لحظه اتحاد ضد انقلاب ها(ناگفته های رضایی درباره قبل و بعد از انتخابات بیست و دوم خرداد)

لحظه اتحاد ضد انقلاب ها

(ناگفته های رضایی درباره قبل و بعد از انتخابات بیست و دوم خرداد)

هفته نامه پنجره در شماره جدید خود پرونده کاملی درباره دکتر محسن رضایی، جریانات سیاسی مرتبط با وی، فعالیت های سیاسی و رسانه ای او و ... منتشر کرد.

به گزارش "تابناک" بخشی از این پرونده مفصل به گفتگوی این نشریه با وی اختصاص داده شده و با تیتر « لحظه اتحاد ضد انقلاب ها» منتشر شده که متن کامل آن به شرح زیر است:

محسن رضایی از همان ده یا دوازده سال پیش که تصمیم گرفت از فرماندهی سپاه کناره بگیرد و وارد فضای سیاسی شود، همیشه نامش در جریان‌های سیاسی مختلف شنیده شده، اما به‌نظر می‌رسد از حول و حوش انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، او جایگاهی تازه در بین نخبگان یافته است؛ نوع مناظره‌های انتخاباتی موجب پدیدار شدن تمایل‌ بخشی از رأی‎دهندگان (عمدتا اصول‎گرا) به او شد، اما این گرایش خیلی زود در جذبه دو قطبی‌شدن رقابت‌ها از میان رفت.


حالا رضایی در هر مکان و محفلی که حاضر می‌شود، درباره انتخابات و حوادث پس از آن سخن می‌گوید و با پرسش‌هایی از این دست مواجه می‌شود و در این گفت‌وگو نیز درباره علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محمود احمدی‌نژاد، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدحسن خمینی و دیدگاه‌ها و عملکردشان در انتخابات بیست و دوم خرداد، به تفصیل سخن می‌گوید.

 دبیر پنجاه و پنج ساله مجمع تشخیص مصلحت نظام، هرچند که ترجیح می‌دهد در برابر برخی پرسش‌ها، پاسخ‌هایی به‌اختصار بدهد اما انتقادهایی جدی را نسبت به سیاسیون حال حاضر کشور و رویه آنان در برخورد با مسایل مطرح می‌کند.

حالا او با افسوس از روزهای بعد از انتخابات یاد می‌کند که رویه‌ای سیاسی، رویکرد اجتماعی و آرمان‌خواهانه مردم را منحرف کرد و باعث شد تا برای نخستین‌بار پس از سی سال، ضدانقلاب گرد هم آید و از هیچ تلاشی باز نماند. رضایی از لزوم اتخاذ روش‌هایی کارآمد، برای دفاع از نظام سخن می‌گوید و فرصت‌هایی که نباید از دست برود.

در انتخابات ریاست‎ جمهوری دهم شما در مورد ایده‎هایی صحبت کردید، ولی همیشه به کلیات پرداخته و وارد جزییات نشده‌اید و در نهایت نیز اشاره کردید که به علت این‎که به مصداق دیگری نرسیدید، وارد رقابت‎های انتخاباتی شده‌اید با این اوصاف لطفا بفرمایید، اولین‎بار ایده شما در رابطه با تشکیل دولت ائتلافی چه زمانی مطرح شد و در این خصوص به طور دقیق با آقای لاریجانی و آقای قالیباف چه زمانی دیدار کردید و در این جهت چه سیری طی شد تا تصمیم گرفتید به‎عنوان نامزد وارد رقابت‎های انتخاباتی شوید؟

من هر حرفی زده‎ام جزییات آن را همراه برنامه اعلان کرده‎ام و زمانی‎که آقای ناطق نوری ایده دولت وحدت ملی را مطرح کردند همان موقع بنده گفتم که در شرایط کنونی کشور ارایه طرح وحدت ملی به این شکل صحیح نیست و به‎جای آن ایده دولت ائتلافی کارآمد و متعهد را که ناظر بر دو ضرورت اساسی بود مطرح کردم و در این راستا یکی از این ضرورت‎ها را ناشی از آسیب‎های دوره ریاست‎ جمهوری آقای خاتمی که تعهد و ارزش‎ها ضعیف شده بود می‌دانستم و دیگری را ناشی از دوره فعالیت آقای احمدی‎نژاد در دولت نهم می‌دانستم که در آن کارآمدی رو به ضعف گرایده بود. وقتی بنده طرح دولت ائتلافی را مطرح می‌کردم و اصرار داشتم که بدنبال آن کارآمدی و تعهد بیاید. منظورم از این دولت ایجاد ائتلافی همراه با تعهد و کارآمدی بود و ایده آن اولین بار در تیرماه 1387 در جلسات خصوصی با دوستان طرح شد.

با چه کسانی در جلسات خصوصی خود این موضوع را طرح کردید؟

با مشاورین خود که کار سیاسی می‌کنیم، مانند آقایان طلایی نیک و عادل آذر این ایده را طرح کردم.

ایده دولت ائتلافی را با آقایان قالیباف، لاریجانی و ولایتی هم مطرح کردید؟

بله در جلسه‌ای که با آن‎ها داشتم این موضوع را طرح کردم.

در این جلسه آقای شمخانی هم حضور داشتند؟

خیر آقای شمخانی در این جلسه حضور نداشتند، ولی این بحث را در اوایل پاییز سال گذشته با آقای ناطق نوری و سایر دوستان مطرح کردم و از همان موقع به‎عنوان یک نظریه وارد رسانه‎ها شد.

طرح این موضوع ظاهرا با انتشار بیانیه‌ای از سوی شما در رسانه‎ها علنی شد؟

آقای عسگراولادی در آذرماه گفته بودند دولت اساسا شرکت سهامی نیست که بشود آن را ائتلافی کرد و بنده نیز در پاسخ به اظهارات ایشان نامه‌ای نوشتم و با آیه «وعتصموا به حبل‎ا... جمیا و لاتفرقوا» بحث خود را شروع کردم و در آن‎جا ویژگی‎ها و علت تشکیل دولت ائتلافی را توضیح دادم و بعد از آن هم ستادی بنام دولت ائتلافی تشکیل شد.

ریاست این ستاد را چه کسی به عهده گرفت؟

برای این‎که با اعضای تیم دولت ائتلافی می‌خواستیم به توافق برسیم، موضوع رییس ستاد را قطعی نکردیم تا جنبه فردی به خود نگیرد، لذا با وجود این‎که اعضای ستاد مشغول به کار بودند، این ستاد دارای رییس نبود.

