بانوی وکیل از اتهام حلق آویز کردن یک مرد تبرئه شد

بانوی وکیل از اتهام حلق آویز کردن یک مرد تبرئه شد

بانوی وکیلی که متهم بود مردی را در کارگاهش به قتل رسانده است با رای هیات قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران از اتهام قتل عمد تبرئه شد.

به گزارش خبرنگار ما این زن 30 ساله که دیروز برای دفاع از خود در دادگاه حاضر شده بود، گفت مقتول خودکشی کرده و او هیچ نقشی در مرگ وی نداشته است.

در ابتدای جلسه محاکمه جلیل زاده نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و گفت؛ فرزانه متهم حاضر در دادگاه متهم است مردی 37 ساله به نام حسین را به قتل رسانده. جسد این مرد در حالی که حلق آویز شده بود در کارگاهش پیدا شد. با توجه به مستندات بازپرسی به عنوان نماینده دادستان تقاضای صدور حکم قانونی در این خصوص را دارم.

در ادامه پدر و مادر مقتول برای متهم تقاضای صدور حکم قصاص کردند سپس قاضی عزیزمحمدی - رئیس دادگاه- از برادر حسین خواست به عنوان شاهد در جایگاه حاضر شود. وی گفت؛ من نمی خواهم فرزانه در صورت بیگناهی زندانی یا مجازات شود. اگر ما امروز اینجا هستیم برای آن است که واقعیت مشخص شود. شواهدی در پرونده وجود دارد که نشان می دهد برادر من به قتل رسیده و خودکشی نکرده است. روز حادثه فرزانه در محل حادثه بود و مگر می شود یک نفر در برابر چشمان شخص دیگری خودکشی کند و طرف مقابل عکس العملی نشان ندهد. وی ادامه داد؛ «برادر من مشروب می خورد و متاسفانه هر بار که این کار را می کرد به شدت بی حال می شد.

رفتار های عجیبش باعث شده بود که دو بار ازدواج او با شکست مواجه شود. برادرم چند سال قبل با زنی در پارک آشنا شد و با او ازدواج کرد. بعد از مدتی با او دچار مشکل شد و از هم جدا شدند. مدتی بعد با زنی دیگر آشنا شد و ازدواج کرد. با او هم نتوانست زندگی کند. مدتی قبل از این ماجرا به من گفته بود از طریق چت با زنی وکیل آشنا شده و قرار است مشکل جدایی او از همسرش را حل کند و بعد هم به من گفت می خواهد با آن وکیل ازدواج کند.»

در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. وی اتهام قتل را رد و ادعا کرد حسین خودکشی کرده است. او درباره رابطه اش با حسین گفت؛ یک روز به طور اتفاقی دیدم فردی می خواهد با من چت کند. آن مرد حمید نام داشت و مدتی قبل قرار بود روی پرونده او کار کنم. از او پرسیدم پرونده ات درست شد. او جواب داد من حمید نیستم دوست او هستم و شماره تلفنت را می خواهم تا پرونده ام را پیش تو بیاورم. من که آن زمان کارآموز بودم شماره را دادم و قرار شد مدارک او را ببینم و آنها را پیش سرپرستم ببرم تا با هم وکالت را برعهده بگیریم. با هم قرار ملاقات گذاشتیم و صحبت کردیم. بعد از آن قرار حسین دیگر دست بردار نبود. هر شب به من زنگ می زد و می گفت می خواهد با من حرف بزند. وی ادامه داد؛ حسین چندی بعد با من تماس گرفت و گفت می خواهد مدارکش را به من بدهد. روز جمعه بود. گفتم نمی توانم با او قرار بگذارم اما با ماشین دنبالم آمد و مرا مجبور کرد همراهش بروم. وارد کارگاهش شدیم. من می دانستم که دوربین مداربسته روشن است. بنابر این اطمینان داشتم خطری وجود ندارد. منتظر شدم تا حسین مدارک را بدهد. ابتدا مشروب خورد و خواست من هم این کار را بکنم. من قبول نکردم.

چاقویی درآورد و گفت اگر به حرفش گوش نکنم خودش را خواهد زد. برای اینکه مشکلی پیش نیاید مقدار بسیار کمی خوردم اما آن پایان خواسته های حسین نبود. او به من گفت باید اجازه دهم با من رابطه برقرار کند. قبول نکردم. فریاد زد و چاقو درآورد. باز هم قبول نکردم تا اینکه به اتاق رفت و طنابی آورد. آن را از چارچوبی آویزان کرد و به من گفت اگر به خواسته اش گوش نکنم خودش را می کشد. من می ترسیدم واقعاً این کار را بکند. وقتی گفتم خواسته اش را قبول می کنم با خنده از بالای صندلی که روی آن رفته بود تا خود را دار بزند پایین آمد. احساس کردم در تصمیمش جدی نیست و واقعاً نمی خواهد خودکشی کند. بنابراین دوباره مقاومت کردم. بار دیگر روی صندلی رفت و تهدید کرد. به او بی توجهی کردم طناب را دور گردنش انداخت. باز هم اعتنا نکردم. واقعاً فکر می کردم او فقط می خواهد تهدید کند تا اینکه یکدفعه صندلی را با پایش به زمین انداخت و چند ثانیه بعد جان داد. به شدت ترسیده بودم. خیلی سریع محل را ترک کردم و به خانه رفتم. بنا بر این گزارش در پایان جلسه دادگاه هیات قضات شعبه 71 وارد شور شدند و متهم را از اتهام قتل عمد تبرئه کردند.

bahareiran - ایران - ایران
چه اداهــــــــــــــــــا
دوشنبه 21 دی 1388

pokalu - آلمان - دورتموند
این احمق همون بهتر که بمیره,,,,
دوشنبه 21 دی 1388

قانون جنگل - المان - کلن
به خدا باید از روی این داستان یک فیلم کمدی ساخت خیلی با حال بود.
دوشنبه 21 دی 1388

ey.javidan.iran - استرالیا - سیدنی
اخه حماقت چقدر ادم تو چت با ی روانی مشکل دار اشنا شه بعدشم باهش تنهایی بره کارگاهش. باهاشم مشروب بخوره ..فقط اون موقع انتظار داشته باشه که طرف ترتیبشم نده!!! اینم از تحصیل کرده های ما!! قربون مامان های خوب قدیمی خودمون برم. اینا دیگه کی اند
دوشنبه 21 دی 1388

nazanin-farance - فرانسه - باریس
مگه دوربین مدار بسته نبوده!همه چی ضبط میشه دیگه!!!!
دوشنبه 21 دی 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.