رادیو فردا : گوگوش از عاشقانه‌های سبز خود می‌گوید

مصاحبه رادیو فردا با گوگوش :
گوگوش از عاشقانه‌های سبز خود می‌گوید

رادیو فردا می نویسد :

گوگوش در دهمین سال فعالیت خود در خارج از مرزهای ایران  سوم فروردین ماه در دوبی بروی صحنه می‌رود تا ترانه‌های عاشقانه آخرین آلبومش را با دوستدارانش که بیشتر از ایران برای دیدارش به دوبی آمده‌اند، قسمت کند. او ده سال پیش با آلبوم «زرتشت» به صحنه بازگشت کاری از یک ترانه سرا با نام مستعار نصرت فرزانه و آهنگ‌هایی از بابک امینی جوان. در آن آلبوم تک‌آهنگ «وی سفر» از آثار بابک بیات آهنگساز فقید بود. گوگوش در  گفت‌و‌گو با رادیو فردا  از تجربیات ده ساله‌اش  صحبت کرده است:


خانم گوگوش آنطور که از خبرها بر می‌آید، شما امسال با دست پر دارید به استقبال سال جدید، یعنی سال ۱۳۸۹ خورشیدی می‌روید. برای ما از آخرین آلبوم تان بگویید که می‌دانیم شنونده‌های رادیو فردا منتظرند ببینند گوگوش در این آلبوم چه خواهد کرد و چه خواهند شنید از هنرمند محبوبشان؟

گوگوش: یک مجموعه ترانه‌های بیشتر عاشقانه است که با همکاری دوستان قدیمم اردلان سرفراز، فرید زلاند و بابک امینی، که از ایران با من به کانادا و آمریکا آمد و همینطور دو ترانه بسیار زیبا از دو هنرمند جوان گرفته‌ام که یکی رها اعتمادی است و یکی هم جوانی است که هنوز متاسفانه او را ندیده‌ام به نام کوروش سمیعی که شعر «شب بی من» را سروده و من از طریق فرید زلاند عزیزم این شعر را دریافت کرده‌ام و اجرایش کرده‌ام.

آنطور که من دیده‌ام در این آلبوم بعضی از کارها هم که به صورت «سینگل تراک» (تک آهنگ)منتشر شده بود از جمله «آبی» هم در این مجموعه است و یادم می‌آید که شما تقریباً سال ۲۰۰۳ میلادی وعده آلبومی را داده بودید به اسم آبی در آن زمان.

واقعاً از شما ممنونم که این سئوال را مطرح کردید. خیلی دلم می‌خواست راجع به این کار که مهجور ماند، صحبت کنم و متاسفانه موقعیتی پیش نیامد. این ترانه را من سال ۲۰۰۲ در تورونتو با بابک امینی ضبط کردم ولی هیچوقت توی هیچکدام از آلبوم‌هایی که از من منتشر شد این امکان را پیدا نکردم که این ترانه را بگنجانم. در نتیجه ماند تا به امروز. البته دو سال پیش ویدئوی آن را الک کارتیو برای من ساخت و پخش تلویزیونی داشت. اما در آخر این آلبوم گنجانده‌ام که دوستانی که دلشان می‌خواهد که این ترانه را به صورت سی دی داشته باشند، در این مجموعه جا گرفته است.

ولی فضای ترانه ها گفتید که عاشقانه است، فضای "آبی" چندان عاشقانه به نظر نمی رسد.

چرا، من فکر می کنم که آن هم عاشقانه است. ما می‌خواهیم عاشق باشیم. ما می‌خواهیم آبی باشیم.
«آسمان روی خونه‌ام آبی نیست».
آبی نیست. چرا؟ چون عشق نیست.

چه اسمی برای این آلبوم انتخاب کرده‌اید؟

اسم «حجم سبز» را انتخاب کردم و به انگلیسی هم گذاشتم Green X

چرا حجم سبز؟ چون شاید بعضی ها فکر کنند الان در ایران رنگ سبز رنگ مد سال است؟

من قبل از اینکه ترانه‌هایم را حتی بشنوم و معلوم شود که من چه ترانه‌هایی را می‌خواهم انتخاب کنم و از چه کسانی، با خودم قرار گذاشته بودم یک آلبومی که منتشر می‌کنم  اسمش را بگذارم «عاشقانه». در حین ضبط کارها این اتفاقات هم در ایران افتاد و به طبع همه مردم را تحت تاثیر قرار داده، همه ایرانی‌ها را در هر جای دنیا که هستند. اما من این اسم را به خاطر علاقه‌ای که به شعرهای سهراب سپهری و به خصوص مجموعه حجم سبزش دارم و این مجموعه را خیلی عاشقانه می‌بینم و می‌دانمش، تصمیم گرفتم که اسمش را بگذارم حجم سبز.

