سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۰ مارچ ۲۰۰۹
مادر یک محکوم به اعدام: هر جا میروم، جوابی نمیگیرم

احمد کریمی به رغم بازداشت شدن در اردیبهشت ماه، در جریان محاکمههای انتخاباتی محکوم به اعدام شد
خانواده احمد کریمی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در نامهای به دبیرکل سازمان ملل متحد خواستار برگزاری دادگاهی بیطرف در مورد پرونده او و کمک برای نجات جان وی شدند.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احمد کریمی، متولد سال ۵۸، نجار و ساکن اسلامشهر است که پس از سفر به کردستان عراق برای کار در خارج و بازگشتش به ایران، در اردیبهشت ماه، پیش از انتخابات ریاست جمهوری، بازداشت شد.
در نامه خانواده آقای کریمی به دبیر کل سازمان ملل متحد، گفته شده است که بازجویان ابتدا با تهدید و سپس با وعده آزادی، احمد کریمی را فریب دادند و اعترافات نادرستی گرفتند که به گفته آنها، هیچ کدام صحت نداشت و سرانجام، بر عکس وعده بازجویان، حکم اعدام او صادر شد.
فاطمه کریمی، مادر احمد کریمی، درباره فرزند خود به رادیو فردا میگوید:
«احمد در آن زمان بیکار بود. یک نفر به او پیشنهاد کرد که با هم به آمریکا بروند و کار کنند و احمد را با خودش به عراق برد. مدتی آنجا ماندند و نتوانستند به آمریکا یا حتی کویت بروند. در این فاصله، پدرش فوت کرد و احمد که خبر را شنید به خانه برگشت.
یک هفته پس از بازگشت به خانه، خودش را به اطلاعات معرفی کرد. گفتند اطلاعات دیگر با شما کاری ندارد و دنبال کارتان بروید. او هم در یک کارگاه نجاری کار پیدا کرد و مشغول به کار شد.
اما سه ماه بعد، اوایل اردیبهشت، آمدند و به خانهمان ریختند؛ در خانه را شکستند و همهمانها را ترساندند. احمد نانآور من بود. الان به خدا حتی نمیتوانم کرایه خانهام را بدهم، یعنی پول ندارم. من نمیدانم با این ماجرای احمد چکار کنم؟ هر جا هم که میروم، جوابم را نمیدهند».
چرا احمد را در دادگاه معترضین محاکمه کردند؟ زیرا او قبل از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده بود و اصولاً پروندهاش ربطی به دادگاه متهمان پس از انتخابات نداشت.
زمانی که احمد از عراق برگشت، به شما گفت که وضعیتش در آنجا چگونه بود؟ و اصولا بعد از اینکه برگشت، شما متوجه شدید که قصد فعالیت سیاسی یا کار مخفی را دارد؟ یا اینکه سرش به زندگی روزانه گرم بود؟
خدای بالای سر من شاهد است که احمد حتی یک ذره فکر و خیال کار غیر قانونی نداشت. اصلا ازاین چیزها سر در نمی آورد. اگر از این چیزها سر در می آورد، پس چرا کارگر نجاری شده بود؟ او مثل یک کارگر صبح به سر کارش می رفت، شب خسته برمی گشت و می خوابید.
او اصلا از سیاست سر در نمی آورد، یعنی هیچ کدام مان از سیاست سر در نمی آوریم.
در نامه ای که شما و سایر اعضای خانواده به دبیر کل سازمان ملل متحد نوشته اید، گفته اید که بازجویان با تهدید و سپس وعده آزادی، احمد را فریب داده و وادار به اعتراف کرده اند و اعترافاتی از او گرفته اند که هیچ کدام شان صحت نداشته است و بعد هم حکم اعدام برایش صادر کرده اند. شما از کجا متوجه شدید که به او وعده آزادی داده شده بود تا اعتراف کند؟
این موضوع را احمد به وکیلش گفته بود.
در حال حاضر چه خواسته ای دارید؟
من فقط آزادی احمد را می خواهم. من آزادی بچه ام را می خواهم. من سرپرست ندارم. او نان آور خانه ام بود.
موقعی که احمد را در تلویزیون دیدید، چه احساسی داشتید؟ اصلا خبر داشتید که قرار است محاکمه شود؟
من خبر نداشتم. به من تلفن زدند و گفتند به تلویزیون نگاه کن. تلویزیون را که روشن کردم، احمد را دیدم . همه ما از حال رفتیم. الان هم هر وقت به ملاقاتش می روم، از حال می روم و حالم بد می شود.
