این یک دستور غذایی لذیذ و خوشمزه است که برای وعده غذایی شام یا در مهمانی ها، به جای سالاد الویه می توانید این سالاد را استفاده کنید تا به برنامه ی غذایی تان تنوع ببخشید.
مواد لازم :
سیب زمینی نیم کیلو
گوجه فرنگی 2 عدد متوسط
نخود فرنگی پخته 200 گرم
کالباس 300 گرم
خیار شور 300 گرم
سس مایونز به میزان لازم
گل کلم پخته شده 300 گرم
هویج پخته شده 250 گرم
طرز تهیه :
ابتدا سیب زمینی ها را بپزید و به قطعات ریز خرد کنید.
گوجه فرنگی، کالباس، خیارشور، گل کلم و هویج پخته را خرد کنید.
سپس تمام مواد را با هم مخلوط نمایید. در صورت تمایل کلم بروکلی پخته شده هم می توانید اضافه کنید.
سالاد را در یخچال قرار دهید و پس از گذشت حداقل 5 ساعت، سالاد را مصرف نمایید.
blueberry64 - ایران - تهران |
کی میگه گل کلم داره؟؟؟ منظورتون همون کلم هست؟؟ بعدشم نمیپزنش که!!!!! |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
nilufar_sadr - ایران - کرج |
این سالاد سس نداره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
shiva safapour - ایران - تهران |
از خدا میخوام که هییچ مشکلی نداشته باشین..و سالاد اندونزی هم نوشه جونتون باشه..ایران تهران |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
//نامه مادر غضنفر به غضنفر . پیغام: ---نامه مادر غضنفر به غضنفر. ---. ---غضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من . --میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند . --تند تند بخواند، آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند. ---وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا . --توی ۱۰ کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم ۱۰ کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم . --نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان . --آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه . --خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان. ///ادامه دارد |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
قسمت دوم نامه//---آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش ۴ روز طول کشید ،دومیش . --۳ روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید. ---غضنفر جان،آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی . --ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت . --فرستادم. ---پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز ۸۰۰، ۹۰۰ نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه . --الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه. ---ببخشید معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت. ادامه داره |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
قسمت چهارم//---دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن. این دختره هم که . --فقط یه مایو بیشتر نداره،اون هم دوتیکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت . --تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی. ---اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره . فهمیدم بهت خبر . --میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی. ---راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن. حسن آقا هم . --طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد!شرمنده. ---همین دیگه … خبر جدیدی نیست. ---قربانت . مادرت. ---راستی:غضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود . --و این نامه را برایت پست کرده بودم. . |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
wildpiony - هند - بمبیی |
shiva safapour - ایران - تهران شیوا خانم سلام عرض شد چقدر مهربون شدین!!!! |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
niyaz - انگلیس - لندن |
dannni - سوئد - استکهلم . خیلی بامزه بوووووووووووووود مرسی جالب اینکه همه اهل محلشون هم غضنفری هستند. |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
afsaneh555 - ایران - تهران |
dannni - سوئد - استکهلم . خیلی با حال بود فقط چرا قسمت سوم نداشت؟! نکنه حکایت همون غضنفر بازیه؟! |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
blueberry64 - ایران - تهران |
dannni - سوئد - استکهلم ** خیلی باحال بود مرسی. مریض شدم، تو مریضی کلی بهم چسبید. :))) |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
afsaneh555 - ایران - تهران . // نمیدونم قسمت سوم چه بلای سرش اومد |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
sima9 - امریکا - سندیگو |
dannni - سوئد - استکهلم.ممنون خیلی جالب بود. غضنفر رفته بود راهپیمائی . همشهریاش ازش پرسیدن : تو هم بلدی شعار بدی ؟ جواب داد : اره . گفتن : پس یه شعار هم از جانب ما بده . فریاد زد : ما اهل کوفه نیستیم .... ما اهل اردبیلیم ! |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
یک مورچه میره خون بده میگن چند سی سی خون میخواهی بدی میگه سی سی میسی حالیم نیست شاهرگو بزن بیمارستان را لوله کشی کن!! |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
غضنفر دنبال دزد میکنه، از دزده جلو میزنه! // به غضنفر میگن یه معما بگو، میگه: اون چیه که درازه، زرده، موزه؟! //از غضنفر میپرسن: میدونی USA مخفف چیه؟ میگه: یومالله سیزده آبان!// به غضنفر میگن با شیشه یه جمله بساز؟ میگه: ساعت یک ربع به شیشه!! // از غضنفر میپرسن چندتا بچه داری؟ انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: هفت تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا این که فقط یکیه! میگه: آخه دادم mp3ش کردن! // غضنفر میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. ..رو کمربندش مینویسه: به زودی دراین مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد! |
