ماجرای ترانه یک فیلم که افسانه شد - حکایت ترانه مرا ببوس چه بود؟

ماجرای ترانه یک فیلم که افسانه شد - حکایت ترانه مرا ببوس چه بود؟

شاید بتوان گفت ترانه مرا ببوس که اغلب با صدای خاطره انگیز حسن گلنراقی شنیده ایم جنجالی ترین ترانه فیلم در تاریخ سینمای ایران باشد. احتمالا با همین جملات عده ای بر می آشوبند که مگر ترانه مرا ببوس اصلا ترانه یک فیلم سینمایی بوده است؟! جهت اطلاع دوستان جوان هم که شده باید گفت که ترانه خاطره انگیز مرا ببوس سال ها به عنوان یک ترانه سیاسی و انقلابی در محافل مختلف قلمداد می شد و آن را حتی به بعضی افسران سازمان نظامی حزب توده مانند سرهنگ سیامک و سرهنگ مبشری نسبت می دادند که پس از کودتای 28 مرداد 1332 اعدام شدند و چنین روایت می گردید که یکی از این افسران در شب اعدام، شعر مرا ببوس را برای دخترش سروده و خوانده است.

خصوصا که محتوای شعر مرا ببوس بسیار به شرایط آنچه روایت می گردید، نزدیک بود:

در میان طوفان .... هم پیمان با قایقران ها

گذشته از جان ... دارم با یارم پیمان ها

که بر فروزم ... آتش ها در کوهستان ها

شب سیه، سفر کنم، ز تیره ره گذر کنم...

از همین رو بود که سالیانه سال ترانه فوق توسط انقلابیون و سیاسیون زمزمه میگردید: اما واقعیت ماجرای ترانه مرا ببوس چه بود؟

مجید وفادار سراینده آهنگ این ترانه، خود ماجرای فوق را طی مصاحب های در شماره 1418 هفته نامه تهران مصور مورخ 11 آذر ماه 1349 چنین شرح می دهد: ... در این دوره من گاه گاهی برای فیلم ها هم آهنگ می ساختم. یادم می آید یکی از این فیلم ها اتهام نام داشت که در آن ژاله بازی می کرد. تهیه کنندگان فیلم از من یک آهنگ نو خواستند و من برای این فیلم آهنگی ساختم که بعدها به نام مرا ببوس معروف شد ... به یاد می آورم روزهایی را که این آهنگ سر زبان ها افتاده بود و داستان هایی را که برای آن ساخته بودند. این آهنگ شاید نقطه عطف موسیقی جاز ایران بود. چرا که بعد از آن خواننده های دیگری به رادیو آمدند و موسیقی جاز نضج پیدا کرد... شعر این آهنگ از حیدر رقابی (هاله) بود که متاسفانه در ایران نماند و برای همیشه بار سفر بست و به آمریکا رفت...

ترانه مرا ببوس برای فیلم اتهام ساخته شاپور یاسمی که در اردیبهشت ماه سال 1335 روی پرده رفت، ساخته شد و در یکی از صحنه های فیلم توسط پروانه (خواننده معروف آن دوران) و با لبخوانی ژاله علو خوانده شد. در آن فیلم ژاله علو نقش زنی را داشت که سزای خیانت شوهر سابقش را داده و پس از کش و قوس داستانی، سرانجام خود را به پلیس معرفی کرده بود و در صحنه فوق که با فرزند کوچکش وداع می کند و به سوی زندان و مجازات روانه می شود، چنین می خواند:

مرا ببوس، مرا ببوس برای آخرین بار....خدا تورا نگهدار

که میروم به سوی سرنوشت...

پس از اتمام اکران فیلم مذکور در خرداد 1335، ترانه مرا ببوس چندان مطرح نگردید، اما آهنگ و شعرش بسیار مورد توجه برخی موسیقیدان ها از جمله پرویز یاحقی قرار گرفته بود. پرویز یاحقی هم یکی از دوستانش به نام حسن گلنراقی را در یکی از روزهای تابستان سال 1335 وادار به خواندن این ترانه در استودیو شماره 8 رادیو ایران می کند و خودش هم ویلن آن را می زند. مرا ببوس بدون اطلاع گلنراقی ضبط می شود. چرا که حسن گلنراقی فرزند یکی از تجار معتبر بازار بود و اگر چه صدایی گرم و گیرا داشت و در محافل دوستانه می خواند ولی به لحاظ موقعیت خانوادگی هرگز نمی توانست به عنوان خواننده رادیو معرفی شود و در آن روز تابستانی نیز تنها برای دیدار دوستش آمده بود.