در این دوره آیا آقایان لاریجانی، قالیباف، ناطق نوری و ولایتی در جلسات مشترک حضور داشتند؟

جلسات مشاوره‌ای با آنان داشتیم، ولی این‎که آن‎ها بیایند در رأس این ستاد و شورای ائتلاف را شکل بدهند و زیرمجموعه شورای ائتلاف ستادی با یک رییس باشد که زیر نظر شورا کار کند با دوستان به توافق نرسیدیم. آنان اصل طرح و ایده را قبول داشتند ولی چون به‎دنبال یک نفر کاندیدا برای انتخاب بودیم تا بقیه بیایند پشت سر او لذا خودم پا جلو نمی‌گذاشتم و ترجیح می‌دادم یکی از دوستان بیاید، تا اول اردیبهشت ماه تمام تلاشم این بود که یکی از دوستان کاندیدا شود و شورای ائتلاف را شکل دهیم که در نهایت با عدم تحقق این موضوع وارد رقابت‎های انتخاباتی شدم.

گویا در این مقطع شما با آقای احمدی‎نژاد دیدار داشتید؟

دیدار داشتم ولی در مورد موضوع دیگری بود. در این خصوص نیز آقای لاریجانی قرار بود با ایشان صحبت بکنند.

یعنی شما راجع دولت بعدی با احمدی‎نژاد مذاکره‌ای نکردید؟

خیر، زیرا قرار ما به این شکل بود که اگر شورا تشکیل شود، اول آقای لاریجانی با آقای احمدی‎نژاد صحبت کند و اگر ایشان دولت ائتلافی و کار جمعی را قبول کردند، دیگر از طرف ما کسی کاندیدا نشود.

آیا آقای لاریجانی با آقای احمدی‎نژاد در این رابطه صحبتی کردند؟

فکر نمی‌کنم صحبتی با ایشان شده باشد، زیرا اختلافاتی به‎وجود آمد و وقتی هم از ایشان سئوال کردیم در جواب ما را قانع کرد و گفت در جلسه‌ای که آقایان باهنر و عسگراولادی با آقای احمدی‎نژاد داشتند، ایشان آب پاکی را روی دستشان ریخته و گفته که نیازی به حمایت شما ندارم، بنابراین با وجود این‎که ایشان تصمیم خود را گرفته بود، اساسا طرح چنین مباحثی نتیجه‌ای در بر نداشت، ما هم در این جهت اصراری نکردیم و سرانجام در اوایل اردیبهشت ماه که متوجه شدم هیچ‎کدام از دوستان وارد صحنه نمی‌شوند تصمیم به ورود به صحنه گرفتم، ولی از نظر اخلاقی مصلحت نمی‌دیدم که دیگران را وادار به حمایت از خود بکنم و به همین دلیل ستاد فوق را منحل کردم تا این فکر تداعی نشود که از ابتدا تشکیل ستاد برای بنده بوده است.

به غیر از آقایان قالیباف، ولایتی و لاریجانی فرد دیگری برای نامزدی مطرح بود؟

فرد دیگری مطرح نبود.

پس این آقایان چه زمانی و بر اساس چه دلیلی انصراف خود را از شرکت در رقابت‎های انتخاباتی اعلام کردند؟

آقای لاریجانی تقریبا دی ماه اعلام کرد به‎خاطر این‎که تازه رییس مجلس شده مصلحت نیست که وارد رقابت‎های انتخاباتی شود. آقای قالیباف که از بهمن ماه فعالیت خود را شروع کرده بود در فروردین ماه آن را متوقف کرد و آقای ولایتی هم استدلالش این بود که تکلیف شرعی ندارد و باید مقام معظم رهبری به وی بگوید که نامزد شود.

آقای ناطق نوری و افراد دیگری که طرف مشورت بودند تمایلی برای ورود به رقابت‎های انتخاباتی نداشتند؟

کلا گلایه بنده از آقایان این بود با این‎که مقدمات را طی و حجت را بر آن‎ها تمام کرده بودم پشت سر من نیامدند و از طرف دیگر به‎دلیل انتقاد به آقای احمدی‎نژاد به آن سو هم نرفتند به همین دلیل این آقایان متهم به حمایت از میرحسین موسوی شدند. یادم هست که یک هفته مانده به روز رأی‎گیری به این آقایان به شوخی گفتم اگر می‌خواهید بعد از انتخابات متهم به رأی دادن به اصلاح‎طلبان نشوید، لااقل به‎صورت علنی بگویید از فلانی حمایت می‌کنید. البته بنده این موضوع را نمی‌گویم که آن‎ها به آقای میرحسین موسوی رأی داده‎اند.

در انتخابات چه هدفی را دنبال می‌کردید؟

من برای اداره کشور برنامه‎ های وسیعی داشتم و می‎خواستم آن‎ها را پیاده کنم و از طرف دیگر راهی را انتخاب کردم که جبهه اصول‎گرایی و وجهه آن حفظ شود زیرا که زحمات زیادی برای آن کشیده‎ایم و باید به حیات خود ادامه دهد و در این جهت، حضور سلایق مختلف اصول‎گرایی در انتخابات بود که با حضور بنده جبهه اصول‎گرایی تمام قد و کامل می‌توانست بیاید، ولی سکوت دوستان ما سبب شد که یک جریان قوی شکل نگیرد. در واقع من ادامه وضع موجود را خطرناک می دانستم و بازگشت به دوره اصلاحات را شکست.

قرائنی وجود دارد که این آقایان در عمل به هر حال به آقای موسوی تمایل بیشتری داشتند و آقای موسوی نیز می‌گوید بعضی از این افراد روز جمعه به بنده تبریک گفتند، نظرتان در این خصوص چیست؟

بنده نمی‌توانم این موضوع را تأیید کنم ولی سکوت آن‎ها یک اشتباه استراتژیک در جبهه اصول‎گرایی بود.

این اشتباه ناشی از این بود که فرد دیگری را به‎عنوان نامزد معرفی نکردند؟

این امکان وجود داشت که کلیت جبهه اصول‎گرایی حفظ شود و ما این امکان را فراهم کرده بودیم.

شما گفتید قبل از انتخابات با آن‎ها صحبت کردید توجیه آن‎ها در این خصوص چه بود؟

دوستان پیشنهادات را قبول داشتند ولیکن در عمل دچار ابهام و تردید شده بودند، شاید هم فکرشان این بود که بنده رأی نمی‌آورم در حالی‎که در انتخابات در بخش گفتمان علتش تبلیغ این موضوع در جامعه بود، ولی با حسابی که ما کردیم از دوستان در قسمت گفتمان پاسخ مثبت دریافت کردیم به این معنا که با مباحثی که طرح کردیم، اجازه سقوط گفتمان اصول‎گرایی را ندادیم، یعنی اگر مناظرات بنده نبود و ادبیات آقای احمدی‌نژاد تنها تابلوی اصول‎گرایی می‎بود، گفتمان اصول‎گرایی آسیب جدی می‎دید.
 
