ژانر: اکشن، ماجراجویی، علمی تخیلی
نامزد ۹ اسکار برای بهترین کارگردانی هنری، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی فیلم، بهترین صدابرداری، بهترین تدوین صوتی، بهترین جلوه های ویژه، بهترین فیلم سال.
داستان فیلم: جیک سالی، سرباز فلجی است که بعد از کشته شدن برادرش، جایگزین او می شود و به قمر پاندورا اعزام می شود تا با ساکنان این قمر رابطه برقرار کند. اما طولی نمی کشد که در دوراهی عجیبی میان دستوراتی که می گیرد و نجات دنیایی که به آن دل بسته، قرار می گیرد. جمله تبلیغاتی فیلم این است: "وارد این دنیا شو!"
نکته خواندنی:
از منظر فنی، این فیلم یک دستاورد بزرگ است. با تماشای فیلم ممکن است حس کنید وسط رویاها - یا شاید هم کابوس های- جیمز کامرون پرتاب شده اید.
چندین میلیون دلار هزینه منجر به ساخت جلوه های بصری فوق العاده ای شده که پیش از این در هیچ فیلمی سابقه نداشته است. هرچند که برخی منتقدها بر این باورند که داستان فیلم چندان استوار نیست و از نظر داستانی، حق مطلب ادا نشده است.
فروش جهانی فیلم آواتار در جهان از فروش تایتانیک بیشتر شده و حالا پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما لقب گرفته است.
برای اینکه بازیگران این فیلم خوب حس بگیرند و زندگی در جنگل های پاندورا را خوب لمس کنند، جیمز کامرون آنها را به جنگل های هائیتی برد. آنها روزها آتش درست می کردند، ماهی کباب می کردند و زندگی در طبیعت را تجربه می کردند. و البته شب ها را در هتل "فورسیزن" به سر می بردند.
زبان ساکنان پاندورا را زبان شناس معروفی به نام پاول فرامر طراحی کرد. جیمز کامرون او را استخدام کرد تا زبانی خلق کند که بازیگران به سادگی بتوانند ادا کنند و در عین حال شبیه هیچ یک از زبان های بشری نباشد.
آیوا خدای آواتارها تغییریافته واژه "یهوه"، خدای عبری است.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۱۴ جایزه
نامزد ۳۳ جایزه
ژانر: اکشن، درام، تریلر، جنگی
نامزد ۹ اسکار برای بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین موسیقی فیلم، بهترین صدابرداری، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین بازیگر نقش اول مرد
داستان فیلم: در بحبوحه جنگ عراق، در شهری که هر کس یک دشمن بالقوه است و هر چیز یک بمب مرگبار، یک جوخه از متخصصان واحد خنثیسازی بمب، درگیر عملیاتی خطرناک می شوند.
نکته خواندنی:
بیشتر فیلم در خاور میانه ساخته شده- عمدتا در اردن که همسایه عراق است.
فیلم ساخته کاترین بیگلو، همسر سابق جیمز کامرون است. کامرون او را به ساخت این فیلم تشویق کرده بود. حالا این دو نفر برای بیشترین اسکارهای ۲۰۱۰ رقابت خواهند کرد.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
۵۳ جایزه
۵۰ نامزد
ژانر: درام، تریلر، جنگی
نامزد ۸ اسکار برای بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین صدابرداری، بهترین تدوین صوتی، بهترین فیلم سال، بهترین بازیگر نقش مکمل، بهترین فیلمنامه اوریجینال
داستان فیلم: شعار تبلیغاتی فیلم "روزی روزگاری، در فرانسه که به اشغال نازی ها در آمد" است. در طول جنگ جهانی دوم در فرانسه، عده ای سرباز امریکایی یهودی معروف به حرامزاده ها ماموریت ویژه ای پیدا می کنند. ماموریتشان این است: نازی ها را بترسانند.
