فیلم "درباره الی" ساخته اصغر فرهادی یکی از خبرسازترینفیلمهای سینمای ایران در سال ۱۳۸۸ بود.
این فیلم در سال 87 در آستانه جشنواره بینالمللی فیلم فجر به دلیل حضور گلشیفته فراهانی در فیلم "مجموعه دروغها" ساخته ریدلی اسکات، از فهرست فیلمهای درنظرگرفته شده برای جشنواره حذف شد. این مشکل انعکاس خبری گستردهای داشت و سبب شد با پادرمیانی مدیران دولتی، فیلم در ۱۹ بهمن ۱۳۸۷ در تهران نمایش داده شود.
عمر این پادرمیانی اما کوتاه بود و چیزی نگذشت که فیلم دوباره با وجود داشتن پروانه نمایش از فهرست فیلمهای اکران نوروزی حذف شد و سه ماه طول کشید تا بالاخره در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۸۸ به نمایش عمومی درآید.
طی این چندماه اما فیلم در جشنوارههای متعددی نمایش داده شد و علاوه بر جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر، جایزه خرس طلایی بهترین کارگردانی جشنواره برلین و جایزه ۲۵ هزار دلاری فیلم برگزیده جشنواره ترایبکا را از آن خود کرد.
درباره الی به عنوان نماینده سینمای ایرانی به آمادمی اسکار نیز معرفی شد.
"درباره الی" اگرچه جنجالی و خبرساز بوده و هست اما منطق داستانی آن جور دیگری است: کارگردان تلاش کرده تا در این فیلم هیچکدام از بازیگران در "مرکز" قرار نگیرند.
هارمونی میان طراحی لباس، چهرهپردازی و نوع بازی بازیگران، اندازه نماها، زاویه دید فیلم و حتی فاصله اشخاص با دوربین و بهطور کلی شیوه فیلمبرداری "درباره الی" کمک کرده تا بازیگران حضور و جایگاهی برابر در فیلم داشته باشند باشند تا بیننده از این طریق و در شرایط عاطفی یکسانتر، درباره شخصیتهای داستانی فیلم قضاوت کند.
"شهاب حسینی"، بازیگر نقش "احمد"، همچون دیگر بازیگران فیلم "درباره الی"، نخستین بار بوده که چنین تجربهای را در سینما پشت سر گذاشته است.
این بازیگر ۳۶ ساله، در این فیلم در کنار گلشیفته فراهانی، ترانه علیدوستی، مریلا زارعی، رعنا آزادیور، احمد مهرانفر، پیمان معادی، صابر ابر و مانی حقیقی بازی کرد.
شهاب حسینی، حدود ۱۰ سال است که در حیطه سینما فعالیت میکند. وی بازیگری را با گویندگی رادیو، و سپس مجریگری برنامههای تلویزیونی آغاز کرده و پس از مدتی به بازیگری سینما روی آورده است.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای ایفای نقش کوروش در فیلم "سوپراستار" از جمله جوایزی است که تا کنون دریافت کرده است. او تا به امروز در نزدیک به سی فیلم و بیش از ۷ مجموعه تلویزیونی بازی کرده است.
در گفت و گو زیر شهاب حسینی از تجربیاتش در دو فیلم درباره الی و سوپر استار می گوید.
تا به امروز بیشتر از کدامیک از نقشهایی که بازی کردهاید، راضی هستید؟
شهاب حسینی: یکی حبیب پارسا در "مدار صفر درجه" و آن یکی احمد در "درباره الی".
در فیلم "درباره الی"، همه بازیگرها حضوری موفق دارند و تاثیری متقابل روی نحوه کار یکدیگر گذاشتهاند. همین کمک کرده است تا کسی در فیلم "چهره" نشود...
شهاب حسینی: برای من اما همیشه جذب مخاطب مهم است |
کار با اصغر فرهادی برایم خیلی خوب بود. با او مسئله فقط "کار" بود و از "حاشیههای وقتگیر" به دور بودیم. او نگاهی دقیق به روابط انسانی دارد و همین باعث برشهایی زیبا در کارش شده است. اول فکر میکنی به راحتی از پس نقشی که به تو پیشنهاد شده برمیآیی اما بعد میبینی در هر برش، تامل وجود دارد. عین زندگی واقعی است. در پس هر گفت و گو، انواع و اقسام حسها و نگاهها و قضاوتها وجود دارد که درصد کمی از آنها بیان میشود.