سه چهار ماه که اصلا از او و زندانش خبر نداشتیم. بعد از سه چهار ماه زنگ زد و با گریه گفت «مامان از جانب من نگران نباش. من سالمم».
احمد درباره بازجویی هایش یا اینکه مثلا احیانا با او در زندان بدرفتاری شده باشد، صحبتی با شما نکرده است؟
نه. به من در مورد بدرفتاری یا شکنجه چیزی نگفته است. او به من هیچ چیز نمی گوید، چون می داند که بیماری قلبی دارم . هر بار که زنگ می زند، با خوشرویی حرف می زند. ولی بچه ام پیر شده است.
نمی دانم . پرونده احمد را با این شورشی ها یک جا مطرح کردند. نمی دانم که دارند چه کار می کنند. نمی دانم دارند چه بلایی سر من می آورند. هر جا می روم، جوابم را نمی دهند. به ریاست جمهوری، دفتر رهبری و قوه قضائیه رفته ام، اما هر جا می روم، جوابم را نمی دهند. نمی دانم چکار باید بکنم.
| a_bamdad - ایران - تهران |
ساندیس خورای بیچاره ما اخرش نقهمیدیم قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا دم حروس رو؟اگه ما عده قلیلی هستیم پس چرا یه لشگر گارد و لباس شخصی واسه این عده قلیل میارید تو خیابون؟اگه ما بچه سوسولای وابسته به خارجیم پس چرا تا دندون مسلح میاید جلومون؟اگه جنبش ما به جایی نمی رسه پس چرا صورتتون رو می پوشونید؟چرا شما که دایم دوربین به دست فیلم و عکس می گیرید و توی سایتاتون می نویسید شناسایی شد نتونستید این عده قلیل رو بگیرید(نمونش خود من).اخه ناقص الخلقه هاشما که به خاک و خون کشیده شدن حسین رو جلوی لشکر بزرگ یزید پیروزی خون بر شمشیر میدونید پس چطور میگید با یه عالمه لشگر تونستید ما جماعت بی سلاح رو شکست بدید؟اگه کارای ما بیهودست چرا از یه الله اکبر گفتن می ترسید؟این تناقض ها رو چطور توجیه می کنید؟ |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| farid39 - ایران - تهران |
خامنه یی دجال میبینی که به چه خفتی انداختیمت.همین بس که خواب از چشمان کثیفتون گرفتیم...چه حالی داد عکست زیر پاهامون. |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| farid39 - ایران - تهران |
خامنه یی دجال میبینی که به چه خفتی انداختیمت.همین بس که خواب از چشمان کثیفتون گرفتیم...چه حالی داد عکست زیر پاهامون. |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین |
الهی بمیرم. الهی روز خوش نبینید که با مردم و این جوانها چه کردید. رسد ان روز که خون صد شیخ به یک مست روا خواهیم کرد. |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| IranBozorgMehr - ایران - اهواز |
مادر یک محکوم به اعدام: هر جا میروم، جوابی نمیگیرم .. در این آشوب هیچکس پاسخی به کسی نخاهد داد. تنها راه رهایی، شکستن درهای زندان است و سرنگونی حکومت. تا برنخیزیم، فرزندانمان یکی پس از دیگری پر پر خاهند شد و هیچ پاسخی را نخاهیم گرفت. باید پدرها و مادرها به خیابانها بریزند تا فرزندان خود و یکدیگر را رها سازیم و میهن را رها سازیم تا دیگر هیچ جوانی بیگناه پر پر نشود. وای بر ما اگر دیر بپا خیزیم. شرم و ننگ بر این تازی منشان. |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| anty mola - عراق - اربیل |
باشد که خون این همه جوان بیگناه دامان ظالمان روزگار را بگیرد و پوزه دیکتاتور را . به خاک بمالد......... |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| 1مهندس - ایران - شیراز |
22 بهمن روزی ننگ بود برای موسوی و جنبش سبز و تمامی وطن فروشان>>>حالا بگید ما بی شماریم>>>به کسی الکی حکم اعدام نمیدن>>>> |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| iraneaziz - آلمان - فرانکفورت |
a_bamdad - ایران - تهران. درود به شرفت! ۱۰۰ آفرین! |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| abadan-usa - امریکا - سندیگو |
