محمد جواد لاریجانی چند سالی است در سمت "دبیرستاد حقوق بشر قوه قضائیه" مشغول به خدمت است. وی در روزهای پس از انتخابات، با موضعگیریهایی که داشته به خوبی ارادت ویژه خود را به جریان اقتدارگرا و نامشروع فعلی نشان داده است. او اخیرا به یکی از توجیهگران ردیف اول دولت نامشروع فعلی و اعمال خشونتبارش تبدیل شده است. ندای سبز آزادی لازم میداند با توجه به موضعگیریهای اخیر ایشان، در این گزارش اختصاصی به اختصار پیشینه نه چندان درخشان این حامی افراطی دولت کودتا را به اطلاع خوانندگان عزیزی که ممکن است در مورد مواضع و فعالیتهای وی چندان آگاهی نداشته باشند برساند.
محمدجواد لاریجانی کیست؟
محمدجواد لاریجانی در سال ۱۳۳۰ در نجف متولد شد. او پسر میرزا هاشم آملی روحانی شیعه بود و بعد از مهاجرت پدرش به نجف در همان شهر به دنیا آمد. لاریجانی ابتدا در حوزه علمیه شروع به علم آموزی کرد. اما برای همیشه در حوزه نماند و در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی برق تحصیلاتش را ادامه داد.
به گفته بهمن بختیاری، در کتابی چاپ شده توسط دانشگاه فلوریدا، و همچنین گزارشی در نشریه تایم، لاریجانی مدرک دکترایش را از برکلی اخذ کرد. اما به گفته آلین جکسن، در ماهنامهٔ انجمن ریاضی آمریکا، وی هیچگاه این دوره دکترا را به پایان نرساندهاست. به گزارش این فرد در جولای ۲۰۰۶ گوگل یک مدخل در پروژه تبارشناسی ریاضی برای محمدجواد لاریجانی ذخیره کرد که میگفت که او تحت نظارت رابرت وت در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی در زمینه نظریه مدل دکترا گرفته است. ولی چندی بعد مدخل او برداشته شد.
محمد جواد لاریجانی اگرچه سالهاست عنوان دکتر را یدک میکشد اما معلوم نیست سرانجام مدرک دکترایش به کجا ختم شد؟ البته بعد از رای اعتمادی که برخی وزرای متقلب احمدینژاد از مجلس گرفتند جای تعجب چندانی نمیماند که مدرک دکتری ایشان هم سرنوشت نامعلومی داشته باشد.
ورود به عالم سیاست:
محمدجواد لاریجانی چندین دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بود و نیز در دوران جنگ معاون وزارت امور خارجه را بر عهده داشت. آن طور که بهنود در مقالهای تحت عنوان از صدور قطعنامه تا جام زهر مینویسد او ۸ ماه بعد از پذیرش این قطعنامه با حکم وزارت اطلاعات از این سمت برکنار شد. در ادامه به چرایی این برکناری پرداخته خواهد شد.
موضع گیری علیه هاشمی و ولایتی و موسوی:
پس از برکناری ناگهانی لاریجانی که در دوران وزارت علی اکبر ولایتی در امور خارجه رخ داد تنشهای رابطه ولایتی- لاریجانی هم آغاز شد.
آینده نیوز در گزارشی در این باره مینویسد:
"گرچه هیچگاه علت این برکناری رسماً اعلام نشد، اما شایعاتی درباره آن وجود داشت تا اینکه در انتخابات دوره قبل ریاستجمهوری که دکتر ولایتی تمایل خود برای کاندیداتوری در صورت عدم حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات اعلام کرد، جواد لاریجانی با حضور در شبکه اول سیما، شدیدترین حملات را متوجه وی نمود."