 در صحنه انتخابات بنده می‎گفتم که اصول‎گرا هستم و حمایت‌هایی که از نظام و رهبری می‌کردم زیاد‎تر از احمدی‎نژاد بود، بنده چندین برابر آقای احمدی‌نژاد از ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی اسم بردم و حتی در مناظره با ایشان وقتی گفتند که پیش‎بینی شما در مورد جنگ درست در نیامد، بنده گفتم اشکال شما این است که از سازمان اطلاعات آمریکا تشکر کرده‎اید، ولی این همتی که رهبری در آماده کردن نیروهای مسلح کرد و مانع حمله آمریکا به ایران شد، تشکر نکرده‎اید در حالی‎که علت عدم جنگ، آمادگی نیروهای مسلح و افشاگری‎ها علیه حمله بوش به ایران بوده است و در صحبت‌هایم اساسا در دفاع از نظام کوتاه نیامدم، لذا گفتمان همراه با حمایت از نظام را که بنده طرح کردم پیامدهای منفی گفتمان آقای احمدی‌نژاد را از پایگاه اصول‎گرایی تا حد زیادی خنثی می‎کرد.

در بحث دولت ائتلافی فکر می‌کنید اگر در حال حاضر به‎سراغ آقایان بروید، آیا حاضرند دوباره کار مشترکی را سازماندهی کنند؟

معمولا در موضع‎گیری‎ها سعی می‌کنم جنبه علمی و منطقی موضع‎گیری‎ها را در کنار جنبه ارزشی آن حفظ کنم، یعنی هیچ‎وقت تلاش نمی‌کنم که مواضع‌ام عاری از جنبه علمی و منطقی باشد. اگر روز یکشنبه بعد از انتخابات می‌آمدند و اعلام می‌کردند انتخابات گذشت و هر اتفاقی هم افتاده تمام شده و دست را برای کمک به‎سمت کاندیداهای دیگر دراز می‌کردند تا یک دولت 41 میلیونی تشکیل شود، حوادث پس از انتخابات پیش نمی‌آمد. یکی از مراحل دولت ائتلافی اداره چالش‌ها است و باید حواشی را به صفر برسانیم تا به‎سمت پیشرفت حرکت کنیم وگرنه در دولت آقای خاتمی هشت سال چالش بود در دولت آقای احمدی‌نژاد هم هشت سال چالش است اگر در دوره‎های دیگر هم به این شکل باشد، هزینه سنگینی برای اداره کشور می‌پردازیم و زمان‎های طلایی را از دست می‌دهیم؛ مدیریت چالش‎ها از محاسن دولت ائتلافی است، یعنی این‎که ما معتقدیم برای جهش در توسعه کشور نیاز به کارآمدها داریم، کارآمدی‌های سه دولت گذشته ایده‎آل نبوده و سیر کارآمدی دولت رو به افول بوده است.

 مسئله بعد تعهد در همه جناح‎های کشور است و وقتی می‌گوییم دولت ائتلافی منظورمان این نیست که آدم‌های غیرمتعهد هم مسئولیتی بر عهده بگیرند، ما در میان اصول‎گراها و سایر جناح‎ها انسان غیرمتعهد داریم. یک دولت ائتلافی کارآمد و متعهد، کارها را به جلو می‌برد من معتقدم و در آینده، ایران توسط دولت‎های ائتلافی اداره خواهد شد.

آیا فکر می‌کنید این موضوع در حال حاضر مورد پذیرش آقایان قرار بگیرد؟

به نظر بنده زمینه پذیرش این نظریه خیلی بالا رفته است.

صحبتی در این رابطه کرده‌اید؟

صحبتی نکرده‌ام.

در دوران تبلیغات انتخابات مناظره شما با میرحسین موسوی متفاوت با سایر مناظره‎ها بود، در واقع به چند محور اشاره کردید که بعدا اهمیت آن روشن شد از جمله اصل چهل و چهار و مخالفت آقای موسوی با آن، شما با چه نیتی وارد این مناظره شدید؟

معمولا کسانی که با هم مناظره می‌کنند به دنبال این موضوع هستند که اختلافات و تفاوت‎هایشان را به مردم نشان دهند در این مناظره هم بنده سعی کردم اختلافات خود را با آقای میرحسین به مردم نشان دهم، یکی از اختلاف‎ها بحث سیاست‎های اصل چهل و چهار بود که طرح کردم و ایشان ابتدا طفره رفتند، ولی بعدا پذیرفتند که حداقل با آن مشکل دارد.

شما اطلاع داشتید که ایشان با اصل چهل و چهار مخالف است؟

بله، چون در جلسات مجمع در هنگام بررسی این اصل معترض بودند و گفتند که کار شما خلاف قانون اساسی است در حالی‎که سیاست‌های اصل چهل و چهار در چارچوب قانون اساسی است و هنگامی که مجمع پس از تأیید رهبری آن را تصویب می‌کند تبدیل به قانون می‌شود و مسئله دیگر این‎که ایشان از خود چهره ارزشی نشان می‌دادند که سابقه هم داشت، ولی از طرف دیگر نیروهای تندرو اصلاح‎ طلب مانند مشارکتی‎ها و مجاهدین انقلاب، اطراف ایشان بودند و من سئوال کردم که با وجود این‎که در حال حاضر مشارکتی‎ها و مجاهدین انقلاب با شما هستند، آیا از آنان هم در کابینه خود استفاده می‌کنید که ایشان از جواب دادن شانه خالی کردند، این موضوع برای نیروهای ارزشی که به ایشان می‌خواستند رأی دهند مهم بود.

اگر طیف تندرو حضور داشتند، یک وضعیتی و اگر حضور نداشتند وضعیت دیگری داشت که آقای میرحسین موسوی جوابم را در این خصوص ندادند، البته بنده دو تا سه اشکال دیگر هم به ایشان داشتم، ولی چون مناظره آقای موسوی با آقای احمدی‌نژاد دو شب قبل به چالش کشیده شده بود، از نظر اخلاقی مصلحت نمی‌دانستم با ایشان بیشتر وارد چالش شوم، یعنی اگر آقای احمدی‌نژاد با آقای موسوی آن‎طور صحبت نکرده بود چالش بنده با آقای موسوی خیلی بالا می‎گرفت.

لطفا به چند مورد از مباحث چالش‎انگیز بین شما و آقای میرحسین موسوی را بیان کنید؟

حالا دیگر گذشته لذا اگر موضوع بازخوانی شود، مسایل مورد چالش با ایشان معلوم می‌شود.

در مناظره شما با آقای موسوی احساس می‌شد شما می‌خواهید به بیندگان نشان دهید که آقای موسوی متفاوت با بعضی از آن ادعاهایی است که می‌گوید یا چیزهای دیگری در ذهنش وجود دارد که راجع به آن‎ها صحبت نمی‌کند؟

به هر حال من وظیفه داشتم که تفاوت‎های خود را با ایشان نشان بدهم.

در مناظره با احمدی‌نژاد به نظرم شما یکی دو مورد از برخورد آقای احمدی‌نژاد جا خوردید؟

خیر، جا نخوردم.

فکر می‌کنم انتظار نداشتید آقای احمدی‌نژاد این چنین برخورد کند؟

چرا، بنده حدس می‌زدم.

ما به‎عنوان بیننده فکر نمی‌کردیم آقای احمدی‌نژاد با برادر محسن یا آقا محسن این‎گونه سخن بگوید؟

من با شناخت کامل از آقای احمدی‎نژاد با ایشان روبه‎رو شدم و نحوه رفتارشان را حدس می‌زدم.

