاسختان را بدهم. بازهم از شما دوست گرامی بابت تاخیرم عذرخواهی میکنم و امیدوارم که تاخیر بنده را مورد عفو قرار دهید. برای شما دوست محترم و خانواده ی محترمتان بهترین آرزوها را دارم و از خداوند شادی ، پیروزی و موفقیت برایتان آرزومندم. دوست دار شما مجتبی/ حق نگهدارتان
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
الله هیچ وقت خودش را نشان نمی داد اما بنده های الله همه می دانستند که اسمش الله است و عالم و عادل هم هست و از همه قاضیها بهتر می فهمد و حکم می دهد. الله اینقدر عادل بود که برای بنده های مذکرش 4 بنده مونث تمام وقت استخدام کرده بود و بعضی از بنده های الله صاحب گاوصندوق بزرگی بودند و می توانستند بنده های مونث بیشتری استخدام کنند و با آنها سیب سرخ بخورند و الله هم از این کار خوشحال بود. یکی از بنده های الله مغول شاه جهان که شاه هند بود 5500 بنده مونث را در حرم خودش مخفی کرده بود و با آنها سیب سرخ می خورد. الله بعضی از بنده هایش را بیشتر دوست داشت نه اینکه بین آنها تبعیض می گذاشت نه الله خیلی عادل بود. الله در پیغام آسمانی خودش به محمد اجازه داد که با بنده های مونث بیشتری سیب سرخ رد و بدل کند. الله اینقدر عادل بود که بنده های مذکرش می توانستند با بنده های مونث برده راحت سیب سرخ بخورند و آنها را استخدام نکنند. خروس همسایه ما هم 4 تا زن داشت و چشمش دنبال مرغهای چاق همسایه بود، اینها همه اش معجزه الله بود! جادوگر شهر اُز هم خیلی معجزه می کرد، یک بار به یک مترسک کاهی مغز داد تا فکر کند!
پنج‌شنبه 26 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
مسلمان ایرانی - ایران - تهران . با سلام خدمت دوست بسیاز عزیزم مسلمان ایرانی "یا همون آقا مجتبی خودمون". خیلی خوشحال شدم که پاسخ بنده را دادید و و بسیار لطف فرمودید.خوشبختانه هیچ کدورتی پیش نیامده است و اتفاقا هر روز با بحث با شما بیشتر علاقه مند می شوم . من از شما بسیار سپاسگزارم که به بحث ادامه می دهید و اصولا بحث باید این چنین باشد چون برخی از اعضای محترم سایت که من اسمشان را نمی برم و شما هم آن ها را می شناسید با تهمت و ناسزا بحث می کنند اما خوشبختانه شما اینطور نیستید. من گفتار شما را تماما خواندم و بسیار ممنونم که زحمت کشیدید و وقت گرانبهایتان را صرف بحث با اینجانب کردید. من متاسفانه امروز نمی توانم پاسخ شما را بدهم اما در روزهای آتی (فردا و یا پس فردا) پاسخ خواهم داد. من از شما پوزش می خواهم و البته تشکر می کنم. شاد و خوش و خرم باشید. در پناه حق باشید دوست عزیز.