چطوری به نقش احمد نزدیک شدید؟
فیلم آنقدر شبیه زندگی بود که این حس برایم اتفاق افتاد. سر صحنه فیلم واقعاً حس میکردم احمد هستم: مردی که در آلمان زندگی میکند، یک ازدواج ناموفق را پشت سر گذاشته و حالا قصد دارد دوباره ازدواج کند.
سعی کردم با خواندن چند کتاب از جمله "دوست بازیافته" نوشته فرد اولمن ( ۱۹۰۱ــ ۱۹۸۵) به فضای زندگی او در غربت و درواقع شخصیتش نزدیک شوم. میخواستم شکست، اندوه، تنهایی و خلاصه تجربیاتی را که پشت سر گذاشته بفهمم. چون من موقعیت او را به هیچوجه تجربه نکرده بودم و نمیشناختم. کمی هم با افراد مختلفی که در خارج از کشور زندگی کرده بودند گپ زدم.
سر صحنه فیلمبرداری، شیوه کار شما چگونه بود؟
اصغر فرهادی آدم پرحوصلهای است و خوب ما را هدایت میکرد. یعنی برخلاف جریان جاری و شتابزدهگیای که در سینمای ایران وجود دارد ما از یک ماه قبل از فیلمبرداری شروع به تمرین کردیم. این فیلم در نگاه اول شاید ساده و از حیث تولید به صرفه بهنظر برسد. چون ۹۰ درصد فیلم در یک لوکیشن ثابت میگذشت. اما ما بالای ۷۵ روز فیلمبرداری کردیم و اگر تمرینهای قبل را نیز به آن اضافه کنیم میشود حداقل ۱۲۰ روز کار مداوم. به همین دلیل نتیجه فیلم خوب بود.
اصغر فرهادی طبقه متوسط را میشناسد...
شهاب حسینی: سر صحنه فیلم واقعاً حس میکردم احمد هستم |
دقیقاً. او تلاش میکند به زیر پوست روابط آدمها سرک بکشد. فیلمهای او، مثلاً "شهر زیبا" و "چهارشنبه سوری"، ساده و عمیقند و هر نمای آن با فکر ساخته شده است. به نظر من اتفاق خوب سالهای اخیر، حضور کارگردانهای خوشفکر و جوانی است که با قدرت وارد عرصه سینما شدهاند و دارند خوب کار میکنند. من از کار کردن با آنها از جمله اصغر فرهادی خیلی آموختهام.
در فیلم "درباره الی"، هیچکس "چهره" نیست. در چند نما نیز کاملاً مشهود است که کارگردان هرجا که بازیگر میخواهد دچار اغراق در حس وحال نقش شود، نما را کات میکند. نتیجه این که هیچکدام از بازیگرها در مرکز فیلم قرار نمیگیرند و همه- صرف نظر از چند لحظه- در عین این که خوب بازی کردهاند، به شدت معمولی و پذیرفتنیاند. این مسئله شهاب حسینی را اذیت نمیکند؟
نه. ما یک تیم شده بودیم برای موفقیت فیلمی که در آن کار میکردیم. این برای من خیلی جالبتر بود. از این هارمونی خوشم میآمد و مشکلی نداشتم. دیگر این که بازی نقش مقابل، روی هر بازیگری تاثیر میگذارد. اگر آنطور که برخی میگویند نقش احمد خوب از آب درآمده از جمله دلایلش یکی بازی خوب دیگر بازیگران این فیلم است. چون رابطه به یک بده و بستان موفق رسیده بود. این چیزی است که به نظر من سینمای ایران به شدت به آن نیاز دارد.