زنده یاد حسن گل نراقی

به هر حال ترانه مرا ببوس با صدای حسن گلنراقی مورد تایید رییس وقت رادیو قرار می گیرد و به اصرار یاحقی بدون ذکر نام گلنراقی از رادیو پخش می گردد که بسیار مورد توجه واقع می شود. سرانجام خانواده گلنراقی متوجه ماجرا شده و از آن پس دیگر وی ترانه نمی خواند و مرا ببوس اولین و آخرین ترانه وی می شود. البته گفته شد که گلنراقی در یک فیلم دیگر از زبان دانشجوی دانشگاه که دل و قلوه فروشی می کند ترانه دل دارم، قلوه دارم، جگر و ...  را خوانده است. به هر حال ترانه ای که آن روز تابستانی با ویلن پرویز یاحقی توسط حسن گلنراقی خوانده شد و بدون اطلاع وی ضبط گردید، بارها و بارها پخش شد و روی نوار دست به دست گشت تا به عنوان ترانه ای ماندگار در تاریخ موسیقی ایران بماند.

منبع : وبلاگ قدیمی ها


جهت نمایش ویدئو در یوتوب اینجا کلیک کنید.

جهت دانلود مستقیم و بدون فیلتر ویدئو در ایران اینجا کلیک کنید.

جهت دانلود برنامه پخش ویدئوهای دانلود شده اینجا کلیک نمایید.

https://www.youtube.com/watch?v=ph5HehIU2Kw

nooshin tehrani - ایتالیا - رم
حیف. ای کاش نمی خوندم. سالیان سال هروقت این اهنگ را می شنیدم قلبم برای زندانیان به تپش میافتاد. در زهنم جوانان . پدران. فرزندان و درمجموع خانوادهای زندانیان شکل میگرفتند و مبارزه را افتخاری بزرگ میساختند. کما اینکه افتخاری بزرگ نیز هست. با خواندن این مقاله یکدفه این تصور بزرگ محو شد. گاهی اوقات همان بهتر که ادم بعضی واقعیات را ندونه. به کی مگه ظلم میشه.
پنج‌شنبه 29 بهمن 1388

usef - ایران - تهران
خبر مهم "انجمن جوانان اندیش سبز تهران اعلام موجودیت کرد. این انجمن در نخستین اقدام خود روز 5 اسفند را روز شهدای جنبش سبز اعلام کرد و از جوانان سبز اندیش تهران خواست ساعت 8 شب 5 / 12 /88 با در دست داشتن یک شمع روشن مسیر میدان ولی عصر تا میدان ونک را با سکوت و آرامش و بدون شعار را هپیمایی کنند "
پنج‌شنبه 29 بهمن 1388

vaghe bin - ایران - تهران
با تشکر از ایران.یو.کی.بخاطر این مطالب روشنگر و گویا..وننگ بر کمونیستها و توده ای ها ومارکسیست های اسلامی(مجاهدین)واخوندها.که با دروغ و نیرنگ با احساسات مردم بازی کردند و نتیجه همبستگی واتحاد انها نابودی ایران و ایرانی و بوجود امدن کثیف ترین نظام جهان یعنی جمهوری اسلامی شد..گاهی به خودم می بالم که در انتخاب و عقایدم هیچ اشتباه نکردم.درود بر صادق ترین درستکارترین شاهان ایران.محمدرضاشاه ورضاشاه پهلوی یاد و خاطره ان دوران در افسانه ها هم نمیگنجد..روزهایی که ارزوی تمام اعراب و ترکها وغیره بود وما خودمان ندانستیم..این نیز بگذرد..برای ایران ایرانی اصیل ارزوی سربلندی میکنم....
پنج‌شنبه 29 بهمن 1388

atena10 - ایران - تهران
nooshin tehrani - ایتالیا - رم . ولی اگر یه کوچولو به متن نگاه کنی می بینی که این آهنگ کاملا سیاسی است مثل شعرهای کودکی (خوشجال و شاد و خندانم و...)اینها همه سیاسی بودند و اینکه پدر من عاشق این آهنگه و خیلی هم قشنگ می خونه
پنج‌شنبه 29 بهمن 1388

Nader Jahanbani - کانادا - تورنتو
حال که واقعیت در باره این ترانه جاودانی روشن شده, به حال آنانی که سالیان دراز اسیر دستگاه پروپاگاند جهنمی حزب خائن توده بوده اند , دالّ بر انتساب شعر این ترانه به سرهنگ سیامک در وداع در شب آخر حیاتش با دخترش!!, باید گریست. حیف از زودباوری این ملّت که براحتی فریب تبلیغات هر شارلاتانی را میخورند بدون اینکه با خودشان خلوتی کرده باشند و از صحّت یا سقم مسئله کند و کاشی کرده باشند.!
پنج‌شنبه 29 بهمن 1388

+1
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.