خداحافظی از نوع افشاگری سردبیر آفتاب یزد

خداحافظی از نوع افشاگری سردبیر آفتاب یزد

تابناک : مجتبی واحدی، سردبیر آفتاب یزد پس از نه سال همکاری با این روزنامه برای جلوگیری از تعطیلی این روزنامه با دست‌اندرکاران این روزنامه خداحافظی و پس از انتقاد شدید از اظهارات معاون جدیدالورود ارشاد، علیه یک آقازاده افشاگری کرد.

در سرمقاله‌ی امروز این روزنامه او به شیوه‌ی کاری خود و نیز مشکلات به وجود آمده برایش اشاره می‌کند. اخیراً وی برای تحصیل در خارج از کشور به سر می‌برد و از طریق اینترنت با تحریریه در ارتباط بود. آفتاب یزد از روزنامه‌های اصلاح‌طلب ایران است که ابتدا نشریه‌ای استانی بود و در دوران اصلاحات به صورت روزنامه سراسری درآمد. در این سرمقاله آمده است:

 – پس از حدود 2 سال انتشار استانی– را به اطلاع دوستانی برسانم که این روزنامه را برای نخستین بار برپیشخوان روزنامه فروشی‌ها در سراسر کشور مشاهده می‌کردند. آن روز <مجلس اصلاحات> تازه آغاز به کار کرده بود و <دولت اول اصلاحات> نیز سال آخر فعالیت خود را سپری می‌کرد. از همان روز تا امروز، تلاش کردم که آنچه در این ستون و سایر بخش‌های روزنامه نوشته می‌شود به معنای واقعی، <اصلاح‌طلبانه> باشد و در راستای دفاع از حقوق ملت . بر همین اساس، گاه گلایه دوستان اصلاح‌طلب خود در مجلس و دولت اصلاحات را به تن خریدم در مقاطع متعدد، اتهام افکنی و بی‌تحملی دوستان جناح مقابل را شاهد بودم. اما آنچه این قلم را در نوشتن، استوار می‌ساخت احساس رضایت از انجام تکلیف دینی و ملی بود. همچنین ابراز سپاس‌های بزرگوارانه بسیاری از هموطنان به صورت تلفنی و یا در ملاقات‌های تصادفی در محافل عمومی، خستگی کار طاقت فرسای روزنامه‌نگاری را از میان می‌برد. اینجانب در بارگاه خداوند بزرگ و در پیشگاه ملت عزیز ایران، ‌ شاکر هستم که آنچه در 9 سال و 4 ماه و 5 روز گذشته نوشته‌ام تـمـامـا مـسـتـنـد بـوده و شـایـد هـمـیـن اسـتـنـادات بـود کـه گاه بعضی از <سوژه‌سازان> را <کم تحمل> می‌ساخت؛ زیرا نمی‌توانستند با استنادات قانونی، راه را بر این قلم ببندند. عدم ذوق‌زدگی از تمجید‌ها و سرخورده نشدن از کم تحملی‌ها، عنایت دیگر خداوند به نگارنده بود و همین مسئله نیز بر افراطیون – در جناح‌های مختلف– گران می‌آمد.

سپاس و بدرود ‌!

‌دقیقا 3414 روز پیش (19 شهریور 79) توفیق یافتم با درج سرمقاله، نخستین روز انتشار سراسری آفتاب یزد