واکنشتان در برابر محدودیتهایی که در چند ماه نخست برای نمایش فیلم "درباره الی" بهوجود آمد چه بود؟
راحت نبود. طبیعی است دلم میخواست فیلمی را که با تمام وجود دوست داشتم، زودتر نمایش داده شود. برخی از کارگردانها یا بازیگرها میگویند مهم این است که کار دلخواهشان را خلق کنند، حتی اگر مخاطب اندک داشته باشد. برای من اما همیشه جذب مخاطب مهم است و اینکه فیلمی که از نتیجه آن راضیام نمایش داده نشود اصلاً حس خوبی برایم ندارد.
به عنوان یک بازیگر، تا به امروز سانسور چه مشکلاتی برایتان ایجاد کرده است؟
سانسور از مشکلات جدی هنرمندان ایران است ولی در حوزه کار بازیگری، کار وقتی به دست ما میرسد که کارگردان کلی با آن سر و کله زده است. اینکه چقدر به خط قرمزها و موضوعات حساس از نظر عرف و دولت و حتی محدودیتها و ذهنیتهای شخصیاش، نزدیک شود و چطوری از بغل آن رد شود، باری است که بیشتر روی دوش او است. بازیگر متن پیراسته کارگردان را اجرا میکند. البته اینکه ناچار باشد هنگام ایفای نقش مدام مواظب خودش باشد و به جز نقشش به هزار و یک ماجرای دیگر هم فکر کند به هر حال روی کارش تاثیر منفی میگذارد، اما فشار اصلی متوجه کارگردان است.
شما در سال گذشته در فیلم "سوپراستار" ساخته تهمینه میلانی هم حضور در مجموع موفقی داشتید. در این فیلم اما نقش مقابل شما یک دختر نوجوان (فتانه ملکمحمدی) بود که نخستین تجربه بازیگری خود را پشت سر میگذاشت. آیا تلاش کردید او را به نقش خودتان و خودش نزدیک و آشنا کنید؟
تلاش خود را میکردم اما این را هم در نظر داشته باشید که صاحب معنوی فیلم فرد دیگری است که نقش تعیینکننده در فیلم دارد. این فیلم هم متعلق به خانم تهمینه میلانی بود و در نهایت ایشان بودند که حتی اگر پیشنهادی از سوی گروه داده میشد تصمیم نهایی را میگرفتند.
درباره بازی خانم فتانه ملک محمدی نیز باید بگویم به عنوان یک بازیگر نوجوان که اولین تجربه سینمایی خود را پشت سر میگذاشت در برخی از صحنهها بازی خوبی داشت. ..
بله. به خصوص در آن صحنه که در حاشیه خیابان به او پرخاش میکنید که از ماشین پیاده شود، بازی نگاه خوبی دارد. و اما: به نقش کوروش در سوپراستار چگونه نزدیک شدید؟
نزدیک شدن به نقش یا از طریق تجربههای شخصی صورت میگیرد یا از طریق دیدهها و شنیدههای آدم. علاوه بر خواندن متن و صحبتهای مکرر با خانم تهمینه میلانی، گاه پیش آمده بود که از حرفه خودم خسته شده بودم. همین نقطه آشنایی من با این نقش شد.
جدا از بازیگران هنرمند و پرتلاشی که در سینمای ایران فعال هستند، یک جریان قوی دیگر نیز وجود دارد که انگار شرط زیبایی را مقدم بر هنر بازیگری میداند. در صورتی که در میان بازیگران نسل قبل، خوشچهرهبودن شرط اصلی نبود. مثلاً در کارنامه کاری بازیگرانی چون عزتالله انتظامی، پرویز پرستویی، سوسن تسلیمی، آتیلا پسیانی، فاطمه معتمدآریا، رویا تیموریان و. .. ابتدا این زیبایی هنر بازیگری آنهاست که مهم است. فکر نمیکنید این جریان، رقابت کاری و اصلاً فضای حرفهای بازیگران را بحرانی کرده است؟
به نظر من در عرصه هنر جا برای آزمون و خطای همه هست چون کار هنری به مرور زمان خود را نشان میدهد. اما درباره روی دوم پرسشتان باید بگویم: به نظر من هم بازیگری هیچ ربطی به زیبایی ندارد. لزومی ندارد بازیگر قدبلند و چهارشانه و زیبا باشد. مهم این است که چه استعدادی دارد برای نشان دادن عمق روح آدمی و تفکرات بشری. هرکس بهتر بتواند این افت و خیزهای انسانی را ارائه کند خب موفقتر است.
