علی دایی : مملکت را برای عوام فریب ها نمی گذارم , خدارا شکراخراج شدم

علی دایی :  مملکت را برای عوام فریب ها نمی گذارم , خدارا شکراخراج شدم

نشریه همشهری جوان در ویژه نامه عید خود مصاحبه ای مفصل با علی دایی سرمربی پرسپولیس انجام داده . این مصاحبه هر چند چالش چندانی با سرمربی سابق تیم ملی ندارد اما علی دایی اولین مصاحبه مفصلش را در مورد تیم ملی با این نشریه انجام داده است . این هم قسمت هایی از مصاحبه که مربوط به تیم ملی است .کلمات را می جود قورت می دهد ، هضم می کند و بعد به زبان می آورد.جو مصاحبه واقعا سنگین شده . دایی از آرامشی که بعد از تیم ملی داشته حرف می زند. او بسیار شمرده حرف می زند و آرام کلمات را ادا می کند. دست هایش را روی میز گذاشته و به هم گره کرده . چشمانش هم به میز خیره شده.انگار اتفاقات را می بیند و تعریف می کند. دایی می گوید بعد از تیم ملی راحت شده اما یاد اتفاقات قبل تر می افتد . صدایش آرام است ودست و پایش حرکت اضافی ندارد.اما رنگ صورتش و اجزای چهره اش حالت دیگری دارند..هر جلمه را که می گوید پوستش قرمز تر می شود و چین های پیشانی اش بیشتر.. فاصله بین کلماتش واقعا زیاد شده . دایی با گفتن جمله :" خیلی چیزها یاد گرفتم ..." سراغ مهمترین قسمت های مصاحبه می رود.جمله اول شوکه کننده است :" جلوی خانه خدا از خودم خجالت کشیدم که با شرایطی که تیم ملی دارد..." او در مورد روزهایی حرف می زند که تا به حال حرف نزده . باز هم مکث هایش زیاد می شود . اینقدر کلمات را آرام می گوید که حس می کنی بغض کرده
بین تیم ملی و پرسپولیس و زمانی که از فوتبال دور بودید چه اتفاقاتی افتاد؟ شاید کنار رفتن از تیم ملی فشار سنگینی بود...
- نه. اصلا. برعکس شماها که همه فکر می کنید فشار سنگینی بود از روزی که از تیم ملی کنار رفتم فکر کردم دوباره متولد شدم. خیلی چیزها یاد گرفتم. خیلی چیزها (کاش می شد لحنش را روی کاغذ آورد) . آن مدتی که از فوتبال دور بودم آرامش به خصوصی داشتم. شاید باور نکنید. زمانی که در تیم ملی بودم و به مکه رفتم (بین هر کلمه اش مکث های طولانی دارد) جلوی خانه خدا از خودم خجالت کشیدم که با شرایطی که تیم ملی دارد (منظورش کل مجموعه است) من باز هم دارم کار می کنم. همانجا تصمیم گرفتم دیگر با تیم ملی کار نکنم. بعد از تورنمنت عمان بود. خیلی قبل از بازی با کره جنوبی. اصلا دلم نمی خواست برگردم تیم ملی. شرایطی که در تیم می دیدم با اعتقادات و خواسته های من یکی نبود. متاسفانه بعضی از آقایان آمدند خانه مادرم در پاسداران (مکث هایش همچنان طولانی است) . همان شبی که از مکه آمدم. باعث شدند که دوباره برگردم. من را یک جوری متقاعد کردند. اما فکر کنم بزرگترین اشتباه من در تیم ملی همین بود که آن موقع از تیم ملی نرفتم. اگر آن موقع می رفتم شاید خیلی از آقایان به آن چه می خواستند دست پیدا نمی کردند. سر آمدنم به پرسپولیس هم من 3 ماه با خودم کلنجار رفتم.
....
گفتید بزرگترین اشتباهتان این بود که از تیم ملی کنار نرفتید. اما خیلی ها می گفتند که اشتباه بزرگ شما قبول کردن پست مربیگری تیم ملی بود؟
- نه. من هدفم خدمت بود. زمانی که تیم ملی شرایط خیلی بدی داشت من مسئولیت را قبول کردم. شاید خیلی از شماها و رسانه ها فکر نمی کردید که تیم ملی از همان گروه خودش هم بالا برود. اشتباهم این بود که آدم های دور و برم را خوب نشناختم. کسانی که می گفتند همه جوره پشت من هستند و حمایتم می کنند متاسفانه اصلا این کار را نکردند و من همیشه تنها بودم. انشاءالله یک روز مو به مو همه اتفاقاتی که در یک سال افتاد را می گویم که مردم بدانند.
چه زمانی این کار را می کنید؟
- به موقعش. هر چه خدا بخواهد.
آقای کاشانی را چقد می شناختید؟ شما گفتید آن زمان که نا امید بودید ایشان...
- (سوال را قطع می کند.) نا امید نبودم. تصمیم گرفته بودم که کار نکنم و اگر نه من هیچ موقع ناامید نمی شوم. من جلوی خانه خدا از خدم بدم آمد. دیدم من آدمی نیستم با چنین آدم هایی کار بکنم. همانجا به همسرم گفتم برگردم تهران دیگر کار نمی کنم. اما متاسفانه اصرار بعضی از دوستان و آقایان باعث شدند دوباره کار کنم. همه قول های حمایتی که به من دادند فقط حرف بود. متاسفانه تا من رفتم همه چیز عوض شد. چون ببینید علی دایی کسی نیست که به خواسته دیگران بخواهد کار بکند. من با یک سری اصول و عقاید بزرگ شدم و با آن ها دارم زندگی می کنم. تا آخر عمرم هم با آن ها زندگی خواهم کرد. به خاطر شاید صلاح منفعت هم آن ها را زیر پا نمی گذارم. من 3 سال قرارداد داشتم. بعد از یک سال و 8 روز خدا را شکر می کنم که اخراج شدم و به چیزی که می خواستم رسیدم. من نمی توانستم..... رو راست بگویم حال نمی کردم با آدم هایی که آن جا بودند...
-
اما اگر همان اشتباه بزرگی که می گویید را مرتکب نمی شدید شاید اتفاقات بازی با عربستان رخ نمی داد؟
- نه ببینید در فوتبال و جامعه ما این مسائل زیاد است. مگر در جام جهانی نبود؟ چه جوی را به وجود آوردند؟ هر کس جای من بود یک دقیقه هم درنگ نمی کرد و این مملکت را می گذاشت برای آن هایی که دوست دارند با شعار و مردم فریبی مردم، مخصوصا عوام را گول بزنند و می رفت. من عاشق این مملکتم. به خاطر آن ها ماندم. من در تیم ملی برای این که خدمت کنم به مردمم از خیلی چیزها گذشتم. به خاطر آن ها هم آمدم. اصلا هم ناراحت نمی شوم. شاید در استادیوم بیایند و شعار بدهند. مردم ما احساساتی اند. در استادیوم اگر یک نفر شروع کند بقیه هم شروع می کنند. افتخار من این است که قشر فهمیده این مملکت همیشه من را حمایت کرده و مردم عامی هم بیرون از ورزشگاه خیلی فرق دارد با آن کسی که در استادیوم می بینید. شما باید برخورد مردم را بیرون از زمین فوتبال ببینید. به نظر من مردم ما این قدرها هم آدم های قدرنشناسی نیستند. شاید بگویم 99 درصدشان قدرشناسند و قدر کسانی را که برای مملکتشان زحمت می کشند را می دانند. آن یک اتفاق در استادیوم بود و من از آن نتیجه گیری نمی کنم. طبیعی هم بود. آن ها از این که تیم تیم ملی ببازد ناراحت می شوند. همه ما از این که تیم ملی مان به عربستان ببازد ناراحت می شویم.من هم می دانم که در استادیوم آزادی نباید به عریستان و هیچ تیم عربی ای ببازیم.اما فوتبال همین است. یک روز می بری و همه خوشحالند. یک روز هم می بازی.

