سارقان خشن ۱۳ راننده را تا آستانه مرگ پیش بردند

سارقان خشن 13 راننده را تا آستانه مرگ پیش بردند

اعضای یک باند خشن که تحت عنوان مسافر دربستی نقشه های خشونت آمیز خود را اجرا می کردند اعتراف کردند 13 راننده مسافرکش را تا یک قدمی مرگ پیش بردند تا بتوانند خودروهایشان را سرقت کنند. به گزارش خبرنگار ما سلسله عملیات پلیس برای انهدام این گروه خشن با دستگیری اتفاقی دو مظنون آغاز شد. ساعت 5/4 صبح اولین روز دی ماه ماموران گشت کلانتری خزانه به سرنشینان یک خودرو مظنون شدند و وقتی از زبان راننده شنیدند دو مردی که سوار اتومبیل او هستند خودرو را به صورت دربستی کرایه کرده اند و وی آنها را نمی شناسد به بازرسی بدنی از دو مظنون پرداختند. از آنجا که احمد و عبدالله کارت سوخت یک خودروی پراید مسروقه را همراه داشتند بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شدند.

کارآگاهان ابتدا مالک کارت سوخت مسروقه را شناسایی و او را احضار کردند. این مرد درباره چگونگی سرقت خودرواش گفت؛ «ساعت 9 شب روز 19 آذرماه در میدان آزادی سه نفر با مبلغ بالا خودروام را به صورت دربستی کرایه کردند. یک نفر صندلی جلو و دو نفر صندلی عقب نشستند. در نزدیکی های قرچک مسافران که به گفته خودشان کارگران یک کارگاه تولیدی بودند چون آن موقع شب به سختی می توانستند ماشین پیدا کنند از من خواستند آنها را برخلاف وعده اولیه تا در کارگاه تولیدی ببرم. من هم قبول کردم و نرسیده به قرچک به مسیر فرعی رفتم. لحظاتی بعد یکی از مسافران صندلی عقب طنابی به دور گردنم انداخت. یک نفر در صندلی جلو با یک دست فرمان را کنترل و با دست دیگر ضرباتی را با چاقو به شکم من وارد کرد. در همان لحظه، نفر سوم در صندلی عقب نیز با چاقو ضرباتی را به شکم و پهلوی من زد. با توقف خودرو، آنان مرا به بیرون انداختند و بعد از سرقت موبایل و خالی کردن جیب هایم فرار کردند. من به سختی خودم را کنار جاده رساندم و پس از رسیدن یک خودروی عبوری، راننده مرا به بیمارستان رساند. البته در طول مسیر بیهوش شدم. من 20 روز در بیمارستان بستری بودم و به گفته پزشکان زنده ماندنم چیزی شبیه به معجزه بود.» پس از اظهارات این مرد دو متهم اعتراف کردند به اتفاق پنج نفر دیگر از دوستان خود که همگی تبعه افغانستـان هستند، اوایل شب در قالب گروه های سه نفره، در میدان آزادی یا ترمینال جنوب خودروها را به صورت دربستی کرایه می کنند و در طول مسیر با بیان اینکه کارگر گلخانه یا کارخانه و کارگاه هستند و محل کارشان در چند صدمتری جاده قرار دارد، راننده را به جاده خاکی می کشانند. سپس با طناب و ضربات چاقو راننده را زخمی می کنند و دست به سرقت خودرو و اموال طعمه شان می زنند. کارآگاهان وقتی در جریان جرائم خشونت آمیز این گروه قرار گرفتند به مخفیگاه متهمان در ساوجبلاغ رفتند تا دیگر اعضای باند را دستگیر کنند اما این افراد محل را ترک کرده بودند. در این اثنا اطلاعاتی به دست آمد که نشان می داد متهمان یک راننده دیگر را نیز تا آستانه مرگ پیش برده اند. سارقان پس از کرایه یک دستگاه خودروی سمند در حوالی ساوجبلاغ به راننده یورش برده و 61 ضربه چاقو به او وارد کرده بودند و این مرد که مدت طولانی تحت درمان قرار داشت پس از بهبودی نسبی به پلیس آگاهی مراجعه کرد و گفت؛ «من نقاش ساختمان هستم و منزلم در قزوین است. پس از اتمام کار روزانه با خودروی سواری سمندم به سمت میدان آزادی حرکت کردم. دور میدان آزادی سه نفر جوان با صدای بلند گفتند «دربست، هشتگـرد». من کـه از همان مسیر می رفتم نگه داشتم و آنها سوار شدند. نزدیک شهر جدید هشتگرد وقتی از اتوبان خارج شدیم فردی که در صندلی جلو نشسته بود، گفت ما در یک گلخانه کار می کنیم و گلخانه کمتر از یک کیلومتر با حاشیه جاده فاصله دارد و راهش نیز خاکی است. ساعت حدود 30/10 بود و من با حس دلسوزی قبول کردم آنها را برسانم. حدود 500 متر از جاده اصلی دور شده بودیم که در اقدامی غافلگیرانه، فردی که روی صندلی عقب نشسته بود طناب را به دور گردنم انداخت و مرا به صندلی چسباند. در حال خفه شدن بودم که نفر جلویی با یک دستش فرمان ماشین را کنترل کرد و با دست دیگرش با چاقو ضرباتی را به من زد و همان لحظه فرد دیگر نیز با ضربات چاقو به پهلو و شکمم زد و آنها مرا به بیرون پرت کردند و من با همان حال که درد شدید داشتم سنگی را در تاریکی برداشتم و به سمت یکی از آنان که از خودرو پیاده شده و پول ها را از جیب من و گوشی تلفن همراه را از کمرم درآورده بود پرت کردم. هر سه نفر دوباره به من حمله ور شدند و من که قدرت فرار نداشتم روی شکم به زمین افتادم و هر سه نفر ضربات لگد و چاقو متعددی به پشت و پهلویم وارد کردند. سارقان به خیال اینکه مرده ام یا حتماً می میرم مرا رها و فرار کردند. لحظه یی بعد بیهوش شدم. حدود نیم ساعت بعد دوباره به هوش آمدم. کار خدا بود که در آن موقع شب و در بیابان ماشین گشت پلیس ساوجبلاغ از راه رسید. نور چراغ را که دیدم با هر زحمتی بود بلند شدم و ماموران مرا دیدند و به طرفم آمدند و مرا سوار کردند. یادم هست همان لحظه یکی از ماموران با بیسیم درخواست اورژانس کرد. در بین راه آمبولانس اورژانس رسید و از آن به بعد هم دوباره بیهوش شدم و این بار در بیمارستان امام جعفر صادق(ع) هشتگرد به هوش آمدم. پزشک و کادر بیمارستان گفتند اگر دیرتر رسیده بودم کارم تمام شده بود. البته پزشکان مجبور شدند طحال مرا دربیاورند.»

