دو پسر جوان قربانی رابطه با دو خواهر شدند

دو پسر جوان قربانی رابطه با دو خواهر شدند

دو جوان،قربانی رابطه پنهانی شان با دو خواهر شدند و به دست پدر دختران به قتل رسیدند. به گزارش خبرنگار ما کارآگاهان جنایی استان آذربایجان شرقی در پی کشف اجساد دو مرد حدوداً 22ساله در شهرستان مرند وظیفه تحقیق در این باره را برعهده گرفتند. اجساد مثله و داخل یک گونی در خیابان رها شده بود و مقتولان هیچ مدرک شناسایی همراه نداشتند اما زمانی که فهرست افراد مفقود شده مورد بررسی قرار گرفت معلوم شد دو دوست که یکی کشاورز و دیگری دانشجو است و شباهت های زیادی با جان باختگان دارند چند روز قبل ناپدید شده اند. به این ترتیب هویت مقتولان به نام های جمشید و هوشنگ در همان نخستین ساعات آغاز تحقیقات فاش شد و کارآگاهان تصمیم گرفتند از دوست مشترک آن دو بازجویی کنند. این جوان آخرین فردی بود که با مقتولان تماس تلفنی داشت و احتمالاً می توانست در رازگشایی از این جنایت کمک کند. این جوان به کارآگاهان گفت؛ «جمشید و هوشنگ به من گفتند با دو خواهر به نام های بنفشه و سنبل قرار دارند و برای صرف ناهار به خانه آنها دعوت شده اند. از آن به بعد بود که موبایل دوستانم خاموش شد و از خودشان هم اثری نبود.» کارآگاهان که یک گام دیگر برای حل این معمای مرموز برداشته بودند این بار با انجام بررسی های علمی و تمرکز روی فهرست مکالمات تلفنی مقتولان توانستند نشانی خانه یی را پیدا کنند که به احتمال زیاد محل ملاقات دو پسر جوان با خواهران بود. آنان زمانی که به این منزل مسکونی رفتند کسی در را به رویشان نگشود، به همین سبب با اخذ مجوز قضایی در را شکستند و وارد خانه شدند. هیچ کس در آنجا حضور نداشت و اثاثیه کاملاً به هم ریخته و نامنظم بود. فرار ساکنان خانه و آشفتگی آنجا گواهی می داد پلیس آدرس را درست آمده است و اعضای این خانواده فراری پشت پرده جنایت هولناک هستند. پس از آنکه هویت صاحبخانه فاش شد جست و جوهای گسترده یی برای یافتن وی و دو دخترش در دستور کار قرار گرفت و سرانجام در حالی که شش ساعت از کشف جنازه ها می گذشت مردی 60ساله به نام تیمور همراه دو دخترش بنفشه و سنبل بازداشت شدند. تیمور در همان بازجویی های ابتدایی قتل را گردن گرفت و گفت؛ «جمشید و هوشنگ مزاحم دخترانم می شدند، برای همین تصمیم گرفتم آنها را بکشم. بعد از اینکه توانستم آن دو را به منزلم بکشانم با چاقو به جان شان افتادم و پس از قتل اجساد را تکه تکه و در خیابان رها کردم.» دو خواهر نیز به همکاری با پدرشان در این جنایت اقرار کردند و گفتند از سه ماه قبل با مقتولان رابطه داشتند تا اینکه پدرشان از موضوع مطلع شد و از آنها خواست جمشید و هوشنگ را به بهانه صرف ناهار به خانه دعوت کنند تا او بتواند آنها را بکشد. بنا بر این گزارش پس از روشن شدن جزییات این جنایت متهمان روانه بازداشتگاه شدند و پرونده اتهامی شان به جریان افتاد.

i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش
چه ملت نازنینی! چه مردم با شفقتی! چه انسانهای رحیمی! چه فرهنگ مهر و رئوفتی! عجب! چه بر سر این ملت رفت؟! اینهمه ددمنشی و جنایت پیشگی؟! عجیب!! شادباشید.
جمعه 11 دی 1388

sam666 - انگلستان - لندن
اینم از جهل و نادانئی که 1400 ساله به خورد مرم رفته مرگ بر افرادی که باعث نادانی مردم ایران زمین شدن
جمعه 11 دی 1388

bluesnow - انگلیس - لندن
مردک روانی گرفتار تعصبات پوچ و کورکورانه بوده این جانی باید مجازات بشه تا عبرتی باشد برای این گروه از پدران
جمعه 11 دی 1388

asir@.P - فرانسه - پاریس
مگر عجله دارید داستان را به آخر برسانید؟! این چه نوع شرح حوادث است؟!!
جمعه 11 دی 1388

poriyaye_vali - قطر - دوحه
این خبر رودر سایت تابناک متعلق به محسن بوخشم=دماغ بزرگ(رضایی)خوندم وواقعا متاثر شدم..دخترهای اقا گقته بودند چون این 2 جوان قصد ازدواج با ما رانداشتندتصمیم گرفتیم انها را بکشیم وچقدر ناجوانمردنانه پدر احمقشونو در جریان گذاشته اند....متاسفم از اینکه خروگاو تو این کشور زیاده
جمعه 11 دی 1388

shir del - انگلیس - نیوکاسل
وقتی ناموس و ابرو بر باد میره عقل هم زایل میشه.
جمعه 11 دی 1388