در این میان صدالبته باید بازیگرانی هم باشند که چهره زیبا داشته باشند و مردم را به سینما بکشانند اما آنچه ملاک برای هنر بازیگری است، تواناییهای بازیگر است نه زشتی و زیباییاش.
از نقدهایی که به طور مشخص درباره کار بازیگری شما میشود راضی هستید و آنها را مطالعه میکنید؟
متاسفانه نقد راهگشا و تکنیکی خیلی کم خواندهام. به همین دلیل سعی می کنم خود را زیاد درگیر آنچه دربارهام نوشته میشود نکنم چون مرا از مسیر مستقلم دور میکند.
البته گاه نقدهایی را خواندهام که دست گذاشتهاند روی اشتباهاتی که کردهام. میخوانم و بعد جست و جو میکنم و میبینم درست بوده اما تعداد این نوع نقدها خیلی کم است. گاهی مطرح شده که شهاب حسینی از حیث فیزیکی برای بازیگری مناسب نیست. یعنی چه؟ یک بازیگر میتواند ۱۴۰ کیلو وزن داشته باشد اما بازیگر باشد.
برای رشد هنریتان، چه فعالیتهایی میکنید؟
شهاب حسینی: نزدیک شدن به نقش یا از طریق تجربههای شخصی صورت میگیرد یا از طریق دیدهها و شنیدههای آدم |
ارتباط حداقلی با دنیای حاشیهساز بیرون، حفظ تنهایی، خواندن و دیدن فیلمهای موفق، زندگی با مردم و تلاش برای خوب دیدن و خوب درک کردن و خوب صحبت کردن.
رابطه با مردم برایم خیلی مهم است. اگر حواست نباشد، با نوع پوشش، اتومبیلی که سوار میشوی، خانهای که در آن زندگی میکنی کم کم نوعی فاصله بین تو با مردم به وجود میآید. شهاب حسینی اگر در اتومبیلی بنشیند که ۱۰۰ میلیون قیمت دارد که طیف وسیعی امکان خرید آن را ندارند نمیتواند نقش یک فرد فقیر را بازی کند.
من به این مسئله باور دارم و هنر و هنرمند را جدا از هم نمیبینم. همیشه به خودم میگویم تو همان شهاب حسینی ده سال پیش هستی و اگر فکر کنی تافته جدابافتهای دیگر جای رشدی برایت باقی نمیماند.
مدتی هم هست که بیشتر به ضرورت تحصیل در رشتههای دیگر و تاثیر آن بر کار بازیگری پی بردهام. خیلی دلم میخواهد فرصتی پیش بیاید تا در کنار بازیگری در رشتههایی چون روانشناسی و جامعهشناسی ادامه تحصیل بدهم.
شما از تعلق خاطرتان به مردم میگویید اما در جشنواره فیلم یاری در سوئد، بهطور مکرر هنر را از سیاست جدا دانستید. چرا؟ مگر میشود هنرمند نسبت به آنچه در پیرامونش میگذرد و هم نسبت به سیاست و رنجهای بشری بیتوجه باشد؟
وظیفه هنرمند این نیست که در خدمت سیاست باشد و تبدیل به ابزار شود. در دنیای سیاست، مصلحتاندیشی و دورویی و فریبکاری همیشه توجیهپذیر است، اما هنر، اگر هنر باشد از این ورطه خود را کنار میکشد.
این حرف من اما به هیچ وجه به این معنا نبود و نیست که هنرمند نسبت به رنج مردم بیتفاوت بماند. هنرمند نمیتواند نسبت به حقوق بشر و آنچه در سطح جامعه و جهان اتفاق میافتد بیتوجه باشد و اگر بیتوجه باشد باید به او و هنرش شک کرد. بخصوص که به نظر من هنر متوجه کردن فرد به ریشههای انسانیاش از جمله آزادی است.
سپیده زرین پناه - روزنامه نگار در سوئد
|
|