چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۸ فوریه ۲۰۰۹
قرار مرگبار برای پایان دادن به مزاحمت های شش ساله
متهم به قتل در دادگاه ادعا کرد در حمایت از خواهرش جنایت انجام داده است.
گروه حوادث؛ مردی که مدعی است برای دفاع از ناموسش مرتکب قتل شده روز گذشته در دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. به گزارش خبرنگار ما در ابتدای جلسه محاکمه این جوان 30ساله، عطار نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و خطاب به قضات شعبه 71 گفت؛ شهریورماه سال گذشته ماموران پلیس جسد مردی جوان به نام رضا را در میدان 70 نارمک پیدا کردند. زمانی که ماموران در محل بودند زنی به نام ثریا به آنجا آمد و اعلام کرد قاتل برادر او است و جعفر نام دارد. با راهنمایی این زن جعفر دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. عطار ادامه داد؛ متهم بعد از اینکه متوجه رابطه خواهرش با مقتول شد او را سر قرار کشاند و با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند. جرم این مرد از نظر دادسرا محرز است و من به عنوان نماینده دادستان تهران تقاضای صدور حکم قانونی را دارم. سپس اولیای دم مقتول برای متهم تقاضای صدور حکم قصاص کردند. پدر رضا گفت؛ من از ماجرای ارتباط ثریا و پسرم خبری نداشتم. بعد از قتل وی بود که فهمیدم زنی به نام ثریا به پسرم علاقه مند بوده است. وی ادامه داد؛ بعد از مرگ رضا عروسم مینا به من گفت ثریا چند بار با خانه آنها تماس گرفته و گفته بود او می خواسته با رضا ازدواج کند. این زن که خودش متاهل بود با عروسم دعوا می کرد و می گفت چرا او مانع ازدواج آنها شده. عروسم هم از ثریا خواسته بود به این ماجرا پایان دهد. او حتی برای پایان دادن به این ماجرا با مادرشوهر ثریا تماس گرفته و از او خواسته بود با ثریا صحبت کند اما آن زن همچنان به تلفن هایش ادامه می داد و مینا را تهدید کرده بود که زندگی اش را به آتش می کشد. بالاخره هم برادر ثریا فرزندم را کشت. وی گفت؛ من و همسرم تقاضای قصاص داریم و از خواسته مان هم نمی گذریم. در ادامه به دستور قاضی عزیزمحمدی ثریا در جایگاه حاضر شد. او گفت؛ من با رضا شش سال قبل آشنا شدم. آن زمان با شوهر فعلی ام عقد کرده بودم اما رضا که من را دیده بود از من خوشش آمده و اصرار داشت با من ازدواج کند. او مرتب با خانه پدرم تماس می گرفت و می گفت می خواهد با من حرف بزند. چندین بار پدرم با خانواده اش تماس گرفت و از آنها خواست جلوی رضا را بگیرند اما او همچنان مزاحم من می شد. دو سال از این موضوع گذشته بود و رضا همچنان به کارهایش ادامه می داد. او یک روز تماس گرفت و از من خواست به دیدارش بروم. رضا به من گفت قول می دهد دیگر با من کاری نداشته باشد. من هم قبول کردم سر قرار بروم. فکر می کردم اگر به او بگویم زندگی ام را دوست دارم دست از سرم برمی دارد. سر خیابان او را دیدم، از من خواست با او جایی بروم. متوجه شدم نیت سوئی دارد. در خیابان گریه کردم. ماموران که چند قدم آن طرف تر بودند مشکوک شدند و ما را به اداره پلیس منتقل کردند. ثریا ادامه داد؛ من دو ماه بازداشت بودم و رضا هم به شلاق محکوم شد. بعد از آن با شوهرم دچار اختلاف شدم. همسرم می خواست مرا طلاق دهد اما من مقاومت کردم. چون بچه داشتم، نمی خواستم از او جدا شوم. شوهرم به شرط اینکه مهریه ام را ببخشم حاضر شد با من زندگی کند. من در این مدت بابت آن اتفاق خیلی سختی کشیدم و کتک های شوهرم را تحمل کردم که مبادا زندگی ام به هم بخورد اما رضا دست بردار نبود. ما خانه مان را عوض کردیم اما او محل کار شوهرم را پیدا کرد و بعد از تعقیب او موفق شد خانه مان را پیدا کند و از طریق آدرس، شماره تلفن مرا پیدا کرد و مرتب با من تماس می گرفت. او دست بردار نبود. به من می گفت باید از شوهرت جدا شوی و با من ازدواج کنی. هر چه می گفتم من بچه دارم و نباید مزاحمم شوی قبول نمی کرد. او خودش هم پنج سال بعد از ازدواج من ازدواج کرده بود و بچه داشت اما می گفت خانواده اش را دوست ندارد و فقط به