این اتفاق ۸ ماه پیش در مورد میرحسین موسوی هم اتفاق افتاد و مجدداً جواد لاریجانی با سخنرانی و گفتگوهای مکرر مطبوعاتی و تلویزیونی به حمله به شخصیت و عملکرد موسوی در قبل و بعد از انتخابات پرداخت. آینده نیوز ریشه این کینهورزی را پینوشتی که میرحسین موسوی نخست وزیر وقت در مورد وی در یکی از نامههای اداری درج کرده بود می داند:
در اوج جریان جنگ تحمیلی، جریانی از سوی دولتهای خارجی برای تخلیه اطلاعاتی و آگاهی از مسایل داخلی نظام وهمچنین ایجاد اختلاف بین مسئولان مختلف کشور شکل گرفته بود که در پی آن، بخشنامهای با هماهنگی دکتر ولایتی از سوی نخستوزیری ابلاغ شد که هیچ مقام جمهوری اسلامی حق ملاقات دو نفره با مقامات خارجی را ندارد و در کلیه ملاقاتهای طرف ایرانی، باید دو نفر از مسئولان ایرانی حاضر باشند تا امکان تخلیه اطلاعاتی یا ایجاد اختلاف بین مسئولان ایرانی توسط بیگانگان کاهش یابد. پس از ابلاغ این بخشنامه کلیه مسئولان دولتی و سایر نهادها و قوای سهگانه بر اساس این دستورالعمل رفتار میکردند تا اینکه در گزارشی از سوی دولت ایتالیا به ملاقات خصوصی محمد جواد لاریجانی، معاون وقت وزارت خارجه با نخستوزیر ایتالیا اشاره میشود. با توجه به آنکه نه قبل و نه بعد از این ملاقات در این سطح بالا، جواد لاریجانی، اطلاعی از اصل و جزئیات مذاکرات به وزارت خارجه نداده بود، مهندس موسوی ذیل خبر، در پینوشتی خواستار مصاحبه وزارت اطلاعات با جواد لاریجانی برای آگاهی از علت و جزئیات مذاکره شده بود..
عدم درج عنوان محرمانه ذیل این پی نوشت که احتمالاً برای اطلاع سایر مسئولان و مقامات جهت پرهیز از اینگونه اقدامات انجام شده بود، موجب گردید تا موضوع بین مسئولان مربوطه منتشر نشود. اما علت اصلی برکناری لاریجانی از سمت خود چه بود؟
موج سبز آزادی پیش از این در مقالهای انتقادی و به مناسبت دفاعی که لاریجانی از خط امام و نظام کرده بود علت اصلی این برکناری را مخالفت لاریجانی با حکم امام خمینی در باره ارتداد سلمان رشدی برشمرد. مخالفتی که به طرد او از مقام معاونت وزارت امورخارجه و هر شغل سیاسی دیگر تا رحلت امام منجر شد. پس از آن هم با رانت شورای نگهبان و محافظه کاران با احتیاط تا مقام نمایندگی مجلس اسلامی ارتقاء یافت.
هاشمی هم چندی پیش از تیغ انتقاد جواد لاریجانی در امان نماند و به چهرهای مهم با اشتباهات بزرگ لقب گرفت.
روی کار آمدن احمدینژاد و حیات دوباره سیاسی جواد لاریجانی:
موضعگیریهای افراطی اخیر محمدجواد لاریجانی با نگاهی به پیشینه مواضعی که در قبال جریان اصلاحات داشته است چندان غیرمنتظره به نظر نمیرسد. گویا نیوز چندی پیش در گزارشی نوشته بود:
"جواد لاریجانی در مجلس پنجم ریاست مرکز پژوهش های مجلس را بر عهده داشت و در جناح بندی سیاسی آن زمان از متحدان ناطق نوری بود اما آستانه انتخابات دوم خرداد طی سفری به انگلیس درملاقاتی محرمانه با نیک براون یکی از مدیران کل وقت وزارت خارجه انگلیس به وی گفته بود که پیروزی جناح راست در انتخابات می تواند منافع انگلیس و غرب را تامین کند.وی در آن دیدار تلاش کرده بود با ارائه تصویری رادیکال از جناح چپ و به ویژه محمد خاتمی انگلیس را به حمایت از جناح راست برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ تشویق کند."