این همان شکستی بود که بابتش 60 دقیقه ناسزا شنیدید.
من هیچ موقع از مردم ناراحت نمی شوم. چون علی دایی با مردم نقش گرفته. علی دایی با مردم به اینجا رسیده. هر چه دارم از خدا و مردم دارم. خدمت کردن به مردم چیزی نیست که خدا به هرکسی بدهد. همیشه آرزویم این بوده که به مردم خدمت کنم. شاید آدم دلش بگیرد و ناراحت شود اما این ها مقطعی است. از مردم نمی شود دلخور شد. آن ها همیشه حق دارند.
bluestar - ایران - تهران
تو هم یکی از اختاپوسهای مافیایی فوتبال ایران هستی
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

ukguy4u - بریتانیا - لندن
سر تا پای وجودش عقده و غروره
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

katrina - اسکاتلند - گلاسکو
دایی دوستت داریم درودبرشما فقط پرسپولیسسسسسسسس
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

oldboy - انگلستان - لندن
من دایی رو دوست دارم.
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

katrina - اسکاتلند - گلاسکو
bluestar -کله مرغی سردسته باندمافیاست ..راستی ازdannniمافیا چه خبر?
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

nima13591111 - ایران - تهران
بارک الله دایی خیلی مردی . کمک مالی تو به ستاد موسوی علاقه ام را به تو دو چندان کرد
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

farid_ghl - ایران - تهران
دایی آدم بی فرهنگیه واقعا ولی بد ذات و پلید و عوضی نیست مثل بعضیا(رضا زاده و...) آدم خوبیه به نظرم
چهار‌شنبه 25 فروردین 1389

طاطا - ایران - ایران
عاشقشم خدا حفظش کنه
پنج‌شنبه 26 فروردین 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.