جمعه 27 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
Hoja Verde - ایران - تهران سلام بر شما برگ سبز گل! خوبید عزیز؟ تشکر از اینکه کامنتهای بنده رو خواندید. خدا رو شکر که کدورتی پیش نیامده. من هم از بحث با شما دوست گرامی لذت می برم و همچنین از اینکه بحث خدایی ناکرده با توهین پیش نمیرود. برای پاسخ بنده راضی نیستم خودتان را به زحمت بیندازید. هر موقع وقت کردید پاسخ دهید. از اینکه وقت گرانبهایتان را بنده داید صمیمانه سپاسگزارم. شاد و سرفراز و سبز باشید. خدا یارتان
جمعه 27 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
مسلمان ایرانی - ایران - تهران.سلام دوست بسیار عزیز و گرامی. آقا مجتبی گل ! امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید. من هم خوبم. مگر میشود که شما را داشت و غم داشت؟! به شما عذرخواهی بدهکارم که نتوانستم به موقع پاسخ شما را بدهم. و همچنین بسیار سپاسگزار و متشکر از پاسخ شما. هیچ کدورتی پیش نیامده و نبایستی که پیش آید. چون شما از معدود کسانی هستید که پاسخ منطقی می دهید و طبعا اینطوری بسیار شیرین تر و جالب تر است و باعث میشود که بتوانم چیزهای بیشتری را یاد بگیرم. اما سریع به بحث برسیم: عده ای که پرونده ی آنها سیاه بود و به نوعی مسلمانان را بسیار آزار داده بودند مورد عفو قرار نگرفتند و چنین فرمان داده شد که حتا اگر به دامن کعبه پناه بردند و توبه هم کردند باز هم آن ها رابکشید. (همانطور که اطلاع دارید) بیشتر مردم مکه مورد عفو قرار گرفتند. و دلیل آن هم این بود که تیغ تیز را بر گلوی تک تک آن ها گذاشتند و گفتند که اگر کسی مسلمان نشود سر او از تنش جدا خواهد شد. نمونه ی آن ابوسفیان دشمن سرسخت پیامبر بود . در فتح مکه چاره ای جز تسلیم شدن در مقابل حضرت نداشت.
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
2-و از آنجا که تسلیم شدن برای مشرکین بر اساس اسلام تنها مسلمان شدن است، مشرکین مجبور شدند اسلام بیاورند. یعنی پیامبر خدا با شمشیر نامسلمانان را مسلمان کرد. سیره ابن هشام در شرح وقایع فتح مکه نوشته است، یکی از افسران پیغمبر با ابو سفیان تماس برقرار کرد و او داوطلب دیدار با محمد شد تا از ریختن خون ها جلوگیری شود.حضرت محمد از او پرسید که "وای بر تو ای ابوسفیان، آیا زمان آن نرسیده است که شهادت بر آن دهی که من رسول الله هستم؟" ابوسفیان گفت "در مورد این قضیه هنوز شک دارم"، ابن عباس (راوی حدیث) به او میگوید "تسلیم شو و پیش از آنکه سرت را از دست دهی شهادت بده که خدایی جز الله نیست و محمد رسول او است." و طبیعتاً ابو سفیان نیز چنین میکند. این است که بخشی از ماجرای فتح مکه که سر انجام به ریخته نشدن خون بسیاری از مردم قریش نیز انجامید، به دلیل زیرکی ابوسفیان بود. پیغمبر اسلام از معدود پیغمبرانی بود که با روش های چریکی وظایف پیامبری خود را به انجام می رساند. درباره ی زنان شوهر دار هم بنده اشتباه به عرض شما رساندم و شرمنده از این که پیام را به درستی نرساندم.
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
3-وی می باید زنان شوهردار را مانند "پانته آ" که کوروش کبیر او را به شوهرش برگرداند بر می گرداند اما چون شوهرانشان کشته می شدند به نظرم نباید آن ها را به زنی می گرفت. آنها از سر ناچاری ازدواج را قبول می کردند و "ریحانه" را هم که می گویند در سن 25 سالگی دق مرگ شد(راست یا دروغ). و به آنها گفته میشد که یا یهودی بمانند و همچنان برده و یا با پیغمبر ازدواج کنند و از بردگی آزاد بشوند. اما به هر حال ازدواج با زنان شوهر دار تلف شده در جنگ (حداقل) حس خوبی را نمی رساند و اصولا مگر میشود زنی که شوهر و برادر و تمام اعضای خانواده ی خود را در جنگ از دست داده است تمایل به ازدواج با فرمانده ی قتل آن ها را داشته باشد؟ در ضمن در مورد غنیمت که گفتید باید اضافه کنم که بستگی به این دارد که غنیمت از طرف چه کسی برداشته می شود (به خصوص به دست پبغمبری که باید در همه ی زمان ها الگو باشد) و بویژه این که این غنائم چه چیزهایی باشد و صرف چه چیز شود. یکی از مهمترین غنائم اسیرشدگان در جنگ بود که به عنوان برده فروخته می شدند. مصباح یزدی از دجالان عصر کنونی از مسئله ی برده داری دفاع می کند!!