نکته خواندنی:
فیلمی از کارگردان قصه های عامه پسند. تارانتینو حدود ده سال روی فیلمنامه کار کرده است. گفته می شود بعد از اکران فیلم در جشنواره کن، هاروی وینستاین تلاش کرد تارانتینو را متقاعد کند که ۴۰ دقیقه از این فیلم ۱۴۸ دقیقه ای را کوتاه کند. اما سرانجام، محصول نهایی یک دقیقه هم طولانی تر شد.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۴۱ جایزه
نامزد ۴۱ جایزه
ژانر: درام
نامزد ۶ اسکار برای بهترین کارگردانی، بهترین فیلم سال، بهترین تدوین، بهترین بازیگر زن، بهترین بازیگر زن نقش دوم، بهترین فیلمنامه اقتباسی
داستان فیلم: در هارلم، از زن سیاهپوست چاق بی سوادی که دومین فرزند خود را حامله است دعوت می شود به مدرسه برود تا شاید زندگی اش جهت دیگری پیدا کند. جمله تبلیغاتی فیلم این است: "زندگی سخت است. زندگی کوتاه است. زندگی دردناک است. زندگی پرشس (گرانبها)ست."
نکته خواندنی:
فیلمبرداری این فیلم فقط ۵ هفته طول کشیده است.
اپرا وینفری بعد از دیدن این فیلم به کارگردان این فیلم زنگ زده و گفته برای تبلیغ این فیلم حاضر است هر کاری از دستش بر می آید بکند.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۴۴ جایزه
نامزد ۵۸ جایزه
ژانر: کمدی، رمانس، درام
نامزد ۶ اسکار برای بهترین کارگردانی، بهترین فیلم سال، بهترین بازیگر نقش اول، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمنامه اقتباسی
داستان فیلم: داستان زندگی مردی است که کارش اخراج کردن آدم هاست. او مدام در آسمان است، از این ایالت به آن ایالت می رود و در دوران رکود اقتصادی، از شرکت هایی که در صدد تعدیل نیرو هستند، پول می گیرد تا با شیوه ای حرفه ای، کارمندها را اخراج کند. او مردی است بی هیچ وابستگی خانوادگی و در آستانه رسیدن به رکورد ده میلیون مایل پرواز. اما تصمیم تازه رئیسش زندگی او را دستخوش ماجراهای تازه ای می کند.
نکته خواندنی:
جز بازیگران معروف فیلم، همه کسانی که در فیلم اخراج می شوند، در زندگی واقعی هم از کار بیکار شده اند.
سازندگان فیلم در سنتلوییس و دترویت آگهی دادند که یک تیم مستندساز در پی بررسی تاثیر رکورد اقتصادی است، و به داوطلب ها آموزش دادند که به دوربین به چشم کسی که اخراجشان کرده نگاه کنند و واکنششان مثل زمانی باشد که خبر اخراجشان را شنیدند، یا از فرصت استفاده کنند و هر چه می خواهند بگویند. هر دو زن نقش مکمل در این فیلم هر دو نامزد اسکارند.
ترجمه لفظ به لفظ عنوان فیلم "بالا در هوا" است اما تعبیر انگلیسی اشاره به تردید و روشن نبودن تکلیف است و به نظر می رسد پا در هوا معادل خوب و نزدیکی برای عنوان فیلم است.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۳۴ جایزه
نامزد ۴۱ جایزه
ژانر: انیمیش، ماجراجویی، کمدی، درام، خانوادگی
نامزد ۵ اسکار برای بهترین موسیقی فیلم، بهترین تدوین صوتی، بهترین فیلم انیمیشن سال، بهترین فیلم سال، بهترین فیلمنامه اوریجینال
داستان فیلم:
کارل فردریکسون ۷۸ ساله با بستن هزاران بادکنک به خانه اش، راهی آسمان می شود تا آرزوی دیرینه اش را برای دیدن طبیعت امریکای جنوبی تحقق ببخشد. او البته بلافاصله بعد از بلند شدن متوجه می شود که در این سفر تنها نیست چون راسل، یک جهانگرد کوچولو که هفتاد سال از او کوچک تر است، مسافر قاچاقی این سفر است.