BIKHODA - هلند - شیراز
i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش . دوست گرامی درود بر تو .بنده هر بار ب ایران میروم متوجه افت بیشتر فرهنگی و اخلاقی جامعه میشوم. با وجود این که خود من فامیل زیادی در ایران دارم و با تمام احترام به سایر هم میهنان فقط یک کلمه در رابطه با درصد زیادی از ایرانیان میتونم بگم .بد. با سپاس
جمعه 11 دی 1388

niyaz - انگلیس - لندن
افکارهای پوچ و پوسیده همیشه دردسر سازه
جمعه 11 دی 1388

a_bamdad - ایران - تهران
i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش. اقای دنیا یه سوال دارم که می دونم جوابمو شاید ندی.اما خیلی دلم می خواد بدونم مرامت چیه و طرفدار چه سیستمی هستی.اکثریت حرفات خیلی جالبه و نشون از پختگی داره اما من رو یه کم سردرگم میکنه.حقیقتش رو بخوای نمی تونم چیزی از توش در بیارم که بفهمم طالب چی هستی.نمی خوام حرفای کلیشه ای مثل سربلندی ایران و غیره رو بشنوم فقط می خوام مرامت رو بدونم.گفتن نداره که اختیار جواب دادن با شماست و سوال من از روی کنجکاوی نیست فقط برای گرفتن همون سرنخ هائیه که یه بار بهت گفتم.درود
جمعه 11 دی 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
مرگ بر اسلام که با موج جدید حمله اش در 57 کوفتی ملت را دیوانه کرده و مثل اب خوردن کشتن انسانها همه از گور مردسالاری این دین وحشی است.
جمعه 11 دی 1388

i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش
بـــامداد عزیزم؛ درود بر شما نازنین. عزیزم؛ مرام و سیستم دنیا رو به این گندی رسونده که داریم میبینیم. مگه نه؟ این جدن مهمه که هر انسانی از دست دوم بودن در بیاد؛ و خودش چراغ راه خودش بشه. نه؟ عزیزم: ادمها خودشونو توی سیستم و مرام و مذهب و ایدئولوژی و باور بدجوری گیر انداختن. میدونی چرا؟ علتش این نیست که میترسن؟ علتش این نیست که باید خودشونو به چیزی اویزون کنن؟ چرا که با اینکار احساس امنیت بهشون دست میده؟ این امنیت میتونه کاملا کذایی و خیالی باشه. اینطور نیست؟ فکر انسانها عزیزم؛ مطابق قالبی که بهش دادن عمل میکنه. این قالب میشه: تربیتی که شدیم؛ محیط؛ مدرسه؛ فرهنگ؛ مذهب؛سنت و همه این کلمات تهی و بی ارزش. به عبارت دیگه؛ همه این محدوده ها و محدودیتها. خوب؛ تا وقتی این محدوده ها و محدودیتهایی که در ان زندانی شده و گیر افتاده ایم را نبینیم؛ با خودمان و دنیا در بحران و کشمکش خواهیم بود. این یک واقعیت محرز و اجتناب ناپذیر است...
جمعه 11 دی 1388

i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش
2. بامداد جان: شما وقتی با انسانهای مختلف از سراسر دنیا روبرو شوی و به درد دل بنشینی؛ به سادگی میبینی که همه ادمها؛ در دام این محدودیتها گیر افتاده اند؛ ام مسلما به تناسب باورشان این این دایره کوچک و بزرگ است؛ اما دایره هست. هر باوری؛ طنابی است که شما را به یک دیرک میبندد. این طناب میتواند بلند یا کوتاه باشد. اما طناب است و شما به یک مرکز بسته شده اید. میگفتم: این ادمها در موارد مهم و اصولی زندگی همه مثل هم هستند: همه میترسند؛ همه از فردای نامطمئن مضطربند؛ همه احساس عدم امنیت میکنند؛ همه غصه و غم را میشناسند؛ همه شادیهای زودگذری را تجربه کرده اند و همه از ناشناسی و فرود ناگهانی مرگ وحشتزده اند. در اینجاست که اگر شما در باور و جهت خاصی گیر نیافتاده باشی و طنابی در کار نباشد؛ با تمام وجود؛ و همه قلبتان میبینید که شما دنیا هستید و دنیا شماست. به وضوح میبینید که ما وارث و بازمانده نوع انسانیم. نه تئوریک و بیانی؛ بلکه این مطلب را با همه وجودتان؛ بعنوان یک فکت میبینید. در اینجا به احتمال زیاد تحولی در مغز و زندگی رخ میدهد...
جمعه 11 دی 1388