ترانه حجم سبز از اردلان سرفراز است. درست است؟

اسم یکی از ترانه‌ها هست «صدای سبز عشق»، این شعر خیلی قبل از این اتفاقات سروده شده بود. می‌خواهم بگویم که در این شعر تاثیری از اتفاقات اخیر ایران نیست. اما یک پیام زیبای عاشقانه- شاعرانه است. سبز، طراوت است. سبز، بهار است. سبز، رویش است. حتماً سبز مونوپل جایی یا کسی نیست.

این توضیحی که دادید که این ترانه مدتها پیش ساخته شده، اتفاقاً مرا یاد گفت‌وگویی انداخت که با آقای فرید زلاند داشتم در مورد یکی دیگر از کارهایتان که در همین آلبوم هست و شعر رها اعتمادی را هم دارد: «من همون ایرانم». در مورد آن هم آقای زلاند می‌گفت که هیچ ارتباطی با اتفاقات اخیر نداشته، اما به هرحال...

اصلاً هیچ ارتباطی نداشت. درست  زمانی که ما داشتیم در استودیو این کار را ضبط می‌کردیم، تظاهرات مردم و اعتراض‌شان به انتخابات اتفاق افتاد و همزمان شد با پخش این ترانه. ویدئوی آن را بعد از آن اتفاقات ضبط کردیم.

خانم گوگوش، ده سال از تاریخی که شما از ایران خارج شدید، گذشته. این ده سال و در لابلای این آلبوم‌ها و ترانه‌هایی که با هنرمندان مختلف کار کردید، از دوستان قدیمتان گرفته تا هنرمندانی که از نسل ما بودند، چطور گذشته؟

مثل برق و باد گذشته. ولی در عین حال هم با انتظار، با سختی‌هایش، با مسائل خودش همراه بوده.

«حجم سبز» دارد در دهمین سال فعالیت شما در خارج از ایران منتشر می‌شود. شما با آلبوم «زرتشت» آمدید. «زرتشت» یک تصویر کاملاً متفاوتی از گوگوش به نسل ما داد. به ویژه ترانه‌ها و تنظیم آهنگهایش. خودتان این آلبوم‌ها را چگونه می‌بینید؟

من همه این کارها را که در زمان خودشان اجرا کردم دوست داشتم و به هرحال در زمان خودش فکر می‌کنم تاثیر خودش را داشته. حالا تاثیر منفی یا مثبتش را کاری ندارم. فضای «زرتشت»، فضایی بود که بر ذهنیت و روحیه من حاکم بود در ۲۱ سالی که در ایران بودم، و به مرور کارهای دیگری منتشر کردم. بعد از آن کار «کیو کیو بنگ بنگ» بود که من خودم خیلی دوستش دارم...

از خام زویا زاکاریان...

بله، بله. «آخرین خبر» را دوست دارم. «مانیفست» را... کارهایی را هم که با شهریار قنبری کردم، با مهرداد داشتم، کارها را پسندیدم که اجرا کردم  اینها هم مال زمان خودش بوده. حالا هم داریم این تجربه را می‌گذرانیم به هر حال...

شما یک وعده‌ای هم داده بودید در آن زمان. گفته بودید که می‌خواهید کار منتشر نشده‌ای از واروژان را برای دوستدارانتان هدیه کنید. این کار منتشر نشده از واروژان گمان می‌کنم در حجم سبز باشد.

قرار بود باشد. ولی متاسفانه به دلیل کوته فکری و کوته نظری بعضی از بستگان واروژ، این اتفاق نیافتاد. ما هم چون در خارج از مملکت دچار شکایات و «سو» کردن‌ها و دادگاه و اینها می‌شویم، اینست که حتی‌الامکان سعی می‌کنیم از این مسائل دور باشیم. اینست که من نخواستم که مشکلی پیش بیاید. هرچند که واروژ، به گفته برادرش این ترانه را وصیت کرده بود که به دست من برسد.