اما هیچ‌گاه شرایط، مانند هفته‌های اخیر نبوده است. اینجانب از مدتی قبل برای پیگیری برخی امور شخصی از جمله تحصیل، در خارج از کشور اقامت داشته‌ام و با استفاده از فن‌آوری‌های پیشرفته، ارتباط لحظه به لحظه با روزنامه را حفظ کرده‌ام و لذا قاعدتا بسیاری از مخاطبان، از غیبت این دوست خود بی‌اطلاع مانده‌اند. در این مدت، منش نگارنده و نحوه چرخیدن قلم او بر روی کاغذ، هیچ تغییری نسبت به 9 سال قبل از آن نداشت. در این ماهها، معیار اصلی برای من، رضایت خالق و منافع بندگانش و در مرحله بعد، التزام به ضوابطی بود که در زمان اقامت در ایران نیز به آنها پایبندی داشتم؛ اگر چه برخی از آنها را قابل تامل می‌دانستم .همین پـایـبـنـدی و الـتـزام و نـظـارت دقـیـق بـر هـمـه اجـزای روزنـامـه بـاعـث شـد در فـضـایـی که دهها روزنامه در کشور با مشکل مواجه شدند، آفتاب یزد بدون هر گونه رانت دولتی یا وابستگی به هر یک از احزاب و گروهها بصورت مستمر انتشار یافت. ‌ ‌

‌ ‌اقامت اینجانب در خارج از کشور اگر چه ممکن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب یزد مخفی مانده باشد اما قطعا تشکیلات رسمی کشور از آن بی‌اطلاع نبودند و یقین دارم در این مدت، مندرجات روزنامه <به ویژه سرمقاله‌ها> را با حساسیت‌ بیشتر رصد می‌کرده‌اند. لذا اقدام اخیر معاون جدیدالورود وزارت ارشاد، بسیار سوال‌برانگیز است. وی در یک گفتگوی یک طرفه تلویزیونی، اتهاماتی را متوجه اینجانب نمود که یقین دارم هدف اصلی یا نتیجه آن، تحت فشار قرار دادن روزنامه می‌باشد . البته ظاهرا در دولت جدید، این یک رویه‌ است که عده‌ای، خود را در مقام مدعی‌العموم، قاضی و مجری حُکم قرار دهند و با استفاده یک طرفه از تریبون‌هایی که امانت ملت می‌باشد به اتهام افکنی بپردازند.همچنین هرگاه رئیس دفتر رئیس جمهور <دُرافشانی> جدیدی می‌نماید که تمام نیروهای متدین را به واکنش وا می‌دارد، عده‌ای ماموریت می‌یابند سوژه جدیدی درست کنند تا اذهان را منحرف نمایند.

‌ ‌آقای معاون، مدعی شده است که <سردبیر روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌های غرب، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و دیگر رسانه‌های صهیونیستی منعکس می‌کنند، همان را در روزنامه خود بازتاب می‌دهد... ما تحلیل‌های بی‌بی‌سی را هر روز در این روزنامه می‌بینیم... > آقای معاون، در این بخش از اظهارات خود، مستقیما از آفتاب یزد نام نبرد، اما سوال و جواب‌های بعدی با مدیر مسئول، برای همگان آشکار ساخت که مقصود، کدام روزنامه است و سردبیر مورد نظر چه کسی !؟ ‌ ‌

البته همانگونه که برخی تشویق‌های قبلی دوستان و بی‌تحملی‌های رقبا، اینجانب را دچار ذوق‌زدگی یا سرخوردگی نکرد، به خاطر اتهام افکنی‌ نامشروع معاون وزیر ارشاد، نیز <یقه درانی> نخواهم کرد. لابد مسئولان دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی و اعضای هیئت نظارت بر مطبوعات هم برای دفاع ازعملکرد خود، تدبیری خواهند اندیشید. زیرا ادعای غیرمنصفانه آ قای معاون، به معنای غفلت و بی‌تفاوتی همه دستگاه‌های قضایی، امنیتی و اطلاعاتی کشور نسبت به انتشار چند ماهه یک روزنامه تحت‌تاثیر محافل صهیونیستی است. اما از آنجا که اینجانب مایل نیستم دریچه‌ای از <اطلاع رسانی مشروع و قانونی> در کشور مسدود و دهها جوان ایرانی، شغل خود را از دست بدهند از امروز علیرغم میل باطنی، همکاری خود با آفتاب یزد را قطع و <بدرود> خود را با <سپاس بی‌کران> به کسانی تقدیم می‌کنم که تقریبا یک پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آنها بوده‌ام. همچنین از برخی نهادهای رسمی کشور که بر خلاف تعدادی از مدیران کم تحمل دولتی، رویه انتقادی آفتاب یزد به ویژه ستون سرمقاله را تحمل‌کرده‌اند سپاسگزاری می‌نمایم و آنها را به بررسی سوابق آقازاده بیست و چند ساله‌ای توصیه می‌کنم که با استفاده از رانت‌ پدر، هم اکنون مدیریت یکی از شرکت‌های بزرگ ایرانی در آلمان را به عهده دارد و لابد به برکت همین مدیریت، شرایط اقامت دائم خود و خانواده در آن <کشور صهیونیست پرور> و... را آماده می‌سازد!

