پزشک قلابی دختران جوان را اغفال می کرد

پزشک قلابی دختران جوان را اغفال می کرد

پرونده اتهامی یک راننده وانت که خود را پزشک معرفی می کرد به اتهام اخاذی و تعرض در شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران به جریان افتاد.

به گزارش خبرنگار ما، این پرونده سه ماه قبل تشکیل شد. آن زمان دختری جوان به ماموران گفت مردی او را مورد تعرض قرار داده و مقداری از اموالش را با خود برده است.

این دختر گفت؛ با آن مرد در خیابان آشنا شدم. او کارت ویزیتی به من داد که اسم و فامیلش روی آن بود و سعید را یک پزشک معرفی می کرد. او از من خوشش آمده بود و می گفت قصد دارد به خواستگاری ام بیاید.من هم آدرس و شماره تلفن خانواده ام را دادم تا با آنها تماس بگیرد و در مورد ازدواج با هم صحبت کنیم.

وی ادامه داد؛ چند روز بعد سعید با مادرم تماس گرفت و قرار خواستگاری گذاشته شد. زمانی که او با گل و شیرینی وارد خانه شد تنها بود. مادرم سراغ خانواده اش را گرفت و سعید جواب داد مادرش بیمار است و نتوانسته بیاید. مادرم از سعید خیلی خوشش آمد و سرانجام تصمیم گرفت با این ازدواج موافقت کند البته قرار شد مادرش را هم ببینیم. سعید از مادرم اجازه گرفت ما برای آشنایی بیشتر با هم بیرون برویم. در این مدت که با هم بودیم من عاشق سعید شده بودم و هر چه می خواست انجام می دادم. او برایم هدیه می خرید و من هم روز به روز بیشتر به او دل می بستم. تا اینکه یک روز با هم به خانه سعید رفتیم و او با من رابطه برقرار کرد. من از این کارش خیلی ناراحت شدم اما از آنجایی که قرار بود با هم ازدواج کنیم سکوت کردم. مدتی بعد سعید از من پول گرفت. او می گفت برای مطبش باید کارهایی انجام دهد. من هم هر چه پس انداز داشتم به او دادم اما بعد از مدتی دیگر خبری از این مرد نشد.

تحقیقات بعد از شکایت دختر جوان آغاز و سعید با ترفند های پلیس بازداشت شد. پلیس در بازجویی های اولیه دریافت سعید از چندین دختر اخاذی کرده است. روش سعید این بود که وقتی دختری جوان را در خیابان می دید به سراغ او می رفت و ابراز علاقه می کرد تا به اهداف خود برسد. سعید در بازجویی ها در مورد نحوه آشنایی اش با این دختران گفت؛ «من وقتی دختری را می دیدم که به نظرم ساده و آرام می آمد نزدیک می رفتم و با نشان دادن کارت ویزیتی که از قبل تهیه کرده بودم آنها را اغفال می کردم. آنها فکر می کردند من پزشک هستم و هر چه می خواستم انجام می دادند. چند نفر از طعمه هایم متاهل بودند و البته من فقط توانستم دو نفرشان را اغفال کنم و قرار بود آنها از همسران شان جدا شوند و با من ازدواج کنند. من با طرح این ادعا که می خواهم کلینیک راه اندازی کنم و دنبال شریک می گردم از آنها پول می گرفتم و رسید می دادم.» وی ادامه داد؛ «آن پول ها را خرج زندگی ام می کردم. من راننده وانت بودم و بار جابه جا می کردم اما با پول هایی که از این زنان می گرفتم برای خودم یک پژو 206 خریدم.» با شناسایی چهار نفر از شاکیان این مرد و طرح ادعای تعرض از سوی یکی از آنها پرونده به شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. تحقیقات هیات قضات نشان داد سعید همسر دارد و هزینه زندگی اش را از طریق حمل بار با وانت تامین می کند و هر آنچه در مورد پزشک بودنش گفته دروغ است. بنا بر این گزارش متهم به زودی تحت محاکمه قرار خواهد گرفت.

silvester - ایران - تهران
اعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدام!!!
سه‌شنبه 22 دی 1388

Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
(تا اینکه یک روز با هم به خانه سعید رفتیم و او با من رابطه برقرار کرد. من از این کارش خیلی ناراحت شدم اما از آنجایی که قرار بود با هم ازدواج کنیم سکوت کردم.) قصه گو قصه مى گوید: زمانی دختر و پسری دوست بودند روزی پسر دختر را به خانه خود برده و او را مورد تجاوز قرار داده بود. دختر این موضوع را با والدینش در میان مى گذارد و آنها هم به دادگاه شکایت مى کنند. پسر هم برای خود وکیل ماهر و زبردستی را انتخاب مى کند . روز دادگاه فرا مى رسد و خانواده دختر شکایت را مطرح مى کنند . وکیل پسر رو به دختر کرده و مى گوید : هنگامیکه به گفته شما ایشان شما را مورد تجاوز قرار داده شما جیغ کشیده ای و پرده گوش پسر را پاره کرده ای در این هنگام دختر به هیجان آمده و مى گوید جناب قاضی من در تمام این مدت سکوت کردم و هیچ نگفتم در این لحظه وکیل پسر فورا مى گوید پس مقصر اصلی خود شما هستید اگر شما از این وضعیت ناراحت بودید شروع به فریاد زدن و سر وصدا راه انداختن مى کردید. و حالا داستان این دختر خانم آخ دختر جون هنوز نه به بار بود نه به دار بود علی موندگار بود؟ اینقدر راحت فریب این جور افراد را مى خورید؟
سه‌شنبه 22 دی 1388