دلیل این که خانواده نخواستند که این ترانه اجرا شود، چه بود؟ گمان می‌کنم که این ترانه از سروده‌های زویا باشد که در کتاب زویا هم این ترانه هست درباره واروژان، درست است؟

بله. وقتی نت این ترانه  به دست مارتیک، دوست عزیز هنرمندم، رسید، آن زمان من در آمریکا نبودم.  قرار شد شعر روی موزیکش  گذاشته شود. خانم زاکاریان روی این ملودی شعر زیبایی گذاشتند که خطاب به خود واروژان است، که خیلی دلم می‌خواست در این مجموعه می‌بود ولی متاسفم که این اتفاق نیفتاد. این یک فرصت بسیار مغتنمی بود برای من اگر من می‌توانستم کار زیبای واروژان را اجرا کنم. به هر حال من آلبومم را تقدیم کردم به واروژان.

بسیار کار زیبایی است، به خاطر اینکه همه ما خاطرات خوبی از ملودی‌های واروژان داریم. ولی شما گفته بودید که کاری هم دارید با سُلی، خواننده‌‌ای که حتماً نسل ما کمتر می‌شناسد. در این سال‌ها آنطور فعال نبوده. در عرصه موسیقی پاپ لااقل. ولی شما قبل از انقلاب هم با او کار زیبا داشتید از جمله «ما به هم نمی‌رسیم». کار سُلی چه، در این آلبوم می‌شود شنید یا نه؟ این در آلبوم های بعدی...

نه. متاسفانه. آن را هنوز فرصت نکردیم که کار تنظیم و کارهای بیشتری رویش انجام دهیم. بعد هم یک کم من و سُلی از هم دور افتادیم.

بله ایشان در کانادا هستند و شما...

بله. بله... و من در لوس آنجلس.

خانم گوگوش، کار جوان‌ها را هم گوش می‌دهید؟ جوان‌هایی که در ایران کار می‌کنند؟ جوان‌هایی که به تازگی آمده‌اند به جمع هنرمندان خارج از ایران پیوسته ‌، در لوس آنجلس یا جاهای دیگر.

بله. تا آنجا که بتوانم، به خصوص از رادیوی شما کارهای خوبی می‌شنوم که متاسفانه دسترسی ندارم که بتوانم سی دی‌هایشان را تهیه کنم. چون اکثراً هم اسم‌هایشان را نمی‌دانم. ولی بسیار کارهای زیبایی می‌شنوم.

یعنی من الان اگر بپرسم کار کی را شنیدید، تقریباً فکر کنم نتوانید به من بگویید؟

نه به آن صورت. کارهای دو محسن را شنیده‌ام. محسن نامجو و محسن چاووشی. کار کیوسک را شنیده‌ام. کار آبجیز را شنیده‌ام. خیلی کارهایشان را می پسندم. خواجه امیری را می پسندم...

پسر ایرج را...

بله. ولی یک آقای جوان دیگری بود که آلبومش خیلی گل کرد پارسال و الان اسمش یادم نیست. به هرحال حافظه‌ام زیاد یاری نمی‌کند.

فکر می‌کنید چه تفاوتی با نسل شما دارند؟ چون آن زمان که شما در ایران بودید، یادم است که بیشتر در مجلات آن موقع از جمله مجله جوانان امروز، شما در رفراندوم‌های هنری در میان زنان رتبه اول را داشتید و عارف از طرف مردها. فکر می‌کنید چه تفاوتی کرده فضای موسیقی جوان امروز با دوره خودتان؟

آن دوره مال دوره خودش بود. الان فضای امروز را پذیراست. یعنی آن روحیه‌ای که بر جوان‌های ما حاکم است، نگاهشان، حتی فرهنگ گویش‌شان فرق کرده. بعد هم سبک‌های موسیقی به صورت آر ان بی، به صورت رپ... فرم‌های مختلفی آمده. به روز شده الان. اینست که هر دوره‌ای ویژگی‌های خاص خودش را دارد. احتمالاً من فکر می‌کنم آن دوره باید اجرا می‌شد و می‌گذشت تا برسد به اینجا. البته شاید اگر همه ما در ایران بودیم، وضع یک ذره، یک ذره که نه، به شدت بهتر بود.

شما هم دلتان می‌خواهد در سبک‌هایی که گفتید جوان‌ها دارند اجرا می‌کنند، این سبک‌ها را اجرا کنید؟

من این امتحان را کردم. ولی کسانی که به کارهای من عادت کرده‌اند یا نوستالژیک به آن نگاه می‌کنند، اکثراً نمی پسندند و از من کارهایی را توقع دارند که قبلاً از من شنیده‌اند. اما من خودم چون دوست دارم کار تازه انجام دهم و سبک‌های جدیدتر را تجربه کنم، این کار را کرده‌ام و باز هم اگر باشد، در حدی که لطمه نزند و کار قابل قبولی باشد، انجام می‌دهم. کما اینکه یک کار از شهریار قنبری و مهرداد اجرا کردم، به نام «شک می‌کنم» که یک گوشه‌هایی را رپ خواندم ولی...