همچنین نهادهای دیگر کشور را دعوت می‌کنم دفاع جانانه آفتاب یزد در 9 سال گذشته از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی کشور را با پیشنهاد مشکوک یکی از پرمدعاترین افراد برای تغییر نام خلیج فارس مقایسه نمایند، شاید ریشه بعضی از دشمنی‌ها آشکار گردد. مراجعه به شجره‌نامه افراد نیز در کشف ریشه‌ برخی اتهام‌افکنی‌های خصمانه، مفید خواهد بود. ‌*‌

اگر عمری بود و تریبونی، در این موارد بیشتر سخن خواهم گفت. تا آن روز، بدرود!‌

‌*‌مایل نبودم به دفاع شخصی از خویش بپردازم اما به حکم آیه شریفه قرآن < لایُحِب اللّه الجَهرَ بالسّوءِ مِنَ القول الاّمَن ظُلِم> باستحضار می‌رسانم اینجانب سید مجتبی واحدی هستم و افتخار دارم که سی و سومین <جدِّبزرگوار>اینجانب امام زین‌العابدین (ع) بودند و نسب حقیر از آن طریق به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) می‌رسد. دیگران هم اگر مایلند شجره‌نامه خود را ارائه دهند!

Mohsen1000 - المان - فرانکفورت
برای همه انهایی که در خرافات بسر می برند متاسفم.
دوشنبه 28 دی 1388

neda02 - کانادا - تورونتو
کسی میدونه منظورش بچه کدوم یکی از این جلادان است?
دوشنبه 28 دی 1388

arya47 - ایران - کرمان
به امید روزی که هر ایرانی در داخل ایران بتواند عقایدش را از رسانه های مختلف انتشار دهد.آقای سردبیر شما و دوستانتان با تمام کمبودها و مشکلات توانستید بسیاری از مردم ایران را از ماجراهای پشت پرده آگاه سازید خدا نگهدارتان
دوشنبه 28 دی 1388

فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
همه تان تا وقتی سر سفره هستید لال صم بکم (صدق الله!) هستید و وقتی که نان حرامتان قطع میشود با صدای همانی که دایی اش اسب است روضه ننه من غریبم سر میدهید و از قضا مانند او یک قطره تستوسترون در بدن ندارید که ادعای مردی کنید. فلان آقازاده کیست که هیچکدام جرات ندارید نام یکی را بیاورید. همان که پوستش زرده توش موزه؟!
دوشنبه 28 دی 1388

usef - انگلستان - کاردیف
منظور اقای واحدی پسر اقای رامین معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد است.وکنایه اخر را هم نثار اقای احمدی نژاد نمودندن که بعضی از صاحب نظران درسید بودن وی تشکیک کردند
دوشنبه 28 دی 1388

dadash88 - ایران - ایران
این آقای مجتبی واحدی همان بازجویی است که در فیلم بازجویی از همسر سعید امامی رفتار کثیف و لجنش کاملا آشکار است. راستی چطوری ایشان جزو طرفداران حقوق بشر شده اند؟؟؟؟. لطفا به آن فیلم دقیق شوید چهره بازجوی کثیف را خوب به خاطر خواهید سپرد
دوشنبه 28 دی 1388

hamvatan hsoma - انگلستان - کترینگ
بنظرم منظورش توله سگهای خاتمی است.ملاهای جنایتکار دزد و بیناموس و وطنفروش و .... سگ توله هاشونو با میلیونها و بعضیها هم میلیاردهم دلار و یورو و .....به ارویا و آمریکا و ....فرستادن و فکر میکنند میتونن با یولهایکه بخون چرک ملت آلوده است جان سالم از دست ملت و خدای ملت ایران بدر برند.
دوشنبه 28 دی 1388