من فکر می کند. روز حادثه برادرم به خانه من آمد و در جریان موضوع قرار گرفت. او شماره تلفن رضا را از داخل موبایل من پیدا کرد و بعد با او تماس گرفت و قرار گذاشت. جعفر به من گفته بود می خواهد با رضا صحبت کند. قرار نبود کسی در این میان کشته شود. ساعاتی بعد از اینکه جعفر سر قرار حاضر شد با من تماس گرفتند و گفتند برادرم کشته شده است. وقتی در محل حاضر شدم دیدم در واقع رضا به قتل رسیده است و همان موقع موضوع را به پلیس گفتم. ثریا گفت؛ رضا زندگی من را نابود کرد. او به من گفته بود حتی اگر لازم باشد خانواده ات را می کشم تا بتوانم با تو ازدواج کنم. من هم از ترس اینکه مبادا زندگی ام به هم بخورد چیزی به خانواده ام نمی گفتم چون زندگی ام لبه پرتگاه بود و شوهرم هر لحظه که اراده می کرد می توانست مرا طلاق دهد. در ادامه جلسه رسیدگی جعفر اتهام قتل را قبول کرد اما گفت رضا را به عمد نکشته است. متهم گفت؛ رضا بارها مزاحم خواهرم شده بود، او دست بردار نبود و داشت زندگی خواهرم را به هم می زد. چند سال قبل که این اتفاق افتاد با وساطت فامیل مشکل حل شد و ما همه فکر می کردیم بعد از این دیگر رضا مزاحم زندگی ثریا نمی شود. تقریباً همه موضوع را فراموش کرده بودند تا اینکه چند روز قبل از حادثه متوجه شدم رضا خانه خواهرم را پیدا کرده است و مزاحم او می شود. من با وی تماس گرفتم و با هم قرار گذاشتیم. می خواستم با او صحبت کنم که دست از این کارهایش بردارد اما او توجهی نکرد. جعفر ادامه داد؛ رضا فحاشی کرد و گفت هر طور شده است من خواهر تو را به دست می آورم حتی اگر به قیمت کشته شدن شما تمام شود. او به من گفت چند بار سعی کرده پدرم را به دره پرت کند اما موفق نشده است. رضا فحش های ناموسی هم به من داد. من که به شدت خشمگین بودم با ضربات چاقو او را زدم و از محل فرار کردم. بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش هیات قضات برای صدور رای پرونده وارد شور شدند و وی را به قصاص محکوم کردند.
| arash349 - انگلستان - لندن |
به خدا قسم که همه اینهمه از بی وجدانی بعضیها شروع میشه و باعث به هم خوردن کانون گرم چند خانواده میشه. بر مسببش لعنت. |
چهارشنبه 30 دی 1388 |
|
| zakarta - ایران - ایران |
گند بزنن به بعضی زنها که تو اکثر این قتل ها پای یکیشون وسطه. جسارت به خانم های محترم نشه ، من منظورم همه شون نیست چون این تیپ مردها هم کم نیستن ولی خدا نکنه که یه زن بخواد بد بشه.. من خودم یه خانم متاهلی میشناسم که 45 سال سن داره و 2تا بچه و کارش جا نماز اب کشیدنه. بهترین امکانات رو شوهر براش فراهم کرده ، ولی عادتش اینه که مظلوم نمایی کنه و خودش رو بچسبونه به این و اون و رابطه جنسی برقرار کنه. جالب اینه که نمازش هم ترک نمیشه!!!! |
چهارشنبه 30 دی 1388 |
|
| poriyaye_vali - قطر - دوحه |
به نظر من قصاص حقشه ...بیخود میکنه چاقوکشی کنه...میگه رفته بودم با رضا صحبت کنم ..پس چاقو رو چرا با خودت برده بودی نفهم...رضا هم از ظاهر امر مشخصه که داشته تو اتیش عشق میسوخته وعاشقان را سر شوریده داشتن عجب است... |
چهارشنبه 30 دی 1388 |
|
| tnt20 - لهستان - ورشو |
zakarta - ایران - ایران . هاهاها. تو "اکثر" قتل ها پای یکیشون هست گندشون بزنن.ولی تو"همه"قتل ها حتما پای یه مرد هست پس یعنی گندترشون بزنن دیگه یا از گند گذشته کارشون؟ |
چهارشنبه 30 دی 1388 |
|
| payande_iran - ایران - ایران |
zakarta - ایران - ایران هاهاهاها شرط لازم و کافی این امر ترک نکردن نماز و روزه هست عزیزم. |
چهارشنبه 30 دی 1388 |
|
| dkdk - دانمارک - اسلیس |
بیشرف بی حیا و بی نجابت و خائن بخاطر هرز رفتن تو هم پسره کشته شد و هم برادر بیچاره ات به اعدام محکوم شد.بقول بعضی ها تعدادی زن فاسدباعث بخون نشستن جوانان و خانوادهاشون میشوند. |
چهارشنبه 30 دی 1388 |
|
| poriyaye_vali - قطر - دوحه |
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی....کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد |
چهارشنبه 30 دی 1388 |
|