بعد از مناظره با آقای موسوی یا آقای احمدی‎نژاد نکته‌ای نبود که به شما منتقل شود و یا گلایه‌ای از شما بکنند؟

خیر مسئله‎ای نبود و هرجا که می‎رفتم از شیوه‎ام در مناظره‎ها تعریف می‌شد.

منظورم بیان گلایه و نکته از سوی خود آقایان موسوی و احمدی‌نژاد است، زیرا با آقای کروبی هم که شما برخورد جدی نداشتید؟

بعد از مناظره از سوی آنان نکته یا انتقادی بیان نشد، ولی از سوی اطرافیان آن‎ها اظهارنظرهایی شد، مثلا بعد از انتخابات و در مراسم تنفیذ حکم ریاست‎جمهوری بعضی از مشاوران آقای احمدی‌نژاد به بنده گفتند که بهترین مناظره احمدی‌نژاد با برادر محسن بوده است و در مورد آقای کروبی نیز ما سابقه رفاقت داشتیم و مسئله‌ای پیش نیامد.

جنابعالی در مورد حوادث بعد از انتخابات چه تحلیلی دارید؟

بنده ساعت 9 صبح روز جمعه زمانی‎که رفتم رأی بدهم به خبرنگاران گفتم انتخاباتی بی‌نظیر خواهد بود و شاهد مشارکتی بالای 30 میلیون نفر خواهیم بود، این موضوع نه تنها مثبت بود، بلکه آن را یک تحول می‌دانم و در واقع در انتخابات دو گروه شرکت کرده بودند یکی کسانی که از قبل طرفدار نظام و انقلاب بودند و کسانی که در طی سی سال منتظر از بین رفتن نظام بودند تا در نظام دیگری زندگی کنند، ولی پس از سی سال خستگی و صبر و انتظار به این نتیجه رسیده بودند که ایران را می‌خواهیم، ولو در چارچوب نظام جمهوری اسلامی زندگی کنیم تا ایران پیشرفت کند، لذا این حرف‎هایی که نقل شده مبنی بر این‎که برای براندازی نظام به کاندیداهایی رأی داده‎اند را به هیچ‎وجه قبول ندارم.

یعنی می‌فرمایید در این انتخابات رأی قشر خاکستری فعال شده بود؟

با یک تحلیلی فعال شده بود و آن تحلیل این بود که جمهوری اسلامی ماندگار است و صبر و انتظار برای از بین بردن آن بی‎فایده است لذا به نتیجه رسیدند که نباید بگذارند که کشور از عدم مشارکت آن‎ها عقب برود و تنها راه را در مشارکت در انتخابات دیده بودند. بنده کل صحنه انتخابات را یک جنبش اجتماعی می‌بینم و تا قبل از حوادث به‎وجود آمده این جنبش محورش تغییر اجتماعی و نه به‎معنای سیاسی بود.

یعنی دراین مرحله مخالفت با نظام سیاسی مدنظر نبوده است؟

خیر، تغییر در زندگی مورد نظر مردم بود یعنی آن‎ها می‌خواستند شکل زندگی خود را عوض کنند و در جامعه تورم، گرانی و بیکاری و فساد نباشد و در بعد مسایل فرهنگی هم بعضی‎ها آمده بودند تا دینداری‎شان تقویت شود و برخی از افراد هم به‎دنبال آزادی‎های اجتماعی بودند. ولی بعد از انتخابات با حوادث پیش آمده این جنبش متأسفانه به‎سمت سیاسی شدن رفت و ماهیت اجتماعی آن ضعیف شد و آن هم به چند دلیل بود، یکی اشتبا‎هاتی بود که از سوی نهادهای حکومتی، دوم عدم تمکین سران معترضین به قانون بود و سوم توطئه ضدانقلاب صورت گرفت.

 لذا ضدانقلاب همان‎طور که رهبر انقلاب فرمودند بعد از حوادث آمد سوار کار شد، بحث تقلب که از اول شروع شد در یک چارچوب قانونی مطرح نشد و یک شکل سیاسی به‎خودش گرفت و طرفداران دو کاندیدای که به صحنه آمدند آرام‎آرام ماهیت اجتماعی انتخابات را به‎سمت سیاسی بردند یعنی اصلا مسایل از چند روز مانده به انتخابات رنگ سیاسی به‎خود گرفت در صورتی‎که از ابتدا توده‎های مردم برای یک تغییر اجتماعی در چارچوب جمهوری اسلامی به صحنه آمده بودند.

یعنی فضا کاملا دو قطبی شده بود؟

از یک طرف دو قطبی و از طرف دیگر ادبیاتی که کاندیداها به‎کار می‌بردند هر روز فضا را سیاسی‌تر می‌کرد در حالی‎که شعارهایی که مردم را به صحنه آورده بود، از بحث عدالت آقای احمدی‌نژاد که یک شعار اجتماعی بود تا بحث برداشتن گشت ارشاد که آقای موسوی گفت و طرح مسایل حقوق بشر از سوی آقای کروبی تا برنامه اقتصادی بنده هم ماهیتی اجتماعی داشت.

جنس این مباحث سیاسی نبود؟

اصلا سیاسی نبود، زمان آقای خاتمی بحث سیاسی – اجتماعی شده بود، ولی در این انتخابات ماهیت جنبش شکل گرفته اجتماعی بود که متأسفانه فعالان سیاسی، ناشی‎گری خودی‎ها و ضدانقلاب این موضوع را به‎سمت سیاسی شدن بردند.

شما اشاره داشتید به این موضوع که احمدی‌نژاد اگر یکشنبه بعد از انتخابات آن صحبت‎ها را نمی‌کرد، این مسایل پیش نمی‌آمد، اما قبل از طرح این سخنان آقای موسوی جمعه شب پیروزی خود را در انتخابات اعلام کرد و روز شنبه اولین موج درگیری‌ها آغاز شد، نقطه کانونی این مباحث کجاست؟

هر دو طرف به نظر بنده در سیاسی کردن فضای انتخابات موثر بودند. فضا را نباید سیاسی می‌کردند، یعنی جنبش اجتماعی مردم را سیاسی کردند.

به روشی که حکومت در برخورد با ماجرا داشت اشاره کرده‎اید، فکر می‎کنم چند روز اول که این حوادث رخ داد افکار عمومی دچار سردرگمی شده بود، راجع به عملکرد مدیران با ماجرا مقداری لطفا توضیح دهید؟

بنده معتقدم که اشتباهات برخی نهادها، به سیاسی شدن فضای کشور کمک کرد.