نکته خواندنی: طبق محاسبه های انجام شده، اگر خانه پیرمرد حدودا ۱۶۰۰ متر مربع، و وزن تقریبی هر متر مربع از آن حدود ۳۰ تا ۵۰ کیلوگرم باشد، این خانه باید حدودا ۶۰ تن باشد. از طرف دیگر، اگر هر بادکنک گازی بتواند ۴ و نیم گرم وزن بلند کند، برای بلند کردن این خانه، ۱۲ میلیون و ۶۵۸ هزار و ۳۹۲ بادکنک لازم است! اما در فیلم، این خانه با ۲۰ هزار و ۶۲۲ بادکنک به هوا بلند می شود.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۲۳ جایزه
نامزد ۲۹ جایزه
ژانر: اکشن، درام، علمی تخیلی، تریلر
نامزد ۴ اسکار برای بهترین تدوین، بهترین جلوه های ویژه، بهترین فیلم سال، بهترین فیلمنامه اقتباسی
داستان فیلم: این فیلم علمی تخیلی درباره بیگانه هایی است که ۲۰ سال پیش به زمین آمده اند و در محله فقیرنشینی در آفریقای جنوبی قرنطینه شده اند. داستانی پرهیجان و سرشار از تصاویر شفاف و منحصر به فرد. شعار تبلیغاتی فیلم این است: "اینجا کسی تحویلت نمی گیرد."
نکته خواندنی:
به عنوان بخشی از تبلیغات، در امریکا و بریتانیا پوسترهایی روی اتوبوس ها و دیوارها چاپ شد که در آنها مناطق مخصوص "آدم ها" ذکر شده بود، به همراه شماره تلفنی که در صورت مشاهده هر موجود غیربشری، مراتب را گزارش دهند.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۸ جایزه
نامزد ۲۷ جایزه
ژانر: درام
نامزد 3 اسکار برای بهترین فیلم سال، بهترین بازیگر زن نقش اول و بهترین فیلمنامه اقتباسی
داستان فیلم: جنی عاشق مردی دو برابر سن خودش می شود، زبان چرب و نرم مرد، او را به دنیای دیگری می کشد و زندگی آرام و تحصیلات او را به هم می ریزد. فیلمی انگلیسی که در دهه ۱۹۶۰ در حومه لندن اتفاق می افتد.
نکته خواندنی:
فیلمنامه را نیک هورنبی، نویسنده شاخص انگلیسی نوشته و بر اساس خاطرات زنی است که خودش هم در نوشتن فیلمنامه همکاری کرده است.
سازنده های فیلم نگران بودند کری مولیگان ۲۲ ساله نتواند نقش یک دختر ۱۶ ساله را بازی کند اما کری در تست فیلمبرداری، نظر آنها را عوض کرد.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۱۲ جایزه
نامزد ۴۱ جایزه
ژانر: درام، ورزشی
نامزد ۲ اسکار برای بهترین فیلم سال و بهترین بازیگر زن نقش اول
داستان فیلم:داستان زندگی مایکا اوهر ، نوجوان سیاهپوستی که فرزندخوانده یک خانواده ثروتمند ممفیسی می شود و بعدها نامش به عنوان یکی از ستاره های مشهور در فوتبال امریکایی می درخشد.
نکته خواندنی:
نقش اول زن پیش از ساندرا بولاک به جولیا رابرتز پیشنهاد شده بود.
فیلم مبتنی بر داستانی واقعی است.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۴ جایزه
نامزد ۱۱ جایزه
ژانر: کمدی، درام
نامزد ۲ اسکار برای بهترین فیلم سال و بهترین فیلمنامه اوریجینال
داستان فیلم: یک کمدی سیاه. ماجرا در سال ۱۹۶۷ اتفاق می افتد، درباره زندگی لری گوپنیک، استاد دانشگاه که وقتی همسرش تصمیم به ترک او می گیرد، زندگی اش از هم می پاشد.
نکته خواندنی:
فیلم ساخته کوئن هاست. دو برادری که تاکنون با فیلم هایی مثل جایی برای پیرمردها نیست، برنده ۴ اسکار و ده ها جایزه سینمایی دیگر در حوزه کارگردانی و فیلمنامه نویسی شده اند.
فیلم سرشار از ارجاع ها به آلبوم ها و خوانندگان قدیمی دهه ۷۰ است.
سایر جایزهها از جشنوارههای دیگر:
برنده ۷ جایزه
نامزد ۲۶ جایزه
|
|
|
|