دوشنبه 23 آذر 1388 |
|
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا |
برای من جالبه که زمانی که در ایران بودم این ساداد رو به نام سالاد اندونزی می خوردم و اما حالا که در اندونزی هستم فقط بعضی جاها اون رو دارند و اسمشم گذاشتند سالاد نیوزلند. |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
blueberry64 - ایران - تهران |
dannni - سوئد - استکهلم ** تریپ غضنفر بازیه دیگه؟؟ اینم برای شما!! :) غضنفر به نامزدش میگه: ببین 4شنبه به 4شنبه دیره همو ببینیم، بیا 2شنبه به 2شنبه همو ببینیم./// غضنفر به زنش میگه: اگه بچمون پسر باشه اسم بابای منو میذاریم روش.زنش میگه: اگه دختر باشه چی؟میگه: اونوقت اسم بابای تو رو میذاریم روش!/// غضنفر یه تیکه یَخو گرفته بوده بالا، داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ غضنفر میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!/// به غضنفر میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درختو؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ غضنفر میگه بخاری! یارو کف میکنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درختو گرم می کنه؟ غضنفر میگه: بخاری خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت! |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
blueberry64 - ایران - تهران |
از غضنفر میپرسن: تولدت چه روزیه؟جواب میده: 5 آذر.میپرسن: چه سالی؟ میگه: هر سال!/// غضنفر و دوستش تازه فارغالتحصیل شده بودن در رشتهی ادبیات پارسی. تصمیم داشتن پارسی خالص و ادیبانه صحبت کنند. غضنفر به دوستش میگه: پاشو. دوستش میگه: نمیپاشم. غضنفر هم میگه: نگو نمیپاشم، بگو پاشیده نمیشوم./// به غضنفر میگن با داشبورد جمله بساز. میگه داییم اومد بچههاشو ورداشبورد./// غضنفر زنش گم شده بوده، میره به کلانتری اطلاع میده. افسره نگهبان ازش می پرسه: خوب مشخصات خانمتون چیه؟ غضنفر میگه: یعنی چی؟ مشخصات چیه؟! افسره بهش میگه: ببین، مثلا خانوم من قدش بلنده، موهاش بوره، چشماش آبیه روشنه. غضنفر میگه: خوبه همینو بدین! |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
KHANOOM - کوىَة - کوىة |
دانی جان خیلی باحال وبا مزه بود ممنون از داستانها وجکهای بامزت . خدا رو شکر اینجا یک دوست نازنین مثل شما داریم که ما رو کمی میخندونه .شاد باشی عزیزم |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
KHANOOM - کوىَة - کوىة //غضنفر فیلم جیمز باند میبینه خیلی خوشش میاد. یکی ازش میپرسه اسمت چیه میگه: فَر...غضن فر// غضنفر تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبل از مسابقه بهش میگن: ببین جواب ژاندارمریه ولی همون اول نگی که ضایع بشه، یه چند تا سوال اولش بکن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع میشه، غضنفر میپرسه: جانداره؟ مجریه میگه: نه. ترکه میگه: مِریه؟ میگه: نه. . میگه: جاندارمریه؟ . به غضنفر میگن: نظرتون راجع به سریال امام علی چیه؟ میگه: خیلی عالیه، فقط اگه میشه یخورده قطام شو بیشتر کنید! غضنفر رفته بوده استخر، مسؤول اونجا میخواسته واسه---یدن تو آب جریمش کنه غضنفر داد و بیداد میکنه که: خوب بابا همه تو آب میشاشند! یارو میگه: آره، ولی نه از رو دایو! |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
bahareiran - ایران - ایران |
dannni - سوئد - استکهلم...blueberry64 - ایران - تهران ...خستگیم ر رفت مرسی |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
bahareiran - ایران - ایران . // عزیزم کاری میکنم قسمت اشپزی پر طرفدارترین قسمت باشد |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
غضنفر میره تو خواربار فروشی میگه: نیم کیلو پنیر بدین . یارو بهش میگه:ببخشید، شما غضنفری ؟ غضنفر میگه: از کجا فهمیدین؟ میگه: از لهجتون غضنفر با خودش میگه:منباید این لهجمو درست کنم. پا میشه میره خارج بعد از ده سال برمیگرده میره همون جا . میگه: آقا نیم کیلو پنیر بدین. یارو باز میگه: آقا شما غضنفری میگه:ااا...از کجا فهمیدی؟ . مگه من هنوز لهجه دارم . یارو میگه: نه، ولی آخه اینجا پنج ساله که بانک شده. |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
دانی اینها رو هم از من داشته باش. حالم گرفته است گفتم اینا رو بذارم تا دلم یه خورده وا شه.. *** داماد میره ماه عسل و برمیگرده عروس میگه چرا من رو همراه خودت نبردی؟ داماد میگه عزیزم تو خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم!! *** یارو میره تهران یک دختر خشگلی رو می بینه میگه ببخشید خانم این دوست دختر که میگن شما هستید؟ *** به غضنفر میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . میپرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش! *** غضنفر داشته از کنار رودخانه رد می شده می بینه یکی داره غرق میشه و داد میزنه میگه آقا من شنا بلد نیستم. غضنفر هم میگه آقا من هم تنیس بلد نیستم حالا باید داد بزنم بگم من تنیس بلد نیستم؟ *** توی اصفهان گدا رو از پول دار تشخیص نمی دن * توی تهرون دختر رو از پسر * توی شیراز مادر رو از دختر .. شاد باشید دوستان گل |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
ولی نه! دلم وا نشد... |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
راستی دوستان عزیز من دیگه تا مدتی کامنت نمیذارم. ولی کامنتهای شما دوستان عزیز رو خواهم خواند ( امیدوارم طاقت بیارم که کامنت نذارم.. ) فدای همگیتون.. خدانگهدار |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|
blueberry64 - ایران - تهران |
bahareiran - ایران - ایران ** خوشحالم. امیدوارم همیشه خوش باشید. /// dannni - سوئد - استکهلم ** لووول عجب اکتیو هستی!! /// نبینم برادر گلمون دلش گرفته باشه. امیدوارم که چیز مهمی نباشه و زود برطرف شه! |
سهشنبه 24 آذر 1388 |
|