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
4-او همان کسی است که سال ها در حوزه درس خوانده است. او می گوید : **در اسلام چاره‌ها و تدبیرها اندیشیده شده تا نظام بردگی برچیده شود، ولی این به آن معنا نیست که بردگی مطلقاً در اسلام محکوم است. اگر در جنگ مشروع مسلمان‌ها بر کفار مسلط بشوند و آنها را اسیر بگیرند، اسیر کافر در دست مسلمانان پیروز، حکم برده را دارد و احکام بردگی بر او ثابت است. امروز هم اگر چنین جنگی اتفاق بیفتد، حکم همین است. اینگونه نیست که بردگی به طور کلی برچیده شده باشد و لازم باشد که کتاب عتق شسته شود. البته بردگی آن روز بر اساس تبعیض نژادی بود. سیاهان و مردم ضعیف را به دام می‌انداختند و می‌فروختند. اما اگر امر دائر شود بین اینکه دشمن شکست خورده را بکشند یا اسیرش کنند، کدام انسانی‌تر است؟ دشمنی که اسیر شده اگر او را آزاد بگذارند باز همان فتنه را به پا خواهند کرد (اما) اگر وی را بکشند ادامة حیات و بازگشت به رویش بسته می‌شود، ولی اگر برده باشد ممکن است تدریجاً در دارالاسلام تربیت شود و به صورت انسان شایسته‌ای درآید. به هر حال مسألة بردگی فی‌الجمله در اسلام پذیرفته شده است و ما از آن دفاع می‌کنیم. (مصباح‌یزدی، 1372)**
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
5-در صورتی که برده داری از هر نوع آن امروزه کاری قبیح و ضد انسانی است و حرف های این بابا هم بی اساس. بگذریم. فرعون می گوید که من دست و پای شما را قطع می کنم یعنی کار بدی را انجام می دهد. اما پیغمبر نباید این کار را انجام دهد چون پیامبر است و وظیفه ی او صلح و رحمت است. اگر ایراد از جانب مشرکان است چرا باید به این روش کشته شوند؟ مگر نه این که این غیر انسانی ترین روش قتل است. قضیه ی بابک خرم دین را هم که حتما میدانید به این روش کشته شد و جرم او تنها شورش علیه متجاوزین به خاک وطن بود. بابک به‌دستور معتصم بالله کشته‌شد. ابتدا دست و پای وی را به‌تدریج قطع کردند. سپس جنازه‌ مثله شده اش را در شهر سامرا بر سر دار کشیدند. بر طبق بعضی منابع سر او را بعدا برای نمایش در شهرهای دیگر و خراسان گرداندند. آیه ی 33 سوره ی المائده هم می گوید :"سزاى کسانى که با [دوستداران] خدا و پیامبر او مى‏جنگند و در زمین به فساد مى‏کوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت‏یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت. "
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
6-و مشکل آنجاست که ممکن است عده ای در آینده ی اسلام (طالبان یا القاعده) همین کار را با مخالفین خود انجام دهند و سپس استناد کنند که کار ما دقیقا اسلامی است و ما بر ضد غیر مسلمانان این کار را کردیم و قرآن هم ما را تایید می کند! درست است که کار هر کس در برار متجاوزان باید دفاع باشد ولی دفاع هم یک سری موازینی دارد و نمی توان به نام دفاع از خود دیگران را قتل عام کرد و یا به شدت مجازات کرد (کلی گفتم منظورم حضرت محمد نبود). در مورد آوردن مفادنامه ی صلح میان قبایل هم از شما بسیار ممنونم که لطف فرموده و چیزی را به دانسته ی من اضافه کردید. در مورد خلافت امام علی برای من هنوز جای تحقیق است . به شما پیشنهاد می کنم کتاب "تشیع و معتقدات آن" اثر " ابوعبدالرحمن محمدی" که یک سنی مذهب است و تشیع را نقد کرده است را حتما بخوانید. خواندن این کتاب خالی از لطف نیست که ما جویندگان راه حقیقت حتی آثار سنیان را هم بخوانیم و نقد کنیم. کتاب بسیار جالبی است . (https://www.4shared.com/file/71328363/9bdc19c/Tashayo_Va_Motaqhedat.html) او همه ی این مسایل را از دید اهل سنت بررسی کرده است.
