ناتوانی در پرداخت بدهی،انگیزه قتل دوست صمیمی

ناتوانی در پرداخت بدهی،انگیزه قتل دوست صمیمی

مرد بدهکاری که توانایی پرداخت بدهی اش را نداشت طلبکارش را به قتل رساند و جنازه اش را به آتش کشید.به گزارش خبرنگار ما چهارمین روز تیرماه امسال زنی به کلانتری نامجو مراجعه کرد و از ناپدید شدن برادرش به نام احمد خبر داد. طبق گفته این شاکی مرد 59ساله سوار بر خودرو شخصی اش از خانه خارج شده و قرار بود خیلی زود به منزل بازگردد اما به طرز مرموزی مفقود شده بود. پس از تنظیم پرونده به دستور دادیار شعبه دوم دادسرای جنایی تهران، کارآگاهان پلیس آگاهی به تحقیق درباره سرنوشت احمد پرداختند. آنها وقتی متوجه شدند این مرد با فردی 56ساله به نام فرهاد رابطه صمیمانه یی دارد تصمیم گرفتند دوست او را تحت بازجویی قرار دهند. فرهاد در پاسخ به سوالات پلیس مدعی شد هیچ خبری از احمد ندارد. او گفت؛ «چند روز قبل احمد پیش من آمد و گفت با یک مشکل مالی مواجه شده است و به پول نیاز دارد. او از من خواست موتورسیکلت و زمینی را که در کلاردشت داشت برایش بفروشم، من هم قبول کردم اما از آن روز به بعد دیگر خبری از احمد نشد.»در حالی که توضیح های این مرد نتوانسته بود گره گشا باشد، کارآگاهان به تفحص های خود ادامه دادند و سرنخ ماجرا را در مشکلات مالی احمد دیدند ولی متمرکز شدن روی این موضوع فاش کرد مرد گمشده به کسی بدهکار نبوده و نیاز مبرم او به مبلغ کلان بسیار دور از ذهن است. از سوی دیگر افسران پرونده به شواهدی دست یافتند که با توسل به آن می شد پیکان اتهام را به سوی فرهاد نشانه گرفت. آنان متوجه شدند فرهاد به دوست ناپدیدشده خودش بدهکار بوده است. به این ترتیب فرضیه ربوده شدن احمد توسط مرد بدهکار قوت گرفت و او بعد از گذشت هفت ماه از تشکیل پرونده بازداشت شد. مرد میانسال این بار هم سناریویی تازه را مطرح کرد تا خودش را نجات دهد اما تناقض داستان جدید وی با ماجرایی که در بازجویی قبلی تعریف کرده بود او را بیش از پیش در مظان اتهام قرار داد و این باعث صدور قرار بازداشت برای وی و ادامه یافتن بازجویی ها شد. فرهاد بالاخره بعد از چند جلسه پرسش و پاسخ خودش را در بن بست دید و از راز ناپدید شدن دوستش پرده برداشت. او گفت؛ «هفت میلیون تومان از احمد به صورت امانت گرفته بودم اما توانایی استرداد آن را نداشتم. احمد هم با مراجعه های مکرر خواستار پولش بود تا اینکه یک روز او را به کارگاهم دعوت کردم و در آنجا بین ما بحث شد. با بالا گرفتن درگیری لفظی، من که عصبانی شده بودم با استفاده از تبری که در کارگاه بود، ضربه یی به سرش زدم و احمد جان باخت. من که ترسیده بودم جنازه احمد را در چادر ماشین پیچیدم، در عقب نیسان قرار دادم و به شمشک بردم و در داخل دره یی که محل تخلیه نخاله های ساختمانی است انداختم و آن را به آتش کشیدم. خودروی احمد را هم در خیابان 17 شهریور رها کردم.» سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران درباره این پرونده گفت؛ کارآگاهان پس از اعتراف متهم به ارتکاب قتل با مراجعه به محل رها کردن جنازه از سوی متهم به بازرسی محل پرداختند اما به واسطه کوهستانی بودن منطقه و همچنین تخلیه نخاله های ساختمانی و بارش برف، تاکنون جسدی کشف نشده است و تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.