انتشار بخشهایی از مذاکرات محرمانه محمد جواد لاریجانی با نیک براون در ایران از سوی روزنامه سلام به فضاحت و آبروریزی بزرگی برای جناح راست و شخص محمد جواد لاریجانی منجر شد تا جایی که وی از آن پس به چهره ای سوخته در میان محافظه کاران بدل شد.
پس از این آبروریزی تا چند وقت موضعگیری خاصی از سوی وی در رسانهها منتشر نشد و در طول دوره اصلاحات گرچه همواره یک منتقد سرسخت دولت خاتمی باقی ماند و تمام تلاش خود را برای سنگاندازی در مقابل فعالیتهای اصلاحطلبان به کار گرفت اما چندان تریبون رسمیای در اختیار نداشت که مواضع روشن و شفاف خود درباره جریان اصلاحات در کشور را بیان کند. این فرصت با روی کار آمدن دولت بنیادگرای احمدینژاد کم کم برای او فراهم شد. او اکنون مجال این را یافته است تا همگان از سیدحسن خمینی، نماینده ناخلف بیت امام از نظر او، تا هاشمی رفسنجانی، چهره ای با اشتباهات بزرگ و میرحسین موسوی، کسی که از نظر او پایین و بالای نظام را قبول ندارد و در صورت تن ندادن به سخن رهبر به سرنوشت بنی صدر دچار خواهد شد مورد توجه و عنایت قرار داده است.
محمدجواد لاریجانی در حال در سمت دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه مشغول به کار است. سمتی که کوچکترین تلاشی برای احقاق حقوق آسیب دیدگان بعد از انتخابات که نکرد هیچ! خشونت های خیابانهای پاریس را بیشتر و بدتر از خشونتهای خیابانهای ایران در طول تابستان ارزیابی کرد و ایران را "تنها دموکراسی منطقه" خواند. او در سخنانی که اخیرا در اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو بر زبان راند خود را یک دگراندیش زمان شاه نامید که مدتی را در زندان به سر برده است و طعم اسارت را چشیده است.
این در حالیست که منابع آگاه و موثق گواهی دادهاند که جناب لاریجانی بخش اعظمی از وقت خود در دوران قبل و نیز بعد از انقلاب را در خطه شمال کشور مشغول خرید و فروش ملک و املاک و زمین بودهاند. کیست که نداند برادران لاریجانی بخش قابل توجهی از زمینهای شمال کشور را به نام خود در این چند سال سند زدهاند؟ البته نفس سند زدن ملک و املاک مشکلی ندارد. اما کسانی که از نزدیک با فعالیتهای اقتصادی(!) جناب لاریجانی در شمال کشور آشنایی دارند گواهی میدهند که معاملات ایشان چندان هم خالی از غل و غش نبوده است! با این میزان فعالیت اقتصادی بعید به نظر میرسد ایشان وقت زیادی برای دگراندیش شدن و گذراندن دورههای طاقتفرسای اسارت از آن دست که بهزاد نبوی متحمل شد داشته بوده باشند!
شاید بهتر بود آقای لاریجانی بهتر به جای دم زدن از دگراندیشی و اندیشه دموکراتیک فکری به حال وضعیت اسف بار زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان و شکنجهگاههای غیرقانونی تحت نظارت قوه قضائیه و نیز وضعیت نابسامان اقلیتهای دینی بکنند و به جای این مدعیات از پذیرفتن دیدهبانان حقوق بشر برای تحقیق و تفحص در امر شکنجه معترضان باکی نداشته باشند. البته اگر اصولا ایشان زندانی سیاسی و پیروان ادیان دیگر را بشر فرض کنند و برایشان حقوقی قائل باشند! امری که با موضعگیریهای فعلی ایشان بعید به نظر میرسد.
|
|
|
|