i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش
3. که کلمه نمیتواند بیان کند. کلمه همیشه ناقص است؛ و همواره در حیطه و محدوده شناخته ها میماند. انجا احتمالا برای مغز؛ یک وسعت و دامنه کاملا جدید و ناشناخته است. در ناشناخته؛ کلمه وجود ندارد. کلمه همیشه و همواره در شناخته ها میماند. ان وسعت با همه شناخته ها غریب است. شاید انچه را که بشر هزاران سال است جستجو کرده؛ در ان وسعت و ان بینهایت ملاقات کند. فقط شـــــــایــــــد. با هم گپ زدیم و من هیچ چیز نمیدانم. نگاه و نفوذ به مطلب کار هر یک از ماست. شادباشی عزیزم.
جمعه 11 دی 1388

mashady - انگلیس - منچستر
بنازید به این فرهنگ. بنازید به این تعصبات . بنازید به این تمدن و تاریخ . بنازید به این تعریف غیرت .بنازید.هیچ تلاشی برای تغییر و از بین بردنش نکنید به این فرهنگ و تاریخ سفیهانه بنازید/نزد ان قومی که ذرات شرف در خانه خونشان کرده جا را بهر هر چیز دگر حتی برای ادمییت تنگ خنده دارد از نیاکانی سخن گفتن که من دارم.
شنبه 12 دی 1388

asir@.P - فرانسه - پاریس
i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش... عزیز نوشته های شما به قدری برای من جذابیت دارد که مشتاقانه منتظر خواندن آنها هستم و خوشحالم که کاربرهائی مثل شما اینجا کامنت می گذارند. شاد باشید
شنبه 12 دی 1388

azar sydney - استرالیا - سیدنی
همشون سر و ته یک کرباسن...هر اخوند تیوب به سر که بمیره روزنه‌های امید به آیندهٔ ایران آزاد و آباد بیشتر می‌شه، ایرانی‌ آزاد،شاد و سربلندی رو هممون بدون این آخوند‌های جنایتکار میخواهیم.
شنبه 12 دی 1388

maryam-germany-71 - المان - برلین
خاک تو سر چنین پدری بیچاره باید خوشحال میبودی که دخترهات کسی را پیدا کردن مگه نمی ببنی قحط الرجاله
شنبه 12 دی 1388

capochin0o - امارات - شارجه
وقتی یه خانواده از داخل خراب هست دیگه احتیاج به قتل و کشتار نیست.اقای محترم دخترای تو سه ماه با این اینا رابطه داشتن!!!حالا دیگه غیرت جوش اومده؟همش برمیگرده به فقر بی سوادی کمبود محبت وووو.....
یکشنبه 13 دی 1388

shivan - ایران - تبریز
اولا اسم قاتل ولی سامی میباشد نه تیمور دوما قتل بدلیل فیلم سیاهی بود که مقتولین از آنها اخاذی جنسی میکردند
یکشنبه 13 دی 1388

Avayeh Edalat - ایران - تهران
shivan - ایران - تبریز ----- . دوست عزیز در زبان شیرین فارسی ما کلمه ( دوما ) نداریم. از ثانیا استفاده کن و عربی بشمار. و یا اینکه به فارسی شیرین بنویس .یکم. دوم. سوم..
دوشنبه 14 دی 1388

vahid22 - آلمان - هامبورگ
asir@.P - فرانسه - پاریس تو انگار خیلی پرتی!عمق فاجعه رو نمیبینی و فکر میکنی اینجا روزنامه نگاری و نویسندگی درس میدند!. .
دوشنبه 14 دی 1388

asir@.P - فرانسه - پاریس
vahid22 - آلمان - هامبورگ....دوست عزیز آیا به نظر شما عمق فاجعه دلیل بر این است که گزارشگر مختصرنویسی کند و مثل یک انشاء بچه گانه سر و ته فاجعه را به هم رساند؟!! اخبار در حالت معمول به اندازه کافی سانسور می شوند وای به اینکه خلاصه هم به گوش شنونده برسند.
دوشنبه 14 دی 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.