شک می‌کنم به آدمک شک می‌کنم...
بله. بله...

روابط خانم گوگوش با هنرمندان قدیمی که یک دوره‌ای با هم برنامه اجرا می‌کردند، چگونه است؟ جدا از چندتایی که اسم بردید، خواننده‌هایی که با هم بودید و کار مشترک داشتید؟

کم و بیش بعضی را گاهی می‌بینم. با هم در ارتباط هستیم. تلفنی. اینجا وقت ندارند. هیچکس فرصت اینکه مثل قدیم با هم بنشینیم، یا بیرون برویم و شبی را داشته باشیم یا در تلویزیون همگی با هم باشیم، اینها، دیگر کمتر اتفاق می‌افتد. شاید هم اتفاق نمی‌افتد و هنرمندان موقعی که دسته جمعی در جایی کنسرت دارند، آنجاها بیشتر همدیگر را می‌بینند.

یعنی در سفرهایی که برای کنسرت ها می‌کنید، این امکان معمولا پیدا نمی‌شود با هنرمندان قدیمی که روزگاری را گذرانده‌اید، برخوردی داشته باشید، ؟

فرصت نشده. چون به هر شهری رسیدم، همان شب برنامه گذاشتم، بعدش به شهر دیگر.

bache mahal - بلژیک - گنت
یه تار موی شهره از هزارتا گوگوش سرتره کسی را عشق است که سر سفره پدری بزرگ شده نه اینکه در شاهنشاهی بادربار در حکومت اسلامی با اسلامیون در ضمن این فقط خودشو رنگ کنه نه مردم را.
دوشنبه 2 فروردین 1389

kiyanoosh - مالزی - صباح
خانم گوگوش 100.000 از بدههکاریت به قنادی برادرم مونده.رفتی که رفتی کی میخاد بده طلبو.
دوشنبه 2 فروردین 1389

cat - اتریش - وین
از گوگوش خوشم نمییاد
دوشنبه 2 فروردین 1389

shiva-darya - انگلستان - منچستر
اصلا ازش خوشم نمی اد.قبل انقلاب چند تا اهنگ خوب خونده ولی اهنگهای جدیدش که افتضاست.از اول هم که جلف و بد ادا بود2تا جمله هم که نمی تونه خوب حرف بزنه.مردم چرا خودشو ن و واسش جر می دن,نمی دونم.
دوشنبه 2 فروردین 1389

Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
به نظر من کسی که شغل و یا هنر خوانندگی داره باید یک پرونده ابرومندانه ای هم داشته باشه. این خانم برای من از لحاظ شخصیتی ارزشمند نیست.
دوشنبه 2 فروردین 1389

nashenas1 - آلمان - برلین
بی انصافی در خون ماست. متأسفم! خیلی صادقانه بی انصافید.
دوشنبه 2 فروردین 1389

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
او ملکه ی موزیک پاپ ایران است و نظرات شدیدا مغرضانه ملای کثافت 20 سال او را به اسارت گرفت و رنجها از او زنی محافظه کار ساخت حق هم با اوست 90 در صد کاربران و خود من از ظلم ملا گریختیم حال همه انتظار دارند گوگوش که یک هنر مند است شمشیر یا کلاشینکوف بگیرد و به جنگ ملا برود!!!!!!!!!
سه‌شنبه 3 فروردین 1389

shiva-darya - انگلستان - منچستر
ما ایرانیها تو از هیچ بت درست کردن استادیم.گاهی وقتا به شخصیتهای تاریخمون هم شک می کنم,می گم لابد تو تعریف و تمجید ازاونا هم زیاده روی شده.یه کم واقع بین باشین.
سه‌شنبه 3 فروردین 1389

hadirm - ایران - خوزستان
عاشقانه های سبزت در امتداد شبت گم نشن. البته گوگوش با شجاعتی که در امتداد شب از خودش نشون داد الگوئی بزرگ برای طرفداراش شد که جای تبریک به همه هواداراش داره و باید موسوی به داشتن چنین هوادارانی به خودش بباله که آن شب را تا صبح به سلامت گذرونده همین طور ادامه بدن مطمئنن با شهناز تهرانی و امثال او . ائتلاف قدرت مندی تشکیل خواهد شد .
پنج‌شنبه 5 فروردین 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.