وقتی 30 سال پیش تو تظاهرات شعار مرگ بر شاه دادی فکر این را نکرده بودی حالا بودی یا نه نمیدانم ولی وقتی اتش میاد تر و خشک را با هم میسوزاند برو از مردم سوال پسرت را بکن نه از دولتی که خودتان انتخاب کردید هر که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه ملت ایران شماها پدرها و مادرهای حالا برید اب بکشید |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| farid39 - ایران - تهران |
1مهندس - ایران - شیراز . مهندس بعد از این ...ننگ به تو رهبر خونریزت...جنبش سبز همیشه زندست...مواظب باش جات و نگیرن تو صف ساندیس. |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| اتیلا - ژاپن - توکیو |
abadan-usa - امریکا - سندیگو . جناب آبادان یو اس ...چرا چرندیات میگی ؟؟. آیا این پیر زن از تو کمکی خواسته؟؟. اگر آن موقع ایشان و یا امثال ایشان مرگ بر شاه گفتند .از کرده خود پشیمان نیستند .چونکه هم آن زمان مرگ ظلم گفتند و هم این زمان مرگ بر ظلم و دیکتاتور میگن. دوستی که اصلا خودت هم نمیفهمی چی نوشتی ،،پس در مورد دیگران قضاوت نکن. |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| malmsteen - اکراین - کیف |
abadan-usa - امریکا - سندیگو . قربونت.دقیقا . |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| redkolah - انگلیس - منچستر |
1مهندس - ایران - شیراز. از ۲۲ خورداد تا حالا و تا ۴ سال دیگه روز ننگ برای دولت غیر قانونی ا.ن بوده ،۲۲ بهمن با پول و ساندیس یه مشت بدبخت رو آوردن از همه جای ایران حالا این بود نهایت زورتون .حکم اعدام امثال شما هم دستتون میرسه آدم کش ها |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| بچه تهرون - ایران - تهران |
1مهندس - ایران - شیراز . نمیدونستم برای شکنجه و تجاوز در ایران مهندسی میدن .حالا اصلشو داری یا افتخاریشو.همین که خواب رو از ارباب ترسوت گرفتیم کافیه. از این بترس و خیلی هم زیاد بترس که شکنجه کردید تجاوز کردیداعدام کردید باز هم اومدیم تو خیابون دیگه تو استین چیزی ندارین که رو کنین ولی استینه سبز ما ما پر از چیز های رو نشدت .بترس ودر خماریش بمون شب دراز است و قلندر بیدار. |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| poriyaye_vali - قطر - دوحه |
1مهندس - ایران - شیراز ......تو از کجا میدونی که الکی به کسی حکم اعدام نمیدن...توی تو کجای دنیا دیدی که 100 نفر رو تو یه سالن دادگاه با هم براشون جلسه دادگاه برگزار کنند..داری از کی دفاع میکنی.از یه عده خونخوار که منطقشون ترسوندن مردم برای ادامه چپاول کردنه حق مسلمه ملته..بکشید بزنید بدزدید خدایی اون بالا هست که یه روز انتقام این همه ظلمو از شماها بگیره..متاسفم برای تو وامثال تو که ادمیت وانسانیت از وجود رخت بربسته..اونقدر مال مردم خوردن توبدنتون رخنه کرده که نه گوشتان میشنود ونه چشمتان میبیند |
جمعه 23 بهمن 1388 |
|
| nazanin 2009 - ایران - ارومیه |
اخه مردک مهندس الکی واسه ساندیس خورایی مثل تو وامثال تو ننگ بود که از بس این حضورتون ملیونی و خودجوش بود که دست به دامان مدارس و اداره جات شده بودین..دیگه با ما ه م اره؟حداقل اگه میخواین حضورتون رو خودجوش اعلام کنین اون پرچمای مدارس و پایگاههای بسیج فلا فلان رو...رو بردارید تا اینقده سوتی ندین..در ضمن به کوری چشم تو وامثال تو با وجود همه وحشیگریاتون بازم جنبش به خیابون اومد تا به رهبر الدنگتون بفهمونه بازم تو خیابون میان..بازم تو میدون حضور دارن و تا نابودی اون چلاق به راهشون ادامه میدن شما همینطوری از مدارس واداه جات مردم جمع کنین واسه خودتون بازم بگید حضورتون میلیونی بوده وو دلتون رو الکی به این بچه مدرسه ایا و این پایگاههای بسیجیا خوش کنین بدبختای مفلوک ما بیشماریم |
شنبه 24 بهمن 1388 |
|
| زندگی زیبا - ایران - آبادان |
خدایا به دادمان برس از دست این جلادهابه نام تو وبه نام دین تو فرزندان مارا سلاخی میکنند مرگ بر خامنه ای قاتل |
شنبه 24 بهمن 1388 |
|
| koochike hame - ایران - ایران |
1مهندس - ایران - شیراز . وقتی دکترای این مملکت کردان و احمدی نژاد باشند معلومه که مهندسشون تو میشی دیگه |
شنبه 24 بهمن 1388 |
|