آدمهـا اسـاسـاً بـا یـکـدیـگر متفاوتند. آنها چیزهای مختلفی می خواهند و انگیزه ها، هدف ها، ارزش ها، نیازها، قابلیت ها، هوس ها و درخواست های متفاوتی دارند. همچنین اعتقادات، تفکر، شناخت، درک و باورهایشان متفاوت است و البته نحوه عمل و ابراز هیجاناتشان نیز که بر آمده از خواستهها و اعـتـقـاداتـشـان مـیبـاشـد، بـه شـدّت با یکدیگر اختلاف دارد.
دیدن این اخـتـلافـات کار مشکلی نیست و دقیقاً همین اختلاف و تنوع در رفتار و نگرش است که در همه ما یک واکنش مشترک را بــرمــیانـگـیــزد؛ بـا دیـدن افـراد دیـگـری کـه در پیرامونمان هستند و با ما تفاوت دارند چنین نتیجهگیری میکنیم که این تفاوت رفتار دیگران را عیب و نقص قلمداد کنیم و وظیفه ما، حداقل در مورد نزدیکانمان، به نظر میرسد که تصحیح این عیب و نقص باشد.
بنابراین، پروژه اصلی ما این خواهد شد که تمام نزدیکانمان را شکل خودمان کنیم. خوشبختانه، انجام این پروژه امکانپذیر نیست. تلاش برای قالببندی دیگران به شکلی که ما میخواهیم، قبل از شروع به شکست میانجامد.
مردم نمیتوانند تغییر شکل دهند، فرقی نمیکند که خواست ما برای تغییر آنها به چه اندازه و به چه طریق باشد. شکل و قالب هــرکــس، ذاتـی، عـمـیـق و تـغـیـیـرنـاپـذیـر اسـت. درخواست از یک نفر که شکل و قالبش را تغییر دهد یعنی به طرز دیگری فکر کند و چیزهای دیگری بخواهد، درخواستی غیرقابل اجراست زیرا برای تغییر طرز فکر و خواستهها، چیزی که مـورد نیاز است طرز فکر و خواستههاست. بنابراین شکل و قالب فرد، خود به خود نمیتواند تغییر یابد.
اگر دندانهای شیر را بکشید، آنچه به دست میآورید یک شیر بیدندان است نه یک گـربـه خانگی. تلاشهای ما برای تغییردادن همسر، دوست یا دیگران، ممکن است با موفقیت همراه باشد امّا حاصل کار، یک تغییر شکل ظاهری و سطحی است نه یک تبدیل واقعی.
تفاوتها را به صورت عیب و نقص ندیدن، به مقدار زیادی کار نیاز دارد که هر فرد باید بر روی خود انجام دهد. یونگ (روانشناس و متفکر سوئیسی ) معتقد است آنچه مهم است اولویت ما برای چگونگی "عمل" است و این اولویت، ویژگی و صفتخاصه هر فرد را تعیین میکند. به نظر او دو نوع سازمان شخصیت وجــــود دارد؛ درونگــــرایــــی و بــــرونگـــرایـــی. درونگـراهـا بـر دنیای درونی افکار، الهامها، هـیـجــانــات و احـســاسهــا تـمــرکــز مــیکـنـنــد.
برونگراها به دنیای خارج، افراد دیگر و مـادیـات توجه دارند. به عقیده یونگ، هر شخص، ترکیبی از هر دو آنها را دارد. به نظر میرسد که برای ما یک دلیل ذاتی و درونی وجود دارد که همه را شبیه به هم بدانیم.
|
|