اعترافات زنی که راز جسد سوخته را می دانست

اعترافات زنی که راز جسد سوخته را می دانست

زنی که قصد داشت برای شوهرش پاپوش درست کند و او را به زندان بیندازد تا بتواند از وی طلاق بگیرد درگیر ماجرایی شد که به جنایت انجامید. به گزارش خبرنگار ما ساعت 45/5 بامداد 27 مرداد افسران کلانتری شهرک مصطفی خمینی به حسین اصغرزاده بازپرس کشیک دادسرای جنایی اعلام کردند پیکر سوخته مردی ناشناس، پشت ساختمان یک دانشگاه رها شده است. همزمان با کشف این جسد خانواده مرد 43 ساله یی به نام «مراد» ناپدید شدن او را به کلانتری کهریزک گزارش دادند و کارآگاهان با این احتمال که قربانی، همان «مراد» است خانواده اش را به پزشکی قانونی فرا خواندند. به این ترتیب جنازه شناسایی و سپس با بررسی فهرست مکالمات تلفنی «مراد» فاش شد او آخرین بار با یک زن جوان به نام «مهین» صحبت کرده بود. مهین و شوهرش که با فرضیه جنایت ناموسی مورد ظن قرار گرفته بودند 21 روز پس از جنایت دستگیر شدند و ادعا کردند اصلاً «مراد» را نمی شناسند. این ادعا با توجه به مدارک به دست آمده بی اساس بود به همین دلیل چند روز بعد مهین آشنایی با مقتول را پذیرفت و گفت؛ «چند ماه پیش یک زن به نام «پری» با من تماس گرفت و گفت شوهرم مزاحم دخترش شده است. به «پری» گفتم امکان ندارد «حامد» چنین کاری کرده باشد اما او تهدید کرد برای تنبیه شوهرم یک نفر را اجیر خواهد کرد. به زور، شماره تلفن مرد اجیر شده را از «پری» گرفتم و مدت کوتاهی با «مراد» در تماس بودم تا بتوانم او را از تنبیه شوهرم منصرف کنم اما متوجه شدم کشته شده است.» این گفته مهین نیز از نظر کارآگاهان منطقی نبود به همین خاطر تحقیقات پلیسی از این زن و شوهرش ادامه یافت تا اینکه بالاخره زن جوان دیروز اسرار مرگ مراد را فاش کرد و گفت؛ «قصد داشتم از شوهرم جدا شوم به همین دلیل از مقتول تقاضا کردم مقداری مواد مخدر به وی بدهم تا در وسایل شوهرم جاسازی کند و پلیس را مطلع کنم و به این ترتیب حامد را به زندان بیندازم و با گرفتن مهریه از وی جدا شوم. پس از آنکه به خانه مراد رفتم تا از او مواد مخدر بگیرم او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و همین مساله باعث شد موضوع را با شوهرم در میان بگذارم و سرانجام با قرار صوری که با مقتول ترتیب دادم فرصت را برای شوهرم مهیا کردم تا بتواند مراد را به قتل برساند.» پس از اقرار این زن شوهرش نیز ارتکاب جنایت را پذیرفت و از ماجرای ابهام آمیز جنازه سوخته رازگشایی شد.

naz gole - آمریکا - اگوراهیلز
وای خداییییییییی من !چه جونوری بوده این خانمممممممم!
جمعه 4 دی 1388

zakarta - ایران - ایران
میگن پشت هر مرد موفقی یه زن هست که نتونسته جلو موفقیتش رو بگیره مثل اینکه راسته! (شوخی بود).ولی انصافا ببینید این دیگه کارمون به کجا رسیده
جمعه 4 دی 1388

سلمک - ایران - تهران
زنه برای اینکه شوهرش بره مرادو بکشه چی گفته بهش؟گفته من میخواستم برات پاپوش درست کنم رفتم پیش این مرده اینم منو ازار و اذیت کرد بعد هم مرده خودشو زده به اون راه به خاطر این زن نامرد رفته یکی رو کشته؟
جمعه 4 دی 1388

ukguy4u - بریتانیا - لندن
عجب زن ابلیسی !
جمعه 4 دی 1388

poriyaye_vali - قطر - دوحه
بابا این زنا چه نقشه هایی میکشند؟؟بعدم میگن زن ناقص العقله
شنبه 5 دی 1388

mashady - انگلیس - منچستر
قانونی که بهش پناه ببری نیست و ابتکار عمل برای رهایی از دست کسی میتونه گاهی احمقانه و اشتباه باشه
شنبه 5 دی 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.