منظورتان از نهادها را یک مقدار بیشتر بیان کنید؟

منظورم در این خصوص ممکن است یک نهاد نباشد، برخی از اشتباهات نهادهایی که در صحنه درگیری حضور داشتند مدنظرم است؛ مثلا در روز دوشنبه اعتراضات مردم خیلی آرام بود و حتی کسی علیه آقای احمدی‎نژاد هم شعار نمی‎داد و همه آن‎ها ناراحت بودند که چرا به آن‎ها خس و خاشاک گفته شده است. ولی در انتهای راه‎پیمایی زد و خوردها شروع شد و تعدادی آشوبگر به بسیجیان و پلیس حمله کردند و اتوبوس‎ها را آتش و اموال عمومی را تخریب کردند، عده‎ای هم به‎عنوان لباس شخصی به مردم و کوی دانشگاه تهران حمله کردند. این‎که چه تعدادی در این قضایا آشوب‎گر و چه تعدادی نبودند، مشخص نیست. روز بعد از این حوادث آقای موسوی و کروبی باید اعلامیه می‎دادند که «هیچ‎کس نباید در خیابان حضور پیدا کند، ما منتظریم تا شورای نگهبان نظرش را اعلام نماید و بعد از آن به شما خواهیم گفت که به چه صورت عمل کنید و اگر کسی از فردا در خیابان بیاید از ما نیست و جزو کسانی است که در پی خراب کردن اعتراضات قانونی ما هستند.»

آیا این موضوعات ناشی از ضعف مدیریتی این آقایان بود یا این‎که آنان با برنامه‎ای از پیش تعیین شده می‎خواستند همین‎طور ادامه دهند؟

بعید است که آن‎ها از قبل برنامه‎ای داشتند، ولی ضدانقلاب و دشمنان استفاده کردند. در وهله دوم وقتی جامعه با یک اعتراض وسیع روبه‎رو می‎شود، باید نهادهای امنیتی جلساتی می‎گذاشتند و چهارچوب و نحوه برخورد با آن را روشن می‎کردند و این موضع را نباید با تصوراتی که از حوادث هیجدهم تیر داشتند، تحلیل می‎کردند.

شما در بیانیه انصراف خود از پی‎گیری شکایتتان در رابطه با انتخابات اشاره کردید که فضای کشور به‎سمت امنیتی شدن پیش می‎رود در این خصوص بیشتر توضیح دهید.

پس از انتخابات در مقاطع مختلف من نگرانیم را از بدتر شدن وضعیت بیان می‎کردم، در انصرافم هم بر این موضوع تأکید کردم و منظورم این بود که رعایت خونسردی و آرامش در طرفین لازم است و قبل از خطبه‎های نماز جمعه مقام معظم رهبری در شبکه دو سیما حضور پیدا کرده و سه نکته مهم را تذکر دادم که متأسفانه به آن‎ها توجهی نشد؛ یکی این‎که گفتم نباید این موضوع طرح شود که چون بعضی از اعضای شورای نگهبان طرفدار دولت هستند قابل‎اعتماد نیستند و نباید به آن‎ها شکایت کنیم، بلکه باید مسیر قانونی طی شود. نکته دومی ‎که در آن‎جا تأکید کردم که شورای نگهبان هم پی‎گیری شکایات را جدی بگیرد و برخی از حوزه‎های انتخابی را که بالای نودوپنج درصد رأی داده‎اند را بازنگری کند. سومین نکته‎ای که به آن اشاره کردم این بود که چون رهبری نظام محور انسجام جامعه است، ما باید در نماز جمعه فردا شرکت کنیم و بر این موضوع تأکید کردم که اختلافات در درون خانواده‎های انقلاب است و باید بین خود مشکلات را حل و فصل کنیم و در این گفت‎وگو سعی کردم که یک فضای تحلیلی جدید ارایه کنم که بتوانم چهارچوب تعاملات باشد.

در این خصوص آیا شما با موسوی و کروبی هم مذاکره‎ای داشتید؟

من معتقد بودم همان‎طور که انتخابات در چارچوب قانون صورت گرفته شکایات هم باید در چارچوب قانون باشد، اگر کسی بی‎قانونی کرد ما نباید آن را بهانه کنیم و خودمان هم بی‎قانونی کنیم. با آقایان به‎صورت تلفنی خیلی صحبت کردم که به مسیر شکایات بپیوندند، ولی آن‎ها اعتماد نداشتند.

این آقایان چه مطالبی را بیان کردند؟

مثلا می‎توان گفت که در ادامه این اعتراضات روز شنبه بنده به شورای نگهبان رفتم و دیگر کاندیدای معترض در شورا حضور پیدا نکردند.

آقایان کروبی و موسوی چرا به شورای نگهبان نیامدند؟

بنده با آقای موسوی و کروبی تماس گرفتم و علت عدم حضورشان را جویا شدم و به آن‎ها این نکته را گوشزد کردم که به شورای نگهبان رفته و توانسته‎ام نظرات آقایان را خیلی تغییر دهم. این موضوع نشان می‎دهد اگر شما هم در شورای نگهبان حضور به هم رسانید، با طی مسیر قانونی می‎توانیم به نتایج خوبی برسیم که آقای میرحسین موسوی در جواب بنده گفت که باید با اعضای ستادم جلسه‎ای بگذارم و بنده نیز گفتم شما کاری بکنید که در جلسه بعدی به شورای نگهبان بیایید؛ این موضوع را با آقای کروبی هم مطرح کردم و البته آمادگی ایشان برای حضور در شورای نگهبان بیشتر بود و در جواب بنده گفت بگذارید ببینم که آقای میرحسین موسوی چه کار می‎کنند.

بنده نظرم این بود که از روز شنبه بعد از انتخابات یک مسیر قانونی باز کنیم و درگیری‎های خیابانی را به این مسیر قانونی هدایت کنیم و در این جهت رهبری نظام هم خیلی کمک کردند، اولا مهلت شورای نگهبان را پنج روز تمدید کردند و ثانیا شورای حل مسئله را قبول کردند که متأسفانه با آن‎ها همکاری نشد.

یکی از سئوالات خیلی جدی این بود که بعضی چیزها خیلی بدیهی، واضح و شفاف بود، مثلا همین روشی که شما رفتید و در چارچوب نظام بود. این موضوع باید بررسی شود که چرا آقایان موسوی و کروبی و به‎خصوص آقای موسوی به این روش قانونی اصلا تن ندادند، حال این سئوال نیز ایجاد می‎شود که چرا فردی که به نهادهای قانونی اعتماد ندارد، اساسا نامزد انتخابات می‎شود؟

این مسئله را باید از خود آنان سئوال کنید ولی من هم چند انتقاد جدی به آقایان موسوی و کروبی داشته‎ام، یکی این‎که اگر شما معتقدید که در انتخابات تقلب می‎شود، پس چرا نامزد انتخابات شدید و دوم این‎که اگر می‎گویید قانون‎محور است همین قانون تأکید می‎کند که بعد از هر انتخابات شکایت‎هایی که می‎شود، باید از طریق شورای نگهبان پی‎گیری و رسیدگی شود اگر هرکسی بخواهد براساس اعتقاداتش در کشور عمل کند تا آن‎جایی که مغایر قوانین نباشد، محل اشکال نیست، ولی قسمتی که مغایر با قوانین باشد، به‎علت این‎که نظم عمومی را برهم می‎زند و اداره کشور را مختل می‎کند، توسط هیچ انسان عاقلی این مسئله قابل‎قبول نیست.