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
7-به هر حال بنده تا آنجا که بتوانم مطالعه می کنم و همینطور بحث با دوستان عزیزی چون شما. مدتی است که کتاب نخواندم و تا دو ماه دیگر که سرم خلوت شود باز به خواندن کتب مبادرت خواهم ورزید. دانشمندی می گفت برای اینکه بتوان از گذشته و حال تقریبا آگاه شد باید 5 قفسه کتاب خواند! و من هنوز یک قفسه هم نخواندم !! اما معتقدم با بحث با دوستانی چون شما چیزهایی را یاد می گیرم که با خواندن کتاب در خلوت یاد نمی گیرم. دلیل این است که طبق گفته ی بزرگان :هر سری یک مغز دارد . و ممکن است نتیجه ای که از خوانم کتب بگیرم درست نباشد و یا ناقص باشد. با بحث می توانم از طرز دید اشخاص دیگر که مانند من جوینده ی واقعیات هستند آشنا بشوم. و این شانس و فرصت بزرگی برای من است که با شما دوست بسیار محترم بحث می کنم بلکه بتوانم چیزهای بیشتری را یاد بگیرم.
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
8-به هر حال میشود گفت که در کل اطلاعات من از اسلام شاید هم بسیار اندک باشد و تاریخ چیزی نیست که بتوان فرضا با خواندن 10 جلد کتاب آن را به طور کامل آموخت. برای شما شب و روز خوشی را ارزو می کنم. امیدوارم که بتوانم در اینده چیزهای بیشتری را از شما بیاموزم. امیدوارم که تندرست و پیروز و شاد باشید و تاخیرات اینجانب را مورد عفو قرار دهید. شب و روز خوبی داشته باشید مجتبی جان. سبز باشید. خدا یار و نگهدارتان/ارادتمند شما برگ سبز.
شنبه 28 فروردین 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
Hoja Verde - ایران - تهران، هموطن وقت خود را بیش از این صرف خواندن چرک نویسهای داستان سرایان خلفای عرب نکنید. اینها داستانی بیش نیست و محمدی نزیسته تا صاحب امامانی باشد! من به چشم خود کتیبه ای از 19 قرن پیش در موزه دیده ام که کلمه الله بر آن حک شده بود! داستان محمد داستانی تخیلی ست که تنها بندگان اللهی که امیدی به نجاتشان نیست آنرا باور دارند. انسان بودن و انسان زیستن دشوار نیست تنها باید فکر کرد تا آزاد زیست هموطن.
شنبه 28 فروردین 1389

Hoja Verde - ایران - تهران
Dionysos - فرانسه - فرانسه . درود بر شما دوست عزیز. الله پیش از اسلام هم در میان اعراب بوده است و آن ها به الله باور داشته اند. برای همین پیغمبر اسلام الله را به مردم نیاموخت بلکه مردم را به پرستش الله فرمان داد و اینکه پرستش بتان بیهوده است و باید تنها الله را پرستید.
شنبه 28 فروردین 1389

مسلمان ایرانی - ایران - تهران
Hoja Verde - ایران - تهران سلام بر شما دوست بسیار محترم. اول از اینکه زحمت کشیدید و کامنت گذاشتید بسیار ممنونم. خیلی خوشحال شدم که کامنتهایتان را دیدم. من هم از بحث کردن با دوست عزیزی که به اندوخته هایم اضاف کند لذت میبرم. چند روز پیش به کاربر گرامی مسعود اسلو گفتم که من از بحث کردن با دوستان غیر هم فکر بیشتر از بحث کردن با دوست همفکر خوشحال هستم و از آن لذت می برم! البته خداوند بنا را بر تقاوت گذاشته است. اگر تفاوت نمی بود هیچ چیزی هم معنا پیدا نمیکرد!! پس اختلاف سلیقه و تفکر امری بدیهیست! هم شما این را می پسندید هم من. باز هم از شما تشکر میکنم که وقت گرانبهایتان را به من دادید. کامنتهایتان را خواندم ان شاءالله در اولین فرصت برایتان کامنت خواهم گذاشت. شاد و پیروز و خرم باشید. سبز باشید و سبز بمانید برگ سبز عزیز. خدانگهدارتان
یکشنبه 29 فروردین 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.