Hoja Verde - ایران - تهران
("افتخار دارم که سی و سومین lt;جدِّبزرگوارgt;اینجانب امام زین‌العابدین (ع) بودند و نسب حقیر از آن طریق به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) می‌رسد."). اینها فکر چیند!!!!؟؟؟ مگه حالا این زین العابدین کی بوده که اصل و نسب (نوعی نژاد پرستی) اینقدر مهم است. زین العابدین خوش می گذرونده. از پول و غنایم ایرانی ها حسابی ثروتمند بوده. خوب می خورده و کلی هم زن داشته و خانوم بازی می کرده. حالا الان باید برایشان سرمان را بشکافیم و سینه بزنیم و حساب کنبم که آیا اصل و نسبمان به وی میرسد یا نه! متاسفم واقعن.
دوشنبه 28 دی 1388

Dina_M - سوئد - سوئد
. dadash88 - ایران - ایران من فیلم ها رو از youtube دیدم ولی همه صحبتها واضح نیست خصوصا چهره ها اگه سایتی هست که بشه بازجویها رو واضح تر دید ممنون میشم سایتش رو بنویسی, در ضمن با کثافتکاریها وجنایاتی که این زن وشوهر با عواملشون بدستور (مجتبی) انجام دادند این نوع بازجویی که براشون مثل ماساژ دادن وگپ زدن بود.
دوشنبه 28 دی 1388

dadash88 - ایران - ایران
Dina_M - سوئد - سوئد سلام. توی یکی از این کلیپهایی که هست اگر شما جستجو در گوگل بدی عکسی رو برای شما میاره که اون عکس نشون دهنده یک بازجو و خانم سعید امامیه اون عکس از آقای مجتبی واحدی کاملا واضحه. ولی نکته ای رو که خدمت شما بگم بد نیست اونم اینه که جریان قتلهای زنجیره ای مثل دزدی بود که در حال فرار بود وقتی دید مردم دنبالش هستند ایستاد و داد زد آی دزد و دستش رو گرفت سمت دیگه. توی جریان اون قتلها کسانی که ادعای دفاع از حقوق مردم رو داشتن بسیار دخیل تر بودن اگر به سابقه رفتاری اونا مراجعه کنی متوجه میش که چقدر کثیف و لجن بودن. نمیخوام بگم سعید امامی پاک بوده ولی طرف مقابل بسیار خشن تر و بیرحمتر از اون طرف بوده و هست. منظورم خطوط سیاسیه در این جریانه
سه‌شنبه 29 دی 1388

Dina_M - سوئد - سوئد
dadash88 - ایران - ایران مرسی برای راهنمایی تون, دوست عزیز تمام کسانی که با این نظام بوده و هستن و یا اینکه میخوان باشن اشغال و جنایتکارن چون این اصول و شیوه حکومتداری رو قبول دارن ولی نمیتونن این واقعیت رو قبول کنن که عوامل رژیم بودن تاریخ مصرف داره, نمونشم سعید امامی, زنش و افرادش بودن که با بیرحمی تمام و در کمال ارامش زیر چتر سایه رهبر الدنگشون هزاران جنایت رو مرتکب شدن خب نتیجه اش هم اینه دیگه, کاملا درست میگیید رفتار و گفتارشون واقعا وحشیانس ولی مگه شما انتظار برخورد بهتری از این رژیم دارید! به امید نابودی این رژیم جنایتکار پاینده باشید
سه‌شنبه 29 دی 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.