 لذا به همین دلیل بنده معتقد بودم که کسانی که بیش از دیگران قانون‎گرایی را طرح کرده‎اند و منظورشان این بوده که آقای احمدی‎نژاد در این چند سال قانون را زیر پا گذاشته، حالا زمان امتحان آن‎هاست به این صورت که آیا شما قانون را رعایت می‎کنید یا خیر؛ از آن‎ طرف هم بنده به شورای نگهبان گفتم که این اولین حکم شما بعد از انقلاب خواهد بود که علاوه‎‎بر جنبه حقوقی، دارای جنبه امنیتی نیز است و به آن‎ها گفتم که یکی از انگیزه‎های بنده از طرح اعتراضم نشان دادن جایگاه شورای نگهبان و قانون است و در این جهت می‎خواهم به امنیت ملی کشور کمک شود و لذا اگر شما همکاری کنید و سخنگوی شما صبر کند و قبل از بررسی‎ها اعلان نظر قطعی نکند، شورای نگهبان در آرامش جامعه می‎تواند مؤثر باشد.

آیت‎ا... مدرسی از فقهای شورای نگهبان در جواب بنده گفت که برای پی‎گیری موضوع ما واقعا جدی هستیم و اگر شما این موضوعات را نیز نمی‎گفتید، ما جدی بودیم. وقتی بنده بعد از جلسه با شورای نگهبان، با آقای میرحسین موسوی صحبت کردم گفتم که من احساس می‎کنم که آقایان آمادگی همکاری‎شان بالا است و شما هم بیایید به بنده بپیوندید که ایشان همراهی نکردند. بنده در صحنه انتخابات برنامه داشتم، اخلاق‎محوری و ارایه ایده‎هایی که کشور را بتواند وارد یک جهشی در توسعه بکند، وظیفه خود می‎دانستم و برایم این موضوع تکلیف بود؛ بعد از انتخابات نیز قانون‎محوری برای بنده تکلیف شد و مرتب بر این موضوع تأکید می‎کردم که اگر در انتخابات امتحان برنامه و اخلاق را دادیم، بعد از انتخابات باید امتحان قانون‎گرایی را بدهیم.

شما آقای کروبی را سال‎هاست که از نزدیک می‎شناسید و با آقای موسوی هم به‎خاطر کار مجمع هر چند وقت یک‎بار در ارتباط بودید و از معدود سیاسیونی هستید که بعد از دوران نخست‎وزیری با ایشان تماس داشته‎اید، اگر بخواهید این موضوع را تحلیل کنید که آیا این حرکات حاصل یک نقشه از پیش تعیین شده بوده یا این‎که این روند برای آقایان ناخواسته پیش آمده، به چه جوابی می‎رسید؟ سئوال این‎جاست که چرا فردی که تأکید بر قانون‎گرایی داشته بعد از انتخابات به این صورت عمل کرده است؟

بنده با آقای موسوی یا آقای کروبی در خصوص این‎که دلایل اصلی رفتارهایشان بعد از انتخابات چه بوده صحبتی نکرده‎ام.

یعنی گفت‎وگوی جدی در این خصوص با آن‎ها نداشته‎اید؟

خیر، ملاقاتی با آنان نبوده است. من خودم به صورت مستقل مشکلات مردم را پی‎گیری کرده و از نظام هم دفاع کرده‎ام.

تحلیلتان نسبت به رفتار آقایان کروبی و موسوی چیست؟

بنده خودم در این خصوص هنور به تحلیل روشنی نرسیده‎ام، ولی تعامل با آنان را مفید می‎دانستم، کسانی که مسئول بوده‎اند از طریق تعامل شاید می‎توانستند مسایل را حل کنند.

اساسا این اتفاقات بسیار جدی است و لزوم تحلیل آن در جامعه احساس می‎شود، در این خصوص نظرتان چیست؟

بله، تحلیل این مسایل مهم است برخی می‎گویند آقایان به تله افتاده‎اند برخی دیگر معتقدند عده‎ای خواسته‎اند این آقایان را از دایره انقلاب بیرون کنند.

آیا آن‎ها به این تله افتادند؟

این‎که آقایان به‎‎خاطر بی‎اعتمادی که پیدا کردند (و یا این‎که به آن‎ها این بی‎اعتمادی‎ها تلقین شده)، نسبت به رهبری سوءظن پیدا کرده و این سوءظن‎ها در آن‎ها تقویت شد و یا این‎که به‎خاطر ناراحتی‎ها و دلخوری‎های سال‎های قبل بوده را من هنوز نتوانسته‎ام بفهمم. این‎که چرا وضعیت به این‎جا کشیده شاید هم از روی ناچاری و بدون برنامه وارد این قضایا شدند. به‎ هرحال بنده به نتیجه‎ای روشن در این رابطه نرسیده‎ام.

به نظرم اگر آن‎ها و دولت و نهادهای حکومتی توصیه‎های مقام معظم رهبری را در نماز جمعه رعایت می‎کردند و مخصوصا این‎که ایشان فرمودند مناظره‎ها خیلی برای کشور سازنده بود و ادامه آن نیز مفید است، به نظر بنده اگر مجری قوی می‎توانست آقایان احمدی‎نژاد، میرحسین و کروبی را بیاورد پای تلویزیون، در کمتر از یک هفته حقیقت برای مردم روشن می‎شد و اصلا معلوم می‎شد که خیلی از ابهامات و سئوالات که در حال حاضر منشا آسیب به جامعه و نظام نیز شده است، روشن می‎شد. باید به‎جای دستگیری با چند مناظره و یک مدیریت خوب تمام حقیقت را روشن می‎کردیم.

فکر نمی‎کنید این روش سبب افزایش تنش‎ها در جامعه‎ می‎شد؟

خیر با یک مدیریت صحیح کارها روال عادی پیدا می‎کرد.

بعضی‎ها معتقدند که مناظره‎های انتخاباتی انرژی‎های زیادی را به جامعه وارد کرد، نظرتان در این رابطه چیست؟

خیر، اگر یک دوره دیگر مناظره‎ها تکرار می‎شد، فضا در جامعه آرام می‎شد و عموما مناظره یک‎بار برگزار نمی‎شود و بلکه تا سه‎بار هم تکرار می‎شود. از طرف دیگر اگر به کسانی که اسم برده شد نیز فرصت صحبت داده می‎شد و در این جهت نیز مدیریت صحیحی صورت می‎گرفت، نتایج مناظرات بسیار ثمربخش‎تر می‎شد.

اولین مناظره‎ای که در نظام جمهوری اسلامی صورت گرفت، مناظره بنده و آقای بنی‎صدر از طرف نظام با سران چریک‎های فدایی بود که اسلحه کشیده و جو جامعه را ناآرام کرده بودند، در آن برهه مناظره ما فضای جامعه را کاملا آرام کرد و حقیقت را برای مردم روشن ساخت.