این اطلاعات گواهی می داد متهمان چنانچه دستگیر نشوند به جرائم خود ادامه می دهند و هیچ بعید نیست مرتکب جنایت های فجیع نیز بشوند، به همین سبب تحقیقات شتاب بیشتری پیدا کرد و کارآگاهان این بار با راهنمایی احمد و عبدالله در سه مرحله چهار نفر از متهمان را به دام انداختند. پنج روز قبل نیز سرکرده باند به نام عبدالعظیم در اطراف شهرری شناسایی شد. او با مشاهده ماموران اقدام به فرار کرد اما در نهایت با اصابت دو تیر به پاهایش، در شرایطی که همچنان به فرار خود ادامه می داد دستگیر شد. اعضای این گروه در بازجویی ها به 13 فقـره سرقت خشن اعتراف کردند و گفتند در این دزدی ها خودروهای سمند، پژو 405، پژو 206، زانتیا، پراید و پژو آردی را سرقت کرده اند. در ادامه هفت نفر از شاکیان شناسایی شدند.

سرهنگ علی غیاثوند رئیس پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران درباره این پرونده گفت؛ در تحقیقاتی که از هفت شاکی به عمل آمده مشخص شد سارقان زمانی که راننده را در مسیر فرعی غافلگیر می کردند هیچ گونه رحمی نداشتند و زنده ماندن مالباختگان را باید لطف خدا دانست اما نکته حائز اهمیت در این پرونده آن است که شهروندان نبـاید با مبـالغ وسـوسه انگیز کرایه دربست و در ساعات شب به مسیر های دورافتاده و خاکی بروند.

سرهنگ غیاثوند افزود؛ احتمال وقوع جرائم دیگر توسط این متهمان بی رحم و حتی وقوع قتل وجود دارد، به همین دلیل از شهروندان درخواست می کنیم هرگونه شکایت خود را با حضور در پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران واقع در میدان 15 خرداد پیگیری کنند.

capochin0o - امارات - شارجه
از هر جور جرمی که توی دنیا اتفاق می افته .همش توی ایران خلاصه میشه .وقتی زندان مثل هتل 5ستاره باشه دیگه کی از زندان رفتن میترسه ؟؟..
چهار‌شنبه 16 دی 1388

سلامتی - بلژیک - نمور
چه مملکت گل و بلبلی.
چهار‌شنبه 16 دی 1388

harrp - اتریش - وین
خوب دیگه الان وقت اعدام هست اونم بعد از شکنجه ببینم بازم کسی میاد بگه نه اعدام بده??!!!
چهار‌شنبه 16 دی 1388

baas - هلند - روتردام
این برادران افغانی میخواستند ادای بسیجی ها را دربیاورند .
چهار‌شنبه 16 دی 1388

mashady - انگلیس - منچستر
افغانی ها چرا بر نمیگردن کشورشون
چهار‌شنبه 16 دی 1388

punisher - ایران - شیراز
مملکتی که توسط امام زمان اداره میشه / بهتر از این نمیشه .....!!!
چهار‌شنبه 16 دی 1388

mardawij - المان - دورتموند
تازه شاکی هم هستند که با ما بد رفتاری میشه.
پنج‌شنبه 17 دی 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.