farnazflora - مالزی - کوالالامپور
تا وقتی همچین خانمهای مادی گرایی وجود دارند امثال این اقا هم حالشو میبرن
سه‌شنبه 22 دی 1388

bahmanabc74 - ایران - ایران
با فرناز فلورا موافقم.. دختره و ننش تا فهمیدن طرف دکتره آب از لب و لوچه شون آویزون شده.. واقعا خیلی بدبختیم
سه‌شنبه 22 دی 1388

kalava - ایران - کرمانشاه
silvester-ایران تهران /خیلی با داغ دل نوشتی اعدام......خلایق هر جه لایق. شما چرا خون کثیف خودتون رو الوده میکنید...ها ها ها
سه‌شنبه 22 دی 1388

poriyaye_vali - قطر - دوحه
تا احمق در جهانست ....................مفلس در نماند
سه‌شنبه 22 دی 1388

pariha - کویت - کویت
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین - همشهری عزیز باشما موافقم ببخشید این کلمه را بکار میبرم اخه (...) هم یک حدی داره وقتی هول بشید نتیجه همین دیگه متاسفانه تو ایران دخترها برای ازدواج بیشتر به معادله ریاضی عدد وارقام توجه میکنند و پسرها به یک چیزی مثل عروسک باربی این شده فعلا ملاک ازدواج در ایران ( البته عمومیت نداره قصد توهین نیست ) شاد باشید
سه‌شنبه 22 دی 1388

nooshin tehrani - ایتالیا - رم
این آقا کافی‌ بود بگه من راننده هستم، نه دختره نه خانواده ، هیچکس محل سگ هم بهش نمیذاشت. چه برسد به رابطه. ایرانی‌ جماعت کلاس پرسته . قریب پرسته.
سه‌شنبه 22 دی 1388

sara-iran - ایران - تهران
نه اعدام خیلی براش زیاده به نظر من جبران خسارت همه رو بکنه از جنبه عمومی جرم هم که باید چند سالی زندانی بکشه ولی آره واقعا دخترا وقتی میبینند که قراره با پسره ازدواج کنند راحت با رابطه کنار میان ولی اگه دختر عاقل وفهمیده باشه هیچ وقت قبل از مراسمرسمی این کارونمیکنه...بعدشم اگه دخترسادگی به خرج میده خانواده بایدهوشیار باشه هنوز مادره و خانواده رو ندیده اجازه داده باهم برن بیرون واقعا قدیمیا خیلی خوب کاری میکردند که برای خواستگاری همه فامیل رو خبر میکردن بیان وپسره هم کلی آدم از برادرا و خواهرا و زن برادرا و شوهرخواهراگرفته تا خان دایی و خاله خانوم و عمه بزرگ و آقا جون و عزیز جمع میکرد من با این روش موافقم برای خواستگاری خودمم سه تا از خاله ها و خواهرا با شوهراشون بودندویه دایی و زنش واز اوناهم فقط پدر و مادرو برادرش بودن وتازه قبل از جواب مثبت هم رفتیم خونشون و از نزدیک با خانوادشون آشنا شدیم اصلا به نظر من شناخت خانواده هاست که کمک میکنه پسرو دختر همدیگه رو خوب بشناسند ما از اون خانواده هایی هستیم که میگن مادرو ببین دخترو ببر.
سه‌شنبه 22 دی 1388

mashady - انگلیس - منچستر
kalava - ایران - کرمانشاه . . مرض داری توهین میکنی بی شخصیت اون نظر خودشو نوشته ها ها ها زهر مار
سه‌شنبه 22 دی 1388

IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان
خریت یعنی اینقدر
سه‌شنبه 22 دی 1388

siavashoma - انگلستان - منچستر
حیف شد گیر افتاد.ادمهای باهوش باید از کودنها فیض ببرند. مگه علی گدا از اینهمه بسیجی احمق سو استفاده نمی کنه؟
سه‌شنبه 22 دی 1388

DADA-S - هلند - آمستردام
حقتونه تا شما باشین اسم دکتر ، مهندس میاد هل نشین به قول دوستمون آب از لبو لچتون راه نیفته دکتر نوش جونت.
سه‌شنبه 22 دی 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.