شما به مواضع احمدی‎نژاد در مناظره‎ ها اشاره کردید، اما در مورد آقای‎هاشمی و نقش ایشان در ماجراها حرف‎های متفاوتی بیان می‎شود و حتی اخیرا شما متهم به این هستید که به آقای‎هاشمی نزدیک هستید و قبل از انتخابات هم شما به نمایندگی از ایشان به صحنه آمده‎اید؛ اما شما در مورد نقش آقای ‎هاشمی در جریانات پس از انتخابات صحبتی نکرده‎اید، در این رابطه لطفا مقداری توضیح دهید؟

آقای‎ هاشمی همیشه پشتیبان رهبری بوده و الان هم هستند ضمن آن‎که دیدگاه‎های من و ایشان در همه مسایل یکی نیست و همه هم می‎دانند. تجربه در ایران نشان داده است که ایجاد فضای دوقطبی در انتخابات ریاست‎جمهوری رأی بیشتر از 30 میلیون نفر نداشته است و اساسا علت این‎که بیش از 40 میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده‎اند نشان از ایجاد ظرفیتی جدید در انتخابات داشت و فضا به‎صورت سه قطبی در آمده بود.

در خصوص فضای سه قطبی لطفا بیشتر توضیح دهید؟

منظورم از قطب دیگر که به دو قطب اضافه شد گفتمانی بود که در انتخابات ارایه کردم که هم متفاوت با گفتمان آقای احمدی‎نژاد و هم متفاوت با گفتمان آقای میرحسین بود. کار دیگری که بنده کردم این بود که آمدم از درون نظام، صدایی غیر از صدای آقای احمدی‎نژاد را مطرح کردم و در کنار آن ایده‎هایی هم وجود داشت که تاکنون در جایی طرح نشده بود مانند فدرالیسم اقتصادی، صندوق پس‎انداز ملی، دولت ائتلافی و کارآمد و در این جهت ایده‎های بنده توجه جمعیت زیادی از نخبگان کشور را به‎خود معطوف کرد و تا قبل از مناظره با آقای احمدی‎نژاد نیز فضای کشور دو قطبی بود، بعد از مناظره آقای احمدی‎نژاد با میرحسین فضا به‎سمت دوقطبی شدن کشیده شد، یعنی یک تأیید می‎خواست که با نامه آقای‎هاشمی تقریبا فضا دو قطبی شد، اما بعد از مناظره ما با احمدی‎نژاد به مردم که مراجعه می‎کردیم می‎گفتند رأی ما با شماست، اما چون می‎ترسیم شما رأی نیاورید، می‎خواهیم به فرد دیگری رأی بدهیم که بتواند آرا را به‎سمت خود جلب کند.

در حقیقت مردم بین پیشرفت بیشتر و نجات از وضع نامطلوب، نجات از وضع نامطلوب را پذیرفتند و منتها هرکسی براساس ایده خود عمل کرد. البته اگر چند روز دیگر انتخابات طول می‎کشید نتایج دیگری حاصل می‎شد.

بعد از انتخابات شما رفتار آقای‎هاشمی را به چه صورت تحلیل می‎کنید؟

به‎نظرم اگر آقای‎هاشمی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری شرکت می‎کرد، پروسه حمایت ایشان از نظام کامل می‎شد، زیرا ایشان در جمع اساتید دانشگاه علم و صنعت، صحبت‎های خوبی را در دفاع از نظام مطرح کردند و در موارد زیادی نیز بعد از انتخابات از نظام حمایت کردند و با آقای کروبی و آقای میرحسین صحبت کردند و به آن‎ها گفتند که اگر شکایتی دارند بروند و از طریق شورای نگهبان پی‎گیری کنند، این‎ها رفتارهای خوبی بود که ایشان انجام داد و تلاش می‎کرد از التهابات جامعه کم کند. همچنین ایشان به نهادهای حکومتی درباره زندانیان سیاسی توصیه‎هایی کرد .

شنیده شده که شما برای حضور آقای‎هاشمی رفسنجانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست‎جمهوری، تلاش زیادی کرده‎اید در این رابطه توضیح دهید؟

بنده خیلی تلاش کردم که اختلافات در جامعه کاهش پیدا کند، ولی به هیچ کس اجباری نکردم.

با توجه به این‎که در آن ایام شما رایزنی‎های زیادی کردید، آیا با آقای خاتمی نیز دیداری داشتید؟

خیر، بنده با آقای خاتمی صحبتی نداشتم.

با آقای سید حسن خمینی نیز شما دیداری داشتید؟

بله، چون هر سال بنده خانواده امام را در ماه رمضان دعوت می‎کنم، با ایشان نیز صحبت‎هایی بوده است.

آیا در این دیدارها شما متوجه تمایلات خاصی که ایشان به فضای انتخابات داشته باشند نشدید؟

بنده در صحبت‎هایی که با ایشان داشتم برایم مسلم شد که آقای سید حسن خمینی با وجود انتقاداتی که دارند، ولیکن مایل نیستند که به‎سمت جناح خاصی بروند و فکر می‎کنم خانواده امام همچنان به مسئله حفظ نظام اسلامی و ولایت فقیه بیش از دیگران پایبند هستند.

البته این مواضع آقای سید حسن خمینی در جامعه به شکل دیگری تبلیغ می‎شود؟

بله، خب تبلیغات در جهت دیگری است و شاید اساسا این تبلیغات برای این باشد که بخواهند خانواده امام را به عکس‎العملی بکشانند، ولی خانواده امام تا جایی‎که من اطلاع دارم در مورد مسئله ولایت فقیه همان اعتقاد دوران حضرت امام را دارند و این البته به این معنا نیست که انتقاداتی نسبت به اداره کشور نداشته باشند.

در یک سال گذشته طرح وحدت ملی به شیوه‎های مختلفی ارایه شده است و آخرین مدلی که از این طرح ارایه شد در جلسه مجلس خبرگان آقای ‎هاشمی آن را طرح کردند، نظرتان در این خصوص چیست؟

این بحث به‎عنوان موضوعی اصلی و هدف در جامعه است و کسی با آن مخالفت کند به نوعی مخالفت با نظام تلقی می‎شود، اما به‎عنوان راهبرد برای عبور از شرایط فعلی کارایی خود را از دست داده است.

یکی از سئوالات جدی این است که اگر آقای موسوی بیایند و بیانیه بدهند که انتخابات را پذیرفته‎اند و تمام حرف‎های خود را رد کنند چه شرایطی لازم است؟

بنده فکر می‎کنم مهمترین محور برای وحدت، رهبری و قانون است که در رابطه با این مسئله همه آقایان می‎توانند بدون شرط بیایند و محور قانون اساسی و رهبری را قبول کنند و اختلافات خود را با دیگرانی که رقیب آنان هستند دنبال کنند، زیرا رهبری نظام رقیب کسی نیست و لذا وحدت با نظام و رهبری چیز بی‎مفهومی است و معنا ندارد.

