شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷ - ۱۰ ژانویه ۲۰۰۹
گذری در خاطرات دور : ماشین مشدی ممدلی

جهت نمایش ویدئو در یوتوب اینجا کلیک کنید. جهت نمایش بدون فیلتر ویدئو در ایران اینجا کلیک کنید. جهت دانلود مستقیم و بدون فیلتر ویدئو در ایران اینجا کلیک کنید. جهت دانلود برنامه پخش ویدئوهای دانلود شده اینجا کلیک نمایید.
 |
https://www.youtube.com/watch?v=Xk5x0MAQgmE
این اتولی که من میگم فورد قدیم لاریه
رفتن توی این اتول باعث شرمساریه
نه قابل کورس شهریه نه قابل سواریه
بار کشیده بس که از قزوین و رشت وانزلی
ماشین مشدی ممدلی ارزون و بی معطلی
ماشین مشدی ممدلی صندلیاش فنر داره
بلیت فروش مشدی و شوفر بی هنر داره
بهر مسافرین خود زحمت و دردسر داره
رفتن با اتول بود باعث کوری و شلی
ماشین مشدی ممدلی ارزون و بی معطلی
مسافر از بوی اتول تا میشینه کسل میشه
از متلک شنیدن و بوو شدن خجل میشه
بس که فشار به اون میاد دچار درد دل میشه
پاره شود لباس اگر گیر کند به صندلی
ماشین مشدی ممدلی ارزون و بی معطلی
این اتولی که از قفس تنگتره و کوچکتره
جای چهل مسافر گنده و چاق و لاغره
شوفره بس که ناشیه اتول همیشه پنچره
راه نرفته در میره لاستیک چرخ اولی
ماشین مشدی ممدلی ارزون و بی معطلی
این اتول شکسته از سیستم قدیمیه
تایر اون قراضه و پیستون اون لحیمیه
شوفره دائما پی لوده گری و ...
سر بالایی نمیکشه مگر با خیلی معطلی
ماشین مشدی ممدلی ارزون و بی معطلی
بس که ماشالا محکمه راه نرفته پنچره
از حلبی شکسته ها ساخته مبل و صندلی
ماشین مشدی ممدلی ارزون و بی معطلی
| مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
2. اشعار مختلفی که از سعدی و حافظ میدانستیم، با هم تبادل کردیم. اما این شعرها آهنگین نبود و نمیشد بهصورت سرود خواند. بالاخره من [دکتر گنجی] گفتم: بچهها، عمو سبزیفروش را همه بلدید؟. گفتند: آری. گفتم: هم آهنگین است، و هم ساده و کوتاه. بچهها گفتند: آخر عمو سبزیفروش که سرود نمیشود. گفتم: بچهها گوش کنید! و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم:«عمو سبزیفروش . . بله. سبزی کمفروش . بله. سبزی خوب داری؟ . بله» فریاد شادی از بچهها برخاست و شروع به تمرین نمودیم. بیشتر تکیۀ شعر روی کلمۀ «بله» بود که همه با صدای بم و زیر میخواندیم. همۀ شعر را نمیدانستیم. با توافق همدیگر، «سرود ملی» به اینصورت تدوین شد:عمو سبزیفروش! . بله.سبزی کمفروش! . . بله.سبزی خوب داری؟ . بله.خیلی خوب داری؟ . بله.عمو سبزیفروش! . بله.سیب کالک داری؟ . بله.زالزالک داری؟ . بله.سبزیت باریکه؟ . بله.شبهات تاریکه؟ .. بله.عمو سبزیفروش! . بله.…………… |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| saeid-uk-london - انگلستان - لندن |
جالب بود |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
1. داستانی که در زیر نقل میشود، مربوط به دانشجویان ایرانی است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» برای تحصیل به آلمان رفته بودند و آقای «دکتر جلال گنجی» فرزند مرحوم «سالار معتمد گنجی نیشابوری» برای نگارنده نقل کرد: . «ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد «احمد شاه» تحصیل میکردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام نمود که همۀ دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوریم که عدۀمان کم است. گفت: اهمیت ندارد. از برخی کشورها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل میکند و همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد، و سرود ملی خود را خواهد خواند. . چارهای نداشتیم. همۀ ایرانیها دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم، و اگر هم داریم، ما بهیاد نداریم. پس چه باید کرد؟ وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم. به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم. یکی از دوستان گفت: اینها که فارسی نمیدانند. چطور است شعر و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و بگوئیم همین سرود ملی ما است. کسی نیست که سرود ملی ما را بداند و اعتراض کند |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
3. این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه، با یونیفورم یکشکل و یکرنگ از مقابل امپراطور آلمان ، «عمو سبزیفروش» خوانان رژه رفتیم. پشت سر ما دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند. از «بله» گفتن ما به هیجان آمدند و «بله» را با ما همصدا شدند، بهطوری که صدای «بله» در استادیوم طنینانداز شد و امپراطور هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان بهخیر گذشت.» |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| کاوه اهنگر - نروژ - اسلو |
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق.که دراین دامگه حادثه چون افتادم-. ( یاد باد ان روزگاران یاد باد ) |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| waxy - امریکا - سیاتل |
مرصی از موزیک " ماشین مشهدی محمد علی " |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| waxy - امریکا - سیاتل |
مرصی از موزیک " ماشین مشهدی محمد علی " |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| aria-aria-nl - هلند - روتردام |
یادش بخیر چه روزگارانی بود متاسفانه مردم ایران قدر اون مملکت را ندانستند این شد روزگارمون بهمون میگن تروریست وطن نداریم زندگی نداریم بدتر از همه دل خوش نداریم اون وطنمونه این ماها که هنوز گیجیم که کجای کاریم در هر صورت مردم ایران از دستتون رفت حالا باید افسوس خورد همین همین |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| nokhod har ash - انگلیس - لندن |
خدا رفتگان همه را بیامرزد.پدر مرحومم همیشه اینرا میخوند ولی هیچوقت خودم نشنیده بودم.دستتان درد نکند |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| rezanl - هلند - امستردام |
فورد لاری چیه؟! |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| esfanie - المان - بوخوم |
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز . مرسی.دوست عزیز. |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| Larkiden - لوکزامبورگ - لوکزامبورگ |
جا داره یاد کنیم از هنرمندان اون زمان که هنوز هم بازماندگانشون باعث افتخار ما هستند و متاسفانه تنها شاهد رفتنشون هستیم و هیچ کس نیز نیست که بتونه جای اونها رو بگیره.... انقلابیون سال 57 به نسلهای بعدی یک معذرت خواهی بزرگ بدهکارند. |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| Rezauk1 - انگلیس - لندن |
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز. خیلی متشکر بخاطر خاطره زیبایی که تعریف کردید دوست گرامی |
جمعه 13 آذر 1388 |
|
| مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
esfanie - المان - بوخوم // Rezauk1 - انگلیس - لندن // خواهش میکنم دوستان گرامی. البته این خاطره از من نبود این اتفاق در زمان احمدشاه قاجار افتاده است. با آرزوی بهترینها. خدانگهدار |
شنبه 14 آذر 1388 |
|
| فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ |
أیا این جواد بدیع زاده است ؟ |
یکشنبه 15 آذر 1388 |
|