وقتی صحبت از وحدت می‎شود یعنی آن‎هایی که با هم رقابت و اختلاف‎نظر دارند و در درون خانواده انقلاب هستند، با هم وحدت داشته باشند، ولی مشکل این‎جاست که عده‎‎ای از این تفرقه‎ها استفاده می‎کنند تا به حیات خودشان ادامه دهند. ولی در انقلاب امکانی به‎وجود آمد که انسجامی فراگیر در جامعه شکل بگیرد.

در قضایایی مانند سیزده آبان و روز قدس شاهد بودیم که یک جریان ضدانقلابی در کشور شکل گرفت و پرچم به‎دست آورد، آیا شما معتقدید که کسی در این جریان می‎تواند به حیات خود ادامه دهد یا خیر؟

اولین‎ بار است که بعد از گذشت سی سال از انقلاب ضدانقلابی‎ها گرد هم جمع شده‎اند و معتقدند که نباید یک لحظه را هم از دست بدهند. بنابراین در شرایط حاضر ما نمی‎توانیم تماشاچی و ناظر باشیم و اساسا نیاز به یک دفاع واقعی از نظام و مردم داریم.

دفاعی که با محوریت قانون، رهبری و مردم باشد و اساسا دفاع‎های دروغین و چاپلوسانه از نظام بی‎تأثیر است و البته باید گفت که در شرایط کنونی انفعال هم خطرناک است لذا باید دفاعی مؤثر صورت گیرد. از طرف دیگر برخورد با معترضین باید متفاوت با آشوبگران باشد.

shekvegar - ایران - تهران
از همان ابتدا که انقلاب سال 57 با دغلکاری و جنجال مذهبیون توقیف و مصادره شد ذهنیتی تحت عنوان ضدانقلاب در اذهان عمومی بصورت یک تاکتیک سیاسی بذر افشانی شد . جالب است تمامی کسانی که ضد انقلاب خوانده میشوند خود از پیشکسوتان خط مبارزه علیه شاه بوده اند. ولی خوب چه میشه کرد. خوراک مردم چشم و گوش بسته تنها شعار است و شعار است و شعار .. باید به تمامی انسانها مادامیکه تبدیل به ضد بشر و ضداخلاق نشده اند فرصت حضور و عرض اندام داد. آیا شما سراغ دارید که یک بار یکی از همین به اصطلاح ضدانقلابها اجازه بیابد در تلویزیون ایران از خود و تفکراتش دفاع کند؟ در این مملکت حتی اهل تسنن اجازه چنین کاری ندارند چه رسد به ...واقعا زبانم از شرح این روضه عاجز است . شما خود قضاوت کنید. خسته ام اما امیدوار ..
سه‌شنبه 10 آذر 1388

hamvatn shomam - انگلستان - کترینگ
این مرتیکه خودش یک عمر جنایت کرده !!!!!! دزدیها و .... که خود یک مثنوی هزار برگ هم کم میاورد .ملت دیگه خسته شدن از بس یک عمر شاهد دروغ و جنایات و دزدی و بیناموسی و تورم و بیکاری و نداشتن آینده ای برای جوانان و زندانی کردن کشتار ملت طی 30 سال و یا هر کسیکه خرف حق بزند و یا شاهد جنایات و تجاوزات باشد آن را خودکش میکنید و..... اینها خودشون بهتر میدونن تارخ مصرفشون دیگه تمام شده و برای همین در خارج از کشور هر کدامشان هزار تا سوراخ موش برای خودشون تهیه کردن .ولی هر کجا برن ملت گیرشون میارن و انتقام میگیرن مخصوصن همین مرتیکه جنایتکار دزد بیناموس که از کون علی شیره ای میخوره.آخه اگر این انقلاب نبود که این بیناموسها باید بجرم لات بازی و چاقو کشی و آدم کشی در زندانها میپوسیدن.
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

rezanl - هلند - امستردام
در کل با اینکه سایت نسبتا خوبی داره ولی بعضی موقع از ترس حرفهای بی معنی میزنه مثل این نظر که با کلاس سایتش نمیخونه:. سیاسی شدن حوادث پس از انتخابات یکی بدلیل اشتبا‎هاتی بود که از سوی نهادهای حکومتی رخ داد، دوم عدم تمکین سران معترضین به قانون بود و سوم توطئه ضدانقلاب.
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

niagara - ایران - تهران
تو یکی دیگه گاله رو ببندومرتیکه خوش ظاهر بد باطن بد سابقه.بیچاره اونا که گول قیافه اروم تورو خوردن
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

ali203 - ایران - بوشهر
اخه این بابا هم از اخور ولایت مطلقه جهل و فساد میخوره بله حاجی جان 90درصد مردم ایران بطور مطلق ضد انقلاب و نظام کثیف شما هستند//ما بیشماریم وعده ما 16اذر
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

seiied - ایران - یزد
خاک بر اون سرت سردار
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

fabia_fb - ایران زمین - قم سیتی
هرهرهره از خود راضی..
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

123esfand - ایران - تهران
اقای رضایی زمان در حال گذر است کردان مرد وتو هم عمر نوح نخواهی داشت .اگر شده برای یک لحظه وجدانت را قاضی قرار بده در تمام این سی سال بجز نیرنگ وپشت هم اندازی برای کشور و دین هیچ نکردی الا دروغ تو حتی شجاعت گفتن یک کلمه حرف راست را نداریر شاید اگر 4 نفر در ایران واز مقامات منمنفورترین افراد کشور باشند تو نفر سوم باشی سعی نکن کلری کنی که اسم امبولاس مرده کشی ات را هم اشتباه بنویسند تنها کار واقعی تو در این کشور دلالی سیگار های روسی است وبس
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

morid - ایران - بوشهر
این مرد هشت سال جنگ نابرابر صدام علیه مردم بیدفاع ومظلوم وتنهای ایران را رهبری ومدیریت کرد.درحالیکه این بعثی خشن توسط کلیه دول غربی حمایت میشد .انواع بمب های شیمیایی ومیکربی وده ها سلاح غیر متعارف دیگر دراختیاراین جانی خونخوارگذاشتند تابرسر ملت ایران بریزد.دران روزها همین محسن رضایی و یاران او بودند که از ملت خود دفاع کردند.شما که در دیسکوتک های اروپامشغول عیش ونوشتان بودید .ما انقدر نمک بحرام نیستیم که سربازن جان بر کف میهن خود را فراموش کنیم .درود بر سربازان کشور ایران بویژه ژنرال محسن رضایی.
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
پاسدار رضایی . تو هم داری هذیون میگی. شما به یک تعطیلات در کاستاریکا پهلوی اربابت هژبر یزدانی نیاز داری. دست زن و بچه رو بگیرو و به پسرت هم بگو از امریکا بیاد اونجا. همان جا هم بمون تا حکومت سرنگون بشه.از من گفتن بود. حال خود دانی. بمون و بمیر. به امید انروز
چهار‌شنبه 11 آذر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.